کلاهبرداری 50 میلیونی خواستگار قلابی از استاد دانشگاه

فرهیختگان: پسر جوان با همدستی همسرش بهعنوان خواستگار قلابی توانست از یک استاد دانشگاه 50 میلیون تومان پول به جیب بزند. این پسر با معرفی خود بهعنوان تاجر به یک پیرزن و پیرمرد پول داد تا روز خواستگاری نقش پدر و مادرش را اجرا کنند.
اظهارات استاد دانشگاه
این دختر در ادامه شکایت خود گفت: استاد دانشگاه هستم. چند ماه پیش آپارتمانم را فروختم و پولش را در بانک ریختم. درحالی که برای ریختن پول به حسابم به بانک مراجعه کرده بودم با پسری به نام علی آشنا شدم. ما با هم دوست شدیم و چند روز بعد علی به همراه پدر و مادرش به خواستگاری من آمد. علی ادعا کرد که شرکت و کارخانه در تهران و ترکیه دارد اما آدرسهایی از شرکت به ما نداد. او خود را یک مرد ثروتمند و باتجربه معرفی کرد. بعد از مدتی من و علی با هم نامزد شدیم. روزهایی که با او بیرون بودم مرتب با موبایلش صحبت میکرد و میگفت برای شرکت در مزایده نیاز به پول دارد. من هم چون به او اطمینان داشتم و دیگر او را شریک زندگیم میدانستم 50 میلیون تومان به او پول دادم. همان موقع من آپارتمانی در تهران خریده بودم اما چون پولهایم را به علی داده بودم، نصف پول آپارتمان را چک دادم و قرار شد علی دو ماه بعد پول را به حساب من واریز کند. اما یک هفته قبل از موعد چک، ناگهان علی بهطور مرموزی ناپدید شد. هر چه با موبایلش تماس میگرفتم کسی گوشی را جواب نمیداد تا اینکه زن جوانی به نام مهسا با من تماس گرفت و ادعا کرد که صاحب همان شرکتی است که علی با آنها کار میکند. او گفت که علی توسط پلیس سنندج بازداشت شده چون اجناس غیرقانونی از مرز وارد کرده است. چند ساعت بعد علی با شماره تلفن ناشناسی تماس گرفت و گفت در زندان است و برای آزادی او باید یک وثیقه دو میلیون تومانی بگذارم. او از من خواست که دو میلیون تومان به حسابش واریز کنم تا او آزاد شود. من هم، دو میلیون تومان به حسابش واریز کردم. فردای آن روز علی به خانه ما آمد و باز هم با چرب زبانی قصد گرفتن پول از من داشت. دیگر فهمیده بودم که او قصد کلاهبرداری دارد. برای همین به او گفتم اگر پول مرا ندهد از او شکایت میکنم. با گفتن این حرف باز هم علی ناپدید شد و من تصمیم گرفتم از این خواستگار کلاهبردار شکایت کنم.
بازداشت متهم و همسرش
با اعلام شکایت این دختر جوان، کارآگاهان تحقیقات خود و تلاش برای دستگیری متهم را آغاز کردند. تحقیقات نشان داد که علی سابقه سرقت دارد. تجسسها برای دستگیری این خواستگار کلاهبردار ادامه داشت تا اینکه مخفیگاه علی و همدستش مهسا شناسایی شد و آنها در یک عملیات از سوی پلیس دستگیر شدند.
اعترافات متهم اصلی
این دو متهم که با هم زن و شوهر هستند بلافاصله تحت بازجوییهای قضایی و پلیسی قرار گرفتند. پسر جوان در بازجوییها به پلیس گفت: مهسا همسرم است و با همدستی او نقشه سر کیسه کردن استاد دانشگاه را طراحی و اجرا کردیم.
مرد کلاهبردار اعتراف کرد: من و مهسا بهشدت به پول نیاز داشتیم. بنابراین وقتی با این دختر که استاد دانشگاه بود آشنا شدم، ادعا کردم که در تهران و ترکیه شرکت و کارخانه دارم. خودم را یک مرد ثروتمند معرفی کردم. بعد از مدتی از او خواستگاری کردم و او هم پذیرفت. من به یک پیرزن و پیرمرد پول دادم تا نقش پدر و مادرم را ایفا کنند و به خواستگاری بیایند. زمانی که ما با هم نامزد کردیم، روزهایی که با او بیرون بودم مرتب با موبایلم صحبت میکردم و میگفتم برای شرکت در مزایده نیاز به پول دارم. من خودم را خیلی پریشان نشان میدادم تا مطمئن شود به پول نیاز دارم. او هم چون به من اطمینان داشت و تصور میکرد که شریک زندگیاش هستم 50 میلیون تومان به من پول داد.
متهم ادامه داد: من نمیخواستم همسرم را همدست خودم کنم. اما متوجه شدم که اگر او با من باشد کارم راحتتر انجام میشود. برای همین موضوع را به او گفتم و او هم قبول کرد که با هم پول میلیونی به جیب بزنیم.
با اعترافات این دو متهم هردوی آنها با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند.