فرهنگ تجاوز چیست؟
تظاهرات در هند در اعتراض به تجاوز گروهی به دختری دانشجو
هر دو دقیقه یک زن در آمریکا مورد «آزار جنسی» قرار میگیرد، در هند در هر بیست و دو دقیقه به یک زن «تجاوز جنسی» میشود و هر چقدر خواندن این مقاله وقت شما را بگیرد به تعداد دقایق آن زنان دیگری در کنگو مورد تجاوز واقع شدهاند.(هر دقیقه یک نفر)
نوشتار پیش رو نگاهی دارد به عوامل فرهنگی آمارهایی نظیر این.
تجاوز جنسی یا برقراری رابطه جنسی با یک فرد به رغم میل وی یکی از بحرانهای رو به گسترش جهان امروز است، رفتاری که میتواند با زور، اعمال خشونت، اعمال فشار روانی و یا سوءاستفاده از وضعیت عقلی یا هوشیاری فرد (مثلا در زمان مستی) انجام شود.
فرهنگ تجاوز فرهنگی است که در آن خشونت جنسی به عنوان هنجار و امر طبیعی در نظر گرفته میشود، به شکلی که افراد در مورد تجاوز نکردن نمیاندیشند اما در خصوص مورد تجاوز قرار نگرفتن حساسیت دارند.
این گزاره اولین بار توسط مدافعان حقوق زنان در دهه ۷۰ میلادی مورد استفاده قرار گرفت اما استفاده از آن در سالهای اخیر و پس آن که تعداد بیشتری از قربانیان داستان خود را منتشر کردند رواج یافت.
توضیح ضروری اینکه علت استفاده عمده از آمار آمریکا این بوده که بیشترین میزان آمار و بررسیهای در دسترس مربوط به این کشور میشود، در کنار آن برای فهم عامتر مطلب مثالها و جزئیاتی از ایران یا کشورهای دیگر آورده شده که هدف نه مقایسه یا اثبات ضعف این و آن که نشان دادن میزان گستردگی این پدیده است.
هر کسی میتواند یک متجاوز باشد
تعریف معمول از تجاوز این است که یک تجاوز جنسی زمانی اتفاق میافتد که یک زن بطور ناگهانی توسط غریبهای مورد حمله واقع شود.
این موضوع اتفاق میافتد اما تمام ماجرا نیست، این شیوه روایت میتواند بسیاری از فضاهای دیگری را که تجاوز رخ میدهد از نظر دور نگه دارد.
بر خلاف باور همگانی، تجاوز در خارج از خانهها بسیار نادر است. بر اساس نتایج یک تحقیق بیش از دو سوم همه موارد مربوط به تجاوز در منزل شخصی رخ میدهد. (در دو سوم موارد قربانی مهاجم را میشناسد)
بر اساس نتایج این تحقیق ۳۱ درصد تجاوزها در خانههای متجاوزان، ۲۷ درصد در خانههای قربانیان، و ۱۰ درصد در خانههای مشترک قربانیان و متجاوزان اتفاق میافتند. علاوه برخانهها، ۷ درصد تجاوزها در مهمانی، ۷ درصد در وسایل نقلیه، ۴ درصد بیرون از خانه و ۲ درصد در بارها، روی میدهند.
آن گونه که لوری پنی در روزنامه ایندپندنت مینویسد:
« به عنوان یک فرهنگ ما به هنوز بطور جمعی از پذیرش اینکه بسیاری از تجاوزها توسط مردان معمولی، انجام میشود سر باز میزنیم. مردانی معمولی که دارای دوست و خانواده هستند، مردانی که ممکن هست حتی کارهای بزرگ و تحسینآمیزی در زندگیشان انجام داده باشند. ما حاضر نیستیم بپذیریم که «آدمهای خوب» تجاوز میکنند و اینکه آنها هم اغلب مرتکب این کار میشوند. بخشی از این عدم پذیرش به این دلیل است که فکر کردن به این نکته آزاردهنده است و حفظ این عقیده که تنها مردان شیطان صفت مرتکب این عمل میشوند بسیار آسانتر است، فکر کردن به اینکه فقط مردان خشن و روانی که در کوچههای تاریک با چهرههای عبوس و سبیل و چاقویی در دست کمین کردهاند از در نظر گرفتن اینکه تجاوز کاری است که مردان سالم هم انجام میدهند راحتتر است. مردانی که ممکن است دوستان، همکاران یا افرادی باشند که ما تمایل به دوستی و ارتباط با آنها داریم.»
