رهایی دانش آموز 13 ساله از اسارتگاه تاریک
+125
رأی دهید
-0

پسربچه دانشآموزی که در مسیر بازگشت از مدرسه ربوده شده و با غل و زنجیر در اتاقک تاریکی زندانی شده بود از سوی
اقدامات پلیس برای بهدست آوردن ردی از این گروگانگیران از عصر روز دوشنبه 22 اردیبهشت ماه 93 با دریافت گزارشی از ربوده شدن یک دانش آموز 13 ساله در دستور کار قرار گرفت. بنا بر این گزارش، عصر روز دوشنبه مرد جوانی در حالیکه هراسان و مضطرب نشان میداد با مراجعه به پلیس آمل، مأموران را در جریان ربوده شدن پسر خود قرار داد.
وی در این باره به پلیس گفت: پسرم سید رضا ظهر باید از مدرسه به خانه می آمد اما دیر کرد، ابتدا تصور کردیم ممکن است با دوستانش باشد اما وقتی در تماس با آنها فهمیدیم از مدرسه خارج شده و به سمت خانهمان حرکت کرده است، نگران شدیم. به خانه دوستان و آشنایان زنگ زدیم اما کسی از وی خبری نداشت تا اینکه مرد ناشناسی با تلفن همراه من تماس گرفت و با ادعای اینکه پسرمان را گروگان گرفته خواست در ازای آزادیاش 200 میلیون تومان به او بپردازیم.
وی ادامه داد: گروگانگیر وقتی با التماسهای ما مبنی بر اینکه با پسرمان کاری نداشته باشد روبهرو شد با فریاد خواسته خود را تکرار کرده و گفت تنها تا عصر چهارشنبه برای تهیه این پول فرصت داریم.
با توجه به این ادعاها و نشانیهایی که پدر پسربچه از مشخصات رضا در اختیار مأموران قرار داده بود، به دستور رئیس پلیس آمل چندین تیم از کارآگاهان آمل وارد عمل شدند و با بررسی مسیر مدرسه و خانه این دانشآموز سرنخی بهدست آمد که پلیس را به مخفیگاه یکی از ربایندگان میرساند.
مأموران با بهدست آوردن اطلاعاتی از محل پنهان شدن گروگانگیر در روستای «آهنگر کلای دابو» که محل زندگی خانواده رضا نیز است آنجا را به محاصره درآورده و در حالیکه کودکربا قصد تغییر مکان داشت وی را غافلگیر کرده و به دام انداختند.
مرد گروگانگیر که وی نیز رضا نام دارد و 36 ساله است در جریان بازجوییهای فنی پلیس ابتدا با ابراز بیاطلاعی از سرنوشت کودک دانشآموز سعی کرد خود را بیگناه جلوه دهد اما وقتی پی برد راز اقدام خلافکارانهاش فاش شده است لب به اعتراف گشوده و جزئیات ماجرای ربودن پسر بچه را با همدستی یکی از دوستانش فاش کرد.
وی در این باره به مأموران گفت:از دو هفته پیش مسیر رفت و آمد این پسر بچه را تحت کنترل قرار داده بودیم. روز کودکربایی ساعت 1/5 ظهر بود که با همدستی دوستم «حسن» در حالیکه سوار بر خودروی نیسانمان بودیم بر سر راه وی قرار گرفتیم. خیابان خلوت بود، کلاه سیاه رنگی را که از قبل تهیه کرده بودیم روی سر و صورتمان کشیدیم و به سرعت پسر بچه را بلند کرده و پشت نیسان انداختیم. من در حالیکه با کاردی او را تهدید میکردم خواستم هیچ سر و صدایی نکند. دوستم نیز رانندگی میکرد.
پسر بچه را به کارگاه بلوک زنی که در شهر فریدونکنار داشتیم برده و داخل یک اتاقک زندانی کردیم. دقایقی بعد حسن با خانواده وی تماس گرفته و درخواست پول را برای آزادی پسربچه مطرح کرد.
