اصرار بر بی گناهی در قتل لیلا کوچولو

روزنامه ایران:جوان روستایی که آخرین متهم پرونده 19 ساله قتل «لیلا فتحی» است در آخرین دفاعیات، خود را بیگناه دانست و خواستار آزادیاش شد.
دختر 11 ساله بهنام لیلا فتحی، اردیبهشتماه سال 74 برای گردش از بندرعباس به خانه خالهاش در یکی از روستاهای «سنقر» کرمانشاه رفت. صبح 17 اردیبهشت ماه وقتی لیلا برای چیدن گل به اطراف کوه «مادیان» رفت دیگر باز نگشت. با گمشدن این دختر، مأموران پلیس تجسسهای خود را برای ردیابی وی آغاز کردند در حالی که هیچ ردی از دختر نوجوان در دست نبود.
معلم روستا نزد مأموران رفت و گفت: صبح دانشآموزان را برای تفریح به کوههای اطراف روستا بردم، در بین مسیر دیدم که دختری به سمت کوه در حال حرکت است و «هادی» پشت سر وی آرام، آرام گام بر میدارد!
رفتارهای هادی خیلی مرموز بود و همین باعث شک من شد.
مأموران احتمال دادند دختری که همراه هادی دیده شده همان لیلا باشد، بدینترتیب عکس دختر نوجوان را به وی نشان دادند که معلم روستا با دیدن عکس لیلا کوچولو توانست وی را شناسایی کند.
با بهدست آمدن این سرنخ، هادی بازداشت شد و شش روز از سکوت هادی میگذشت که ناشناسی نامهای به پلیس داد و از راز قتل دختر 11 ساله پرده برداشت. در این نامه که بدون اسم و امضا بود محل رها شدن جسد لیلا فاش شده بود.
بدینترتیب مأموران به محلی که در نامه به آن اشاره شده بود رفتند و جسد دختر بچه را پیدا کردند.
آثار کبودی و شکنجه روی پیکر بیجان دختر به چشم میخورد که نشان میداد عاملان جنایت وی را از ارتفاع به پایین پرت کردهاند.
متخصصان پزشکی قانونی نیز پس از معاینه جسد اعلام کردند دختر نوجوان قربانی شکنجه سیاه شده است.
هادی وقتی شنید راز جنایت هولناکش فاش شده است در بازجوییها گفت: روز حادثه در اطراف روستا در حال پرسه زدن بودم که لیلا را دیدم، با همدستی دو دوستم به نامهای «محمدصفر» و «حسن»، لیلا را به بالای کوه کشانده و وی را تسلیم نیت شوم خود کردیم. وقتی داد و فریاد کرد از ترس حفظ آبرو تصمیم به قتلش گرفتیم و بدن نیمه جان لیلا را از بالای کوه پایین انداخته و پا به فرار گذاشتیم.
وقتی محمدصفر و حسن بازداشت شدند دربازجوییها هرگونه دخالت در قتل و شکنجه سیاه لیلا کوچولو را نپذیرفتند تا اینکه صبح پنجم تیرماه سال 74 در حالی که پرونده برای ارسال به دادگاه آماده میشد، هادی در بازداشتگاه خودکشی کرد و بهکام مرگ فرو رفت.
با مرگ این قاتل شیطان صفت، محاکمه محمدصفر و حسن به جرم مشارکت در جنایت در دادگاه عمومی آغاز شد و هر دو به قصاص محکوم شدند.
در طول 19 سال گذشته قضات دادگستری آرای مختلفی را درباره این تراژدی تلخ صادر کردند تا اینکه محمدصفر نیز قصاص شد.
آخرین رسیدگی قضایی
قاضی «کیخا» رئیس شعبه 1142 مجتمع قضایی بعثت تهران صبح سهشنبه حسن –آخرین متهم پرونده- را تحت محاکمه قرار داد و این در حالی بود که باید هشت شاهد که سه تن آن از سوی دادگاه احضار و پنج نفر دیگر از سوی مادر قربانی دعوت شده بودند در دادگاه حضور پیدا میکردند اما بنا بر دلایل نامعلومی هیچ کدام از شاهدان در جلسه دادگاه حضور نیافتند.
