آیا خمینی و اسلامگراها انقلاب ایران را دزدیدند؟

اظهارات آیت‌الله خمینی در فرانسه پیش از انقلاب، یکی از پرمناقشه‌ترین ابعاد انقلاب سال ۵۷ است.

کیوان حسینی

رادیو فردا :مدت زمان زیادی از پیروزیشان نگذشته بود که بینشان اختلاف افتاد. همدیگر را متهم می‌کردند و خیلی زود با هم دست به یقه شدند. و قبل از اولین سالگرد پیروزیشان، شروع کردند به کشتن یکدیگر. دوباره عده‌ای شدند  حاکم و عده‌ای مخالف و اسیر زندان و اعدام و شکنجه. برخیشان می‌گفتند انقلابشان دزدیده شده  است.

از میان انقلابیون سال  ۵۷ کم و بیش همه گروههای سیاسی مخالف محمد رضا شاه، آرام آرام بعد از انقلاب از ساختار قدرت بیرون رانده شدند. به جز بخشی از نیروهای اسلامگرا که در چارچوب حزب جمهوری اسلامی، طرفدار سرسخت آیت‌الله خمینی بودند.

اشتهای انقلاب سال ۵۷ برای بلعیدن فرزندانش کم نبود. اینگونه شد که در فاصله کوتاهی بعد از انقلاب، شمار زندانیان سیاسی ایران به ارقامی کم سابقه رسید و البته بسیاری از مبارزین با رژیم شاهنشاهی به ناچار ایران را ترک کردند.

یکی از نخستین تحلیلهای برخی از شکست‌خوردگان انقلابی این بود که انقلاب دزدیده شده. این گزاره تا چه اندازه با واقعیت تاریخ سازگار است؟

انقلاب دزدی

انقلاب ایران در سال ۵۷، یک فرایند پیچیده سیاسی – تاریخی بود که خواسته‌هایی داشت، رهبرانی داشت، هوادارانی داشت و البته مخالفانی.

برای دزدیدن این انقلاب پیچیده، ابتدا باید به این سئوال جواب داد که اصولا دزدیدن انقلاب یعنی چه؟

علی کشتگر از انقلابیونی است که بعد از سالها مبارزه با رژیم شاهنشاهی، بعد از انقلاب ناچار شد از کشور بگریزد. بسیاری از همفکران او به زندان افتادند. گروه سیاسی‌اش از هم پاشید و حتی برخی نزدیکانش اعدام شدند.

او که از بازیگران مهم جنبش دانشجویی در سالهای منتهی به انقلاب بود، به رغم اینکه عملا از رهبران یکی از سازمانهای مهم انقلابی بود، نه تنها از حق فعالیت سیاسی محروم شد، بلکه حتی حق هر گونه اظهارنظر و عقیده را نیز از دست داد.

از نظر او دزدیده شدن انقلاب دو معنای مختلف دارد: اول به معنای دزدیدن رهبری انقلاب و دوم به معنای خیانت رهبری انقلاب به مطالبات و خواسته‌های انقلابیون.

فرخ نگهدار از همرزمان آقای کشتگر و یکی دیگر از رهبران سازمان فدائیان خلق ایران معتقد است دستکم در مورد طرح مساله دزدیدن رهبری انقلاب، شمارگان هواداران نیروهای مذهبی از نیروهای غیرمذهبی بیشتر بوده، و از این منظر نمی‌توان گفت که رهبری انقلاب «حق آن گروه که رهبری را به دست گرفت، نبوده است».

مطالبات انقلاب

اما در جریان انقلاب ایران تنها گروههای غیرمذهبی نبودند که از میانه کار، از قطار انقلاب اخراج شدند.

احزابی مانند حزب جمهوری خلق مسلمان که توسط آیت‌الله شریعتمداری و اطرافیانش تاسیس شده بود و میانه‌ای با نظریه جنجالی ولایت فقیه نداشت، یکی از نخستین قربانیان انقلاب سال ۵۷ بود.

این حزب خیلی زود غیرقانونی اعلام شد و رهبرانش زندانی شدند.

حسن شریعتمداری فرزند آیت‌الله شریعتمداری که خود از سران این حزب بود و هم اکنون ساکن اروپاست، درباره طرح مساله دزدیدن انقلاب معتقد است: «گروهی از روشنفکران لائیک و فعالین سیاسی این وعده را به خود داده بودند که شعارهای مردم، در پیوند با خواسته‌های آنان است».

