نت های زیرزمینی خواننده تبهکار

نت های زیرزمینی خواننده تبهکار

روزنامه ایران :دانشجویی که علاقه‌زیادی به خوانندگی زیرزمینی داشت توطئه سرقت خشنی از استودیوی ضبط صدا را طراحی کرد.اسفندماه سال گذشته ماجرای سرقت از یک استودیو در تهران به پلیس 110 گزارش شد.دقایقی بعد تیمی از کلانتری برای بررسی‌های میدانی وارد عمل شدند و با یک مرد که شواهد نشان می‌داد دست و پایش با طناب بسته شده بود روبه رو شدند.

مرد جوان که بسیار ترسیده بود پس از گذشت لحظاتی، هنگامی که آرام شد به پلیس گفت: مسئول این استودیو هستم و خیلی از خوانندگان جوان برای ضبط آهنگ‌هایشان به اینجا می‌آیند.
وی افزود: دو ساعت پیش جوانی به نام «مهرداد» که چندین بار نیز به این‌جا آمده بود به استودیو آمد و در حال ضبط آهنگ‌هایش بود که متوجه سه جوان شدم.
آنها در دستشان قمه و چاقو داشتند، خیلی ترسیده بودم و می‌خواستم با پلیس تماس بگیرم که آنان مرا به باد کتک گرفتند و دست و پایم را بستند سپس دستگاه‌های ضبط صدایم را که بیش از 20 میلیون تومان ارزش داشتند سوار خودرویشان کردند و رفتند.
وی گفت: آنجا بود که فهمیدم مهرداد نیز همدست سه دزد دیگر است و این نقشه‌ای بود تا آنان سیستم‌های صوتی گرانقیمت را سرقت کنند.
با ادعاهای این مرد تجسس‌های پلیس برای دستگیری دزدان جوان آغاز شد و آنان با انجام تجسس‌های ویژه در‌یافتند تبهکاران چاقو‌کش اهل تهران نیستند و از یکی از شهرهای شمالی کشور به پایتخت آمده‌اند.
با به‌دست آمدن سرنخی از مخفیگاه دزدان، تیمی از کارآگاهان به شهر آنان رفتند و دو تن از دزدان را که 19 ساله بودند دستگیر کردند و دو دزد دیگر نیز وقتی دریافتند پلیس آنها را شناسایی کرده است به دادسرا رفته و خود را تسلیم کردند.
یکی از این دزدان که بشدت از کارش پشیمان بود، به پلیس گفت: چند هفته پیش مهرداد به من زنگ زد و گفت می‌خواهد دست به سرقت سیستم‌های صوتی یک استودیوی زیرزمینی در تهران بزند و اگر موفق به این کار شود می‌تواند همراه ما آهنگ‌ها را در شهر خودمان ضبط کند. من نیز با اصرارهایش وسوسه شدم و هنگامی که وی در استودیو بود و در را برایمان باز گذاشته بود به اتفاق دو تن دیگر از بچه‌محل‌هایم داخل رفتیم و نقشه از پیش طراحی شده‌مان را به اجرا گذاشتیم.
با اعتراف‌های پسر پشیمان و راهنمایی وی، کارآگاهان با بازرسی از خانه یکی از دزدان موفق به‌کشف سیستم‌های صوتی دیجیتال شدند و آنها را به صاحبش بازگرداندند.
بنابر این گزارش، پلیس پس از انجام تحقیقات و تکیمل آن، پرونده را در اختیار بازپرس قرار داد.



گفت‌وگو با خواننده پشیمان


مهرداد 20 سال دارد و به ادعای خودش عشق به خوانندگی و فعالیت‌های هنری، وی را وسوسه سرقت از استودیوی پخش کرده‌است.
وی می‌گوید اشتباه کرده و پشیمان است و می‌ترسد آبرویش در شهر کوچکشان در شمال کشور برود و پدر نجارش سرافکنده شود.

تا چندم درس خواندی؟
دانشجوی کاردانی رشته شبکه‌های کامپیوتری هستم.


سابقه‌ای داری؟
نه، حتی پایم به کلانتری هم باز نشده بود.


