شکایت ۲۸ زن درویش از ماموران گارد ویژه.

در جمهوری جانوران اسلامی حتی از درویش هم ترس وواهمه دارند. مگر این حکومت تا کی می تواند با اینهمه ترس ووحشت از مردم دوام بیاورد بزودی نظام شیطانی ومذهب جهنمی انان را نیست ونابود می کنیم.

بهتر است که به جای کلمه انتظامات از کلمه ماموران بسیجی و سپاه گارد رهبری استفاده شود. چون آن مفهوم پلیس دیگر تقریبا 20 سالی است که وجود ندارد همه آنها با ریش و وضع نا مرتب و همان افراد فیلتر شده وزارت اطلاعات و سپاه و بسیج می باشند. به نظر رژیم اسلامی لابد همه خانم هایی که در اعتراض بودند غرب و امریکا آنها . را بعنوان ماموران با حجاب اسلامی صادر کرده اند.

این فرقه کی رونمایی شده ؟

چرا هر چه بی خانواده و بی ادب و رزل جذب نیروهای به اصطلاح انتظامی میشوند.؟ اگر پلیسی خانواده دار باشد و خودش مادر و خواهر داشته باشد،هرگز با بانوان ،مخصوصا بانوان هموطنش چنین رفتار خشنی انجام نمیدهد.

بیچاره ها ببین از سر ناچاری از کی به کی شکایت کردن...؟

باور دارم زنانِ ایرانی ، نقشی‌ اساسی‌ در آزادی ایران از چنگالِ اهریمنی حکومتِ خون و جنون دارند ، لاری جانی اینها هم قاچاقچی هستند ؟ وقتی‌ شرفتان را برای پول و قدرت می‌فروشید و تخته گاز به سویِ سقوط تا تهِ جهنم می‌روید همین است ! فقط فریبکاری فقط رذالت فقط خیانت، شرم کنید از اسمِ انسان که رویِ خود گذاشته و دیو صفتانه وحشیگری و جنایت می‌کنید، آهِ این درویشان از جان گذشته دامنتان را مانندِ دیگرِ مظالم خواهد گرفت،...

.. اگر دیگران خلق الله هستند اینها سالکین الی االله هستند که مدام به ذکر و انس با حق مشغولند، مهم نیست از چه سلسله اند مهم این است که تمامِ سالکین در مسیرِ بندگی خداوند جلو میروند نه طریقِ نفس بنده یا شیطان و یکتا پرستند نه بت پرست، این است که یقیناً خداوند خداوند هم به آنها بیشتر انس دارد و نزدیکتر است از کسی‌ که فقط وقتِ درماندگی به یادِ او می‌افتد و یا مزدوری است که به عشقِ پاداش دم از خدا میزند، هیچ گروه و دسته از دستِ شما به امان نماندند ، خداوند به ظالمان و ستمکاران هم فرصت میدهد تا شاید پشیمان شده از رفتار ننگین خود دست بردارند ، هر چه بیشتر ظلم کنید وعده خداوند زودتر عملی‌ میشود که می‌گوید سرکشانِ طغیانگر را به غل و زنجیرِ عدالت خود به خاک مذلت خواهم کشاند و پوزه‌شان را بر خاک خواهم مالید.

تیتو تیتو - تهران - ایران. فرقه؟!!! تشیع توسط همین دروایش و صوفیان از لبنان در دوران صفویه به ایران وارد شد. روحانیت شیعه هر چی داره از صوفی ها داره. کمی تاریخ بخون!