ایده تجاوز خاکستری
«تجاوز خاکستری» بنابر تعریف «شکلی از درگیری جنسی است که «جایی میان رضایت و ممانعت» واقع میشود، زمانی که «هر دو طرف مطمئن نیستند که هر یک دقیقا چه میخواهند».» و میزان شیوع گستردهی آن نتیجه فقدان آگاهی و درک درست نسبت به مفهوم رضایت است.
بنابر تحقیقی که در انگلستان بر روی افراد ۱۴ تا ۲۵ سال انجام شده، تقریبا یک سوم دانشآموزان واقعا چیزی در مورد رضایت در کلاسهای توضیحات جنسی که شرکت در آنها اجباری است یاد نمیگیرند.
در واقع درصد زیادی از افراد مورد تجاوز قرار میگیرند چرا که آنها دقیقا نمیتوانند به متجاوز بفهمانند که از این کار رضایت ندارند، از سوی دیگر اغلب متجاوزان فکر میکنند (یا ترجیح میدهند فکر کنند) که فردی که به او تجاوز میکنند مخالفتی با این کار ندارد و علیرغم ممانعت ظاهری، باطنا راضیست.
دکتر میشله دکر، استاد دانشگاه جانز هاپکینز در تحلیلی که بر گزارش سازمان ملل متحد در مورد تجاوز در شش کشور آسیایی نوشته میگوید: «تجاوز لزوما این نیست که شخصی تفنگ را بر روی شقیقهی یک زن بگذارد» گزارش مزبور نشان میدهد مردم تمایل دارند رفتارها را با تعریف قانونی تجاوز یعنی داشتن رابطه جنسی با یک زن بدون رضایت وی هماهنگ کنند ولی از واژهی «تجاوز» استفاده نکنند. پروفسور دکر میگوید: مردم تمایل دارند فکر کنند تجاوز کاریست که شخص دیگری انجام میدهد. نتایج تحقیق مزبور که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد نشان میداد درصد بالایی از مردان کشورهای آسیایی با انجام شکلی از تجاوز موافقت دارند.
نه یعنی بله
ایده رمانتیک «تعقیب و گریز» یک بستر کلاسیک و قدیمی است. چه در تلویزیون باشد یا سینما، کشاکش میان یک زن و مرد البته که میتواند رمانتیک باشد، گرچه به خودی خود چندان شریرانه به نظر نمیرسد، دانستن اهمیت «فضای شخصی و تصمیمگیری» نقش مهمی در مقابله با فرهنگ اشاعه تجاوز ایفا میکند.
«نه» همان «بله» همیشه بر یک قاعده نیست، برای نمونه در گروههای سادومازوخیستی نه میتواند کاملا به معنای آری باشد. اما همان گونه که جسیکا والنتی در نیشن نوشته مشکل اینجاست که رضایت همیشه گزینه پیش فرض نیست:
تا زمانی که تعریف قانونی رضایت جنسی مشابه آنچه در تفسیر دادگاههای امریکایی دیده میشد بر مبنای گفتن یک «نه» به شکل مشخص استوار است نمیتوان به عدالت واقعی برای قربانیان تجاوز امید داشت.
