«فرومایگی» یا «مناعت طبع» ؛ به کدام سو می رویم؟!

عصرایران؛ جعفر محمدی - مالک یک سالن نمایشگاهی که آن را غرفه غرفه کرده و به صنف های مختلف اجاره داده است تعریف می کرد: دو روز قبل ، زمان اجاره یکی از غرفه ها به پایان رسیده بود و مستأجر که سبزی فروش بود، باید آن روز غرفه را تخلیه می کرد. نزد من آمد و گفت: من دارم می روم، مقداری سبزی در غرفه باقی مانده که تخلیه اش برایم مقرون به صرفه نیست، سبزی ها در اختیار شما.

بعد از رفتن سبزی فروش به مشتریانی که در محوطه بودند اعلام کردیم که در فلان غرفه ، مقداری سبزی وجود دارد، کسانی که سبزی می خواهند می توانند به رایگان بردارند.

تا این را گفتیم ، ناگهان حمله ای بزرگ از همه نقاط سالن به سمت غرفه سبزی فروشی آغاز شد. ازدحام شکل گرفت ، نظم مجموعه به هم ریخت و مردم در حالی که از سر و کول همدیگر بالا می رفتند، تره و تربچه و جعفری ،گشنیز و ریحان و نعنا و ... را از دست هم می کشیدند... ؛ خلاصه آن که از کاری که کردیم پشیمان شدیم و گفتیم که ای کاش سبزی ها را دور می ریختیم!

این وضعیت ، البته مربوط به آن مرکز خرید و آن غرفه و مردم آن ناحیه نیست. دو سال پیش نیز وقتی مرغ گران شد و دولت وقت مرغ ارزان برای تأمین نیازهای مردم در فروشگاه ها عرضه کرد، در بسیاری از خانواده ها ، همه اعضای بزرگسال خانواده به سمت مراکز توزیع هجوم بردند تا مرغ بیشتری گیرشان بیاید، بی آن که فکر کنند بقیه هم در این میان حقی دارند. چنان شد که در ان ایام ، یخچال و فریزهای برخی از همین مردم نیازمند(!) پر شد از مرغ هایی که پدر و مادر و پسر  دختر خانواده در صفوف به هم پیوسته گرفته بودند و برخی دیگر، حسرت به دل یک وعده مرغ شدند.

 


توزیع مرغ ارزان و صف(!) مردم



در موضوع سبد کالای رایگان نیز که اخیراً پیش آمد ، هجوم بی امان مردم به فروشگاه ها ، صحنه هایی پدید آورد که چیزی جز شرمساری ملی نبود و این در حالی است که به اندازه همه مشمولان طرح ، سبد کالا وجود داشت و دارد و اینک ، بعد از آن هجوم حیرت انگیز اولیه ، فروشگاه های عرضه کننده در کمال آرامش و خلوت ، سبد متقاضیان غیر عجول را ظرف کمتر از 10 دقیقه ، با احترام کامل تحویل می دهند.


کتک کاری در حاشیه صف توزیع سبد کالا



وقتی چنین اتفاقاتی را در کشورم می بینم ، ناخودآگاه به یاد خاطره یکی از دوستان می افتم که چنین تعریف می کرد: سال ها پیش در یکی از کشورهای اروپایی مشغول تحصیل بودم (اگر فراموش نکرده باشم ، آلمان غربی بود) ؛ رادیو اعلام کرد که در فلان فروشگاه ها ، چند قلم ماده غذایی "به قیمت پایین تر از بازار" عرضه می شود و کسانی که نیازمند هستند می توانند به آن فروشگاه ها مراجعه و با هزینه اندک، خرید کنند.
من و سایر دوستان ایرانی ام که مستأجر خانه یک پیرزن 80 ساله بودیم ، آن روز بسیج شدیم و به چند تا از آن فروشگاه ها رفتیم و کلی خرید ارزان کردیم.
غروب با دستانی پر و در حالی که احساس پیروزی می کردیم به خانه برگشتیم ، هنگام وارد شدن به خانه ، صاحبخانه را دیدیم و با شوق و ذوق ماجرای زرنگی ام را برایش تعریف کردیم و گفتیم اگر نمی تواند برای خرید برود ، به ما بگوید که فردا برای او هم خرید ارزان کنیم.

