خاطره دهنمکی از سریال «اوشین»
+18
رأی دهید
-155

مسعود دهنمکی در وبلاگ شخصی خود آورده است: گردان که از نیرو خالی شد به تهران آمدیم تا چند روزی استراحت و دوستان را ترغیب به جبهه رفتن کنیم؛ آن هم زمانی که خبر رسیدن ستونهای زرهی دشمن مثل روزهای اوّل جنگ به جاده اهواز خرمشهر به گوش رسید.
هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری ایران و جنگ با ناوهای آمریکایی و ورود آمریکاییها به جنگ آخرین نشانههای تمام عیار شدن جنگ و مداخله مستقیم آمریکا در جنگ بود؛ اما در تهران و شهرهای بزرگ زندگی همچنان جاری بود. ماشین ما که به تهران رسید شب بود و شهر بهطور عجیبی خلوت شده بود، دلیلش را از راننده تاکسی پرسیدم و گفت «از دنیا بیخبری مثل اینکه، امشب قسمت صدم سریال سالهای دور از خانه است».
فکر کردم این سریال درباره رزمندههایی است که این روزها دور از خانه هستند اما در ادامه حرفش متوجه شدم که این سریال همان سریال اوشین معروف است! همین «اوشینی» که خیابانهای تهران رو خلوت کرده بود و مردم برای دیدن سریالش شهر را خلوت میکردند حالا دیگر در، جبههها هم محل بحث شده بود!
پادگان دوکوهه که بودیم بعضی نیروهای وظیفه، اصرار میکردند که تلویزیون تبلیغات گردان را در راهرو بگذاریم تا آنها هم سریال اوشین را تماشا کنند.
یک دستگاه تلویزیون متعلق به واحد تبلیغات برای پخش برنامههای معارفی مثل سخنرانیهای آیتالله مظاهری یا سایر علما را با ویدئو برای رزمندهها به کار گرفته میشد اما این، بار ترکیب جدید نیروهای گردان، یعنی اختلاط بسیجیها با پاسدار وظیفهها که به خاطر کمبود نیروهای داوطلب اجتناب ناپذیر شده بود نوبر بود و شرایط جدیدی در گردان ایجاد کرده بود.
اختلاف نظر در مورد اینکه آیا پخش اینجور فیلمها در پادگان مناسب هستند یا نه زیاد بود، اما فرمانده گروهان اجازه داد تا تلویزیون برای نیروها روشن بشود تا هرکس دوست دارد (سریال رو) ببیند.
نکته جالبش اینجا بود که تلویزیون قدیمی گردان بهطور خودکار گزینشی عمل میکرد و صحنههایی که زن در آن بود را سیاه و سفید پخش میکرد، اولش همه فکر کردند کسی آنتن تلویزیون را دستکاری میکند اما در واقع نقص فنی تلویزیون باعث این اتفاق میشد و بعضی وقتها خود به خود رنگ تصویر میرفت.
بعدها شنیدم درتهران هم خیلی از آقایان به پخش سریال اوشین از تلویزیون اشکال گرفته بودند اما امام فرموده بود دیدن این سریال اشکالی ندارد، حتی یکی از مسئولان عالیرتبه کشور بعدها در خاطراتش نوشته که امام همه قسمتهای سریال اوشین را میدیدند.
در بدو ورود به شهر که برای مرخصی آمده بودیم وقتی خیابانهای خلوت تهران را دیدم تازه به آن پاسدار وظیفهها حق دادم که چرا اینقدر اصرار میکردند برایشان تلویزیون را روشن کنیم.
Farokhzad - کنت - انگلستان
داستان با باطوم به مردم زدنت رأ بگو بى شرم
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 13:47
karaji - گتنبرگ - سوئد
تمام بدبختیهای انسانها از نادانیست !!!!
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 13:50
هستیا - شیراز - ایران
چه حرفا امام فرمودن دیدن این فیلم اشکالی ندارد ببینین ادم چقد باید عقب افتاده باشه که خوب و بده یه کاریو از یه ملا بپرسه این مردم بدبخت داشتن زیر خمپاره و توپ و تانک قیچی میشدن اونوقت این اقا تا اوشین خانم رو نمیدید خوابش نمیبرد باید بگم از ماست که بر ماست!