این خواسته‌ها از گروهی به گروه دیگر تفاوت داشت. برخی به دنبال برپایی یک نظام کمونیستی بودند. برخی در انتظار یک نظام پارلمانی دموکراتیک بودند. برخی ایده‌های تجربه نشده جدیدی داشتند و می‌خواستند مثلا یک نظام اسلامی سوسیالیستی به وجود بیاورند. در میانشان برخی سکولار بودند و جدایی دین و سیاست را تبلیغ می‌کردند. برخی از حضور روحانیون در قدرت ناراضی بودند.

اما گویی همه این گروهها با اندیشه‌ها و آرمانهای مختلف، پیش از انقلاب با هم اشتراک نظر داشتند.

با این وصف اگر بر مبنای گفته آقای شریعتمداری، مساله دزدیده شدن انقلاب در واقع مساله خواسته‌های محقق نشده گروههای مختلف باشد، سئوال کلیدی این خواهد بود که خواسته انقلاب سال ۵۷ چه بود؟ و آیا انقلابیون به این خواسته رسیدند یا نه؟

خسرو سیف، در زمان انقلاب ۵۷ عضو شورای رهبری جبهه ملی ایران بود. گروه سیاسی آقای سیف از جمله گروههایی بود که حاضر نشد با آخرین نخست‌وزیر نظام شاهنشاهی همکاری کند و در عوض خود را برای دوره پس از انقلاب آماده کرد.

گفته او، بسیاری از مردم به دنبال «آزادی» به خیابان آمدند اما بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید این موضوع را نادیده گرفت و آنگونه که او می‌گوید «کهن بنیاد استبداد، به گونه‌ای جدید، رخ نشان داد».

بدین ترتیب دستکم اگر دزدیده شدن انقلاب یا در واقع انحراف انقلاب به معنای انحراف از خواسته‌های انقلاب مطرح شود، در نگاه آقای سیف این خواسته‌ها برآورده نشده‌اند؛ تحلیلی شبیه به آنچه علی کشتگر می‌گوید.

او نیز یکی از دو تعریف دزدیدن شدن انقلاب را مرتبط با مطالبات انقلاب می‌داند و می‌گوید: «اولین شعار مردم آزادی بود. حالا آزادی و استقلال یا هر چیز دیگری اما این کلمه آزادی، پروژه ناتمام انقلاب مشروطه و نهضت ملی مصدق بود. به این نکته هم توجه کنید که مردمی که ۷۰ سال پیش از انقلاب ۵۷ زیر بار شیخ‌ فضل‌الله نوری نرفته بودند، چگونه ممکن بود که زیر بار اسلام سیاسی امروزی شده آقای خمینی بروند؟»

«شاه باید برود»

فرخ نگهدار نظر دیگری دارد و در مرور آنچه که پیش از انقلاب ایران موجب شد تا همه گروههای سیاسی متحد شوند، می‌گوید نقطه اشتراک همه گروهها در این نبود که چه می‌خواستند. آنها متحد بودند بر سر اینکه چه نمی‌خواستند.

به گفته او مهم‌ترین شعار، «مرگ بر شاه» بود و این خواسته انقلابیون محقق شد. او می‌گوید که پیش از انقلاب هیچ بحثی درباره شکل نظام سیاسی بعد از انقلاب نبود.

این میان انقلابیون اسلامگرا نیز در پاسخ به منتقدین خود می‌گویند که در میان مردم حامیان بیشتری داشته‌اند.

آنها به ویژه در تبلیغات روزمره می‌گویند که انقلاب سال ۵۷ از ابتدای شکل‌گیری جنبش مبارزه با محمد رضا شاه، یک «انقلاب اسلامی» بود و معترضینی که به خیابان می‌آمدند نیز برای پیروزی یک انقلاب اسلامی پا پیش گذاشته بودند.

مجید تفرشی، مورخ ساکن لندن معتقد است که در جریان بررسی وقایع انقلاب سال ۵۷، افزایش جدی نفوذ اسلامگرایان در میان مردم عادی، از ابتدای دهه ۵۰ خورشیدی به شدت چشمگیر است.

