اعتراف هولناک به رفیقکشی در دادگاه
+40
رأی دهید
-9

فرهیختگان: مردی که دوستش را به طرز هولناکی کشته و جنازهاش را به آتش کشیده بود، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. این مرد ادعا کرد قربانی همسرش را آزار داده بود.
درخواست قصاص
وی اظهار داشت: «ولی» 50ساله متهم است یکی از روزهای تیر سال 87 دوست قدیمیاش به نام «احمد» را کشت و جنازهاش را به آتش کشید. تلاش پلیس اما برای به پیدا کردن بقایای جنازه بینتیجه ماند و هرگز اثری از جنازه به دست نیامد. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و اعتراف متهم، وی از نظر دادسرا مجرم است و برایش اشد مجازات میخواهم. سپس وکیل اولیایدم در جایگاه ویژه ایستاد و برای «ولی» حکم قصاص خواست.
ادعای متهم در دادگاه
نوبت دفاع به متهم که رسید قتل را گردن گرفت. وی گفت: من و احمد از سالها پیش با یکدیگر رفیق بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم تا اینکه احمد برای زندگی به آمریکا رفت. 20 سال بعد اما رفیقم که آنجا از همسرش جدا شده بود به ایران بازگشت و رابطه ما با هم بیشتر شد. چند سال از این ماجرا نگذشته بود که یک روز همسرم رازی را برایم برملا کرد که زندگیام را عوض کرد. همسرم گفت یک روز خواهر احمد به نام فریبا، زنم را به خانهاش دعوت کرده است و احمد طبق نقشه از پیش طراحی شده زنم را آزار داده است. از شنیدن این حرف شوکه شدم و از همان روز به فکر انتقام افتادم.
وی ادامه داد: فکر انتقام از «احمد» برای لحظهای مرا رها نمیکرد. در این سالها فکر انتقام مثل خوره به جانم افتاده بود، به همین خاطر چندین بار وقتی در کارگاه چوببریام کار میکردم انگشتانم قطع شد. یکبار لوله آهنی تهیه کرده بودم و قصد داشتم در فرصتی مناسب احمد را بکشم، اما نشد. یکبار دیگر هم میخواستم با ساطور به جان احمد بیفتم اما خواهرش سر رسید. تا اینکه با گذشت چندین سال از ماجرا از تصمیمم منصرف شدم. تیرماه 87 در کارگاه چوببریام مشغول کار بودم که «احمد» به دیدنم آمد. او یک هدیه به من داد و گفت این ادکلن را برای همسرم خریده است. از دیدن این هدیه شوکه شدم و به یاد خاطرات گذشته افتادم.
تشریح جنایت
متهم در تشریح جزئیات قتل گفت: در آن لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و با تبری که به دیوار نصب کرده بودم یک ضربه به سر احمد کوبیدم. یک اسلحه شکاری هم برای تزئین به دیوار کارگاه زده بودم که آن را برداشتم و به سمت احمد شلیک کردم. همان موقع ماشین احمد را به حوالی میدان شهدا بردم و آنجا رها کردم. دو ماه بعد اما فهمیدم ماشین احمد حوالی بهشتزهرا(س) پیدا شده بود. گمان میکنم دزدان ماشین را پس از اوراق کردن به آنجا منتقل کرده بودند.
وی ادامه داد: دوباره به کارگاه برگشتم و جنازه را چادرپیچ کردم. همان موقع جنازه را پشت نیسانم جاساز کردم و مقداری هیزم روی آن گذاشتم. سپس جنازه و هیزمها را در درهای در حوالی شمشک به آتش کشیدم.
قاضی: چرا پس از اینکه فهمیدی مقتول همسرت را آزار داده، از او شکایت نکردی؟
متهم: میخواستم خودم از او انتقام بگیرم.
