توطئه مهمان خواهر در مرخصی از زندان

روزنامه ایران : دزد قدیمی وقتی از زندان مرخصی گرفت در خانه خواهرش مهمان شد تا به سرقتی بی‌رحمانه دست بزند.طلاهای 13 میلیونی خواهر که به سرقت رفت، مرد تبهکار با کلید امانت همسایه آن‌ها، شبانه اثاثیه باارزش را بار خودروی همدستانش کرد و فراری شد.

26 مردادماه سال جاری مرد جوانی در حالی که آشفته و پریشان بود، به شعبه اول دادسرای منیریه رفت و وقتی در برابر بازپرس مکرمی ایستاد، آهی کشید و گفت: کارمند هستم، هفته گذشته تصمیم گرفتم با خانواده‌ام برای مسافرت به شمال غرب کشور برویم.
پیش از حرکت، کلید خانه‌مان را به مرد همسایه دادم تا در غیاب ما به خانه سرکشی کند چرا که ساکن یک مجتمع مسکونی هستم و آنجا رفت و آمد زیاد است، بنابر این از همسایه طبقه چهارم خواستم هر از گاهی به خانه‌مان سربزند.
هنوز دو روز از مسافرتمان نگذشته بود که زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد، وقتی گوشی را برداشتم دیدم مرد همسایه است و با دستپاچگی به من گفت دزد دار و ندارم را به سرقت برده است.
همان لحظه به همراه خانواده‌ام به تهران برگشتیم، وقتی وارد خانه شدیم ناگهان در کمال ناباوری دیدیم همه اثاثیه خانه‌ام از سوی دزد یا دزدان به سرقت رفته است. ارزش اموالم بیش از 28 میلیون تومان است. حالا به مرد همسایه مظنون هستم چرا که در خانه‌ام بدون شکستگی باز شده و از طرفی نیز کلید خانه‌ام را به صورت امانت به وی تحویل داده بودم.با این ادعاها بازپرس مکرمی مرد آشنا را به دادسرا احضار کرد.
حبیب وقتی در برابر بازپرس پرونده قرار گرفت در بازجویی‌ها گفت: وقتی ابراهیم با خانواده‌اش به مسافرت رفتند فردای آن روز من نیز همراه خانواده‌ام به مسافرت رفتیم. وقتی بازگشتیم همسرم خیلی اتفاقی متوجه شد طلاهایش نیست. از آنجا که چند روزی بود برادر زنم از زندان مرخصی گرفته و به خانه ما آمده بود به وی مشکوک شدیم چرا که کسی بجز او در خانه ما نبود و از جای طلاهای همسرم باخبر نبود از طرفی هم چندین بار به موبایلش زنگ زدیم و خاموش بود.
حالا احتمال می‌دهم کلید خانه همسایه را وی دزدیده و به آنجا دستبرد زده باشد، باور کنید هیچ دخالتی در سرقت خانه همسایه‌مان نداشتم. زمانی که باخبر شدیم طلاهای همسرم که 13 میلیون تومان ارزش دارد به سرقت رفته و همزمان از طریق همسایه‌ها متوجه شدم فرشاد، برادر زنم شبانه همه وسایل باارزش خانه همسایه‌مان را با همدستی دو مرد ناشناس به سرقت برده است، دنیا برایم تیره و تار شد و نمی‌دانستم به مرد همسایه در این باره چه بگویم اما به هر حال تلفنی موضوع سرقت را به وی اطلاع دادم. بازپرس مکرمی در این مرحله به مأموران پلیس مأموریت داد به ردیابی دزد قدیمی بپردازند که آنان پی بردند نزدیک‌ترین دوست فرشاد پسری به نام «امیر» است و وی را دستگیر کردند.
امیر در بازجویی‌ها گفت: من با فرشاد و وحید شب به خانه خواهر فرشاد رفتیم. وی گفت اثاثیه متعلق به خودش است و با وانت پیکان مقداری از وسایل را به خانه محمدرضا بردیم و بقیه‌اش را نیز فروخت. باور کنید من از سرقتی بودن وسایل هیچ اطلاعی ندارم و فرشاد مهمان خانه من است.
با اعترافات امیر، فرشاد نیز 7 آذرماه سال جاری دستگیر شد و مأموران در تحقیقات میدانی دریافتند این مرد تبهکار چندی پیش از زندان رشت مرخصی گرفته و فراری شده است. دزد قدیمی در بازجویی‌ها سرقت را به گردن گرفت و گفت: به تنهایی به خانه خواهرم دستبرد زده و طلاهایش را دزدیدم.
وی ادامه داد: مقداری از وسایل را در خانه دوستم محمدرضا گذاشتم. وی از سرقتی بودن وسایل بی‌اطلاع است و مقداری از آن‌ها را نیز فروختم.
طلاهای خواهرم را نیز به یک مرد جواهرفروش در جنت‌آباد فروختم.