او می‌گوید:‌ «برای ما خوشایند است که به واسطه اتفاقات ۳۵ سال اخیر بگوییم انقلاب ایران دزدیده شده. اما واقعیت این است که در دهه ۵۰، برخلاف دهه ۴۰ و دوره‌های پیشتر، مذهبیون با ظهور گروههایی مانند مجاهدین و همچنین پدیده دکتر علی شریعتی، به سرعت هوادار پیدا کردند و در آستانه انقلاب، مذهبیون دست بالا را داشتند.»

این نظر از سوی حسن شریعتمداری نیز تایید می‌شود.

با این تفاوت که آقای شریعتمداری اتفاقات بعد از انقلاب را نیز در تثبیت قدرت مذهبیون به رهبری آیت‌الله خمینی موثر می‌داند.

از نظر او، آیت‌الله خمینی با «عوام گرایی و پوپولیسم» توده مردم را به حرکت درآورد و به جز اقبال مردم به شخص او، «رعب و وحشت و سازماندهی برای اعمال فشار بر دیگر گروههای سیاسی»، نفش بزرگی در چیرگی و تسلط خمینی بر نهضت مبارزه با شاه داشت.

وعده‌های خمینی

اما پذیرش رهبری آیت‌الله خمینی برای انقلاب ضد سلطنتی سال ۵۷، بدون سئوال و ابهام نیست.

آیت‌الله خمینی که پیش از انقلاب به عنوان روحانی مخالف شاه با رسانه‌های مختلف مصاحبه می‌کرد یا بیانیه‌های مختلفی صادر می‌کرد، شباهتی به آیت‌الله خمینی بعد از انقلاب نداشت.

هر چند که او نظراتش را درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه پیشتر نوشته بود، اما کم نیستند انقلابیونی که به صراحت می‌گویند هیچ اطلاعی از این کتابها و مساله ولایت فقیه که در آن زمان نظریه‌ای به شدت گمنام بود، نداشتند.

از آن جمله علی کشتگر که می‌گوید کتابهای آقای خمینی را نخوانده بود و هیچ اطلاعی نداشت از اینکه «ایشان نظرات ارتجاعی خطرناکی دارد که در کتابهایش آمده است».

آقای کشتگر می‌گوید: «آیا جامعه ایران که به خیابان می‌آمدند و شعار می‌دادند اطلاعی از افکار آقای خمینی داشتند و می‌دانستند او چه می‌خواهد بکند؟ به هیچ وجه اطلاع نداشتند. او رسما و روشن می‌گفت که ما روحانیون نمی‌خواهیم حکومت بکنیم، می‌خواهیم آزادی احزاب باشد، حتی آمد گفت کمونیستها هم آزاد خواهند بود.»

اما نه تنها بعد از انقلاب از آزادی کمونیستها خبری نبود، بلکه آیت‌الله خمینی بدون هیچ تعارفی از شکستن قلمهای مخالف سخن گفت.

او حتی روشهای خود را با محمد رضا شاه پهلوی مقایسه می‌کرد که زمانی با تاسیس حزب رستاخیز، نظام تک حزبی اعلام کرد.

خمینی که خود به عنوان منتقد و مخالف شاه علم انقلاب را بلند کرده بود، بعد از انقلاب گفت: «اگر در اینجا از یک حزب فاسد جلو بگیرند، می‌گویند شد رستاخیز. ما می‌خواهیم رستاخیز بشد. ما یک حزب را یا چند حزب را که صحیح عمل می‌کنند، می‌گذاریم عمل کنند و باقی را ممنوع اعلام می‌کنیم. شماها دیکتاتور هستید. ما آزادی‌خواه بودیم و شما نگذاشتید. ما آزادی دادیم و شما نگذاشتید این آزادی باقی بماند. حالا که اینطور شد ما انقلابی با شما رفتار می‌کنیم. هر چه می‌خواهند روزنامه‌های خارج بنویسند. هر چه می‌خواهند توابع صهیونیست و اینها فریاد بزنند. اینها هم هر چه دلشان می‌خواهد توی خانه‌هایشان فریاد بزنند، لاکن بیرون دیگر نمی‌توانند. اینها باید منزوی شوند».

فریب مردم

تناقض عمیق سخنان آیت‌الله خمینی قبل و بعد از انقلاب، یکی از ابعاد مهم رهبری سیاسی است که با وعده‌هایی مهم هوادارانی یافت، اما وقتی قدرت سیاسی را قبضه کرد، مخالفانش حتی حق داشتن یک روزنامه هم نداشتند و همه آن وعده‌ها فراموش شدند.

