مرگ ساده مرد میانسال زیر تیغ جراحی

یک سال پس از مرگ شاهین امیدبخش، قهرمان پرتاب دیسک معلولان جهان، حادثه‌ای عجیب جان پدرش را هم گرفت؛ حادثه‌ای که در ابتدا فقط یک کاهش دید ساده بود اما وقتی با قصور پزشکی همراه شد، مرگ مرد میانسال را به‌دنبال داشت.

این حادثه اواسط بهمن‌ماه رخ داد. درست 15بهمن بود که اسماعیل جهانبخش، پدر قهرمان پرتاب دیسک معلولان جهان، دچار کاهش شدید بینایی شد. او همان روز نزد یک متخصص بینایی رفت و از زبان وی شنید که دچار پارگی شبکیه شده و باید هرچه زودتر زیر تیغ جراحی برود. قرار عمل جراحی برای یک روز بعد، یعنی 16بهمن‌ماه گذاشته و محل آن نیز کلینیکی در مرکز تهران تعیین شد. صبح آن روز، مرد 58ساله برای انجام عملی که قرار بود ساده و بی‌خطر باشد، خانه را ترک کرد و این آخرین باری بود که اعضای خانواده‌اش او را زنده می‌دیدند.

خطر در بیهوشی کامل

دختر او در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: صبح 16بهمن به کلینیک مورد نظر رفتیم. قبل از عمل پزشک مشاور از پدرم نوار قلب و آزمایش فشار گرفت. نوار قلب نشان می‌داد که پدرم نباید هنگام عمل جراحی به‌طور کامل بیهوش شود. در گزارشی که پزشک مشاور بعد از انجام آزمایش‌های لازم نوشت، آمده بود که پدرم برای بیهوشی عمومی ‌«های‌ریسک» است و این یعنی بیهوشی کامل او خطرناک است. پس از این آزمایش‌ها، پدرم به اتاق عمل منتقل شد و ما منتظر ماندیم که عمل تمام شود اما اتفاقی افتاد که فکرش را هم نمی‌کردیم.

مرگ زیر تیغ جراحی

زمان به سرعت می‌گذشت و از اتاق عمل خبری نبود. دختر اسماعیل جهانبخش رفته رفته نگران شده بود. چندبار از پزشکان پرس‌وجو کرد اما جوابی نگرفت. سرانجام پس از حدود 5ساعت به او خبر رسید که پدرش زیر تیغ جراحی جانش را از دست داده است.

او ادامه می‌دهد: درباره مرگ پدرم چند داستان مختلف روایت کردند. ابتدا گفتند که او اصلا به‌هوش نیامده. بعد گفتند که به‌هوش آمده و حتی با پزشک جراح خوش و بش و از او تشکر کرده و بعد ناگهان از هوش رفته است. در آخر هم مدعی شدند که در ریکاوری به‌هوش آمده اما یکدفعه دچار تنگی نفس شده و دوباره از هوش رفته است.

دختر جوان می‌گوید: از شنیدن خبر مرگ پدرم شوکه شده بودم. پیگیری که کردم متوجه شدم نه پزشک بیهوشی و نه پزشک جراح، گزارش پزشک مشاور را نخوانده و پدرم را به‌طور کامل بیهوش کرده بودند. پزشک جراح می‌گفت که پس از شستن دست‌هایش وقتی به اتاق عمل رفته، دیده که پزشک بیهوشی پدرم را به‌طور کامل بیهوش کرده و بعد بی‌آنکه به گزارش نگاهی بیندازد، مشغول انجام عمل جراحی شده است.

پس از این ماجرا تصمیم گرفتم از کلینیک و پزشکان مقصر شکایت کنم. در این هنگام متوجه شدم که مسئولان کلینیک بی‌آنکه چیزی به ما بگویند، جسد پدرم را به آمبولانس اورژانس منتقل کرده و در حقیقت قصد ربودن آن را دارند. آنها از راننده خواسته بودند که جسد را به یکی از بیمارستان‌ها ببرد. ظاهرا می‌خواستند با این کار وانمود کنند که پدرم در داخل آمبولانس جانش را از دست داده است.

با شنیدن این ماجرا، به حیاط کلینیک رفتیم و مانع حرکت آمبولانس شدیم. پس از آن با پلیس تماس گرفتیم و به اتهام دزدیدن جسد پدرم شکایت کردیم که با ورود مأموران کلانتری به داخل کلینیک از انتقال جسد پدرم جلوگیری شد.دختر خانواده جهانبخش که همین یک سال پیش برادرش را از دست داده بود، ادامه می‌دهد: برادرم قهرمان پرتاب دیسک جوانان معلول جهان و عضو تیم ملی بود.