شغلی هم داری؟
نه، ولی خوانندگی می‌کنم و در کار ضبط موسیقی هستم.


خوانندگی؟
من و چند تن از دوستانم علاقه بسیار زیادی در زمینه موسیقی و خوانندگی داریم و گاهی به تهران می‌آمدیم و با اجاره استودیوی صدا چند ساعتی به خوانندگی و ضبط کارهایمان می‌پرداختیم و برای استفاده از اتاق ضبط آهنگ 500 هزار تومان پرداخت می‌کردیم و پس از آماده شدن آهنگ‌ها، آنها را در اختیار سایت‌های تبلیغاتی داخل کشور قرار می‌دادیم.


چطور شد دست به دزدی زدید؟
وسوسه شدیم، من و دوستانم از طریق تبلیغات استودیوی پخش با آن آشنا شدیم و چندین بار به‌تهران آمدیم و آهنگ‌هایمان را ضبط کردیم. بهمن ماه باید دو آلبوم آماده می‌کردیم و برای ضبط آنها باید چهار میلیون می‌پرداختیم، من و دوستانم پولی نداشتیم بنابراین من و دوستم به نام «مهدی» وسوسه شدیم تا سیستم صوتی آنجا را سرقت کنیم، بدین ترتیب از دو دوست دیگرم خواستم به تهران بیایند تا در اجرای نقشه‌مان کمک‌مان کنند. سپس هنگام ضبط آهنگ و زمانی که مسئول استودیو از شانس‌مان تنها بود به سویش حمله کردیم و با تهدید چاقو دست و پایش را بستیم سپس یکی از همدستانم بیرون رفت و آژانس گرفت و دستگاه‌های صوتی را به خانه مجردی یکی از بچه‌ها در شهرمان منتقل کردیم.


بعد؟
آهنگ‌هایمان‌را در خانه مجردی و با استفاده از سیستم‌های صوتی دزدی ضبط می‌کردیم.


چطور دستگیر شدید؟
برای من و مهدی از دادسرای شهرمان احضاریه آمد و به ناچار رفتیم و تسلیم شدیم.


فکر می‌کردید توسط پلیس شناسایی شوید؟
نه، اصلاً فکر نمی‌کردیم.


دستگاه‌های صوتی چقدر ارزش داشت؟
20 میلیون تومان ولی صاحب استودیو ادعا می‌کند 50 میلیون ارزش آنها بوده است.


می‌خواستید با دزدی به آرزوهایتان برسید؟
وسوسه شدیم، تهیه پول برای استودیو خیلی برایمان سخت بود و عذاب وجدان داشتم که روزی بالاخره مجازات خواهم شد و فکر این که چه کاری کرده‌ام و اگر خانواده‌ام بفهمند همیشه مرا آزار می‌داد تا این که دستگیر شدم.


خانواده‌ات می‌دانند اینجایی؟
بله، متأسفانه می‌دانند.


آنها را تا حالا دیده‌ای؟
پدرم در زندان شهرمان به ملاقاتم آمد، از خجالت نمی‌توانستم به چشمانش نگاه کنم. خیلی پشیمانم.


به‌نظر خودت اشتباهت در کجا بود؟
وسوسه و طمع و عشق به خوانندگی مرا مجبور به این کار کرد. ای‌کاش هیچ وقت دست به چنین کاری نمی‌زدم، با این کار آبروی خانواده‌ام را بردم.


حرف آخر ؟
باید یاد می‌گرفتم که برای رسیدن به آرزوهای دست‌نیافتنی خودم تلاش کنم نه این‌که با دزدی به آن دست پیدا کنم و عاقبت دزدی، بازداشت، زندان و آبروریزی است.

+18
رأی دهید
-2

فاطی قاطی - موگادیشو - سومالی
زرشک، من این جمله اخر رو که میخونم حالم به هم میخوره.این جمله که میگه پشیمانم.به نظر من وقتی که این و میگه باید بالگد زد تو دهنش.اگه گیر نمی افتادن که به ریش این بیچاره که ما لشو دزدیده بودن می خندیدن.
شنبه 31 خرداد 1393 - 13:58
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.