کربلای چهار و پنج: ناکامی‌های بزرگ در جنگ با عراق

ربلای چهار و پنج: ناکامی‌های بزرگ در جنگ با عراق

شدت شکست در عملیات کربلای ۴ به حدی بود که اکبر هاشمی رفسنجانی در جلسه فرماندهان سپاه به آنها گفت نمی‌تواند خطبه های نمازجمعه تهران را بخواند چون نمی داند باید به مردم چه بگوید

جلال یعقوبی

روزنامه نگار

 

دی ماه هر سال ، یادآورعملیات کربلای چهار و پنج در جنگ ایران و عراق است. این دو عملیات، از جمله بزرگترین ناکامی های نظامی ایران در جنگ با عراق به شمار می روند.

اخیرا محمداسماعیل کوثری از فرماندهان سپاه در زمان جنگ در مصاحبه ای نقل کرده که شدت شکست در عملیات کربلای ۴ به حدی بوده که اکبر هاشمی رفسنجانی در جلسه فرماندهان سپاه به آنها گفته نمی تواند خطبه های نمازجمعه تهران را بخواند چون نمی داند باید به مردم چه بگوید. وی افزوده که هاشمی رفسنجانی با انتقاد از آشفتگی فرماندهان گفته است که در همین جلسه "۲۵ نفر از فرماندهان سپاه آمدند و صحبت کردند و حرف ۲ نفرشان هم یک جور نبود". (فارس – ۱۷ دی ۱۳۹۲)

پیش از آن، قاسم سلیمانی فرمانده کنونی سپاه قدس، در پیامی به مراسم گرامیداشت شهدای عملیات کربلای۴ در کرمان گفته بود: "در کربلای چهار، جوی‌های خون کوچکی روان بود و من این جوی‌های خون را به چشم خودم دیدم و دیدم چگونه آن‌ها بدون ذره‌ای ابهام، ترس و تردید به اروند زدند، در حالی که دشمن در بالای خاکریز‌ها به آن‌ها نگاه می‌کرد و تک تک آن‌ها را با تیربارهای خود نشانه می‌رفت و آن‌ها ذره‌ای ترس به خودشان راه ندادند." (ایسنا - ۶ دی ۱۳۹۲)


"سال سرنوشت"

عملیات کربلای چهار، سوم دی ماه ۱۳۶۵ آغاز شد و کمتر از دو روز ادامه داشت. این عملیات با شکست کامل و کشتار هزاران نفر از نیروهای ایران به پایان رسید. به فاصله حدود دوهفته، عملیات کربلای پنج انجام شد که آن نیز با تلفاتی سنگین به اهداف تعیین شده‌اش از جمله تصرف بصره نرسید. عملیات کربلای پنج، چند هفته طول کشید و پس از آنکه مشخص شد امکان تسخیر بصره ممکن نیست، متوقف شد.

بعد از عملیات والفجر هشت، در فروردین ۱۳۶۵، که موجب تصرف فاو شد، فرماندهان جنگ مایل بودند که عملیات کربلای چهار را بلافصله آغاز کند، اما کمبود نیرو و گستردگی اهداف کربلای چهار اجازه این کار را نمی‌داد. پیروزی نسبی عملیات این امید را به وجود آورده بود که می‌توان پیروزی‌های بزرگتری هم به دست آورد.

چندی پیش حسین علایی از فرماندهان سپاه در زمان جنگ از اینکه از فرصت والفجر هشت برای پایان جنگ استفاده نشد، انتقاد کرد‌. (خبرآنلاین-۲۰ بهمن ۱۳۸۹) پیروزی در فاو می‌توانست زمینه‌ای برای پایان جنگ باشد، اما گویا فرماندهان جنگ به‌دنبال چیز دیگری بودند. در محافل سیاسی، سال ۱۳۶۵ را سال "سرنوشت" جنگ نامگذاری کردند و قرار بود با یک عملیات بزرگ و تصرف بخشی استراتژیک از خاک عراق، زمینه پایان جنگ فراهم شود.


تردید آیت الله خمینی

طرح اشغال خاک عراق برای قرار گرفتن در موضع برتر و به دست آوردن موقعیت چانه‌زنی سیاسی، بعد از فتح خرمشهر برنامه‌ریزی شد. هاشمی رفسنجانی چند روز بعد از فتح خرمشهردر خاطرات خود با اشاره به موضع آیت‌الله خمینی که "توافقی برای ورود به خاک عراق" نداشت، می‌نویسد: "در جلسه عصر هم خدمت امام، فرماندهان نظامی با حضور ما با امام بحث کردند و کارشناسانه ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق سازگار نیست." (پس از بحران، ۶ خرداد ۱۳۶۱)

هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز۲۰ خرداد ۱۳۶۱ نیز از رایزنی با آیت‌الله خمینی و ادامه مخالفت او با ورود به خاک عراق نوشته است. گفته می‌شود در آن زمان آیت‌الله خمینی حتی موافق با ادامه جنگ هم نبود. (گفتگو با سید احمد خمینی- روزنامه جمهوری اسلامی - چهاردهم فروردین ۱۳۷۴)

محسن رضایی که فرماندهی سپاه پاسداران در زمان جنگ را بر عهده داشت، بعدها در گفتگویی به این جلسه اشاره کرده و گفت: "استدلال‌های برخی دوستان سیاسی این بود که اگر ما وارد خاک عراق شویم، از حداقلی در مذاکره برای گرفتن حقوق خود دارا خواهیم بود، استدلال نظامی‌ها این بود که ماندن در لب مرز امنیت شهرهای مرزی ما را حفظ نمی‌کند… در نهایت امام وقتی همه نظرات را شنیدند، قبول کردند که وارد خاک عراق شویم." (ایسنا – سوم خرداد ۱۳۸۲)

هاشمی رفسنجانی بعدها در گفتگویی خبر داد: "بعد از عملیات خیبر من که مسئول جنگ بودم، سیاستی داشتم که هیچ وقت مورد تصویب امام قرار نگرفت، اما رد هم نشد. امام می‌دانستند من چنین سیاستی دارم. [...] این سیاست مبتنی بر تصرف مناطقی با ارزش در داخل عراق بود که بتوانیم با تکیه بر آن اولاً عراق را با استفاده از مکانیسم مبادله زمین از کشور خودمان بیرون کنیم، ثانیاً حقوق خودمان را بگیریم." رفسنجانی افزود: "برخی از پاسداران با من مخالف بودند و می‌گفتند، امام می‌گوید ‘جنگ جنگ تا پیروزی’ و شما می‌گویید ‘جنگ جنگ تا یک پیروزی’، من می‌گفتم، در هر حال از امام اطاعت خواهم کرد، اما نظر من این است، می‌گفتم اگر این کار را بکنید، جنگ تمام می‌شود. اما آنها قبول نداشتند." (همشهری- یکم مهر۱۳۸۲)

هاشمی رفسنجانی از اسفند ۱۳۶۲، مسئولیت جنگ را برعهده گرفت. او در خاطرات خود به جلسه‌ای با فرماندهان نظامی در این سال اشاره کرده ومی‌نویسد: "برای اولین بار، بحث مهمی را با آنها در میان گذاشتم که عکس‌العمل‌های متفاوتی داشت؛ بعضی پسندیدند و بعضی نپسندیدند. گفتم، نظر من و بعضی از مسئولان رده بالای نظام این است که اگر یک عملیات موفق در داخل خاک عراق انجام دهیم و منطقه‌ای از دشمن را تصرف نماییم که با آن بشود بعد از [پذیرش] آتش‌بس، بر عراق فشار آوریم و حق‌مان را بگیریم، باید با آتش‌بس موافقت شود... آنها که مخالف بودند، گفتند شعار ‘جنگ جنگ تا پیروزی’ یا ‘جنگ جنگ تا دفع فتنه از جهان’ تبدیل به ‘جنگ جنگ تا یک پیروزی’ شده و گفتند اظهار این نظر، ممکن است باعث دلسردی رزمندگان شود." (آرامش و چالش، ، یکم اسفند ۱۳۶۲)

محسن رضایی هم دراین‌باره گفته است: "عراق و آمریکا و کشورهای عربی و غربی، دست ایران را خوانده بودند و لذا در مواجهه با سیاستمداران ما می‌دانستند که قضیه چیست، هرچند امام‌خمینی می‌گفتند: ما جنگ را تا دفع فتنه ادامه می‌دهیم، اما آنها می‌دانستند این حرف امام و رزمنده‌هاست. آنچه آنها در عمل می‌دیدند 'جنگ جنگ تا یک عملیات' بود. یعنی دشمن می‌دانست جنگ جنگ تا پیروزی مطرح نیست، بلکه جنگ جنگ تا یک پیروزی هدف است." (همشهری‌آنلاین- یکم خرداد ۱۳۸۷)


"معاملات پشت جبهه"

به این ترتیب سیاست نظامی ایران، دستیابی به یک پیروزی چشم‌گیر و تصرف بخشی مهم از خاک عراق بود. پس از انتشار خاطرات سال ۱۳۶۵ هاشمی رفسنجانی، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، زیر نظرعباس سلیمی نمین، نقدی منتشر کرد که در آن از سیاست "جنگ جنگ تا یک پیروزی" رفسنجانی انتقاد کرده و از او پرسیده بود: " آیا طرح بحث‌هایی در جمع فرماندهان در مورد تعیین سرنوشت جنگ در پای میز مذاکرات سیاسیون در این زمینه [شکست‌های نظامی سال ۶۵] تأثیرگذار نبوده است؟ آیا نمی‌توان تصور کرد توجه فرماندهان نظامی به این مساله که سیاسیون با حاصل تلاش آنها چه خواهند کرد، آنها را به وادی معادلات پشت جبهه سوق داده باشد؟" (مجله پانزده خرداد - پاییز ۱۳۸۸ - شماره ۲۱- ص۲۴۱) اما این "معادلات پشت جبهه"، اشاره به کدام مساله دارد؟

هاشمی رفسنجانی از مقطع عملیات بدر سیاست جنگ تا یک پیروزی را اجرا کرد. اما هیچ کدام از عملیات‌هایی که برای پایان جنگ طراحی می‌شد، به نتایج مورد نظر دست پیدا نمی‌کرد و با شکست مواجه می‌شد. او در خرداد سال ۱۳۹۰ طی گفتگویی با سایت آینده به بخشی از تاریخ جنگ پرداخته و درباره عملیات بدر می‌گوید: " نتوانستیم به اهداف آن عملیات برسیم. حتی مشکلاتی هم درست شد. چون جبهه سختی در جزیره مجنون برای ما باز شد که تدارکش آسان نبود. [...] ولی پیشرفت خوبی داشتیم و از جهاتی هم مهم بود. چون منابع نفتی در آنجا خیلی زیاد است. آن موقع مطرح کردیم که اینجا می‌تواند هنگام ختم جنگ بابت غرامت واگذار شود."

او سپس به ماجرای فاو و عملیات والفجر هشت اشاره می‌کند: "آن سیاست یعنی گرفتن جاهای مهمی از خاک عراق، تا پایان جنگ ادامه داشت. می‌خواستیم جایی را بگیریم تا قدرت ما در بحث‌های سیاسی برای پایان جنگ زیاد باشد. در یک مقطع به سراغ فاو رفتیم. هدف ما رسیدن به‌ ام‌القصر بود تا دست عراق را به کلی از دریا قطع کنیم." هاشمی رفسنجانی می افزاید: "گفتیم که اگر به اهداف این عملیات برسیم، می‌توانیم به طرف ختم جنگ برویم. به علاوه در آن صورت همسایه کویت می‌شویم و قدرت سیاسی ما بالا می‌رود." اما حتی والفجر هشت هم به اهداف کامل عملیات دست پیدا نکرد.

اکبر هاشمی رفسنجانی در اینجا به نکته مهمی اشاره می‌کند: "عملیات خوبی بود و خوب هم انجام شد، ولی به همه اهدافش نرسیدیم. تا کارخانه نمک رفتیم که عراقی‌ها جلوی ما را گرفتند. بعضی‌ها آن موقع سوءظن داشتند و می‌گفتند: سپاه نخواست جنگ به مرحله‌ای برسد که تمام شود. من قبول نداشتم و هنوز هم قبول ندارم. می‌خواستند، منتها مشکل بود. البته فرماندهان سپاه بعد‌ها اعلام کردند:‌ ام‌‌القصر جزو اهداف ما نبود. به هر حال آنجا هم نشد."

