قطع نخاع پایان ازدواج پنهانی

پنهان کردن ازدواج موقت برای مرد کفش‌فروش به قیمت قطع نخاع وی تمام شد. او هنگامی که می‌خواست از چشم برادر همسر صیغه‌یی خود پنهان بماند از طبقه پنجم آپارتمان پرت شد و علاه بر قطع نخاع داستان پشت پرده زندگی‌اش هم برملا شد. 15دی ماه سال جاری خبر سقوط از ارتفاعی به کلانتری 150 تهرانسر گزارش داده شد که بعد از آن ماموران کلانتری با حضور در محل و بررسی دریافتند که مردی 43 ساله خود را از طبقه پنجم آپارتمانی واقع در تهرانسر به پایین پرتاب و به نرده‌های طبقه اول برخورد کرده و در آنجا بی‌هوش افتاده است. بعد از انتقال مرد به بیمارستان وی قطع نخاع شد و به کما رفت. با اعلام این ماجرا به پلیس موضوع به بازپرس دادسرای هاشمی تهران گزارش شد و او کارآگاهان پلیس آگاهی تهران را مامور تحقیق در این باره کرد، کارآگاهان با مشخص شدن هویت مرد به محل پرتاب شدن وی رفته و از ساکنان آپارتمان سوال‌هایی کردند و نتوانستند اطلاعات چندانی دریافت کنند، وقتی در تحقیقات مشخص شد که «خالد» از کدام واحد آن ساختمان سقوط کرده پلیس به سراغ ساکنان آن واحد رفت که زنی 26 ساله در آن زندگی می‌کرد. زن جوان در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «خالد» مغازه کفش‌فروشی حوالی میدان گمرک دارد و من برای خرید کفش به مغازه وی رفتم و از او خرید کردم که بعد از چند مدت با هم آشنا شدیم و سپس به توافق رسیدیم که به شکل ازدواج موقت صیغه بخوانیم. به گفته این زن «خالد» هر روز به خانه من می‌آمد، که روز حادثه زمانی که به آپارتمان من آمد به او گفتم که زود از خانه خارج شود به دلیل اینکه امکان دارد برادرم امروز به من سر بزند ولی «خالد» اصرار به ماندن کرد و زمانی که زنگ در خانه به صدا درآمد متوجه شدیم که برادرم است. زن جوان در ادامه افزود: من که به برادرم چیزی در این باره نگفته بودم دستپاچه شدم و تصمیم گرفتم که «خالد» را از بالکن به پشت بام خانه کناری فراری دهم. برای همین به او گفتم که از بالکن به روی پشت‌بام خانه کناری بپرد و زمانی که پذیرفت دستپاچه شد و از طبقه پنجم به طبقه اول سقوط کرد. با توضیحاتی که طاهره از ماجرا داد کارآگاهان از او خواستند تا روشن شدن ماجرا با پلیس در تماس باشد.


اما تیم کارآگاهان منتظر سرنوشت «خالد» بودند، پنج روز که از زمان وقوع حادثه گذشت «خالد» به هوش آمد. کارآگاهان با اجازه پزشک معالج توانستند با «خالد»» صحبت کنند و وقتی از چگونگی وقوع ماجرا از او پرسیدند روایتی متفاوت را شنیدند. «خالد» به پلیس گفت: این طاهره بوده که در لحظه آخر او را به پایین پرت کرده است و گرنه خود «خالد» سعی داشته که به روشی دیگر پایین برود، این حرف‌ها در حالی به میان آمد که همسر رسمی «خالد» در بیمارستان شنونده ماجرا بود و همین موضوع سبب شد تا از ماجرای ازدواج همسرش با زن جوان باخبر شود. در چنین اوضاعی که «خالد» از دست همسر صیغه‌یی خود دلخور بود با طرح این ماجرا از پلیس خواست تا شکایت او را پیگیری کنند، همسر اصلی «خالد» از این مرد شکایت کرده و خواستار متارکه با او شد. پرونده در این مدت مفتوح باقی ماند تا زمانی که «خالد» به وضعیت عادی برگردد و تحقیق در این باره شکل جدیدی به خود گرفت، زیرا موضوع اصلی جراحتی بود که «خالد» را به بیمارستان کشانده بود، بنابراین تحقیق از طاهره دوباره از سر گرفته شد. «خالد» در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: حدود چند ماه پیش طاهره برای