چرا بشار اسد مطمئن است که ماندنی است؟
جیم میور
بیبیسی، بیروت
بشار اسد و رهبری او در جای خود باقی خواهند ماند. ولی واقعا نیازی نبود که این حقیقت را حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان که از نزدیک ترین متحدان اوست بیان کند.
امروزه بیشتر ناظران و تحلیلگران و دیپلمات های غربی که برای برکنار کردن او تلاش می کنند و حتی بعضی از عوامل واقع بینتر در میان مخالفان بشار اسد، همین عقیده را دارند.
دلیل این اظهار نظر ساده است:
در صورتی که عواملی که در معادله می بینیم تغییر ناگهانی نکنند-که نشانه ای از این که در آینده نزدیک این اتفاق خواهد افتاد نیست- هیچ شرایط قابل پیش بینی که بتواند بشار اسد را برای کناره گیری تحت فشار قرار داده یا رژیم را حاضر به مذاکره به منظور کنار رفتن کند، دیده نمی شود.
همچنین پیروزی نظامی گروه های شورشی چند شاخه و متخاصم اکنون یک رویای دوردستی بیش نیست. ممکن است بعضی از حامیان منطقه ای آنان هنوز خواهان این پیروزی باشند ولی قدرت های خارجی که در پشت صحنه بسیاری از تحولات را کنترل می کنند به هر حال هرگز چنین چیزی را نمی خواستند.
دسترسی به توافق از طریق مذاکره نیز بسیار بعید به نظر می رسد.
مذاکرات ژنو که درماه ژانویه گذشته شروع شد و در ماه فوریه به مانع برخورد، در حقیقت منتفی شده است.
تنش های ژئو پولیتیک
در ترکیب فعلی، تنها توافق محتمل، بستگی به این دارد که مخالفان و حامیان آنها قبول کنند که بشار اسد و حلقه قدرت او در جای خود باقی خواهند ماند ولی شماری اصلاحات ظاهری صورت خواهد گرفت؛ چیزی که شورشیان بدون این که علت موجودیت خود را نفی کنند، نمی توانند قبول کنند.
تحقق هر سناریوی دیگری ملزم فشار قوی خارجی به رژیم سوریه برای دادن امتیازات جدی است که در حال حاضر به دلیل روابط تنش آلود مسکو و واشنگتن بر سر اوکراین، کمتر محتمل به نظر می رسد.
بحران اوکراین باعث بروز تنش میان آمریکا و روسیه شده و این وضع بر بحران سوریه نیز اثر گذاشته
بحران اوکراین به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه انگیزه قوی داده تا به جای این که با آمریکایی ها همگام شود بر مخالفت خود با آمریکایی ها در ارتباط با سوریه پافشاری بیشتری کند.
فشار بر بشار اسد اکنون آنقدر کم است که به جای این که او حاضر به مصالحه شده و دوره ریاست جمهوری خود را تنها برای دو سال تمدید کند، خود را برای انتخاب مجدد، جهت یک دوره هفت ساله دیگر آماده می کند. چند ماه قبل که دیپلماسی نقش مهمی داشت وی ایده تمدید دو ساله زمامداری اش را مطرح کرده بود.
اخیرا آقای اسد گفت که مسیر بحران در حال تغییر است چون ارتش پیشروی هایی کرده و علاوه بر آن برنامه "آشتی ملی" نیز موفقیت آمیز بوده. این اظهارات در اشاره به آتش بس های محلی بود که در نتیجه آن بعضی قسمت ها از جمله حومه دمشق که تحت کنترل شورشیان بوده و ارتباطش با سایر نقاط قطع شده بود، تا حدودی آرام شد.
ولی البته هیچ کدام از این نشانه های مثبت به این معنی نیست که برای دولت، پیروزی قاطع ارتش قریب الوقوع است.
جنگ فرسایشی
چنانچه شورشیان از توافق با دولت سر باز زنند، که احتمال آن وجود دارد، همانطور که حسن نصرالله پیش بینی کرده، محتمل ترین سناریو یک جنگ فرسایشی دراز مدت خواهد بود.