رفسنجانی توضیح نمی‌دهد که چه کسانی معتقد بودند "سپاه نخواست جنگ به مرحله‌ای برسد که تمام شود"، اما شاید "وادی معادلات پشت جبهه" که سلیمی نمین از آن سخن گفته بود، اشاره به همین ماجرا باشد.


"سوء ظن" به سپاه

در سال ۱۳۶۳ هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نوشته بود: " حاج احمد آقا آمد. گفت آقای محسن رضایی فرمانده سپاه، مرتباً به امام نامه می‌نویسد که فشار و عجله در انجام عملیات نشود. سوء‌ظن دیگری برای بعضی پیش آمده که فرماندهان سپاه از طریق تأخیر در عملیات، در صدد کسب امتیازات بیشترند؛ من این سوءظن را قبول ندارم." (به سوی سرنوشت- ۲۷ مرداد ۱۳۶۳) رفسنجانی توضیح نمی‌دهد که فرماندهان سپاه احتمالا به دنبال چه امتیازاتی بودند.

والفجر هشت در فروردین ماه ۱۳۶۵ انجام شد. پس از آن، عملیات کربلای چهار طراحی شد تا با تسخیر بصره، امکان چانه‌زنی در مذاکرات صلح بالا رود. شکست در کربلای چهار سنگین‌ترین شکست ایران در تمام دوران جنگ است. نباید فراموش کرد که ماجرای مک‌فارلین هم در همین سال اتفاق افتاد. او در خرداد سال ۱۳۶۵ به ایران سفر کرده بود و به نظر می‌رسید که ایران تلاش می کند موازنه سیاسی را به سود خود تغییر دهد. اما افشای ماجرا همه چیز را تغییر داد.

در حالی که اختلاف فرماندهان نظامی و اکبر هاشمی رفسنجانی برای ادامه جنگ یا تلاش برای پایان آن با یک پیروزی بزرگ ادامه داشت، عملیات کربلای چهار شکستی بزرگ برای آن سیاست تلقی شد. هاشمی‌رفسنجانی در جایی گفته است: "دو عامل اساسی وجود داشت که تصمیم مناسبی برای پایان دادن به جنگ گرفته نشد. یکی سپاه بود که طرح پایان دادن به جنگ از نظر سپاه چیزی شبیه کفر بود. مساله بعدی امام بود که لحظه‌ای اجازه نمی‌داد درباره ختم جنگ بحث کنیم. در مجلس هم عده‌ای بودند به نام ‘مجمع عقلا’ و آقای روحانی [که برای پایان دادن به جنگ فعالیت می‌کردند]، امام آنها را سرجایشان نشاند." (روند پایان جنگ- محمد درودیان- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ - ص۲۸)

گفته می‌شود که سپاه برای انجام عملیات کربلای چهار درخواست ۱۵۰۰ گردان داشت که برای تامین آن، جمع‌آوری حدود چهارصد و پنجاه هزار نیروی داوطلب ضروری بود. اما به دلیل عدم استقبال مردم، امکان بسیج این نیرو وجود نداشت و در نهایت عملیات با ۳۰۰ گردان انجام شد. (اطلس جنگ ایران و عراق- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ - حسن دری) حتی همین بسیج نیرو هم بزرگترین نیرویی است که در تمام دوران جنگ اتفاق افتاده است. تلاش برای اعزام نیم میلیون داوطلب برای یک عملیات جنگی، نشان از استراتژی شبه نظامی سپاه پاسداران در تکیه به "امواج انسانی" در جنگ با عراق داشت.

آیت‌الله طاهری‌ اصفهانی‌، امام جمعه سابق اصفهان درباره تجربه خودش از این جنگ گفته است: "عملیات‌ کربلای‌ چهار بود. [...] به‌ خط‌ مقدم‌ که‌ رسیدیم‌، دیدم‌ که‌ عراقی‌ها از منورهایی‌ استفاده‌ می‌کنند که‌ شب‌ را مانند روز روشن‌ می‌کند. به‌ خرازی‌ گفتم‌ خودت‌ را به‌ آقای‌هاشمی‌ برسان‌ و بگو که‌ عملیات‌ لو رفته‌ است‌. خرازی‌ رفت‌ و برگشت‌ و گفت‌ که‌ آقای‌هاشمی‌ گفته‌ که‌ من‌ مقلد امام‌ هستم‌ و باید عملیات‌ انجام‌ شود. من‌ پاسخ‌ دادم‌ که‌ امام‌ هم‌ اگر شرایط‌ را ببینند، اجازه‌ عملیات‌ نخواهند داد. اما به‌ هر حال‌ عملیات‌ انجام‌ شد. بچه‌های‌ ما چند دسته‌ بودند، گروهی‌ که‌ زیر آب‌ می‌رفتند و یک‌ لوله‌هایی‌ برای‌ نفس‌کشیدن‌ از بالای‌ سرشان‌ روی‌ آب‌ بیرون‌ می‌آمد و عده‌ای‌ هم‌ که‌ با قایق‌ می‌رفتند. عراقی‌ها این‌ لوله‌ها را می‌زدند و وقتی‌ بچه‌های‌ ما مجبور می‌شدند سرشان‌ را بالا بیاورند، آنان‌ را شهید می‌کردند. خلاصه‌ تعداد زیادی‌ از بچه‌های‌ ما را شهید کردند." (اعتماد ملی، ۹ خرداد ۱۳۸۵)

هاشمی رفسنجانی اما در خاطرات خود نوشته است: "ارتباط با قرارگاه مقدم نداشتیم. معلوم نبود که امشب حمله آغاز می‌شود یا خیر؟ آقای سنجقی را به منطقه فرستادیم. نزدیک ساعت ده خبر دادند که عملیات با نام کربلای چهار آغاز شده‌است؛ غافلگیر شدیم." (اوج دفاع- ۳ دی‌ ۱۳۶۵) مشخص نیست که عملیات بزرگ کربلای چهار پس از هماهنگی با هاشمی رفسنجانی - فرمانده جنگ - آغاز شده است یا نه؟ آیا فرماندهان سپاه حاضر به هماهنگی با اکبر هاشمی رفسنجانی نبودند؟

عبدالله عراقی از فرماندهان جنگ درباره فاجعه این عملیات می‌گوید: " کربلای چهار غم‌بارترین و سخت‌ترین عملیات دفاع مقدس بود که رزمندگان اسلام در آن مظلومانه به خاک و خون می‌افتادند." او به‌یاد می‌آورد: "عملیات کربلای چهار به شدت در آن زمان گره خورده بود و مجبور بودیم نیروهای باقیمانده را که به ام‌الرصاص نفوذ کرده بودند از اروند دوباره عبور داده و بازگردانیم و این مهم با اولویت‌بندی رزمندگان صورت گرفت."(خبرگزاری فارس- ۵ دی ۱۳۹۱) با اولویت‌بندی رزمندگان، هزاران نیروی ایرانی در آن سوی اروند باقی ماندند و قتل عام شدند.