بنابر این دادگاه با حضور اولیای دم و وکیل آنان، متهم و وکلایش برگزار شد.
قاضی کیخا پس از اینکه وکیل اولیای دم عنوان کرد همه اظهاراتش را در لایحه تقدیم دادگاه کرده است، روبه حسن خواست از خود دفاع کند.
وی گفت: باور کنید حتی برای یک لحظه هم لیلا را ندیدهام و هفت سال است بیگناه در زندان هستم. روز حادثه من با «تبارک»، «محمدصفر» و «علیدوست» کنار چشمه که در دامنه کوه است نشسته بودیم که هادی نزد ما آمد.
قاضی: کجا هادی را دیدید؟
حسن: دامنه کوه دوم بالای کوه تخته، داشت میآمد سمت روستا. وقتی ما را کنار چشمه دید، سمتمان آمد و کنارمان نشست، نان درآورد و به ما تعارف کرد. در همین هنگام بود که «رسول» سررسید و یقهاش را گرفت و گفت دخترخالهام با تو بود، چکارش کردی و کجاست؟ که هادی با اشاره دست گفت سمت روستای هیبتالله رفته است.
همزمان «عادل» آمد نزد ما چهار نفر، پرسید پسر پیراهن سفید چه کسی است؟ من گفتم از پسرهای روستا است. عادل که معلم روستایمان بود گفت دختری در روستا گم شده که وی صبح او را با هادی دیده است. پس دست و صورتمان را کنار چشمه شستیم و به سمت روستا حرکت کردیم، این در حالی بود که هادی هم با ما به روستا آمد و هر کدام به خانههایمان رفتیم.
قاضی: رابطه دوستیات با هادی چقدر بود؟
حسن: من چهارسال از هادی بزرگترم و در حد احوالپرسی با هم ارتباط داشتیم.
قاضی: هادی چکاره بود و کجا کار میکرد؟
حسن: در تهران کارگری میکرد.
قاضی: آن زمان که هادی از کوه پایین آمد، او را در چه وضعیتی دیدی آیا چیزی دستش بود؟
حسن: یک کیسه دستش بود که داخلش یک چاقو و مقداری نان بود. آن زمان هادی به ما گفت که برای چیدن سبزیجات به کوه رفته است.
بعد از دفاعیات این مرد جوان، وکیل مدافع وی نیز گفت: هیچ دلیلی علیه حسن در پرونده وجود ندارد، بهطوری که کارشناسان قوه قضائیه منعکس کردهاند حتی قرینه ضعیف و شک هم در پرونده نیست و حسن نزدیک به هفت سال بیگناه در زندان بوده است.
در نخستین گزارشاز کشف جسد اعلام شده بود که خون زیادی زیر جسد بوده است. وقتی جسد پیدا شود اگر حجم زیادی از خون در محل باشد نشان از آن است که همانجا قتل رخ داده است و اگر خونی نباشد بهطور یقین مقتول را جای دیگری کشتهاند و به آنجا انتقال دادهاند.
هادی در 19 روز بازداشتی که به سر میبرد در پنج جلسه آن اقرار کرده بود به تنهایی لیلا را کشتم و با سنگ به کمرش زدم که همه این اعترافها در پرونده موجود است، بنابراین تا زمان صدور رأی نهایی از دادگاه تقاضا دارم که حسن، با توجه به اینکه سالهاست در زندان بهسر میبرد با قرار وثیقه آزاد شود.
بنابر این گزارش، تنها کسی که برای شهادت به دادگاه مراجعه کرده است رسول پسرخاله قربانی بود که تاکنون هیچ شاهدی در جلسه دادگاه حضور پیدا نکرده است.