رهبر درواویش نعمت الاهی آقای دکتر تابنده از رهبر جمهوری اسلامی بیشتر طرفدار دارد. دلیل مخالفت شدید رهبر جمهوری اسلامی همین است که تمام طرفدارانی که اکثرا به واسطه ی پول های ایشان و منافع مالی طرفدار ایشان هستند، تعدادشان کمتر از تعداد دراویشی است که با جان و دل و از اعماق وجود عاشق دکتر تابنده هستند.

shirzan e irani - استکهلم - اینها دقیقا برای همین بازداشت شندند که شما فرمودید . چرا یکتاپرستی چرا امام پرست نیستید ؟ امام را پرستش نمیکنید اونوقت میرید خدا را پرستش میکنید ؟ کدام بند قانون جمهوری اسلامی اینا بیان کرده؟ اینها باید همه اعدام شوند چونکه با ذکرحق مشعولند چرا قمه نمیزنند چرا زنجیر نمیزنند ؟که وقتی جورابهای شانرا میشویند آبش برای 70 نوع مرض شفا بخش است .

ایرانیان از ابتدا صاحبِ عرفان بوده اند ، چه چه از طریقِ زرتشت خود زرتشت و چه مانی , که قشریون او راکشتند، حتی فردوسی مراحلِ هفتگانه سیر و سلوک را در قالب پهلوان و اژدها ، دیوِ سفید و دیوِ سیاه را در قالبِ حماسه بیان کرده، بعد از ظهورِ اسلام، عرفان اسلامی در ایران به ظهور رسید، درویش یا صوفی صوف پوش (پشمینه پوش )، لفظِ عام این مسلک هست، / این سلسله به خاطرِ گرایشِ بیشتر به شریعت برای حکومت خطرناک ترند ، چون عوام خیلی‌ به ظاهر استناد به آن اهمیت میدهند، آخوند اگر خودش را بکشد نمی‌تواند حتی به ذره ائی از اسرارِ باطنی این سلسله که به قشر نزدیکترند دست یابد چه رسد به اصلِ اصلِ عرفان، به قولِ حافظ : با مدعی مگوید اسرارِ عشق و مستی ، تا بی‌خبر بمیرد در دردِ خود پرستی‌، او اولین قدم برای محرم شدن به خزانه غیب را دست برداشتن از ادعا میکند، چرا که منجر به خود پرستی‌ میشود و جأیی که خود و منیت باشد تجلی‌ گاهِ حق و نزولِ خداوند در آنجا نیست. رسیدن به معرفتِ موردِ نظرِ خداوند از از طی‌ طریق به دست میاید...

...2- به گفته مولانا: از مقاماتِ تبتّل تا فنا ، پله پله تا ملاقاتِ خدا، جز مواردِ نادر که مربی‌ فقط شخص خداست ، مربی‌که در قالبِ جسم ست و خود راه را طی‌ کرده دستگیری یا تربیتِ سالک ( راهرو ) را باطناً به عهده می‌گیرد, سالک خود باید طی‌ طریق کند، اما مانندِ بند بازی‌ که در حال گذر از دره ائی عمیق بین دو کوه ست ، طنابی به مبدأ و او وصل است که هر جا احتمالِ سقوط یا لغزشی دارد آن ریسمان او را نگاه میدارد، ممکن است او مدتها بینِ زمین و آسمان بماند، اما یقیناً به سقوطِ کامل منتهی‌ نمی‌شود، تا باز بتواند خود را محکم کند، این خوف و رجا در تمام لحظاتِ زندگی‌ سالک با اوست به همین خاطر توصیه میشود : بی‌ همرهی خضر ظلمات است بترس از خطرِ گمراهی، اشاره به خضر که در قران توصیفِ آن رفته, اشاره به انسان کامل است که همواره نورِ او در زمین‌ حی است و زنده، حافظ می‌گوید : طریقِ عشق ، طریقی عجب خطرناک است ، نعوذ بالله اگر ره به مقصد نبری ، /.....