رفسنجانی بعدها در خاطرات خود نوشت: "آقای شمخانی اطلاعات لازم را در خصوص نتایج عملیات شکست خورده کربلای چهار داد. خیلی بدتر از آنچه تا به حال گفته‌بودند: نزدیک ۱۰۰۰ شهید و ۳۹۰۰ مفقودالاثر داشتیم که اکثر آنها را باید شهید حساب کرد و حدود ۱۱ هزار مجروح ." (اوج دفاع - ۲۵ اسفند ۱۳۶۵) عراق این درگیری را حصادالاکبر - دروی بزرگ - نامید. (مجله سیاست دفاعی - تابستان ۱۳۸۵ - شماره ۵۵- ص۱۴۴) چند روز بعد، عملیات همزمان ارتش برای تسخیر نفت‌شهر نیز با شکست مواجه شد. هاشمی رفسنجانی این عملیات را کربلای شش نامیده است. (اوج دفاع-۲۳ دی ۱۳۶۵)

با شکست سنگین کربلای چهار، فرماندهان جنگ تصمیم گرفتند که به فاصله دو هفته عملیات دیگری را با همان نیروها آغاز کنند. به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی "آقایان [محسن]رضایی و [علی] شمخانی موافق و آقایان [غلامعلی] رشید و رحیم [صفوی] مخالف" بودند.(اوج دفاع- ۱۷ دی ۱۳۶۵)


از کربلای چهار به کربلای پنج

دو هفته بعد کربلای پنج آغاز شد که آن هم به اهداف خود نرسید و تلفات بسیار سنگینی داشت. حسین علایی از فرماندهان زمان جنگ، درباره عملیات کربلای چهار گفته است: " عملیات کربلای چهار که عظیم‌ترین بسیج نیرو برای آن در طول جنگ انجام شده بود، به موفقیت منجر نشد. بنابراین ما نتوانستیم شرایطی را فراهم کنیم که ارتش عراق دچار شکست فاحش بشود. [...] انجام عملیات کربلای چهار نشان داد که توان ما توان محدودی است. توان ما در همین حد است که یک عملیات بزرگی مثل فاو را انجام بدهیم." او همچنین با اشاره به تلفات گسترده نیروهای ایران در کربلای پنج می‌گوید: "عملیات کربلای پنج از نظر نظامی پیروزی است، اما هم ما و هم عراق از لحاظ قوا خیلی آسیب دیدیم."(خبرآنلاین- ۲۰ بهمن ۱۳۸۹)

بر اساس آمار رسمی بیش از یازده هزار نفر در کربلای پنج کشته یا مفقود‌الاثر شدند. به گفته رحیم صفوی در این عملیات "هفت هزار و ۶۵۱ رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که ۴۰۰ نفر از آنها از فرماندهان بودند. همچنین ۵۳ هزار و ۲۹۹ نفر مجروح و ۳ هزار و ۵۲۲ نفر نیز مفقودالااثر شدند." (ایرنا – ۲۴ دی ۱۳۸۹)

تکیه بر "امواج انسانی" در جنگ از سال ۱۳۶۳، موجب اعتراض‌هایی در درون سپاه شد. آیت‌الله منتظری در خاطرات خود می‌نویسد: "گاهی بعضی از فرماندهان در کارشان شبهه می‎کردند و می‎گفتند ما داریم زمینه کشته شدن بعضی از این جوان ها را فراهم می‎کنیم، امکانات به ما نمی‌دهند، به جای امکانات ما از نیروهای مخلص استفاده می‎کنیم، فرماندهی قوی نیست، برنامه‌ریزی‌ها قوی نیست، برنامه‌هایمان لو می‎رود،خیلی از برنامه‌هایی که تنظیم شده بود لو رفت و بچه‌های مردم شهید شدند." او می‌افزاید: " یک روز چهل نفر از اینها آمدند منزل ما و اشکالاتی داشتند که اشکالاتشان هم وارد بود، از امام هم وقت گرفته بودند که خدمت ایشان بروند اما مخالفان آنها این وقت را لغو کرده بودند، با این که از طرف امام به آنها قول داده شده بود ولی به آنها اجازه نمی‌دادند بروند حرفشان را بزنند، بعد اینها برگشتند رفتند به جبهه و خیلی از آنها شهید شدند، دل پرخونی داشتند از بی‌برنامگی‌ها، از خط بازی‌ها و مشکلات دیگری که وجود داشت." (خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری- اتحاد ناشران ایرانی در اروپا- چاپ دوم – ص۳۱۷)

چند سال پیش محسن رضایی در یک سخنرانی خبر داد که در زمان جنگ و بعد از عملیات خیبر در میان فرماندهان سپاه، اختلافاتی وجود داشته است. او با اشاره به ماجرای پادگان ولی‌عصر گفته بود: "بعد از آن عملیات، ابهاماتی بین فرماندهان به‎وجود آمد، چون عملیات‌های بعد از فتح خرمشهر مثل رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر۱ و خیبر به نتایج مطلوبی نرسیده بود، لذا بین برخی از فرماندهان همچون شهید رستگار و شهید بهمنی ابهاماتی به‏وجود آمده بود که باید به همین سبک به جنگ ادامه دهیم یا سبک دیگری را انتخاب کنیم. بنابراین اعتراضاتی در سپاه تهران شکل گرفت که این اعتراضات عمدتا درباره نحوه ادامه عملیات‌ها بود." محسن رضایی از حضور اکبر گنجی در میان معترضان هم خبر داده و گفته بود: "گروهی دیگر امثال اکبر گنجی که از همان ابتدا هم امام را قبول نداشتند، سپاه را ترک کردند و به جبهه هم نیامدند. " (خبرگزاری فارس- ۱۲ اسفند ۱۳۸۹)

