رهایی قاتل آتش‌افروز از مجازات مرگ

عامل جنایت آتشین با بخشش خانواده قربانی از یک‌قدمی مجازات مرگ نجات یافت.
شامگاه چهارم شهریورماه‌ سال ۸۸پلیس گشت تهران در جاده «ساوه» با پیکر سوخته مردی روبه‌رو شد که در شانه خاکی رها شده بود. جنازه با صدور دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده و رازگشایی معما در دستور کار افسران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.  همزمان با شناسایی قربانی ۲۵ساله که «حامد» نام داشت، فرضیه جنایت ناموسی قوت گرفت. بررسی‌های مخابراتی نشان می‌داد «حامد» با یک زن جوان به نام «مهری» رابطه پنهانی داشت. با افشای این موضوع شوهر ۲۷ساله این زن به نام «مهدی» بازداشت شد و لب به اعتراف گشود.
«مهدی» اظهار داشت: در محل کارم بودم که خواهرم با من تماس گرفت. وی گفت از پنجره دیده که یک مرد غریبه به همراه زنم وارد خانه‌ام شده است. با شنیدن این جمله، شوکه شدم و فوری به خانه‌ام برگشتم. جلوی در خانه‌ام خودرو «حامد» را دیدم.  
وی افزود:  داخل خانه در را قفل کردم. سپس به کلانتری رفتم تا شکایت کنم اما وقتی به خانه‌ام برگشتم «حامد» از پنجره اتاق فرار کرده بود. زنم را به شدت کتک زدم و از پدرزنم خواستم به خانه‌ام بیاید. «حامد» پای برهنه فرار کرده بود و به نظر نمی‌رسید خیلی دور شده باشد. به همین‌خاطر خیابان‌های اطراف را گشتم و «حامد» را جلوی یک مغازه یافتم.
مرد جوان ادامه داد: در اوج خشم «حامد» را به زور به خانه‌ام بردم. جلوی چشمان پدرزنم با چوب به سر «حامد» زدم و دست و پایش را بستم. همان موقع به کلانتری رفتم اما زمانی که برگشتم فهمیدم او مرده است. من از ترس، جنازه‌ را به جاده «ساوه» بردم و آتش زدم.
در جلسه محاکمه پدر و مادر «حامد» برای قاتل اشد مجازات را خواستند.
«مهدی» در دفاع از خود گفت: روزی که «حامد» را پابرهنه به خانه‌ام بردم گفت عاشق زنم شده و می‌خواهد با «مهری» ازدواج کند. «حامد» می‌گفت سال‌هاست که با زنم ارتباط دارد. او چند شاخه‌ گل را که روی میز بود نشانم داد و گفت آنها را «مهری» برایش خریده است. با شنیدن آن حرف‌ها کنترل اعصابم را از دست دادم و با چوب به جان «حامد» افتادم. در پایان آن جلسه، هیأت قضایی «مهدی» را به مرگ محکوم کرد. این رأی با اعتراض وکیل مدافع «مهدی» در دیوان عالی کشور شکست و پرونده به شعبه هم‌عرض فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این ماجرا که دهم بهمن ۹۱ به ریاست قاضی «عبداللهی» در شعبه ۷۴دادگاه کیفری استان تهران تشکیل شد «مهدی» حرف‌های گذشته را تکرار کرد.
سپس «مهری» به‌عنوان مطلع، در جایگاه ویژه ایستاد و گفت:  یک روز که از خانه پدرم در «ساوه» به خانه‌ام برمی‌گشتم سوار ماشین «حامد» شدم. او سر صحبت را باز کرد و گفت گوشی موبایلش را جا گذاشته است. راننده جوان، گوشی موبایل مرا گرفت و شماره‌ام را به دست آورد. از آن روز به بعد، با هم رابطه تلفنی داشتیم. چند نوبت «حامد» را در «ساوه» دیدم و آخرین بار او به تهران آمد. من تصور می‌کردم هیچ‌کس در خانه‌مان نیست اما خواهرشوهرم «حامد» را دیده بود. چند دقیقه بیشتر از ورود «حامد» نگذشته بود که شوهرم سر رسید و...
در پایان این جلسه نیز «مهدی» به قصاص نفس محکوم شد و  این رأی برای تایید به دیوان عالی کشور فرستاده شده بود که «مهدی» توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند.  به این ترتیب دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.  
 در این جلسه «مهدی»  برای بار سوم پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: از این‌که «حامد» را کشتم پشیمانم. من باید او را به دست قانون می‌سپردم.
حالا نزدیک به ۵سال است که در زندان و از هیأت قضایی تقاضا دارم تا در مجازاتم تخفیف قایل شود.
 در پایان این جلسه هیأت قضایی وارد شور شد تا رأی صادر کند.  «مهدی» طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات به ۳ تا ۱۰‌سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم خواهد شد.

+29
رأی دهید
-4

آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
زنیکه هرزه
‌چهارشنبه 31 ارديبهشت 1393 - 18:04
hossein+87 - ایران - ایران
والا باید جای این مرد بدبخت که رفته بوده یه لقمه نون در بیاره واسه زن واحشه ش ، حکم اعدام ببرین ، باید این زنیکه ی تخم حروم رو اعدام کنید. درسته که راه حل این مشکل قتل نبود، ولی واقعا تصورش هم دردناکه و حالی که اون لحظه به این بدبخت دست داده غیر قابل کنترل.
‌چهارشنبه 31 ارديبهشت 1393 - 17:30
farokhzad - کنت - انگلستان
وقتیکه بیش از ۷۰ در صد زنان ایرانی‌ بر خلاف میل خودشان با کسی‌ زندگی‌ میکنند عاقبتش خیانت هست شرم بر این دین تازی‌ها
‌چهارشنبه 31 ارديبهشت 1393 - 20:43
رستگار501 - برن - سویئس
یکی از مواردی که تولید مثل کم شده ، مشکلات زیاد برای ازدواج است ، بیکاری ، اجاره خانه بالا ، گرانی ، .... حالا کدام دیوانه ای در این شرایط با همسر فرد دیگری ارطبات برقرار میکند ، به منظور ازدواج ؟ این چه جامعه ناآگاهی است که هر روز شاهد این حادثه متأثر کننده هستیم. در جامعه ایکه نیازهای اخلاقی و جنسی ممنوع است ، هر مردی با دیدن تار موی زنی زرتی بدون در نظر گرفتن موقعیت عاشق میشوند و آخرش ناکامی و قتل .
‌چهارشنبه 31 ارديبهشت 1393 - 22:04
wato wato - شیراز - ایران
نمی دونم چرا واسه یه تیکه گوشت ادم میکشن یارو اگه خراب طلاقش بده ابروشم ببر دیگه همین که جلو همه ابروش رفته واسش کافی کشتن چیه مد شده
‌چهارشنبه 31 ارديبهشت 1393 - 22:35
azadi2011 - تورنتو - کانادا
این چه فرهنگی است? خیانت زن به مرد? مقام مادر بودن کجا رفته ? این چه بلایی به سر شوهرش آورده ? ۵ سال زندان, پرداخت دیه ? وآخر چه ? زندگی پس از این همه مصیبت ? بچه ای هم دارند ? آیا این همه تلاش برای این زن بی آبرو لازم بود?
‌پنجشنبه 1 خرداد 1393 - 00:29
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.