حالا دیگر زمان آن است که از قانون «نه به معنی پاسخ منفی» برای درک آزار جنسی دست بکشیم و روی «تنها بله معنای پاسخ مثبت میدهد» تمرکز کنیم. (در واقع رضایت فرد بایستی تنها از طریق پاسخ مثبت احراز شود و عدم ممانعت یا ندادن پاسخ منفی دلیلی بر راضی بودن نیست)
در مورد ایران مساله از برخی جهات پیچیدهتر است، بنابر قانون «زنا (برقراری رابطه جنسی) با زنی که راضی نباشد، خواه در بیهوشی، خواب، مستی و یا از طریق تهدید و ارعاب در حکم تجاوز به عنف است، این موضوع شامل فریب و اغفال دخترنابالغ هم میشود».
در حالی که در اصلاحیه قانون جدید فریب دختران زیر سن قانونی به موضوع تجاوز اضافه شده اما متاسفانه سن بلوغ دختران در قانون ۹ سال تعریف شده و این دایره حمایتی این قانون را محدود می کند.
همچنین یکی از مهمترین مشکلات قانون ایران آن است که در مورد برقراری رابطه از سوی شوهر با همسرش بدون رضایت وی (تجاوز زوجی) ساکت مانده، گرچه میزان گستردگی این شکل از خشونت جنسی نیاز به وجود ابزار قانونی را ایجاب میکند.
از سوی دیگر مهاجم یا مجرم شناخته میشود که در این صورت بایستی به اعدام محکوم شود و یا بیگناه که در این صورت آزاد میشود و حد وسطی وجود ندارد، این موضوع کار قضات را دشوار میکند.
سرزنش و تمسخر قربانی
سرزنش قربانی شکلی از یک پدیده اجتماعی است وقتی که جامعه ترجیح میدهد رفتار قربانی یک جرم را پیش از وقوع جنایت در وقوع جرم موثر بداند.
در اولین ساعات روز هشتم ژانویه ۲۰۱۲ یک دختر ۱۴ ساله وقتی از شدت مستی بیهوش شده بود، توسط یک بازیکن فوتبال دبیرستان ماریویل مورد تجاوز قرار گرفت.
در دوازدهم ماه اوت همان سال این اتفاق برای دختر شانزده سالهای تحت همان شرایط و از سوی دو بازیکن فوتبال دبیرستان رخ داد.در حالی که هر دو مورد خبری شد و توجه رسانهها را به خود جلب کرد، تنها مورد دوم منجر به صدور حکم محکومیت در دادگاه شد.
در پرونده ماری ویل، قربانی، دیزی کلمن خودش را مقصر دانست، در هر دو مورد دو ویژگی مشترک بود: هر دو از شدت مستی بیهوش شده بودند و دوم اینکه هر دو پسرانی متعلق به یک جامعه با پیوندهای محکم درونگروهی را متهم کرده بودند که خود بدان تعلق نداشتند. (کلمن به تازگی به شهر نقل مکان کرده بود و دختر دیگر در ایالت دیگری سکونت داشت) علاوه بر آن بسیاری از اطرافیان این دو را متهم کردند که با شکایت علیه بازیکنان فوتبال (که از محبوبیت بالایی برخوردارند) در صدد تخریب چهرهی آنان هستند.
در کنار آن به فاصله کوتاهی پس از هر دو تجاوز، دوستان پسرها شروع کردند به آزار و اذیت دخترهای قربانی در شبکههای اجتماعی. زمانی که کار به دادگاه و رسانهها کشید و موضوع جنبه ملی پیدا کرد، خصومت نسبت به دخترها افزایش پیدا کرد، رفتاری که بیش از آن که به متهمان بپردازد تمرکزش بر روی «آن کارهایی بود که دختران انجام داده بودند.»
تا چند دهه پیش در عرف محاکم قضایی کشورها در پرداختن به موارد تجاوز به جای در نظر گرفتن عمل متهم، قربانی و رفتار او مورد محاکمه قرار میگرفت.