گنجی بعدها در مقاله‌ای مفصل به محسن رضایی پاسخ داد و نوشت که عمده اختلافات او، رستگار و بهمنی با فرمانده سپاه چه بوده است. گنجی مهمترین دلایل اعتراض‌ خود و دوستانش را چنین شرح داده بود: "مدعای من- و جمع دیگری از همراهان- این بود که سپاه نباید در سیاست دخالت کند." و "دومین محل نزاع، موضوع جنگ بود. مدعای ما این بود که فرماندهی سپاه به آیت‌الله خمینی و مردم دروغ می‌گوید و دائماً پیروزی در جنگ را وعده می‌دهند. هر عملیاتی را آخرین عملیات و سرنگونی صدام قلمداد می‌کنند و هزاران تن را به کشتن می‌دهند." (رادیو زمانه- ۲۴ شهریور۱۳۹۲)

بر اساس آمار رسمی منتشر شده هزینه انسانی جنگ برای ایران، ۲۲۱ هزار و ۶۸۲ نفر کشته، ۵۵۴ هزار و ۸۵۸ جانباز و ۴۲ هزار و ۴۱ نفر اسیر بود. به گزارش خبرگزاری مهر "آمار جانبازان مطرح شده از سوی بنیاد شهید آمار واقعی نیست، چرا که بسیاری از قربانیان جنگ تحمیلی هیچ اقدامی برای ثبت نام خود در لیست جانبازی و قربانیان جنگ نکرده‌اند." (یکم مهر ۱۳۹۱) اواخر آذرماه گذشته نیز هماهنگ کننده امور حمایتی و جستجوی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در ایران خبر داد: "از مجموع ۶۰ هزار نفر مفقودین نیروهای ایرانی و عراقی در جریان جنگ هشت ساله، حدود ۱۰ هزار نفر از آنها مربوط به ایران است." (ایرنا- ۲۴ آذر ۱۳۹۲)

صدها هزار کشته و زخمی در جنگ، نتیجه استراتژی شبه‌نظامی ایران در استفاده از "امواج انسانی" برای مقابله با ارتش عراق بود.

سعید حجاریان زمانی گفته بود: "من چند بار در شورای عالی امنیت ملی پیشنهاد دادم که بیاییم صادقانه جنگ را نقد کنیم. الان نمی‌خواهیم کسی را کیفر و پاداش دهیم، اما ببینیم کجاها ضعف داشتیم، کجاها استراتژی ما اشتباه بود، کجا می‌توانستیم قطعنامه را بپذیریم، کجا نمی‌بایست بپذیریم، ما همه‌اش جنگ را توصیف کردیم، در حالی که مهم، تبیین است." او تاکید داشت: "ما نقد جانانه نکردیم و تا نقد نکنیم مشکلات به قوت خود باقی است. اگر خدای نکرده دوباره درگیر جنگ جدیدی بشویم، دوباره همان استراتژی امواج انسانی دنبال خواهد شد؟" (روزنامه نوروز –ویژه جنگ- ۲ مهر ۱۳۸۰)


تاکید روحانی به خاتمه جنگ


هاشمی رفسنجانی در آخرین روز سال ۱۳۶۵ در خاطرات خود می‌نویسد: "سال ۶۵ هم تمام شد، اما امیدهایی که به ختم جنگ با یک پیروزی قاطع داشتیم، ناتمام ماند. [...] ناکامی در [عملیات] کربلای چهار مشکل آفرین شد و خوشبختانه با تصمیم خوب ادامه عملیات در قالب عملیات کربلای پنج، تا حدود زیادی ناکامی کربلای چهار را جبران کرد، لکن نتوانستیم به همه اهداف کربلای پنج برسیم که کنترل کامل بصره و کوتاه کردن دست صدامیان از دریا بود." (اوج دفاع-۲۹ اسفند ۱۳۶۵)

سال بعد و پس از آنکه مشخص شد امکان پیروزی بزرگ وجود ندارد، تلاش‌های سیاسی در درون حکومت برای پایان جنگ بیشتر شد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد: "عصر با دکتر روحانی، مدتی در محل سپاه قدم زدیم و درباره جنگ و مشکلات ادامه آن و نداشتن راهی برای ختم جنگ بحث کردیم. ایشان تقریباً معتقد است جنگ را باید از موضع قدرت خاتمه بدهیم و منتظر فتح سرنوشت‌ساز نمانیم، ولی چون برخلاف نظر امام است، صراحت ندارد." (دفاع و سیاست،۲۱ فروردین ۱۳۶۶)

طولانی شدن جنگ، سیاست "جنگ تا یک پیروزی" را هم نافرجام کرده بود. بعد از عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه، عراق بصورتی گسترده به فاو حمله کرد و آن منطقه را پس گرفت. به این ترتیب موازنه قوا کاملا به سود دشمن برهم خورد و ارتش عراق پس از آن توانست تمام مناطق اشغال شده توسط ایران را بازپس گرفته و حتی بار دیگر وارد خاک ایران شود. چاره‌ای جز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نمانده بود. (مجله مطالعات راهبردی بسیج - پاییز ۱۳۸۵ - شماره ۳۲- ص۱۴۰)

محسن رضایی دراینباره گفته است: "آن زمانی که امام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته، ایران در اوج شکست‌های خودش بوده و در مردادماه که جنگ تمام می‌شود، ایران در اوج پیروزی‌های خودش بوده" (خبرآنلاین- ۲۶ تیر۱۳۸۹) فرماندهان نظامی سپاه پاسداران هنوز هم می‌کوشند که پایان جنگ را در "اوج پیروزی" تصویر کنند.