عباس میلانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه استفورد معتقد است از این زاویه، انقلاب ایران دزدیده شد.

چنانکه این پژوهشگر تاریخ می‌گوید، آیت‌الله خمینی به کرات پیش از انقلاب، به گفته خودش تقیه می‌کرد و منظور خودش را از ایجاد یک «حکومت ولایت فقیه یا حکومت مبتنی بر شرع» پنهان می‌کرد.

عباس میلانی می‌گوید: «ایشان نه تنها نیت خود را پنهان می‌کرد بلکه مداوم خلافش را می‌گفت. مدام تاکید می‌کرد که روحانیون در قدرت سهمی نخواهند داشت. حتی قانون اساسی اولی که ظاهرا ایشان با آن موافقت کرد، هیچ نشانی از ولایت فقیه ندارد. فقط وقتی به ایران آمد و تشدد در نیروهای دموکراتیک را دید، آن وقت آن برنامه حداکثری خودش را که ایجاد ولایت فقیه بود عملی کرد. و در این مفهوم خلف وعده کرد. در این مفهوم توانستند انقلاب را بدزدند.»

آنچه که آقای میلانی «تقیه» می‌خواند در واقع اصطلاحی است فقهی برای توصیف گفتاری برخلاف اعتقادات قلبی فرد مسلمان.

برخی فقیهان می‌گویند مسلمانان جایزند برای نجات جانشان، دین خود را پنهان کنند و به این کار تقیه می‌گویند.

این روزها کم نیستند رسانه‌های وابسته به اسلامگرایان که می‌گویند آیت‌الله خمینی تقیه را حرام دانسته بود و موضوع تقیه کردن او در جریان مبارزه با شاه را رد می‌کنند.

آیا خمینی دروغ می‌گفت؟

برخی منتقدین به صراحت می‌گویند فارغ از ابعاد فقهی و شرعی اقدامات آیت‌الله خمینی، او در جریان انقلاب ایران بارها درباره خواسته‌ها و نظراتش دروغ گفته است.

هوشنگ نهاوندی نویسنده کتاب «خمینی در فرانسه»، تحقیقات گسترده‌ای درباره مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و بیانیه‌های آیت‌الله خمینی در دوره اقامتش در این کشور اروپایی انجام داده است.

او در پاسخ به این سئوال که آیا آیت‌الله خمینی در این دوره دروغ گفته است می‌گوید: «قطعا! قطعا دروغگو بود. در پاریس مطالبی می‌گفت که خوشایند افکار عمومی دنیا باشد، چرا که تمام گروههای چپگرا چه در اروپا و چه در آمریکا از او طرفداری می‌کردند. و تزویر می‌کرد و خدعه می‌کرد.»

عباس میلانی نیز با استناد به تحقیقات یکی از دانشجویانش می‌گوید که از میان ۱۱۰ مصاحبه آیت‌الله خمینی در دوران اقامت در فرانسه، هیچ اشاره‌ای به واژه «ولایت فقیه» وجود ندارد و «برعکس، بارها و بارها گفته است که تکثر فکر و اندیشه آزاد خواهد بود و بارها گفته که ما بر سر زنها چادر نخواهیم کرد.»

در واقع همین اظهارات آیت‌الله خمینی موجب شد تا برخی که خواسته‌هایی از همین دست داشتند، با او و گروه هوادارانش همراه شوند.

و این تنها به گروههای مختلف سیاسی ختم نمی‌شد. چنانکه مهدی فتاپور، از رهبران سازمان فدائیان خلق می‌گوید، اظهارات آیت‌الله خمینی موجب شد تا برخی از مردم عادی نیز به واسطه همین اظهارات به او بپیوندند.

به اعتقاد او، اگر آنچه بعد از انقلاب رخ داد، پیش از انقلاب از سوی آیت‌آلله خمینی و هوادارانش تشریح شده بود، بخش بزرگی از نیروهای همراه با انقلاب، در این همراهی تردید می‌کردند و «چنین نیرویی بسیج نمی‌شد».

با این حال کماکان برخی معتقدند که حتی دروغهای آیت‌الله خمینی هم باز روشی برای دزدیدن انقلاب نبوده است.

سئوال این است که اگر او از روز نخست به جای سخن گفتن از آزادی بیان و آزادی فعالیتهای سیاسی احزاب مختلف، از لزوم حکومت فقیه سخن می‌گفت، باز هم موفق می‌شد تا قدرت را در ایران قبضه کند یا نه.

