روش های تازه قاچاق مواد مخدر از ایران به مالزی
ایران وایر می نویسد : «هادی» ملقب به «چارلی»، متولد 1364، بچه جوادیه تهران با اصالت قزوینی، جوانی کوتاه قامت و ریز نقش بود که روز دستگیریش در اداره پلیس مالزی، ژاپن و کلمبیا جشن برپا شد.
ماموران گمان میکردند سرانجام پرونده قاچاق در مالزی و ژاپن، حتی تیراندازی و شاخ و شانهکشی او در کلمبیا که مدتی بود اقامت آن جا را هم به دست آورده بود، تمام شده است.
چارلی با اجاره چند منزل مسکونی در منطقه «ایپوه» و «امپنگ» کوالالامپور، انباری از مخدر شیشه در اختیار داشت و به عنوان یکی از اصلیترین مافیای شیشه، قیمتگذاری بر این ماده مخدر را برعهده داشت.
یکی از کارگران سابق چارلی میگوید:« برای کار، راهی ژاپن شده بود و از همان جا کار خلاف را شروع کرد. اما به محض این که خطر بازداشت و لو رفتن در این کشور تهدیدش کرد، به مالزی رفت.
او از سال 2010 تقریبا به یکی از قطبهای قاچاق شیشه تبدیل شده بود. هادی تمام مواد مخدر خردهپاها را جمع و انبار میکرد تا بتواند بازار شیشه مالزی را در دست بگیرد.»
برپایه ادعای یک مقام پلیس مالزی، مبلغی حدود 100 میلیارد تومان از مالزی به حساب چارلی در ایران واریز شده است.
امیر حمید ناصر اینها اسامی است که یکی از ماموران پلیس بوکیت امان (سازمان مبارزه با مواد مخدر مالزی) از آنها نام می برد
به گفته این پلیس، تمام این افراد سرشناس از جمله هادی، خیلی زود با پرداخت هزینههای گزاف و استخدام چند وکیل مشهور از زندان رها میشوند. بیشتر کسانی که حالا در زندان هستند و حکمهای سنگین گرفتهاند، خرده پا هستند.
هادی با کمک وکیلی سرشناس به نام «گویی» و با پرداخت 450 هزار رینگت مالزی، تبرئه شد. بر اساس قوانین مالزی، او به ایران دیپورت شد اما هرگز خبری از دستگیری او در ایران به گوش نرسید.
یک مامور اداره پلیس مالزی معتقد است چارلی یکی از اصلیترین سرشاخههای این مافیای بزرگ بوده و شاید هنوز هم از ایران به فعالیت خود ادامه دهد.
دستگیری و دیپورت این افراد تغییر چندانی در وضعیت قاچاق مواد مخدر در مالزی ایجاد نکرده است. البته کنسول ایران در مالزی ادعا کرده که به علت افزایش کنترل در مرزهای هوایی، تعداد زندانیان ایرانی در مالزی کاهش یافته است.
اما «محمد»، یکی از زندانیان مواد مخدر ایرانی که در زندان «سونگای بلو» به سر میبرد، این ادعا را رد میکند. او که میتواند از داخل زندان تلفنی صحبت کند، از هوشیار شدن قاچاقچیها میگوید: «روشها تغییر کردهاند؛ مثلا در روشهای جدیدتر، شیشه را در ترشی و خیارشور حل میکنند و در لابراتوارهایی که در مالزی دارند، دوباره آن را از مایه خیارشور و ترشی جدا میکنند و میفروشند. دیگر مثل قبل، کسی بیگدار به آب نمیزند. ضمن این که با رسانهای شدن ماجرای مواد مخدر، دیگر کسی قربانی قاچاقچیان بزرگ نمیشود. کسی حاضر نیست بسته ناشناس را به مالزی حمل کند و یا این که با فریب سفر رایگان، راهی مالزی شود. اما این دلیل نمیشود که قاچاقچیان از لقمه چرب و نرم مالزی هم چشمپوشی کنند. در همین زندان هم هستند کسانی که معاملاتی را با بیرون انجام میدهند.»