پیرزن آلمانی ، با خشم نگاه مان کرد و گفت: تا فردا فرصت دارید خانه مرا تخلیه کنید.
ما که فکر می کردیم در حق او خوبی می کنیم ، با تعجب علت را پرسیدیم ؛پاسخ داد: شما به کشور من خیانت کردید ؛ این هایی که خریدید ، برای نیازمندان بود که آنها هم در حد نیاز خودشان باید تهیه کنند نه این که افرادی مانند شما که نیازمند نیستید ، به فروشگاه ها هجوم ببرید و حق دیگران را تصاحب کنید.


صف مردم ژاپن برای دریافت کمک، بعد از سونامی مرگباری که تخریب های بسیار گسترده برجای گذاشت و هزاران نفر را داغدار کرد



غرض از ذکر ماجراهای پیش گفته ، اشاره به یک خصیصه ناپسند در میان ما ایرانی هاست. این که اگر چیزی مفت یا بسیار ارزان باشد باید تصاحبش کرد ولو آن که مفت یا ارزان بودنش ، برای آن است که فقرا هم به نانی برسند ، چه معنایی می تواند داشته باشد؟
بله! درست است که عده ای بر اثر فقر و نداری ، حتی یک روز هم نمی توانند صبر کنند و در اولین روز توزیع مرغ یا سبد کالا به فروشگاه ها روانه می شوند ؛ یا درست است که عده ای به دلیل عدم اعتماد به دولت و این که آیا فردا هم سبدی در کار است یا نه ، هجوم می برند، ولی آیا همه آنچه از شلوغی و هجوم و بی نظمی مدام می بینیم ، ریشه در همین فقر و بی اعتمادی دارد یا مساله ، ریشه ای تر از این حرف هاست؟

مثلاً در همین ماجرای سبزی رایگان که همین دو روز قبل در یک منطقه متوسط نشین شهری رخ داد ، آیا مردمی برای خرید به آن مرکز رفته بودند، فقیر و نیازمند اندکی سبزی بودند یا مثلاً پای دولت در میان بود؟

فرقی نمی کند که رئیس جمهور که باشد و چه چیزی توزیع شود. بخش مهمی از مردم ما ، از ارزش اخلاقی مناعت طبع ، فاصله گرفته اند. حتماً در دقایقی که آن افراد از سر و کول همدیگر بالا می رفتند تا چند برگ سبزی و چند تربچه بیشتر به دست آورند ، عده ای هم از کنار ماجرا عبور کرده اند زیرا ارزش خود را فراتر از آن دیده اند که برای سبزی رایگان ، این و آن را له کنند و احتمالاً خودشان هم له شوند.
اما وجود این افراد - که دیده هم نمی شوند - نافی وجود فرهنگ فرومایگی در میان بخشی از مردم ایران نیست. سخن از اسنان های فقیری که برای نان شب می جنگند نیست ، سخن از انسان های متوسط و حتی متمولی است که وقتی پای کالا به میان می آید،ولو آن که نیازمندش نباشند، انسانیت خود را فراموش می کنند.
مسوولیت دولت ها به جای خود ، اما نباید فرد فرد ما درباره رفتارهای خودمان مسوولیت داشته باشیم؟

من ، شما و یا هر کدام از نزدیکان مان ، با هر شغل،جایگاه و فضیلتی که می توانیم داشته باشیم ، ممکن است مشمول این ضعف باشیم؛ گارد گرفتن در برابر این انتقاد ، تنها به فراموشی ارزش انسانی خودمان و گسترش فرهنگ دنائت طبع - در برابر مناعت طبع و بزرگواری - می انجامد.

