"عشق منطقی" بهجای پیوندهای زناشویی نابسامان
امروزه دوستیها در جوامع غربی بیش از پیوندهای زناشویی و خانوادگی دوام میآورند؛ آنهم در زمانهی فیسبوک و واتسآپ. اما به باور ۷۳ درصد مردم جهان دوستیهای مجازی هرگز ژرفای دوستیهای حقیقی را پیدا نمیکنند.
سالهاست که برخی از جامعهشناسان، به دلیل رواج بیرویهی شیوهها و وسایل مدرن ارتباطی، از مرگ تدریجی دوستیهای واقعی خبر میدهند. تا کنون ولی این پیشگوییها به واقعیت بدل نشده است. بر اساس پژوهش انستیتوی بینالمللی "آلنزباخ" به باور ۷۳ درصد مردم جهان دوستیهای مجازی هرگز ژرفای دوستیهای حقیقی را پیدا نمیکنند و به این دلیل نیز اغلب پایدار نمیمانند. نتایج پژوهش "انستیتو یاکوب" در آلمان نیز نشان میدهد که دوستی برای بیشتر مردم این کشور، یکی از پراهمیتترین اشکال رابطه میان انسانها است. داشتن خانواده، رابطهی زناشویی موفق و زندگی مستقل در ردیفهای بعدی قرار دارند.
دگرگونیهای اجتماعی ـ خانوادگی
جامعهشناسان غربی علت اهمیت بیش از پیش دوستی را در تغییر ساختارهای اجتماعی، تغییر اشکال خانواده، محیط کار و چگونگی انجام کار میبینند. آنچه در این میان پایدار مانده است، نیاز به برقراری دوستی و پیدا کردن دوستی قابل اعتماد و اطمینان است. سوزانه لانگ، یکی از جامعهشناسان آلمانی در کتاب خود در بارهی دوستیهای مدرن مینویسد: «وقتی پیوندهای زناشویی از هم میگسلند و آدم باید هر چند سال یک بار محل کارش را تغییر دهد، تنها دوستی است که به انسانها کمک میکند تا از پس مشکلات خود برآیند.»
معنای دوستی
دوستی برای سهچهارم آلمانیها به معنای پشتیبانی متقابل از یکدیگر و صمیمی و صادق بودن در رابطه است. در این دوستیها وقتی یکی با مشکلات زناشویی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی روبرو میشود، دیگری نقش سنگصبور، مشاور خانوادگی، مددکار اجتماعی و بانک را برای او بازی میکند و برعکس. کمکهای روزانه برای نگهداری بچه، خرید، اسبابکشی، رنگکردن خانه و "روبراه کردن" کامپیوتر از بدیهیات یک رابطهی دوستانهی نزدیک است. رفتن به سینما و تئاتر و سر زدن به قهوهخانه یا آبجو فروشی محل که باعث آشنایی بیشتر و درنتیجه ایجاد علاقه و صمیمیت بین انسانها میشود، از برنامههایی است که بهطور منظم بین دوستان به اجرا در می آید.
برقراری "عشقی منطقی"
پژوهشگران میگویند اینگونه روابط در نسلهای پیشین میان افراد خانواده و فامیل برقرار بود. در واقع، دوستیهای مدرن جانشین پیوندهای خانوادگی گذشته شده است. به نظر برخی از جامعهشناسان هر چند دوستان نزدیک، "اجرای وظایف" خانوادهها را بر دوش دارند، ولی انجام آن در زندگی مدرن کیفیت تازهای به خود گرفته است؛ این که کمکهای متقابل بهطور داوطلبانه و آزادانه صورت میگیرد و کسی خود را مدیون دیگری نمیداند. این گروه از آنجا که پیوندهای دوستی (برخلاف روابط خانوادگی) را امری انتخابی میدانند، بر این باورند که دوستها در مناسبات خود از آزادی بیشتری برخوردارند و به گفتهی سوزانه لانگ "عشقی منطقی" میان آنان برقرار است.
به نظر برخی از جامعهشناسان آلمانی، این "عشقی منطقی" نه تنها جای روابط خانوادگی پیشین را گرفته، بلکه جای خالی برخی از پیوندهای زناشویی نابسامان را هم پر کرده است که اغلب به خاطر رعایت ملاحظات اجتماعی ـ اقتصادی ادامه پیدا میکردند. این گروه افزایش هر سالهی نرخ طلاق در آلمان را (۱۹۰ هزار مورد در سال ۲۰۱۲) گواه درستی تجزیه و تحلیل خود میدانند.