بنا بر این گزارش در زمان جلسه رسیدگی به این پرونده، مادر لیلا فتحی چندین بار به ادعاهای حسن و وکیلش اعتراض کرد.
این گزارش حاکی است، قاضی کیخا بزودی در خصوص روند تحقیقات یا صدور حکم تصمیم قضایی را خواهد گرفت.
سوگند به حکم خدا :بررسی مراسم قسامه در اثبات گناهکاری یا بیگناهی متهم به قتل
50 مرد در دادگاه حاضر شدند و روبهروی قاضی ایستادند تا سرنوشت متهم به قتل در سرنوشت تلخ دختری 10 ساله را تعیین کنند. «لیلا» دختربچهای بود که 17 اردیبهشت سال 74 در شهرستان سنقر استان کرمانشاه از سوی سه مرد جوان نه تنها قربانی نیت شوم آنها شد بلکه به طرز فجیعی به قتل رسید و عاملان جنایت پیکر بیجانش را در کوههای اطراف سنقر رها کردند. در این پرونده جنجالبرانگیز سه جوان بهنامهای «هادی»، «محمدصفر» و «حسن» دستگیر شدند.
متهم ردیف اول پرونده در همان مراحل اولیه تحقیقات، جرمش را پذیرفت و به کشتن «لیلا» کوچولو با همدستی دو دوستش اعتراف کرد اما این مرد در حالی که بازداشت بود خودش را حلقآویز کرد و جان باخت. محمدصفر دومین متهمی بود که وی نیز مدتی بعد با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد. حسن، سومین متهم این پرونده توانسته بود در جریان انتقالش به دادگاه فرار کند اما دست سرنوشت این مرد را در سال 90 با خانواده مقتول روبهرو کرد و پای میز محاکمه نشاند. این در حالی بود که در دوران فرار حسن، دادگاه وی را بهطور غیابی به قصاص محکوم کرده بود ولی وی پس از دستگیری به این رأی اعتراض کرد. پرونده سومین متهم قتل لیلا کوچولو در پیچ و خمهای بسیار قضایی گرفتار شد تا اینکه پرونده وارد مرحله لوث شد و طبق قانون در چنین مواردی باید مراسم قسامه – سوگند- برگزار شود و 50 مرد از بستگان نسبی اولیای دم – پدر و مادر- در برابر قاضی دادگاه قسم بخورند که «حسن قاتل لیلا است» تا مجازات قصاص نفس- اعدام- وی صادر شود.
سوگند برای قصاص
عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان در زمینه قسامه و شرایط اجرای آن میگوید: قسامه همان فارسی واژه سوگند است. در ماده 313 قانون مجازات اسلامی، قسامه به سوگندهایی گفته میشود که شاکی در صورت نبود ادله دیگر غیر از همان سوگند منکر و وجود لوث، برای اثبات جنایت عمدی یا غیر عمدی اقامه میکند و متهم نیز سوگند میخورد تا از خود رفع اتهام کند.
قسامه ضعیفترین دلیل برای اثبات قتل است به عبارتی قسامه دلیلی تکمیلی است یعنی یک دلیل ظنآور دیگر که همان لوث باشد آن را تکمیل میکند.
این حقوقدان با اشاره به نکات قابل توجه درارتباط با قسامه میگوید: برای اجرای قسامه، تحقق لوث ضروری است. در موارد لوث، شواهد و قرائنی علیه متهم وجود دارد اما این دلایل آن چنان محکم نیست که بتوان حکم به قصاص متهم داد. مثلاً فقط یک شاهد، متهم را هنگام ارتکاب جرم دیده یا اینکه شاهد یک طفل است؛ در این موارد باید مراسم قسامه برگزار شود.