...3- اگر حاجی در حجِ واجب سه روز محرم میشود و در حجِ عمره یک روز ، سالک موظف است تمامِ عمر و لحظاتِ خود به مراقبت از نفس مشغول باشد، تا جوهرِ اصلی‌ انسانیتِ او در مقامِ امانت داری , توسطِ نفس به یغما برده نشود و او را از مقامِ رفیع انسانیت به اسفل اسافلین یا مانند بهائم بل بدتر نکشاند،در غیرِ این صورت دیگر راهرو یا سالک نیست بلکه مانند مرداب در جای خود میگندد و می‌پوسد، راهرو بودن تا پیش از رسیدن به مقصد به این معنا این نیست که سالک فرشته خو میشود و احتمال خطا ندارد، بلکه به معنی تجربه در ضمنِ مهار کردنِ نفس است، تا حیله گری‌های نفس را بشناسد و در هر مرحله دنیای دیگری از شناخت بر روی او باز شود، . حتی خداوند بارها در قرآن در موردِ پیامبر با عتاب یا هشدار می‌گوید نزدیک بود به خطا بروی، اما چون او مدام به حبل المتین یا ریسمان الهی وصل بوده ، هر جا که راهش را گم می‌کرده خداوند دوباره او را بر سرِ راه میاورده, اما رنج و زحمت آن را باید متحمل و میچشیده, چون خداوند در مقامِ عدل است و منزه از هر ستم یا ظلمی به دیگرِ بندگان , ...

...4- سالک به این خاطر که خود را به دستان خداوند میسپارد و در جهتِ شناخت خود که منجر به شناختِ خداوند ست. نزدِ او محترم است تا جأیی که حتی وقتی‌ سالک از حقِ خود می‌گذرد خداوند از غیرتِ خود نسبت به او دست نمی‌‌کشد و به خاطرِ ناحقی که بر او رفته خطا کار را به نسبتِ ظلمی که کرده تنبیه می‌کند، هر چند که باطنِ خودِ سالک هم در صورتِ تمایل , به خاطرِ وصلِ مدام ، کارآیی‌های بسیار دارد، هر چند که در آن توانایی هم از سویِ خداوند مدام تحتِ نظر و امتحان است , چون خداوند نسبت به بندگانش رحیم و با گذشت است تا مبادا ظلمی به ناحق بر آنها رود ، حتی از سوئِ سالکِ خود، ...

...البته توانایی هر سالک بنا به مرحله و جایگاه اوست باطنی اوست در طریقِ راه، و در مقایسه با پروردگار : که یکی‌ هست و هیچ نیست جز او، / حتی خوابِ سالکِ واقعی‌ حکمِ عبادت دارد مانندِ خوابِ روزه داری که به خاطرِ خداوند و رضای او امساک می‌کند , روحِ او به خاطرِ آگاهی‌ همواره در حال قیام است ، به همین خاطر خیلی‌ از اسرار غیر از مکاشفه در بیداری ، در خوابِ سالک روی میدهد، هر نفسی که سالک می‌کشد باعث خیر و برکت است چرا که به فلسفه حیات دست یافته و در هارمونی با کلِّ کائنات است که روحِ خداوند در همه آن جاری است و یا در مسیرِ آگاهی‌ آن است،

m.n.s - کرج - ایران - همانگونه که بارها عرض کرده ام، اینها فقط از راهِ دین فروشی و به اسمِ دین در حالِ بریدنِ سرِ دین و انسانیت هستند و بس، چنان خود را بر حق می‌دانند که پیامبر ندانست و از ترسِ حق الناس قبل از مرگ برای حلال بودی به مسجد میرود، یا امام علی‌ در لحظه ائی با شمشیرِ زهر آگینِ ابن ملجم که درمانی در آن نبوده, به این باور می‌رسد که رستگار شد، یا حضرتِ زهرا به امام علی‌ وصیت می‌کند ، شب اول قبر مرا ترک نکن چرا که از هیبت و جلال و بزرگی‌ خداوند و پسخگوی در برابر امانتی که خداوند به او داده ترسان است که آیا به انجام رسانده یا نه ! و امام علی‌ تا سه شب نزدِ او که در خانه ابدی خود خوابیده حاضر میشود ، اینان نمیدانند چه در انتظارشان است و خداوند چگونه حساب رسی می‌کند ، بدترین حجاب بر اثرِ ظلم و ستم بر دل‌ِ افراد می افتد، شخصی که به شخصه گنهکار است تنها به نفسِ خود ظلم کرده و طرفِ حساب او خداوند است ! ، ...