ورود شیشه ابتدا از چین و سپس از مالزی به ایران رواج پیدا کرد اما پس از مدتی، تولید مخدر شیشه در ایران ارزانتر شد. این در حالی بود که قیمت هر کیلو از این ماده مخدر در مالزی به 130 تا 150 هزار رینگت میرسید.
«حسن روشن»، لقب اولین وارد کننده بزرگ شیشه به ایران را از آن خود کرده است. پس از رواج تولید این ماده مخدر در ایران، روشن اولین صادرات گسترده شیشه را از ایران به مالزی آغاز کرد. او مدتی بعد با شخصی معروف به «غلام غربت»، تجارت شیشه را در مالزی گسترش میدهد. اما با حمله پلیس به محل نگهداری مواد، او و پسر غلام غربت دستگیر میشوند و پس از هفت ماه و پرداخت هزینههای بسیار، روشن از زندان آزاد و به ایران دیپورت میشود.
یکی از مقامات پلیس مالزی در این باره میگوید: «اقامت روشن در مالزی باطل و برای همیشه از ورود به مالزی محروم شد اما هرگز خبر یا مدرکی که نشان دهد پلیس ایران او را بازداشت کرده و یا بازخواست شده، به بوکیت امان ارایه نشد. ما خبر موثق داریم که او در ایران آزاد است.»
«حسین»، صاحب یک صرافی کوچک در مالزی هم با رد ادعای مسوولان کنسولگری ایران درباره کاهش خرید و فروش مواد مخدر، میگوید: «بیشتر کسانی که به صرافی ما و یا سایر صرافیهای ایرانی رینگت میفروشند، یعنی میخواهند رینگت تحویل دهند و در ایران معادل ریالی تحویل بگیرند، خلافکارهای ایرانی هستند. دانشجویان ایرانی کسب و کاری ندارند که ماهی 100 تا 200 هزار رینگت سود داشته باشد. در یک دورهای تصمیم گرفتم از آنها دوری کنم. اما کار صرافی من هم لنگ ماند. مشتری از ایران پول میفرستاد ولی من رینگت نداشتم که در مالزی تحویل بدهم و کسب و کارم کوچک و کوچکتر شد. معمولا صرافیهایی که یا نمیدانند طرف معامله چه کسانی هستند یا برایشان اهمیتی ندارد، به راحتی به کارشان ادامه میدهند.»
به گفته حسین، برخی از صرافیها هم مجبورند از یک یا دو صرافی که به طور مستقیم با خلافکارها در ارتباط هستند، رینگت تهیه کنند. همین امر در افزایش قیمت رینگت و ایجاد بازار کاذب نقش به سزایی دارد. آنها نبض اقتصاد ایرانیهای ساکن مالزی را در دست گرفتهاند.
بر اساس گفتههای کنسول ایران در مالزی، هماکنون ۲۲۱ ایرانی در ۱۳ زندان مالزی در بند هستند. ۳۱ نفر از این زندانیان زن و ۱۹۰ نفر مرد هستند که برای ۸۶ نفر از آنها حکم اعدام صادر شده است. مالزی برای جلوگیری از مخدوش شدن چهره کشورش در مجامع بین المللی، از اعدام این افراد چشمپوشی کرده است اما حاضر نیست آنها را به راحتی به ایران بازگرداند.
یک افسر پلیس بوکیت امان در این مورد میگوید: «اصلیترین دلیل مقامات مالزی برای باز نگرداندن این زندانیان به ایران، این است که هیچ تضمینی برای جلوگیری از سفر مجدد آنها به مالزی وجود ندارد. وقتی بزرگترین قاچاقچیهایی که به سختی در مالزی به دام پلیس افتاده و بازداشت شدهاند، پس از بازگشت به ایران آزاد هستند و هیچ خبری از بازداشت آنها منتشر نمیشود، وقتی بارها افرادی پس از دیپورت به ایران، با پاسپورت ایرانی اما با نام و فامیلی جدید به مالزی بازگشته و به کارهای قبل خود ادامه میدهند، بازگرداندن این زندانیان کار عاقلانهای نخواهد بود.»