وی میگوید: برگزاری این مراسم ویژه جنایت است و نمیتوان سایر جرایم را با آن اثبات کرد.در مراسم قسامه باید 50 مرد از بستگان نسبی شاکی در دادگاه حاضر شوند و قسم به قاتل بودن متهم را ادا کنند تا حکم صادر شود.اما حالا این سؤال مطرح میشود که اگر شاکی نتواند 50 مرد را در دادگاه حاضر کند پرونده چه سرنوشتی خواهد داشت؟!
جواد جاویدنیا قاضی دادسرای مشهد با اشاره به ماده 338 قانون مجازات اسلامی میگوید: در صورتی که شاکی از متهم درخواست اقامه قسامه کند، متهم باید برای برائت خود، سوگند یاد کند که دراین صورت باید حسب مورد به مقدار نصاب مقرر، ادا کننده سوگند داشته باشد.
اگر تعداد آنها کمتر از نصاب باشد، سوگندها تا تحقق نصاب توسط آنان یا خود او تکرار میشود و با نداشتن ادا کننده سوگند، خود متهم، خواه مرد باشد خواه زن همه سوگندها را تکرار میکنند و تبرئه میشود.
قاضی جاویدنیا میگوید: قسامه شاکی با قسامه متهم تفاوتهایی دارد. به این معنی که در قسامه شاکی، یک شاهد نمیتواند بیشتر از یک بار قسم بخورد اما در قسامه متهم، هر شاهد میتواند چند مرتبه قسم بر بیگناهی متهم ادا کند. در قسامه برای اثبات قتل عمدی سوگند 50 مرد از خویشاوندان و بستگان ضروری است.
عبدالصمد خرمشاهی حقوقدان نیز میگوید: از موارد دیگر که حائز اهمیت است اعتبار شهادت شهودی است که متهم قسامه برای اثبات بیگناهی خود معرفی میکند و دادگاه تصمیم نهایی را بر عهده میگیرد. مطابق قانون نیز قسم خوردگان باید علم به ارتکاب قتل داشته باشند و قسم تنها از روی شک کافی نیست.
سوگندهای دروغین
اما در این میان ممکن است برخی از سوءاستفادهکنندگان به دروغ قسم بخورند، بیآنکه اطلاعی از موضوع داشته باشند در دادگاه حاضر شوند و سوگند یاد کنند که میدانند متهم، خطاکار است. در چنین مواردی چگونه باید متوجه درستی و اشتباه این امر شد؟
خرمشاهی، وکیل دادگستری میگوید: در همه مراحل سنگ محک قاضی است. در صورتی که قاضی متوجه شود همه یا بعضی از قسمخوردگان از روی ظن و شک سوگند میخورند، قسم آنها اعتبار نخواهد داشت و مورد قبول واقع نخواهد شد.جاویدنیا در این زمینه معتقداست اگر احتمال آن وجود داشته باشد که ادا کننده سوگند بدون علم و براساس شک و گمان یا با تبانی سوگند میخورد، مقام قضایی موظف به بررسی موضوع است. اگر پس از بررسی امور یاد شده احراز نشود سوگند وی معتبر است. طبق ماده 343، قاضی میتواند پیش از اجرای قسامه مجازات قانونی و مکافات اخروی سوگند دروغ و عدم جواز توریه (حرفی که نه دروغ است و نه راست) آن را برای ادا کننده سوگند بیان کند.جاویدنیا بیان میکند اگر پس از اقامه قسامه و پیش از صدور حکم دلیل معتبری بر خلاف قسامه یافت شود یا نبودن شرایط قسامه ثابت شود، قسامه باطل میشود و چنانچه بعد از صدور حکم باشد موضوع از موارد اعاده دادرسی است و متهم میتواند به دادگاه اعتراض کند.
طبق ماده 345 قانون مجازات اسلامی پس از اقامه قسامه توسط متهم نیز شاکی نمیتواند با بینه یا قسامه دعوی را علیه متهم تجدید کند، یعنی شاکی دیگر نمیتواند شاهد بیاورد یا درخواست برگزاری قسامه مجدد کند.