حسن شریعتمداری که معتقد است آیت‌الله خمینی دروغهای بسیاری گفته است، می‌گوید اگر او راست می‌گفت هم باز در نتیجه انقلاب تغییری رخ نمی‌داد.

او می‌گوید: «آقای خمینی دروغ گفت. آقای خمینی وعده‌های فراوانی داد تا مردم را اغفال کند. آقای خمینی نه فقط به ایرانی‌ها بلکه در مذاکراتی که با غربی‌ها و آمریکایی‌ها داشت گفت که من به قم می‌روم و آنجا خواهم ماند، من یک طلبه‌ام، در ایران دموکراسی حاکم خواهد بود. گروههای چپ هم اجازه فعالیت خواهند داشت. ما رابطه‌مان با غرب خوب خواهد بود. هم به قدرتهای جهانی و هم به مردم ایران دروغ گفت. ولی این بدان معنا نیست که اگر راست می‌گفت، مردم از او چنان روی بر می‌گرداندند که به مخالفانش روی می‌آوردند.»

اسلامی‌ترین تجربه ملت ایران

چه بر اثر سوءاستفاده و فریب مردم یا به دلیل خواست اکثریت جامعه ایران، بعد از انقلاب در سال ۵۷، وقایعی رخ داد که شباهتی به وعده‌های پیش از انقلاب نداشت.

و مهمتر از این وقایع، نظامی از دل انقلاب سال ۵۷ سربرآورد که در برخی موارد شباهتهایی کلیدی با نظام پیشین داشت.

عباس میلانی می‌گوید، بین آنچه که بعد از انقلاب در ایران به نام نظام سیاسی «جمهوری اسلامی» از پایه ساخته شد با آنچه که در لابه‌لای سخنان آیت‌الله خمینی پیش از انقلاب قابل ردگیری است، یک تفاوت عمیق و بنیادین وجود دارد:

«حکومت لیبرال دموکراتیکی که آقای خمینی در پاریس وعده می‌داد، پدیده‌ای است از عصر تجدد و حکومت ولایت فقیه که در ایران ایجاد کردند، پدیده‌ای برخواسته از قرون وسطی که در آن مشروعیت الهی است. در دموکراسی حاکمیت با مردم است اما در حکومت ولایت فقیه، حکومت با ولی است چرا که او نماینده خداست.»

حالا اگر نامش را انقلاب اسلامی بگذاریم یا به سیاق برخی انقلابیون چپ‌گرا آن را انقلاب بهمن یا انقلاب ۵۷ بنامیم، نتیجه‌ آن تحول سرنوشت‌ساز سال ۵۷، بی‌شک اسلامی‌ترین تجربه سیاسی ملت ایران در تاریخ معاصر است.