+67
رأی دهید
-2

bineshaan - لندن - انگلیس
کسی از کلمه فرومایه بدتر میشناسه که به این مردم لغب بده؟
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 00:21
مرداس-دانمارک-آغوس - کپنهاک - دانمارک
شرم دارم از دیدن این صحنه ها
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 00:30
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
۳۵ سال فرهنگ سازی در آن مملکت تعطیل و تبلیغات ضدّ فرهنگی‌ فراگیر، انسان سرشار از خوی حیوانی یا دیو صفتانه است که باید با تربیت و پرورش آنها را به صفاتِ انسانی‌ مبدل، قانون درست و اصولی هم در این مورد برای ارتقأ فرهنگ جامعه کمک و تشویق است ، یقیناً از این شرایطِ ضدّ فرهنگی‌، قشر عام جامعه و بدون پرنسیب بیشترین لطمه را می‌خورد در حالیکه رفتارش بیشترین اثر را بر جوامع می‌گذارد، دوست ندارم تقصیرها را همه بر گردنِ سیستم انداخته و از وظیفه مردم سلبِ مسئولیت اما واقعیت این است همه این چیزها بر میگردد به سیستمی‌ که میخواهد مردم را به خاطر منافع و بقأ خود در سطح پائین نگاه دارد، کافیست به اراجیفی که شبانه روز به خورد مردم میدهند توجه کنیم که اخیرا در تاپیکی در این سایت مبنی بر استفاده از نمکِ جوراب و بقیه ماجرا درج شده بود اشاره، روحِ رضا شاه کبیر شاد که اگر او شاهد این نکات بود همه آن عزداران را در دیگهای نذری‌شان می‌انداخت. عزتِ نفس، شرافت، نظم و قانون که از جامعه ائی رخت بر بندد برود شاهد چنین تبعات و هرج و مرج در هر چیز هستیم.
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 00:48
fdsa60 - تهران - ایران
آقا شما پای صحبت هر ایرانی بشینی صحبت از خرابی مملکت و .... میکنه ولی یکی نیست بگه آقا مشکل در فرهنگ ماست این ربطی به رژیم یا کشور یا دولت نداره.میگین نه؟؟؟ رانندگی ایرانی ها رو تماشا کنید بقیه چیزها دستتون میاد. در فرهنگ ما همیشه باید یه چوب بالای سرمون باشه
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 00:56
نازک بین - شفیلد - انگلستان
صد بار تأسف از این مردمی که ادعای متمدن بودن و فرهنگ غنی داشتن مکنند.ولی درعمل مثل قبایل وحشی و گرسنه رفتار میکنند و حق دیگران و افراد نیازمند واقعی را پایمال مکنند .تا برای چند روزی یخچال و فریزر خانه را پر از مرغ و سایر مواد غذائی نمایند.این انسانیت است و نوع پرستی؟ یا حرص وولع بی جا و نوع ستیزی. ؟ خودتان قضاوت کنید.
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 01:03
perser68 - فلوریدا - امریکا
فرهنگ ما رو خمینی منجمد ضدّ انسان از ما دزدید!!!جمهوری فاسد مذهبی‌ آخوندی دزدی و کلاهبرداری و فساد و توهین و دروغ و شارلاتانی و مفت خوری و کتک رو از روز اول به قدرت رسیدن به ما یاد داد!انتظار سوئیس و فرانسه و آلمان رو نمیشه از آیه‌های قرآن۱۴۰۰سال قبل داشت!و امروز مقام۱۳۴ برای ایران مذهب زده بین۱۷۷کشور دنیا جای درخوریه!!!هنوز از ۴۳کشور جلوتریم!!!یا دین و مذهب رو به اتاق خوابمون یدک بکشیم و یا به دنبال تره و تربچه و گشنیز و جعفری با مرغ گندیده ترکیه و برنج سمی هند بدویم!
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 05:31
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟. خرد را فکندیم این سان ز کار. نبود این چنین کشور و دین ما. کجا رفت آیین دیرین ما؟. به یزدان که گر ما خرد داشتیم. کجا این سر انجام بد داشتیم
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 08:10
علی چپ دس - رشت - ایران
خلایق هر چه لایق
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 08:12
shahramareia - تهران - ایران