خرید کفش به مغازه من آمد او بعد از خرید شماره تلفن من را گرفت و چند روز بعد تماس گرفت و با من قرار گذاشت بعد از حاضر شدن در سر قرار او گفت: که 26 سال سن دارد و مطلقه است و دوست دارد که با من بیشتر آشنا شود، من هم از طاهره خوشم آمده بود بعد از چند مدت آشنایی او را صیغه کردم و هر چند مدت یک بار به او سر می‌زدم و گاهی هم به خانه‌اش می‌رفتم، در این مدت هم به صورت هفتگی به او پولی می‌پرداختم که به نوعی نفقه و خرجی او باشد، تقریبا 200 تا 300 هزار تومان، «خالد» درباره روز حادثه به ماموران گفته بود که زمانی که در آپارتمان طاهره بودم گفت که برادرش امروز قرار است که به آپارتمانش بیاید و او را ببیند و از من خواست که هر چه زودتر آپارتمان را ترک کنم، این مرد همچنین توضیح داد: من توجه زیادی به درخواست وی نکردم در آپارتمان ماندم که ناگهان زنگ در خانه به صدا درآمد و متوجه شدیم که برادر طاهره است، طاهره از من خواست که از بالکن به پشت‌بام خانه همجوار بپرم من هم پذیرفتم و زمانی که می‌خواستم این کار را انجام دهم طاهره از ترس اینکه هر آن ممکن است برادرش به داخل خانه بیاید من را هل داد که باعث شد من از طبقه پنجم به طبقه اول سقوط کنم، با اعلام این شکایت موضوع در دادسرای هاشمی تهران مطرح شد. هادی، بازپرس شعبه سوم دادسرای هاشمی دستور بررسی پرونده را داد در همین حال که زمان ترخیص «خالد» از بیمارستان رسید محرز شد که او قطع نخاع شده است. اما با این واقعه پرونده شکایت‌ها در دادسرا متوقف شد، «خالد» در حالی که یک ماه از وقوع حادثه گذشته بود روز 15 بهمن به دادسرای هاشمی مراجعه کرد و شکایت خود را از طاهره پس گرفته اما به نظر نمی‌رسد اینک این دو زن در کنار «خالد» زندگی کنند. با این حال اینک از نظر قضایی این پرونده مختومه اعلام شده است.

+45
رأی دهید
-3

تهران شهر من - هامبورگ - آلمان
هه هه هه چشمت کور دندت نرم ........خربزه خوردی پای لرزش هم بشین..... اگه زنت با تمام مشکلاتی که ممکن است در زندگی برای هر کسی پیش بیاید کاری مثل کار تو کرده بود بازم قوه قضاییه به این راحتی می گذشت یا اینکه حکم سنگسار را صادر می کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 10:37
آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
ها ها ها ها ها ها مردک.... پریش حقته !!!!!!!!! نوش جونت
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 10:35
shahramareia - تهران - ایران
تهران شهر من - هامبورگ - آلمان. اسلام به مرد اجازه داده به زن این اجازه رانداده شرح هدف ازدواج برای مرد را در نوشته های دکتر علی شریعتی بخوانید تا ببینید چرا این گونه است . آیا توانایی یک موش با بک گربه برابر است؟ یا یک اسب ماده با اسب نر تفاوتها یکی از علتهای این مورد است زن با مرد از لحاظ جسمانی فرق دارد و به دلایل زیادی که اگر بخواهی همه را شرح میدهم اسلام و همه ادیان به زن این اجازه را نداده اند. مثلا تا 18 سالگی رانندگی ممنوع است حال 15 ساله بگوید من از لحاظ فکری و توانایی رانندگی را دارم قانون چه میگوید؟. ایا شما قانون گریزی میکنید؟ اگر آری پس متمدن نیستید اگر نه پس به جواب باید رسیده باشید
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 14:29
rashin 83 - تورنتو - کانادا
shahramareia - تهران - ایران, فکر کنم خودتم زن صیغه‌ای داری کلک
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 17:06
bamboosabz - ایران - ایران