+85
رأی دهید
-4

machan - لس انجلس - آمرکا
نگویید اسلام گراها: بگویید شیعیان صفوی
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 10:42
kamran631 - لیون - فرانسه
اصلا این طور نیست، انقلاب ایران قربانی فقر روشنفکری در ایران شد، که ظهور و ورود یک دیکتاتور را به موقع ندید !!
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 10:42
majid63 - پاريس - فرانسه
بله فروش ایران و بجز دزدی تجاوز بدبختی دروغ و فروش زنان و بچها به عربها چیز دیگری یاد نگرفتند . و این هائ حرف بس است بلند شویم و پدر همه جمهوری اسلامی را در بیاوریم از تو حرکت از خدا برکت .از امروز شروع کن ما هستیم.
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:00
arian1 - ابادان - ايران
انچه که بعد از ۳۵ سال کاملا برای همگان مشخص شده است وجود خطرناک مذهب وروحانیون شیعه در قدرت است واینکه هدف انان تنها نابودی کشور وتثبیت دین خرافی وعقاید فاسد بوده است.
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:01
mlowes - واشنگتن - آمریکا
انقلاب ایران یک چیز بود و بس. مشتی ابله به دنبال مشتی ابله دیگر افتادند، و شعار اصلیشان که هنوز هم شهامت گفتنش رو ندارند این بود که، ما می‌خواهیم دیکتاتور باشیم. چرا فقط شاه باید هر چه می‌خواهد بشود، و ما نهخهیم؟ در اینکه زمان شاه اشکالاتی وجود داشت، شکی‌ نیست، همانگونه که همین الان اگر به آمریکا، انگلیس، فرنسه و هر جای دیگه دنیا هم که پا بگذارید اشکال زیاد خواهد بود، اما تفاوت اصلی‌ شاه با تمام دیوانگانی که از ۱۳۵۷ تا کنون به شکلی‌ در این حکومت سراسر فساد اومدند، یک چیز بود، و اون هم میهن پرستی‌، و همه چیز جهان رو برای ایران خواستن!!! و اون چیزی هست که تاریخ امروز داره بهش می‌رسه. مشتی دزد که در همین سایت هم میان و می‌رن میتونند هنوز هم عربده کشی‌ کنند، ولی‌ در نهیات تاریخ قضاوت خواهد کرد. همانگونه که خیلی‌‌ها به ژنرال دوگل بد و بیراه گفتند وقتی‌ که از دولت بر کنار شد، اما کمتر کسی‌ هست که امروز از او به عنوان یک اسطوره جهانی‌ (نه فقط فرانسوی) یاد نکنه. قابل توجه دزد‌های رژیم در این سایت؛ این واقعیت تاریخ هست، حالا هی‌ خودتون رو جر بدید که شاه اینطور بود و آنطور بود!
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:17
davood63 - تهران - ایران
خمینی به موقع عمد چون اسلام در خطر بود(اسلام مواد فروش رو میگم)
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:25
pars_iran - دوسلدرف - آلمان
به هیچ عنوان نمی‌شه که در چند خط در این مورد توضیح داد . اما این آن قلاب دست‌های پشتِ پرده زیادی داشته . فقط یک خمینی تنها نبود . مجاهدین منافق کمک‌های زیادی به این خمینی دجال کردند . آموزش‌های چریکی در لبنان و لیبی‌ ،نقش بی‌‌بی‌سی ، حضور ژنرال آمریکای در روز‌های پایانی ، عکس معروف همافران در دیدار با خمینی جلاد ( در صورتی‌ که یک عکس محض نمونه از روبرو از این آدم‌ها نیست ) ، پول‌های فراوان که در اختیار خمینی بود ( هواپیمای ایرفرنس رو دربست اجاره‌ کرده بودند ) و و و . اگر خوب و جز به جز ببینیم این یک کودتا بود نه یک انقلاب .
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:06
farhad85 - سیدنی - استرالیا
اکثر روشنفکران و جریانهای سیاسی در آنزمان افکارشان را به خینی بسیار نزدیک می‌دیدند و در کنه ذهن‌شان با خمینی همراه بودند، از مجاهد و چپ فدایی و توده ای‌ و ....کاباره‌ها و مشروب فروشی‌ها و خوانندگان و هنرپیشگان را عامل فساد و گناه می‌دانستند شاید در ادبیاتی که به کار میبردند تفاوتی وجود داشت ولی‌ در نتیجه گرفته شده از آن هیچ تفاوتی وجود نداشت!! بهرحال روشنفکران آنقدر از شاه نفرت داشتند که اگر خود شیطان هم می‌‌آمد و میگفت که من شیطان هستم و میخواهم شما را فریب دهم ولی‌ شاه را از قدرت برکنار می‌کنم با شیطان دست دوستی میدادند و همراه شیطان می‌شدند!! در نتیجه این حرفها و سخنانی که بعد از آنقلاب میزنند که آنقلاب را دزیدند و ما اینرا نمیخواستیم و از این چرندیات فقط به درد خودشان میخورد!!