این فرهنگی است که آخوند دزد تروریست عیاش رذل برای ایران در این 35 سال ساخته است.... وقتی رهبر جامعه ای بگوید الگوی من نواب صفوی است شخصی که ترور میکرده وای به حال ان کشور در حالی که اسلام ترور ندارد علی (ع) در جنگ صفین عمروعاص را که دید در مبارزه شکست میخورد و لخت شد را نکشته روی برگرداند یا مسلم (س) که ابن زیاد را در خانه هانی نکشت گفت اسلام مهمان کشی و ترور ندارد اما حال ببینید اسلام ایران تنها اسلام طالبانی است نه اسلام واقعی
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 09:22
goosfand - نیویورک - آمریکا
مردمی که با مشت گره‌کرده انقلاب کردند، حالا باید با مشت باز گدایی کنند! آخه کدوم احمق و الدنگی با حکومتی که به اندازه پهلوی کار کرده میجنگه که روشنفکرا جنگیدند؟! مرگ بر روشنفکر
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 10:35
ordak - بن - المان
perser68 - فلوریدا - امریکا نه رفیق اون گور به گور شده فرهنگ و از ما ندزدید، بلکه ما اونو دو دستی تقدیمش کردیم البته اگه اسم اونو فرهنگ بشه گذاشت.ما ایرانیها فقط ادعا داریم و بس.ملتی که خوروس خون سهر بچه دو یا سه ساله را میبره میدون که مراسم اعدام تماشا کنه از فرهنگ چی میدونه،ما فقط زمانی که قبول کنیم کو در تمام این فقر و فلاکتها فقط و فقط خدمون و نه اون گور به گور شده یا هر کس دیگه مقسریم انوقت میشه امیدوار بود که شاید در سه یا چهار قرن اینده نسلی جدید پا بگیره که از فرهنگ و انسانیت کمی بهره برده باشه
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 11:18
تیتو تیتو - تهران - ایران
بی فرهنگی نیست از سر گشنگی است . توی ایران سپاهی و پاچه خار و امثالهم از میلیارد پول دزدین سیرمونی ندارن مردم بدبخت و معلم و کارگر و فارغ التحصیل های گول دانشگاه های پولی سپاهو حکومتو خورده از برای ی زندگی مثل انسان . لعنت به این حکومت فاسد
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 11:47
hassan5 - تهران - ایران
دوران حکومتهای ایدئولوژیک بسر امده و ثابت شده هر حزب و مسلکی که روی کار امده برای هم گروه های خودش و نهایتا برای خودش فعالیت میکند.تنها نوع لیبرال دموکراتیک است که در صورت انحراف بیش از حد حکومتی میتوان انرا برکنار کرد .حزب بعدی که روی کار میاید از ترس اینکه برکنار میشود کمتر اجحاف کرده و احتمالا کمی مفید تر خواهد بود.بدترین نوع حکومت.حکومت ایدئولوژیک بوده و بدترین حکومت ایدئولوژیک حکومت مذهبی میباشد.وبدترین مذهب هم اسلام است
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 11:54
perser68 - فلوریدا - امریکا
ordak - بن - آلمان. مرسی‌ از توجهت.با عرض پوزش از تو فوق‌العاده مشغول کاری هستم و سر فرصت حتما با هم بیشتر بحث خواهیم کرد!بدرود((:
دوشنبه 21 بهمن 1392 - 23:48
سرسره - اهواز - ایران
کاملا نظر نویسنده رو قبول دارم
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 01:09
ordak - بن - المان
perser68 - فلوریدا - امریکا در خدمتم همقطار!
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 22:00
ابن ملجم - مونیخ - آلمان
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران بهتون میگم چه کردیم که اینگونه گشتیم خار: اول چرندیات انگلهای مثل علی شریعتی را خواندی و بلقور کردیم و فکر کردیم چیزی حالیمونه، بعد هر کچلی شد برامون زلفعلی و ما باور کردیم، اخرش هم ریختیم فله ای تو خیابون و داد زدیم استقلال ازادی جمهوری اسلامی،در اخر هم دنبال خمینی تو ماه گشتیم،ووووو،حالا هم افتادیم دنبال علی چلاق الله و باور کردیم وقتی از ننش افتاد یا علی گفت چون فلان اخوند بر منبر فرمودن عرعر کردن
‌سه شنبه 22 بهمن 1392 - 22:09
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.