+77
رأی دهید
-6

MartinT - هایدلبرگ - آلمان
نفرین مادران داغدار بر سران جلاد جمهوری اسلام که به خاطر منافع شخصی هر خانواده یی رو داغدار کردند،درود بر سربازان کشته شده وطن‌پرست
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 17:00
Afshin London - لندن - انگلستان
دشمن در بالای خاکریز‌ها به آن‌ها نگاه می‌کرد و تک تک آن‌ها را با تیربارهای خود نشانه می‌رفت: یعنی سرخپوستا هم اینجور ابلهانه خودشون را به کشتن نمیدادند که اینا با جوونای ایرانی اینکار را کردند. ننگ بر آخوندای جنگ پرست و فرصت طلب
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 17:15
سبز کم رنگ - آمریکا - آمریکا
همیشه ما ایرانی ها در اوج ضعف قطعنامه ها را پذیرفته ایم و در اوج قدرت کرکری خواندیم.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 17:19
مسافر غربت - کالمار - سوئد
تنها چیزى هم که ارزش نداشت جون جوانان و نوجوانان بوده
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 17:27
dark night - تهران - ایران
درود بر شهیدان پاک وطن.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 17:47
سلسله اشکانیان - نیو یورک - ایالات متحده
خرمشهر رو لشگر ۷۷ مشهد آزاد کرد . واقعا که ما به خراسانیا خیلی‌ مدیونیم ، هم بخاطر فردوسی هم نادر شاه افشار . هم ابو مسلم خراسانی و ...
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 17:57
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران
بنده خودم درزمان عملیات کربلای چهار منطقه بودم با سپاه یکصدهزارنفری محمد ص اعزام شده بودم در منطقه شوشتر منتظراعزام به شلمچه جهت انجام عملیات کربلای پنج بودیم که خبر شکست عملیات کربلای چهار راشنیدیم درعملیات کربلای پنج هم تا جایی پیشروی کرده بودیم که چراغهای بصره به راحتی قابل مشاهده بود اگه فقط یک مرحله دیگر عملیات رو ادامه می دادیم به راحتی بصره رو تصرف کرده بودیم که ناگهان دستور پایان عملیات روصادر کردند نمی دونم چه سیاست کثیفی بود که نخواستند بصره رو تصرف کنیم حتی بعدها شنیدم که مرحوم منتظری مخالف پایان عملیات تا قبل ازتصرف بصره بودند.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 18:32
perser68 - فلوریدا - امریکا
آخه خمینی زیر بوته به دنیا اومده با اون کتاب در آورده از خشتکش از جنگیدن چی‌ میدونست!؟تو پاریس تونست بخوره و فربه شه!آخه رفسنجانی بی‌ شخصیت متقلب شارلاتان کجا جنگیده بود که در جلسه فرماندهان سپاه شرکت میکرد و با خمینی جلاد دلا راست میشد؟لکن بگید غلط کردید و یه چیزی هم روش خوردید!!!آدم کشهایی مثل رفسنجانی و خامنه‌ای و قاسم سلیمانی و محسن رضایی دیگه جونوران بی‌ شاخ و د م جمهوری نکبت اسلامی باید زنده بمونن و مثل فاشیست‌های آلمانی‌ محاکمه بشن و تا آخر عمر تو سلولهای یه نفره بمیرن و بگندن!!!
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 18:34
siavash2aa - تهران - ایران
چه جوونایی که بخاطر ندونم کاری سران نظام پرپر شدن.حالا غرامت که نگرفتن دارن عراقو اباد میکنند.خیانت ها تمامی ندار.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 18:49
بی غم - تهران - ایران
خمینی، رفسنجانی یا هر کس دیگه ای که مسول سوء استفاده از احساسات پاک جوانان خالص این مملکت وشهید شدن عده ای بی گناه باشن حتما باید در محضر خدا پاسخگو باشن. در حالی که در سال دوم جنگ می تونستیم در اوج قدرت قطعنامه رو بپذیریم و از صدام غرامت هم بگیریم در عوض در اوج ذلت خمینی مجبور شد جام زهر رو بنوشه!!! من اون زمان بچه بودم ولی یادم میاد دایی ام توی عملیات آخری که منجر به پذیرش قطعنامه شد 5 روز مفقود الاثر بود اما خوشبختانه جان سالم به در برد وتعریف می کرد که تمامی نیروهای ارتش ایران توی منطقه تارومار شده بودن. هر چند الان هر ساله دارن اینجوری وانمود می کنن که ما توی جنگ پیروز شدیم ولی نمی دونن که نه می تونن سر وجدان خودشون کلاه بزارن و نه می تونن تاریخ رو تحریف کنن.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 19:17
باور عمیق - قم - ایران
درود به روح پاک شهیدان دفاع مقدس که با تقدیم جانشان در مقابل تمام دنیای استکبار ایستادند و آرزوی تصاحب حتی یک وجب از خاک وطن را نیز بر دل صدام گذاشتند.. درود بر صبر و استقامت خانواده های شهدا ، زنان و فرزندانشان که با مصیبت از دست دادن عزیز خود ساختند و سالها هدف دشنام بدخواهان قرار گرفتند .. شکر خدا را که عاقبت ذلیلانه و حقیرانه صدام را که به دست ارباب خود رقم خورد به ما نشان داد .. دور نیست روزی که ببینیم ذلت دیگر قاتلان جوانانمان در جنگ را
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 20:16
bardia.kaviani - زوریخ - سوییس
لعنت به کسانی که جنگ را به وجود اوردند و کسانی که ان را به درازا کشاندند
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 20:19
perser68 - فلوریدا - امریکا
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران. خوشحال باش که به هر دلیلی‌ ادامه ندادید و تو و خیلی‌‌های دیگه امروز در بین خونواده‌هاتون هستید!حیف زنجان و زیباییهاش نیست که نمی‌خواستی ازش لذت ببری((:
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 20:23
فدای آقا - اودنسه - دانمارک
خداوند، الهی ما تا ابد گرامیداشت این شهدای عزیز را که با ایثار خون و جانشان از مرزهای ایران زمین دفاع و اجازه ندادند که عربهای تکفیری وجبی را از خاک مقدس ما بگیرند، گرامی می‌داریم. روحتان شاد. یک دقیقه سکوت برای شما.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 20:21
132034 - اصفهان - ایران