در حال حاضر، این مناقشه به صورتی که نه برنده و نه بازنده دارد با نوعی بی ثباتی ادامه دارد. اگر چه توازن قدرت تا حدودی به نفع رژیم است که دلیل آن استفاده سوریه از نیروی هوایی، سرازیر شدن سخاوتمندانه تدارکات نظامی از روسیه و کمک زیاد از جانب ایران و نیز جنگجویان شیعه لبنانی و عراقی طرفدار سوریه است.
از سال ۲۰۱۱ به این سو بیش از ۱۴۰ هزار نفر در درگیریهای سوریه کشته شدهاند
به گفته یک مقام روسیه که اخیرا به سوریه رفته بود، شخص بشار اسد پیش بینی کرده که "مرحله فعال عملیات نظامی" در سال جاری پایان خواهد یافت و مسئله بعدی"جنگ با تروریست ها و بمبگذاران انتحاری" خواهد بود.
البته ممکن است نوعی خوش خیالی در این پیش بینی وجود داشته باشد. ولی با وجود نفوذ شورشیان در مناطق دوردست شمالی، کنترل شرق سوریه و نیز زد و خورد در جنوب، دولت به طور دایم در حال تحکیم کنترل اطراف دمشق و مناطق مهم درغرب و مرکز سوریه است.
یزید صایغ، تحلیلگردر بنیاد وقف کارنگی، می گوید: "اگر روند فعلی ادامه پیدا کند-و دلیلی برای ادامه پیدا نکردن وجود ندارد-در آنصورت رژیم بر اوضاع مسلط خواهد شد وتا پایان سال ۲۰۱۵-شاید هم زودتر-بخش اعظم کشور را تحت کنترل خود درخواهد آورد."
بنا بر این شاید تصور آینده ای که ایستادگی در برابر بشار اسد کاهش یافته و به مناطق حاشیه ای مانند زمین های دورافتاده نزدیک به مرزهای شرقی محدود شده باشد، دور از ذهن نیست. مناطقی که گروه اسلامگرای افراطی سنی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) حضور خود را در آنجا تحکیم بخشیده و در دو سوی مرز سوریه و عراق در تردد است.
این الگویی است که با حضور شبه نظامیان دولت اسلامی عراق و شام، سنی های ناراضی و حمایت ایران از دولت نوری مالکی، هم اکنون درعراق پیاده شده است.
عدم اتحاد مخالفان
تغییر وضعیت شگفت آور است. حدود ۱۶ ماه قبل بسیاری از ناظران معتقد بودند که سقوط رژیم به دلیل فشار شورشیان قریب الوقوع است ولی اکنون آنها باید حرف خود را پس بگیرند.
آما آیا ممکن است ۱۶ ماه پس از زمان حال، باز پیش بینی ها غلط از کار درآید؟
با توجه به وضعیت کنونی، اشتباه در پیش بینی بعید به نظر می رسد.
حامیان بشار اسد-عمدتا روسیه، ایران و متحدانش- نشان داده اند از ترکیب ناجور کشورهای غربی و قدرت های منطقه ای که از شورشیان و مخالفان بشار اسد حمایت می کنند، به مراتب قوی تر و منسجم ترند. این وضع تغییر پیدا نخواهد کرد.
مخالفان بشار اسد هیچگاه نتوانستهاند جبهه واحدی شکل دهند
بر خلاف شورشیان که درگیری های داخلی و اختلافات ناشی از ویژگی های قومی آنان، به موقعیت رهبران در تبعید مخالفان که هرگز هم اعتبار زیادی نداشتند لطمه می زند، رژیم بشار اسد و نیروهای مسلحش همچنان باقدرت و متحد باقی مانده اند.
از لحاظ تئوری ممکن است این وضعیت عوض شود ولی برای تحقق آن باید تمام اتفاقاتی که در طول سه سال گذشته رخ داده از هر لحاظ تغییر کند.
رهبری سیاسی مخالفان باید متحد شده و به صورت نماینده معتبر نیروهای واقعی در داخل سوریه درآید. باید یک ساختار متمرکز و باقدرت نظامی به وجود آید که بتواند نیروهای شورشی داخل کشور را متحد کرده، به آنان فرمان داده و تدارکات مورد نیاز آنان را فراهم آورد.