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 14:32
Arash_Barcelona - بارسلونا - اسپانيا
قربان مادر جانتون بری با این خاطره تعریف کردنت.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 14:33
romano - تهران - ایران
این قرتی اگر بوده که نبوده در پادگان دو کوهه بوده یعنی در جنگ نبوده در زمان اوشین سنش 16 سال بوده و جوری صحبت میکند انگار فرمانده بوده در سال 1365 عراق در جاده اهواز خرمشهر نبود که هیچ ایران عراق را به درون خاک خود راند و بمرور حملات شیمیایی شدت گرفت. ایشان در دو کوهه نبوده که هیچ تنها سه عکس مثلا از زمان جنگ دارد که لباسش کاملا نو و دست اول است و در یکی از آنها لباس معمولی یقه سفید را زیر فرنج پوشیده (اینها ابن ابن الوقتهایی هستند که اونسرش نا پیدا) لازم به توضیح است که این لباس نیز لباس سازمانی زمان جنگ نبود و تنها یک گردان و پادگان تکاور این نوع لباس لجنی را می پوشیدند و بسیار هم در لشکرها به آن افتخار میکردند. سالهای بعد این لباس در واحدهای دیگر باب و تصویب شد. عکس مذبور رو هم میتوانید اینجا ببنید https://cdn.asriran.com/files/fa/news/1389/4/24/142907_328.gif خلاصه کلام این آقا هم مانند اون حاله نور همه دزد تشریف دارند حتی معلوم نیست خاطره چه کسی را دزدیده.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 14:30
alborzi - کرج - ایران
خوبه اعتراف کرده که سانسور در اثر نقص فنی بوجود میاد ! امثال این آقا بعد از پنجاه سال تبدیل به بزرگترین نقادهای سیستم خواهند شد ولی چه فایده.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 15:09
kimiaa - تهران - ایران
امام اویشن میدید؟! کاش یکخورده هم ازش یاد میگرفت
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 15:23
dark night - تهران - ایران
خوب که چی؟ تمام اینهارو گفتی که مثلا یه منتی سر مردم بذاری که تو جبهه بودی.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 16:49
arkadash - نیکوزیا - قبرس
Romano بسیار مستند و دقیق صحبت کردی و من واقعا لذت بردم...کاش دوستان به جای فحش دادن و جوک نوشتن مثل شما کامنت بذارن تا روشنگری بشه...مرسی
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 18:22
real_patriot - واشنگتن - آمریکا
هه هه هه نمکدون
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 18:27
azad_uk - لندن - انگلستان
اره همون موقع که شما جوونهای مردم روا به جبهههای مرگ میفرستادید تا توسط صدام که دیونه تر از خودتون بود سلاخی بشن !
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 18:49
rezahiz - دوسلدورف - آلمان
عجب خاطره کذایی و بی محتوایی...مردک پاچه خوار ، بادمجان دور قاب چین..تو خاک کفش امام بی کفن تو که معلوم نشد چطور صاحب مملکت شد رو میریزی تو غذا می دی بچه ات می گی تبرک داره....آخه سنجاق سر اوشین تو مق.......حالا همه چیز تموم شده چسبیدی به . اوشین..همون اوشین لیاقت اون خمینی بود...البته معلوم نیست شاید آقا یه حالی هم به اوشین داده...
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 17:44
دوستدار - استهکلم - سوئد
در زمان پخش فیلم اوشین ماشاء الله صد ماشاء اخوندهای کلاش مثله محسن قراعتی بیشتر وفت تلویزونها را در اختیار خودشان داشتند و اجازه نمی دادن که فیلمی یا سریالی به صورت معمولی از تلویزون پخش شود این بود وقتی سریال اوشین و یا سریالهای دیگر مثل جزیره اسرار امیز از تلویزن هفته ای یکبار به مدت 45 دقیقه پخش میشود هیچکس دوست نداشت که قسمتی از سریال را از دست بدهد و مجبور میشدن سر وفت پخش سریال در منزل باشند. اگر همه یادشان باشد قرار بود در بیشتر شهرهای ایران اعتراض بر علیه رژیم اخوندی در یکی از روزهای همان سالها صورت گیرد ولی بعلت پخش فیلم رانبو مردم از خانه هایشان بیرون نیامدن و اعتراضی بر علیه رژیم صورت نگرفت.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 19:09
کبالت3 - کرج - ایران
ایوالله برادر مسعود منهم یادمه اونروزها رو البته ما خط مقدم بودیم تلویزیون که نداشتیم چون اصلا برق نداشتیم پس سعادت زیارت اوشین رو هم نداشتیم اون روزا یادته بعلت کمبود نیروی داوطلب هرچی باقیمانده یگانها از پیر و بچه و موجی و مجروح رو اتوبوسی با یه گل مالی میفرستادی خط اونا از ما هم بد شانس تر بودن خیلیهاشون آب تیمور رو رد نکرده میگای عراقی میفرستادنشون هوا حالا ما یه چاله ای کنده بودیم و پناهی داشتیم اما اون نیروهائی هم که میرسیدن بعلت بیخبری از پیشروی سریع عراقی ها صاف میرفتن تو دل دشمن یا از دم درو میشدن یا اگه بخت یارشون بود با همون اتوبوس میرفتن اردوگاه اسرا خلاصه تو که رفته بودی گل بچینی و نیرو جمع کنی اما مسعود نبودی ببینی چه گلی کاشتی کبلائی.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 20:12
آزاد10 - آلمان - المان
رومانو راست میگی ولی اگر خوب دقت کنی منظورش سال 65 نبوده بلکه 67 بوده یعنی تو فاصله ده روزه ای که آمریکا هواپیمای مسافربری رو زد و عراقیها از جنوب دوباره وارد خاک ایران شدن و قطعنامه رو پذیرفتیم یا پذیرفتند.