قاضی: خانواده احمد ادعا کردهاند اختلاف تو و مقتول بر سر پول بوده. قبول داری؟
متهم: نه من و احمد هیچ اختلاف حسابی با یکدیگر نداشتیم. سالها پیش خواهر احمد عاشق من شده بود اما چون با او ازدواج نکردم به فکر انتقام افتاد و از برادرش خواست از همسرم انتقام بگیرد.
سپس هیات قضایی از همسر متهم خواستند درباره ادعای همسرش توضیح دهد. این زن گفت: سالها پیش خواهر احمد مرا به خانهاش دعوت کرد. او به من چای مسموم تعارف کرد. چند دقیقه بعد اما احمد سر رسید و مرا آزار داد. من شک ندارم خواهر احمد برای اینکه از من و شوهرم انتقام بگیرد برادرش را اجیر کرده بود تا زندگیام را سیاه کند. سپس وکیل متهم به دفاع پرداخت. در پایان این نشست هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.
dkdk - اسلیس - دانمارک
مردک تو غلط کردی که یک انسان را کشتی .از او شکایت میکردی پدرش را در میاوردند.اگر قرار باشه هر فردی خودش قاضی شود و حکم را اجرا کند سنگ رو سنگ بند نمیشود.
یکشنبه 11 اسفند 1392 - 19:42
ekman - شیراز - ایران
این مرد برای جستن از مجازاتش چنین سناریوئی را مطرح کرده و حتی همسرش هم با او همکاری میکند و انگ آزار جنسی را قبول کرده.خواهر مقتول را هم باید در جلسه بعدی دادگاه احضار نمایند تا از خود دفاع نماید.
یکشنبه 11 اسفند 1392 - 19:26
parjavan - تهران - ایران
میخواستم خودم از او انتقام بگیرم... برگشتیم به دوره کیفری باستان یا دوره انتقام خصوصی
یکشنبه 11 اسفند 1392 - 21:51
oghab - هلسينكي - فنلاند
ﺩﻛﺪﻙ.ﺩاﻧﻤﺎﺩﻙ .ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻮاﻓﻘﻢ ﻭﻟﻲ ﺑﺒﻴﻦ ﭼﻪ ﻋﺘﻴﻘﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻓﺮﻗﻮﻥ ﺗﻮ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺧﺎﻟﻲ ﻛﺮﺩﻥ ...
یکشنبه 11 اسفند 1392 - 21:51
کبالت3 - کرج - ایران
اما اون اسلحه شکاری پر رو که برای تزئین رو دیوار گذاشته بودی خیلی بکارت اومد کبلائی.
یکشنبه 11 اسفند 1392 - 22:19
مدافع حق - مادرید - اسپانیا
اقا ولى دمت گرم موضوع ناموسى بوده. خوب کردى دزدناموس !اونم ازنوع خونگى بهتر از این نباید باهاش میکردى
دوشنبه 12 اسفند 1392 - 00:15
ousi.gh - مانیل - فیلیپین
چندین بار وقتی در کارگاه چوببریام کار میکردم انگشتانم قطع شد.. چند تا انگشت داشتی کلا که چندین بار قطع شدن؟
دوشنبه 12 اسفند 1392 - 04:45
رضاخان - تاسمانی - استرالیا
اقا درود برشرفت اگر مردی هم باعزت مردی .روشنفکرها دم از قانون میزنند ان هم قانون اسلامی
دوشنبه 12 اسفند 1392 - 06:41
bambook - تهران - ایران
اگر حرفهاش حقیقت باشه و موضوع تجاوز باشه بهترین کاری که یک مرد باید میکرد رو کرده .
دوشنبه 12 اسفند 1392 - 08:53
hossein+87 - ایران - ایران
کشتن بدون طی مراحل قضایی رو قبول ندارم.ولی واقعا دردناکه که طرف با زنش همچین کاری کرده. تصورش هم عذاب آوره.
دوشنبه 12 اسفند 1392 - 11:18