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:36
alavi2000ca - استکهلم - سوئد
چرا ما باید همیشه نظرات کسانی‌ را بشنویم که خود در انقلاب نقش داشتند و بعد حذف شدند. بسیاری از مردم از ابتدا انقلابی نبودند! من در زمان انقلاب نوجوانی بیش نبودم اما از همان ابتدا ضد انقلاب بودم چون از ظاهر و ادبیات خمینی خوشم نمی‌آمد. چون تا قبل از انقلاب همه چیز آرام بود و معلمین مدرسه زیبا و خوش لباس و همه چیز دوست داشتنی بود که یک دفعه همه چیز ویران شد. چطور یک نوجوان این را می‌فهمید و این روشنفکران نمیفهمیدند! خانواده من هم مذهبی‌ بودند ولی‌ از همون ابتدا ضدّ انقلاب بودند! انقلابیون زیر ۴۰ یا حتی ۳۰ % مردم بودند اما ضد انقلابیون هیچ گاه دیده نشدند حتی تا امروز! مثل اکثریت خاموش امروز ایران که با کلّ جمهوری اسلامی مخالف بوده و خواهان حکومت سکولار هستند اما آنهایی که در بی‌ بی‌ سی‌ یا صدای آمریکا صدایشان پخش میشود هیچکدام نماینده این اکثریت نیستند بلکه پسمانده‌های انقلاب ننگین ۵۷ هستند که قبلا و یا اخیرا از گردونه انقلابی گری خارج شده اند.
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:51
nassau - مالاگا - اسپانیا
من حالا یه جور دیگه فکر می‌کنم، خوب شد که این آخوندها اومدند و چهره خودشون را نشان دادند چون وقتی‌ که بروند دیگر مذهب و خرافات برای همیشه از ایران میرود و دیگر نسلهای آینده گول این مذهبی‌ را نخواهند خورد
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 11:54
Afshin London - لندن - انگلستان
واژه انقلاب در فرهنگ پارسی به معنای استفراغ و قی هم آمده است: کافیست به عکسهای آن زمان نگاه کنیم: گله گله گوسفند در خیابان که شعار مرگ بر پدر خودشون را میدادند. آیا شبیه قی نیستند که ملت ایران بالا آورده؟ حتا قیافه هاشون. آیا عملکرد حکومت در این سی و پنج سال غیر از ایجاد آشوب و هرج و مرج بوده؟چه داخلی چه خارجی. که این هم همون قی است که سی و پنج ساله سعی میکنه همه چی را به گند بکشه
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 12:59
tehrannn21 - تهران - ایران
machan - لس انجلس - آمرکا ,آره این جوری بهتره!حداقل دیگه کسی‌ ایران را با تروریست‌ها و آدم خورها اشتباه نمی‌گیره...
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 13:38
فارسان - مرکزی - ایران
22بهمن نتیجه حرکت یک مشت مذ هبیون آدم خوار و گروهکهای احمق(مجاهدین خ...ر و فداییان خ...ر )و عدهای روشنفکران شوت و متوهم (ملی منقلی ها و نهضت آزادی ها و ملاک های جبهه ملی)و چپی ها و تودهای های بی وطن و مردم همیشه صحنه دارکه به دنبال ماتحت یک آخوند تخم هندی گمنام و عصبانی به نام خمینی راه افتادن که بدون آنکه خودش بفهمد و شاید هم فهمیده!؟عامل منافع انگلیس و امریکا در منطقه شده! و این معجزه در 22 بهمن 1357 اتفاق افتاد و نکبت و تعفن این معجزه ما تحت امام 35 سال این کشور را دچار کرد . ای انقلابیون شما اکنون سن تان بالا رفته و عده ای تون مرده و عده ای پاتون لب گوره پیش از مردن از این فرصت بهره ببرید و دست به یک اقدام انقلابی دیگر بزنید و در پیشگاه ایران و ایرانی اظهار ندامت و در خواست بخشش کنید پیش از اینکه این ننگ ابدی برای همیشه به پایتان نوشته و ثبت شود.
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 13:55
invincible - مینستا - آمریکا
پارس_ایران - دوسلدرف - آلمان. معلوم هست که تو ساندیس خور هستی‌ ولیکن ماسک روشنفکر رو زدی به خودت، خمینی، شاه و امثالهم همه بازیچهی آمریکا و روسیه هستن، وگرنه اینطور مردم رو آزار نمی‌دادن، بگل معروف کسی‌ یک شبه دیکتاتور نمی‌شه، آمریکا بگل خودش مدّت‌ها با رژیم دجال خامنه‌ای-- روحانی مذاکره می‌کرده، کس نخارد پشت من جز نخون انگشت من
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 14:32
علی چپ دس - رشت - ایران
خوب کلایی سر مردم گذاشت
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 15:31
pars_iran - دوسلدرف - آلمان