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 20:42
biparva-jan - تهران - ایران
همون موقع که امثال شما دمشون رو گذاشتن روی کولشون و فرار کردند azad-uk
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 20:43
Banooye Irani - هیوستن - آمریکا
یعنی اگه خاطره تعریف نمیکردی نمیشد؟ به خدا کسی نمیگه خاطره تعریف نکرده مرد.... عنکبوت بی ریخت
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 21:33
persik - کیف - اکراین
اون زمان مردم جز شهید ومرده وقبرستون چیزدیگه ای نمی دیدن٬ این سریالم اگه پخش نمیشد ازدلخوشیه زیاد دق میکردن۰
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 21:34
تیردادسورنا - ایران - ایران
تمام این آسمون و ریسمون بافتن برای این بود که این آقا بگه توی جبهه بوده!!
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 21:42
samira joon - مشهد - ایران
امام فرمودند دیدن سریال اشکالی نداره..واقعا مردم چه رهبر روشنفکری رو از دست دادن هی..
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 21:43
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
منهم بدینوسیله سهم خودم را ادا می کنم: خاک بر سر اُزگلت!
جمعه 12 ارديبهشت 1393 - 22:13
Hamid411 - لس آنجلس - آمریکا
ده نمکی که نه!!! بانمکی! آخه تو چقدر شیرین بیانی! یادمه اون موقع یک زنی تو رادیو گفت الگوی من برای زندگی اوشین هستش!! داشتن جرش میدادن که چرا نگفتی فاطمه زهرا!!! یعنی یه همچین مملکتی داریم ما!!!
شنبه 13 ارديبهشت 1393 - 01:22
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
دروغگو. ده نمکی هیچ وقت از 1000 کیلومتری جبهه ها هم رد نشده حیف و صد حیف که نیستند رزمنده های واقعی تا جواب تو و امثال تورا بدهند
شنبه 13 ارديبهشت 1393 - 04:42
Moama123 - بوداپست - مجارستان
امام اصلا دستور داده بودن که اگر کسی اوشین نبیند مسلمان نیست و خون او مباح . هر شب جمع خودش با بتول (بتی) اوشین دیدنش ترک نمیشد خدا بیامرز .
شنبه 13 ارديبهشت 1393 - 06:45
yashainiran - ایران - ایران
نام اصلی این سریالفقر و فحشا بود که هنرمندان ایرانی با چه هنری مختوا و داستان فیلم را به خصوص با دوبله کردنشان عوض کرده و فیلم تازه ای ساخته بودند
شنبه 13 ارديبهشت 1393 - 12:08
oghab - هلسینکی - فنلاند
اﻳﻨﻬﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﮔﻨﺪ ﺷﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ...اﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﻫﺎ ﺟﻨﮓ ﺩاﺷﺘﻦ .ﺁﻳﺎ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﻌﺪاﺯ ﺟﻨﮓ ﻫﻨﻮﺯ ﻗﺼﻪ ﺟﻨﮓ ﺟﻨﮓ ﻛﺮﺩﻧﺪ ..ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻝ ﻛﻦ اﻳﻦ ﻧﻮﻥ ﺩﻭﻧﻲ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ...ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺑﻮﺩﻱ .ﺣﺎﻻ اﻭﻣﺪﻱ ﻣﺮﺩﻙ ﺟﻨﮓ ﺟﻨﮓ ﻣﻴﮕﻲ ﺣﺰﺏ ﺩﻭﻟﻬﻲ
شنبه 13 ارديبهشت 1393 - 12:21