ما همیشه ما پیروزیم مثل پیروزی اخیر انرژی هسته ای 200 ملیارد هزینه کردیم وحالا 4 ملیارد قسطی قراره از پول خودمون را بدن در صورتی که با 7 ملیون مواد مورد نیاز را از روسها میگرفتیم جنگ هم مثل این بود آخه رفسنجانی ارتشبد بو یا تیمسار جواب چه خواهد داد
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 21:21
perser68 - فلوریدا - امریکا
اون‌هایی‌ که کشته شدن،رفتن و راحت شدن!اما اونهایی که موندن و دست و پا و چشم دادند باید دید چه روزگاری دارند امروز!؟من خودم از نزدیک میدیدم که حتی برای جانباز زخمی پا ازدست داده هم این رژیم فاسد هزینه کافی‌ نمیکنه!حتی پاسدار اون دوران هم مجبور بود برای درامد بیشتر جای دیگه کار کنه تا بقول خودش پرده‌ای که زنش می‌خواست برای منزل بخره!و نه هر پرده‌ای رو!آهای اونایی که هنوز به این رژیم منفور ایرانی‌ کش دل‌ خوش کردید ببینید که خامنه‌ای جلاد و رفسنجانی‌ شارلاتان برای شما‌ها دل‌ نمیسوزونند!اینها لازم باشه بچه‌های خودشون رو هم اعدام میکنند!
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 20:56
Zolf Ali - دبی - امارات
پس چجوری اینا هی میگن ما پیروز شدیم اینجا که همش از شکست نوشتین!!!!!!
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 22:00
آزاد10 - آلمان - المان
زمان جنگ بچه بودم ولی خیلی چیزها رو بیاد میارم. پدرم ارتشی بود و بیشتر جنگ رو توی منطقه بود. کاری به بی عرضگی مسولین خودی و جلادی صدام ندارم ولی مردم ما با دست خالی جوابی به صدام دادند که دنیا ازش درس گرفته و حالا آمریکا هم جز رجز خوندن کاری نمیکنه. در تاریخ ما همیشه ملتمون چند قدم جلوتر از حکام بوده اند و اغلب با جا خالی کردن حکام بوده که شکست خورده ایم نه کوتاهی ملت. درود بر شهیدان وطن.
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 21:59
فريادزيره آب - اهواز - ایران
فدای آقا توکلا به احترام شهدا سکوت کن باشه بوبا؛این همه شهیددادیم بعد4تا مثل فدای آقا و زنجانی ومهدی هاشمی و آقازاده های دیگرباپول ملت برن حال کنند؛اون دنیاهمه چی مشخص میشه
‌سه شنبه 24 دي 1392 - 22:31
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران
Perser68- فلوریدا -امریکا. دوست عزیز وهموطن نازنینم بنده علاوه براینکه دو تا ازبرادرام رو توجنگ ازدست دادم خودم هم کم سن وسال بودم یعنی ازپشت میز کلاس سوم راهنمایی درست درچهارده سالگی به جبهه رفتم الان باوجود اینکه سنم بالای چهل سال است وکاملا انسان پخته ای نسبت به انموقع هستم خدمت شما عارضم که اگر الان خدایی نخواسته جنگ دیگری رخ دهد دیگرحاضرنیستم حتی برای لحظه ای پای در جنگی بگذارم که باعث قوام ودوام حکومتی شود که سال ۸۸ به خاطر انتخابی که کردم بارها وبارها باطوم کسانی را خوردم که اسم بسیجی را یدک می کشیدند کسانی که در مقابل دریافت اندکی پول وامکانات حاضرشده بودند روی هموطنان خود اسلحه بکشند وبا باطوم وهرچیزی که دستشان بود زنان ومردان ایرانی وهموطنشان را بزنند بگذاریم اگرباز هم نیاز به حضوردر جنگی دیگر بود هم اینان بروند که باشناختی که از چند تن ازاین ساندیس خورهای مزدور دارم بعید می دانم که در مقابل دشمن خارجی هم همانگونه که مقابل هموطنان خود ایستاند ایستادگی کنند. من به قول شما دوست عزیز می مانم واز زیبایی های زنجان لذت میبرم موفق وپیروز باشید هموطن عزیزم.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 00:36
reza the persian - لیدز - انگلستان
خدا شاه رو بیامرزه یادش به خیر به صدام گفت زیاد کور کری بخونی ۴۸ ساعت دیگه ناهارو تو عراق میخورم اون وقت این بچه پاسدارا جنگو ۸ سال طولش دادن و خون کلی‌ از عزیزان رو به هدر دادن.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 01:54
perser68 - فلوریدا - امریکا
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران. همچنین متشکر از تو هموطن عزیز و همینطور هم زبان عزیز.از تو چه پنهون شاید باورت نشه،من هم تنها برادرم رو به عنوان سرباز تو خاک عراق از دست دادم و قاتلش رو همین مثل خامنه ای‌ها و رفسنجانی‌‌ها و مصباح یزدی‌ها و جنتی‌ها میدونم!واقعا سخته آدم عضوی از خانواده خودش رو از دست بده،حالا فرقی‌ نمیکنه چطوری!شاید باز هم به جرات می‌تونم بگم هنوز بعد از ۳۰سال گاهی وقتا با برادرم تو خواب حرف می‌‌زنم و خوابش رو میبینم و یه جورایی عجله کنان سعی‌ می‌کنم بیدار شم و بعد میبینم فقط یه خواب بود!و به همین خاطر به شدت مخالف اعدام هستم،چون خودم از دست دادم میدونم برای خانواده چقدر سخته!نمیدونم چقدر از گزل دره شما فاصله داری،پدر بزرگ پدریه من اونجا به دنیا اومد،اما متأسفانه،متأسفانه به شمال کوچ کرد و من و بقیه امروز نه به اونجا تعلق داریم و نه به شمال و حس بدیه!
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 02:31
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
این همه آسمان رو به زمین دوختید که چی‌ رو ثابت کنید.چرا نویسنده این مقاله هیچ جا به نقش استفاده از سلاح شیمیایی توسط صدام و نشان دادن چراغ سبز از جانب غرب برای به کار گیری از این نوع سلاح بر باز پس گیری فاو-‌امّ القصر اشاره‌ای نداشته؟
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 02:34
perser68 - فلوریدا - امریکا
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران. من خودم اونجا رو ندیدم،اما خونواده چرا چند باری اونجا بودن و خیلی‌ از زیباییی گزل دره تعریف کردن!اسمش روشه دیگه،دره قشنگ((: اما بارها و بارها تو شهر تولد مادرم میانه بودم.آخرین بار ماهی‌ بود که آخوند بهشتی‌ و جونوران همراش رو به بهشت فرستادن!بقدری سرسبز و زیبا بود و اون زمان شهر هنوز مثل امروز بی‌ در و پیکر رشد جمعیّتی نداشت و پر از پرنده و چرنده بود و بهترین روزهای من و خانواده!برای تو و برای همه خانواده‌هایی‌ که به طریقی هیچ فرقی‌ نمیکنه شهید،اعدام،تصادف و هر چیز دیگه عضوی رو ازدست دادن آرزوی روزهای بهتری می‌کنم و یه آفتاب گرم ۲۸درجه امروز رو تو این زمستون سرد برای شما میفرستم،بدرود((:
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 02:46
سرسره - اهواز - ایران
hamid71-ابهر-زنجان-ایران-من هم با حرفات کاملا موافقم اما بلاخره نفهمیدم ایران به مرحله تصرف بصره رسیده بود یا نه ؟این وسط جوانهای نازنین ما تلف شدند واین داغ ننگین تا ابد بر پیشانی کسانیکه جنگ را بیهوده به درازا کشیدند میماند
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 04:36
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران همرزم عزیز من هم سالها جبهه بودم وبهترین دوستانم جلوی چشمم کشته شدند اما دفاع از وطن را نه بخاطر این ساندیس خورهای وطن فروش که بخاطر کودکان و خانواده مان هنوز هم لازم می دانم ................ یاد شهیدان وطن گرامی باد گاهی خوشحالم که نیستند تا این روزها را ببینند
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 06:01
جاكاييل - نایروبی - کنیا
مرک بر این دولت مردم فریب
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 07:14
ذک گرجی - فررارا - ایتالیا
من به ماداران داغدیده دراین جنگ خمینی خواسته تسلیت می گویم . ولی تمام حرفهای سران نظام وخود رفسنجانی که الان گفته می شود ویا سالهای بعد از جنگ گفته شده است همه اش دروغمحض است که ما می خواستیم یک قسمت از خاک عراق را بگیریم ودر معامله دست بالا را داشته باشیم برادرم سرگرد ارتش و الان معلول جنگی است ویا به گفته نظام جانباز 70 درصدی او می گوید جنگ بعد از عقب نشینی صدام و پراداخت غرامت 75 میلیارد پول هنگفتی بود که از طرف کشورهای عرب منطقه پرداخت می شد در سال 61 جنگ می توانست پایان یابد ولی خمینی ودیگر سران رژیم جنگ را موهبت الهی نامیدند وبعد رد خواسته عربها ایران فقط بیش از یک میلیون کشته دادهاست و ضرز اقتصادی زیادی خود که می گویند بیش از 1000 میلیارد دلار است لعنت بر خمینی مرگ بر تمام مسئولان جمهوری اسلامی .
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 07:39
vahidtaheri - کوالالامپور - مالزی
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران....حرفهایتان خیلی به دلم نشست و از اون بیشتر ادبتان...پاینده باشید.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 10:09
khan.khan - تهران - ایران
خدا لعنت کند قدرت هایی را که آخوند ها را به ملت ایران تحمیل کردند. آدم دلش آتش می گیرد وقتی می ببند آخوند های خر سواری که برای . 2تومن چندتا روستا را با الاغ می رفتند وروضه خوانی می کردند یک دفعه . زمام امور کشورکوروش را به دست گرفتند .....!!. حالا چه انتظاری جز این ویران کده بجامانده از حکومت 2تومنی ها داریم.... فقط باید منتظر باشیم همان طور که این ها را آوردند همان طور هم . ریشه شان را بخشکانند... شاید این مرهمی باشد برای زخم دل مادران و پدرانی که داغی جاودانه بر . حان دارند . شهیدان وطنم روزی خواهد رسید که جلادان به سزای اعمال ننگین شان . خواهند رسید ....و دوباره ایران ایران خواهد شد.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 08:39
jojou - لندن - انگلیس
یادش بخیر اون مداح ..آهنگران میگفت راه قدس از کربلا می گذرد ....شما برو جلو ما از پشت جبهه هواتو داریم ....شنیدم بعد از جنگ نمایندگی تویوتا رو گرفت .....خدا بیامرزه بچه هایی رو که به اینها اطمینان کردن از جونشون گشتند.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 12:36
Behdin - آمستردام - هلند
درود به تمام آن‌ها که در سالهای جنگ، مرز و بوم ایران را مدافع بودند. ما مدیون تمام جانبازان جنگ هستیم.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 12:37
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
جنگ بر ما تحمیل شد نه فقط از سوئِ صدام بلکه از سوئ حکومتی که دست نشانده قدرتهایی بود که توان دیدنِ شکوفایی و خوشبختی‌ ایران و ایرانی‌ را نداشتند، حقیقتاً جنگِ تحمیلی، این حکومت از ابتدا همین اهداف کنونی را دنبال میکرد اما ۳۵ سال زمان برد که ماهیتِ واقیعشان رو شود، این هم از ترفندهایشان است اسمِ دفاع مقدّس بر این جنگ نهاده اند تا باز کلمه مقدّس سدی شود بر هر انالایز یا روشن گری و پرداختن به آن ، که جنایات و فجایع ائی که بر سر بهترین نسلِ این مرز و بوم و آینده سازان آمد رو نشود، هیچ اعتباری از شهدا جنگ کم نمی‌شود که اتفاقا بیشتر میشود اگر بدانیم که چه بر سرِ آنها از ظلم و ستم دشمن داخلی‌ و خارجی‌ آمد، روانشان شاد.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 12:51
کبالت3 - کرج - ایران
این جنگ هر چی که بود اما خیانت به مام وطن و کشتن سرباز ایرانی با توجیه مخالفت با رژیم از طرف هیچ اوباش و یابوی صدامی پذیرفته نیست کبلائی.
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 19:08
ordak - بن - المان
دسته خودشون نبود و باهاش مار میگرفتند،بچه های خلق ینجور نفله کردند،تولهای خودهشون فرنگ حال میکردند میلیارد میلیارد دزدی به اسم حق ولی وقیه دلار انبار میفرمودند.آخرش هم مثل همیشه پدران و مادران شکسته شهرها و روستاهای ویران و موند وگردن کلفت رفسنجانی و امثال احمقی نژاد که مابقی آبروی مملکت و بر باد بدن
‌چهارشنبه 25 دي 1392 - 20:17
Azadikhah - تكسل - هلند
روح تمام سربازان و کسانی‌ که برای ایران جانشان رو از دست دادند شاد.امیدوارم باعث و بانی‌ تمام جریاناتی که باعث خسارت و داغدار شدن هموطنان عزیزم شده به سزای عملشان برساند.hamid71 - ابهر - زنجان - ایران:دوست عزیز درود بر شما و روح رفتگانتان شاد باد
جمعه 27 دي 1392 - 10:46
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.