گروه های رادیکال مرتبط با القاعده باید منزوی و سرکوب شوند. قدرت های غربی، ترکیه، عربستان سعودی و قطر و سایر حامیان مخالفان همگی باید یک برنامه جامع واحد را دنبال کنند نه فقط برنامه شخصی شان را.
در حال حاضر تحقق این شرایط بسیار بعید به نظر می رسد.
سکوت غرب
با توجه به این وضعیت، مشکل است بتوان تصور کرد که آمریکایی ها و دیگران با تقویت جدی نیروهای شورشی و دادن سلاح های پیشرفته به آنان-مانند موشک های ضد هوایی (من پاد)-موافقت کنند تا شورشیان بتوانند توازن قدرت را به نفع خود تغییر دهند.
در حال حاضر، نشانه ای از وحدت هدف دیده نمیشود. کشورهای غربی به طور فزاینده ای به بحران سوریه از دید ضد تروریسم نگاه می کنند و از این بیم دارند که سلاح های پیشرفته به دست نیروهای جهادی بیافتد و صدها اسلامگرای رادیکال آموزش و جنگ دیده و تلقین پذیر با مقاصد شوم به خانه هایشان در کشورهای غربی بازگردند.
کشورهای غربی نگران آن هستند که سلاحهای پیشرفته دست گروههای جهادی و القاعده بیفتند
ولی تنها مسئله "دولت اسلامی عراق و شام" نیست که با رفتار افراطی اش سایر گروه های مخالف را از خود رانده و از دید بسیاری بازیچه دست رژیم است، جناح هایی مانند جبهه نصرت نیز که از حمایت رسمی القاعده برخوردار است، خود را داخل محور اصلی فعالیت هایی کرده که بسیاری از گروه های اسلامگرا در آن نفوذ دارند.
بنا براین چشم انداز محتمل این است که آمریکایی ها و متحدانش با زیرکی در حد محدود از شورشیان مسلح حمایت کرده و به آنان آنقدر اسلحه خواهند داد که بتوانند دوام بیاورند و سقوط نکنند ولی آن قدر قوی نشوند که بتوانند رژیم را به طور جدی متزلزل کنند.
سرنوشت شورشیان به طور خطرناکی در گروی سیاست های تردیدآمیز غرب و بوالهوسی های سیاست های منطقه ای مانند مناقشه کنونی بین عربستان سعودی و قطر است.
در صورت تحولاتی مانند بهبود روابط ایران و عربستان سعودی، که تحت بررسی قرار دارد، موقعیت شورشیان وخیم تر خواهد شد.
تاوانی که باید پرداخت شود
آنچه گفته شد به این معنی نیست که بشار اسد تا ابد بر سوریه حکومت خواهد کرد.
ممکن است او مطمئن شده باشد که بدترین بخش طوفان رد شده است. ولی این طوفان هنوز تمام نشده و زیان هایی که به مملکت وارد کرده کشور را تغییر خواهد داد. زمان را نمی شود به عقب بازگرداند.
وقتی اوضاع آرام شد ممکن است عواملی که تا کنون به رهبری وفادار بوده اند و برای اشتباهات بی رحمانه اش بهای گرانی پرداخته اند به فکر بیافتند.
علاوه بر آن در مناطق وفادار به بشار اسد، نوعی تقسیم قدرت و خودمختاری ایجاد شده و ممکن است برای بشار اسد اعمال قدرت به شیوه گذشته کار دشواری باشد.
علاوه بر این، بر فرض این که توازن استراتژیک به طور کلی حفظ شود، متحدان اصلی خارجی که رژیم را سر پا نگاه داشته اند، به خصوص ایران و روسیه-همانطور که غالبا گفته اند- هنگامی که فشار برداشته شد ممکن است نشان دهند که یار جدا نشدنی بشار اسد نیستند.
امیر عبداللهیان، معاون وزارت خارجه ایران اخیرا گفت: "ما به دنبال این که بشار اسد مادام العمر رئیس جمهور باشد نیستیم. ولی طرفدار این ایده که برای سرنگون کردن دولت سوریه و اسد از نیروهای افراطی و تروریسم استفاده شود، نیز نیستیم."
اما همه این ها به آینده مربوط می شود و در حال حاضر بشار اسد و اطرافیانش را از این که احساس می کنند می توانند نفس راحتی بکشند، نباید ملامت کرد.