invincible - مینستا - آمریکا... شما هر وقت فارسی رو یاد گرفتی‌ و پاس داشتی بیا با هم بحث می‌کنیم . من اول هم گفتم در چند خط نمی‌شه کلّ این جریان رو توضیح داد . مخصوصا به شخصی مثل شما که معلوم نیست فارسی ، ایرانی‌ هستی‌ ، کجای هستی‌ . برو یکم مطالعه کن . وضعیت اجتماعی ده ۳۰ ، ۴۰ ، ۵۰ مردم ایران رو بخون بعد شاید یک کم متوجه بشی‌ .
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 17:50
mammal - لندن - انگلیس
این آخوندها و جیره گیرهشان هر چی‌ گیرشون بیاد غارت میکنند، قدرت دولت، پول، جواهر، بردگی انسان و غیره، متاسفانه اسم مافیا ایتالیا بد در رفته ولی‌ اینها ختم همهٔ آن کار هستند و آنها را درس میدهند، ۳۵ سال با دروغ و تروریسم حکومت کردند و چاپیدند و کشتند و همهٔ اشتباهتشان را میندازند گردن این و آن
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 18:22
شاهنشاه روحت شاد - تهران - ایران
اصلا اینها ماموریت داشتند از طرف انگلیس و آمریکا برای چپاول و از بین رفتن ایران و ایرانی .
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 18:56
تیردادسورنا - ایران - ایران
من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود! ..حالا این قضیه دزدیدن انقلاب است! بعضیها از خودشونو چه استدلالهایی در میکنن..آقامعلم ما دیشب مریض بودیم!مادرمون مریض بود! نتونستیم درس بخونیم!
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 19:29
senator x - تهران - ایران
فقر فرهنگی در ایران زمین , روشنفکر تحصیلکرده یا مردم عامی نمیشناسد.مهدی بازرگان,با 50سال زندگی سیاسی فریب خمینی را خورد, جرا؟ چون خودش هم نمکی مذهبی بود . قوی ترین حزب قبل از فتنه خمینی هم حزب کمونیستها بود که کلا 2 زار ارزش نداشت.هر قلبی که واقعا برای ایران تپید, بدست خود ایرانی آن قلب از سینه خارج شد.بزرگترین اشکال ما ایرانی ها عدم اتحاد و انسجام ونداشتن تعهد و خیلی چیز های دیگر.برای آینده ایران بســیار نگران و متاسفم
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 20:48
آتیلا قشقایی - کپنهاک - دانمارک
خلایق آنچه لایق، این ملت هم این لیاقت خمینی را دارد
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 21:40
میهن پرست ایرانی - تهران - ایران
اینا چیو ندزدیدن که به انقلاب گیر دادین .شرف ابرو اعتبار غیرت .... بازم بگم متاسفانه اتحاد بینمونن دزدیدن حتی افتادیم بجون هم بیاین بپا خیزی. چی میگم بابا حس اینم ازمون دزدیدن 22بهمنو در یاب که واقعن خلایق هر چه لایق دیگه گلو و ک...نمونم پاره شد از بس داد زدیم کو گوش شنوا گوسفندا تو صف ساندیس سرو دست میشکنن.کوروش و خدا جفتشون خابیدن منم میرم بخابم کنار 75میلیون جمعیت و 7-8 میلیون خارج نشین که خودشونم با خودشون کنار نمیان.از ایران توقع دارم اما ارزو به دل موندم دوستان خارج نشین تو یه تظاهرات جمع شن البته میدونم تو کشور استکبار امریکای جهانخوار مجوز تظاهرات بهتون نمیدن جمعیتتونم همیشه 50تا 100 نفره .
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 22:52
میهن پرست ایرانی - تهران - ایران
بابا هموطنا ما داخلیا بی عرضه ایم شما یه بارم واسه کم کردن روی ما بی عرضه های داخل نشین بهمون ثابت کنین شما با هم متحدین تا ما از شما یاد بگیریم شما که گشت ارشاد ندارین پلیس باتوم بدست ندارین شما چرا جمع نمیشین شما چرا ثابت نمیکنین ایراد از ما بی عرضه هاست .عرضتونو نشون بدین شاید ما از شما یاد گرفتیم و سال بعد کنار هم موندیم برم زیادی زر زدم با عذر خاهی از همتون کمی از تنهایی و بیکسی تو فریاد کشیدنام دلم گرفته بود سر شما خالی کردم
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 22:52
faranak-montreal - مونترال - کانادا
دزد دزده حالا چه عن قلاب ببینه چه آفتابه همه را میدزده
‌چهارشنبه 23 بهمن 1392 - 02:34
Azadikhah - تكسل - هلند
میهن پرست ایرانی - تهران - ایران:اگر تونستی اینو ببین:https://www.youtube.com/watch?v=JVVxbn2Mg_s
‌چهارشنبه 23 بهمن 1392 - 13:05
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.