زر زده برادرم یا شوهر داشته یا اون یکی صیغه ایش بوده امثال این آشغالا خیلی زیاده تو این مملکت اون عوضی هم حقشه یه عمر حالا بتمرگ رو ویلچیر که دیگه از این غلطا نکنی
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 17:09
سلطنت طلب - ابوظبی - امارات متحده عربی
این هم ثمره دین مزخرف رافضی اخه کدوم عاقلی حاضر میشه ناموسش رو برای دو ساعت یا دو روز صیغه کنند؟
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 18:32
datis - سن دیگو - امریکا
مثل اینکه خودتم بعله، هیچ مردی یا زنی‌ حق نداره به طرفش خیانت کنه به هر دلیلی‌، اونم برادرش نبوده شهر صیغیی دومش بوده، به اینا میگن بدکاره شرعی
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 18:32
تیتو تیتو - تهران - ایران
سلطنت طلب - ابوظبی - امارات متحده عربی جهاد نکاح و سکس با خواهر و محارم و قتل غیر مسلمان هم در دین شما مباحه گویا ؟ عزیزم چرا نمیفهمی اگر ایران بدست ملاهای تو می افتاد هزار برابر بدتر از این میشد. به اعتقادات دیگران احترام بذار . در ضمن تو این دنیا هر کی انسانتر بهتر .مرد حسابی از کدوم دین صحبت میکنی دین تو دنیا ابزار سواری گرفتنه حد اقل یکی از ابزارهای مهم .
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 23:44
دوستدار - استهکلم - سوئد
خاک بر سرش هم از این شد هم از ان!
‌پنجشنبه 17 بهمن 1392 - 23:53
faranak-montreal - مونترال - کانادا
حالا میخاد با این گردن شکسته چیکار کنی بهت قول میدم دومی فلنگو بسته رفته , اولی هم اگه باهات زندگی کنه روزی هزار بر میکشتت ,بدبخت کردی خودتو مرتیکه بیعقل ,آخر عاقبت طماع
جمعه 18 بهمن 1392 - 02:44
emmy.arman - تهران - ایران
تهران شهر من ،اینجارو خوب اومدی حال کردم
جمعه 18 بهمن 1392 - 04:17
emmy.arman - تهران - ایران
دوستان اولا صحیح نیست که قضاوت کنید اونی که پشت در بوده کی بوده،چون به این راحتی از این موضوع نمیگذره.دوما من به خاطره شغلم صیغه رو برای بعضی اقشار جامعه لازم میدونم.اولا یا خانوادههای مذهبی دارند یا میدونند اگه با یه پسر دوست بشند یه چند باری سکسو بعدش تلفن یارو خاموشه.پس اینو میبرند در قالب یک قرارداد که خوبی این قرارداد اینه که اون زن مهریشو اولش میگیره چه اون مرد رابطه جنسی داشته باشه چه نداشته باشه .خوب حالا میگین این چه فرقی با حالتهای دیگری از روابط داره ؟فرقش اینه که اگر کسی بخواد یک مرد ازش حمایت مالی کنه ازین طریق میتونه پس هرگز دیگران را قضاوت نکنید و بدونید هیچ زنی از یک زندگیه خوب و یک همسر خوب بدش نمیاد پس گاهی در ایران بین بد و بدتر باید یکی از راهها را انتخاب کرد
جمعه 18 بهمن 1392 - 04:28
تهران شهر من - هامبورگ - آلمان
shahramareia- تهران ایران = ما داریم در مورد انسان صحبت می کنیم شمایی که خود با حیوان مقایسه می کنی باید به اسم اسلام و مثل حیوان بر شما حکومت کنند ......این هم استدلال های اسلامی چون مردها مثل حیوان پرزور هستند باید هم مثل حیوان رفتار کنند ..... چون قوی هستند اجازه دارند هر کاری دوست داشته باشند انجام بدهند ..... من نظر شخصی خودم را گفتم اصلا هم از جایی و کسی چشم و گوش بسته تبعیت نمی کنم می خواهد اسلام باشد یا آقای دکتر علی شریعتی!!!!!!! این زمان ،زمان گوسفندی نیست که یه نفر جلو بیافتاد باقی پشت زنگوله اولی حرکت کند!!!!!!!!!!!!!!!!
جمعه 18 بهمن 1392 - 15:59
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.