نظرسنجیها نشان میدهد درصد قابل توجهی از مردم جوامع مختلف (و نه فقط مردان این جوامع) تمایل دارند درصدی از خطای موجود در مساله تجاوز را متوجه قربانی کنند.
این موضوع در مورد دختر ۱۷ سالهای که چند ماه پیش در هند مورد تجاوز قرار گرفت هم اتفاق افتاد. پس از آن که خانوادهی وی به پلیس شکایت کردند، وی بارها و بارها از سوی دوستان مهاجمان مورد تمسخر و آزار قرار گرفت تا سرانجام خودکشی کرد. هر چند پلیس چندی بعد اعلام کرد وی توسط متجاوزین به قتل رسیده است.
آزار خیابانی
آزار خیابانی میتواند یک رویداد ناخوشایند روزمره برای زنان باشد، چیزی که فضای خشونت و فقدان قدرت را تشدید میکند. همان فضایی که اجازه میدهد فرهنگ تجاوز در سطح جامعه رشد کند.
سازمان توقف آزار خیابانی شرح میدهد چگونه دنیایی که در آن مردان به راحتی زنانی را که نمیشناسند در معابر عمومی مورد آزار ناخواسته جنسی قرار میدهد همان دنیایی است که که مردان در مورد تجاوز احساس راحتی دارند.
همان گونه که فیدرا استارلینگ در مقالهاش با عنوان «متجاوزِ شرودینگر» مینویسد: مردی که مخالفت و «نه» یک زن را در یک زمینه غیرجنسی نادیده میگیرد، احتمال بیشتری به نادیده گرفتن همان «نه» در یک زمینه جنسی دارد.
آزار خیابانی علاوه بر آن که در ایران درصد بالایی از آزارهای جنسی را به خود اختصاص میدهد، بخشی از جریان نابرابری جنسی و بازتولید فرهنگ و حاکمیت مردسالار نیز هست، جایی که دیکتاتوری از عدم احترام شهروندان به حدود یکدیگر تا بالاترین سطح مدیریتی شکل میگیرد و رشد میکند.
شکل متداولتر آزار خیابانی اما آزار کلامی (عمدتا در زمینه مفاهیم جنسیتی) است که در کنار آزار فیزیکی و جنسی شخصیت زن را نادیده میگیرد و به حریم شخصی وی تجاوز میکند.
روایت رسانه از آتیه درخشان
بعد از اتمام یکی از دادگاهه مربوط به دو بازیکن فوتبال، گزارشگر شبکه سیانان، پاپی هارلو از آنان با عنوان «دو مرد جوان که ستارگان فوتبال و دانشآموزان خوبی که آیندهی نویدبخشی داشتند نام برد که زندگیشان ناگهان از هم پاشیده»
از سوی دیگر نیویورک تایمز در گزارشش از ادعای تجاوز علیه دومینیک استروس کان، رئیس وقت صندوق بینالمللی پول به یک خدمتکار هتل، قربانی را از نظر همسایگان و همکارانش «انسانی خوب» توصیف کرد که «هیچ وقت برای کسی مشکلی ایجاد نکرده.»
جفری گلدبرگ کمی بعد در توضیح این که چرا این شیوهی گزارش در مورد قربانی یا مهاجم به شکل آتیهی درخشان مشکل ایجاد میکند در مجلهی آتلانتیک نوشت:
من گزارشگری نظیر این را درک نمیکنم، نکته چیست؟ آیا مهم است که او (قربانی) رفتارش دوستانه است؟ چه ربطی دارد که انسان خوبیست؟ آیا اهمیتی دارد که او هرگز مشکلی ایجاد نکرده؟ قطعا نه. تجاوز، تجاوز است.
شخصیت قربانی [یا فرد مهاجم] به این موضوع ربطی ندارد. (مقصود نویسنده آن است که مساله تجاوز را بایستی جدا از شخصت قربانی و مهاجم و به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفت و تحلیل کرد).