با توجه به این اطلاعات در حالیکه 24 ساعت از ماجرای گروگانگیری دانش آموز 13 ساله میگذشت، مأموران به سرعت به سمت محل نگهداری رضا در روستای «بنه کنار» فریدونکنار رفته و آنجا را به محاصره خود درآوردند.
حسن دومین گروگانگیر وقتی از حضور پلیس در مخفیگاه خود باخبر شد پا به فرار گذاشت تا اینکه مأموران با شلیک 5 گلوله او را زمینگیر کرده و به دام انداختند.
در بازرسی از مخفیگاه گروگانگیر، مأموران وقتی وارد اتاقکی که کودک دانشآموز در آنجا زندانی شده بود رفتند، با چهره وحشت زده رضا در حالی روبهرو شدند که با غل و زنجیر دست و پایش بسته شده و در تاریکی نگهداری میشد.
به دستور بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب آمل، دو گروگانگیر تا انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفتهاند.
Ghooloo - آبادان - ایران
لاکردارها این کاراگاهان ما سرعت عملشون از اف بی آی که چه عرض کنم از زبل خان هم بیشتره! نه خودشون معمولا اکثر اراذل و اوباشو میشناسند و دستشون تو یک کاسه ست اینه که طرف تا اطلاع میده زنگ میزنند بهش میگن خنگ خدا ما گفتیم بچه این یکی رو بدزدید رفتید بچه اون یکی رو دزدیدید؟! باشه مشکلی نیست قصد ما این بود که تو نشریات و قسمت حوادث یک تعریف و تمجیدی از خودمان به عمل بیاوریم و تبلیغی برای خودمان کرده باشیم که به هدفمان رسیدیم! خداوندا همه زحمت کشان مملکت را حفظ بفرما!!!
پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393 - 16:44
alibabatabrizi - تبريز - ايران
هان حالا اینجا چوبه دار جون میده برای این ۲ نفر بیرحم.در ملا اعم.و بضافه شلّاق .
پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393 - 18:04
new idea - لندن - انگلستان
اکثرا این آدم رباها و جنایت کاران ایران،بدون هیچگونه مهارت در انجام کارشون هستن و بهمین دلیل زود گیر میافتند.این واسه خاطر وضع اقتصادی بد ایرانه که همه مردم رو دزد و بد کرده.کی تو ایران اینقدر گند کاری بود؟!
پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393 - 20:04
perser68 - آلمان - آلمان
Ghoolooآبادان - ایران. دیر دیر میایی،اما خوب خوب میایی.کم پیدایی؟بدرود
پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393 - 23:24
Ghooloo - آبادان - ایران
perser68 - آلمان - آلمان_ دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره ;-)) هزار و یک گرفتاری هست هموطن عزیزم فرصت خواندن خیلی از خبرها هم نمیکنم چه برسه به کامنت گذاشتن. بهرحال در حد توان و زمان در خدمتتون هستم. امیدوارم هر کجا که هستید شاد و سلامت و پیروز باشید
جمعه 26 ارديبهشت 1393 - 15:21
perser68 - آلمان - آلمان
Ghooloo - آبادان - ایران. کاملاً همینطوره که گفتی!زندگی همون قدیما،دلخوشی بود.هر چه مدرنتر،سختیو دردسرش بیشتر! به هر حال هر از گاهی یه نشونی از خوتون بدید تا بدونیم سر حالو سلامت هستین.سلامتی یعنی همه چی.به امید روزهای بهتر
جمعه 26 ارديبهشت 1393 - 22:26
Ghooloo - آبادان - ایران
perser68 - آلمان - آلمان_بادمجان بم آفت ندارد ;-)) شما لطف داری عزیزم به امید روزهای بهتر
یکشنبه 28 ارديبهشت 1393 - 22:37