او یک سال پیش بر اثر زائده مغزی به کما رفت و وقتی دچار مرگ مغزی شد، پدرم اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کرد، اما هیچ‌کس تصور نمی‌کرد تنها یک سال پس از این ماجرا، چنین حادثه‌ای برای پدرم رخ دهد. من تهدید شده‌ام که نباید پیگیر پرونده مرگ پدرم باشم. به من گفته‌اند که دیه او را پرداخت می‌کنند، اما دیه پدرم چه دردی از من دوا می‌کند، آیا جای خالی او را پر می‌کند؟ چند هفته است که از شکایتم می‌گذرد اما هنوز نتیجه کمیسیون پزشکی نیامده و هر وقت از پزشکی قانونی پیگیری می‌کنم جواب درستی به من نمی‌دهند. من پیگیر پرونده هستم و امیدوارم هرچه زودتر مقصران این حادثه شناسایی و مجازات شوند.

+104
رأی دهید
-6

آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
خیلی دردناک و غم انگیز ............ لعنت به حکومت شیطانی دزد وشارلاتان بی کفایت بی لیاقت
دوشنبه 4 فروردين 1393 - 11:06
shahab46 - هانوفر - المان
پزشکش از این جوجه نفهم‌های بسیجی بوده که به زور کارت بسیج مدرک دکترا گرفته بوده
دوشنبه 4 فروردين 1393 - 11:44
new idea - لندن - انگلستان
خانوم عزیز،متاسفم ولی‌ اونجا ایرانه..محل ال کاپونا.دیه رو بگیر و تمومش کن وألا همینم می‌پره...بازم متاسفم ولی‌ این حقیقته..
دوشنبه 4 فروردين 1393 - 11:49
دوستدار - استهکلم - سوئد
من هم بعلت پیدا شدن یک توده چربی بزرگ در وسط شکمم , چسبیده به کلیه سمت راستم مورد عمل جراحی قرار گرفتم و ان توده بزرگ را از شکمم خارج کردن. زمانیکه بهوش امدم به حدی بوی داروهای که برای بیهوشی و عمل جراحیم دکتر و پرستارها ازیش استفاده کرده بودند نا خوش ایند بود , که به سختی میتوانستم نفس بکشم تا اینکه یکی از پرستارها متوجه حال بد من شد و یک ماکس هوا یا اکشیژن روی دهان و دماغم گذاشتن تا بتوانم بهتر نفس بکشم. زمانیکه افای اسماعیل جهانبخش هم بهوش می امد , اگر زود ماکس هوا را روی دهان و دماغش میگذاشتن محال بود به این سادگی جانش را از دست دهد. خدا رحمتش کند!
دوشنبه 4 فروردين 1393 - 12:13
تیردادسورنا - ایران - ایران
وقتی با پول بابا میشه دانشگاه رفت و میلیون تومان پول هزینه کرد و آخرسرهم دکتر شد نتیجه اش میشه همین! الان هر کس پول داشته باشه میتونه از دانشگاههای غیر انتفاعی،بین المللی!و دانشگاه آزاد خیلی راحت و بدون دردسر فارغ التحصیل و دارای القاب دکتر و مهندس هم بشه!
دوشنبه 4 فروردين 1393 - 15:35
Shoopi - سن دیه گو - آمریکا
تف به قبرت خمینی، اگه توی گور به گور نبودی ، دانشگاههای ایران از جمله دانشگاه شریف خومون ، ورود برای عموم آزاد نمی شد و این همه انگل بیسواد نمیداد بیرون که بشن آفت جون مردم
دوشنبه 4 فروردين 1393 - 20:51
nasl sokhta - لندن - انگلیس
این نتیجه دانشگاه مدرکسازی آقای کوسه هاشمی و بقیّه آخونداست که برای بزینس خودشان دانشگاه زده اند و مدرک میفروشند ،تمام دانشگاه آزادها و پیام ظلمت و غیره باید بسته شد و کسی‌ الکی‌ مهندس و دکتر نشود و دوم اینکه سهمیها بطور کلی‌ حذف شود تمام این بدبختیها بخاطر آخوندای نفهم و احمق سر مردم میاد
‌سه شنبه 5 فروردين 1393 - 00:32
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
لعنت به کسی‌ که احمدی نژاد را انتخاب کرد و تمام سیستمِ کج دار مریضِ ایران را به این وضع دچار کرد، لعنت بر کسانی‌ که از این دستگاه جهنمی نجس طرفداری میکنند، نابود باد این حکومتِ لجن اجنبی و مزدورِ بیگانه. تمامِ امکانات برای عده ائی که فقط از انسان بودن ظاهرِ آن را دارند ، آنهم به کریه‌ترین وجه، تمام بدبختی و زجر و فلاکت مختصِ مردم ، تازه با پشت گرمی‌ به نوکری خود یک بدرک هم برایِ این شرایط حواله میکنند، بدرک بروید همه تان از ارباتان گرفته تا شما مزدورانِ وقیحِ دیو صفت.
‌سه شنبه 5 فروردين 1393 - 01:28
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.