'تماشاگرنماها' روی سکوهای فیسبوک
این روزها حمله تعدادی از کاربران ایرانی به صفحه لیونل مسی، بازیکن تیم ملی فوتبال آرژانتین، نقل محافل فیسبوکی و رسانهای است.
حملهای که عاملش، همگروهی ایران و آرژانتین در کنار نیجریه و بوسنی و هرزگوین در جامجهانی آینده فوتبال در برزیل است.
دهها هزار نظر زیر نوشتههای منتشرشده در صفحه رسمی مسی، توجه رسانههای ایران را برانگیخته و رسانههای خارجی نیز کم و بیش به این اتفاق پرداختهاند.
هجوم کاربران ایرانی به صفحات فیس بوکی، قبلا نیز اتفاق افتاده بود. هر چند چنین تحرکاتی، پیشتر عمدتا به صورت امضای دادنامههای آنلاین و فراخوانهای گسترده برای رایدهی به کاندیداهای خاص در رای گیریهای مجازی بود.
فراخوان برای رای دادن به محمدباقر قالیباف برای کسب عنوان بهترین شهردار دنیا یا حسین رضازاده به عنوان بهترین وزنهبردار جهان از نمونههایی بودند که با مشارکت گسترده کاربران ایرانی روبهرو شدند. اما چنین تحرکاتی، به تدریج با حمله به صفحات رسمی افراد و سازمانها همراه شد.
حمله به صفحه فیسبوک ایهار برل، داور بلاروسی مسابقه سعید عبدولی با استیو گینو فرانسوی در المپیک، از جمله این حملات بود. فدراسیون جهانی کشتی هم از حملات مشابه در امان نماند.
هر چند در کنار همه تهدیدها، توهینها و حملات، همواره کاربران دیگری نیز بودند که پیامهایی محبتآمیز یا حاوی عذرخواهی منتشر میکردند.
یک توییت دروغین
حملات اخیر از آنجایی شروع شد که یک شناسه تقلبی با عکس و نام مسی (که در حال حاضر حذف شده) پس از اعلام نتایج گروهبندی توییتی به این مضمون منتشر کرد: "[...]! باید با ایران بازی کنیم! این 'هاشم بیک زاده' دیگه کیه؟؟"
پیامی که از سوی یک شناسه جعلی در توییتر منتشر شد
این توییت جرقهای بود برای کاربرانی که فریب این شناسه دروغین را خورده بودند و بهانهای شد برای حمله به صفحه لینول مسی و حتی راه اندازی صفحاتی در دفاع هاشم بیکزاده، بازیکن تیم ملی ایران.
از سوی دیگر عادل فردوسیپور، مجری ورزشی تلویزیون، علت عدم پخش زنده مراسم قرعهکشی جامجهانی برزیل را لباس و نوع پوشش خانمی دانست که مراسم قرعه کشی در روی صحنه حضور داشت.
این اظهارات نیز بهانه حملات به صفحه این خانم -فرناندا لیما - در فیسبوک شد.
چه کسانی صفحه مسی را بمباران کردند؟
سوابق حمله به صفحات فیسبوکی
صفحه ایهار برل، داور بلاروسی، مسابقه کشتی سعید عبدولی در المپیک
صفحه فدراسیون جهانی کشتی به ریاست رافائل مارتینتی
صفحه کمیته بینالمللی المپیک پس از شکست علی مظاهری از خوزه گومز کوبایی در بوکس
صفحه ایوان زایتسف والیبالیست ایتالیایی
صفحه ناسا پس از شایعه پایان جهان در سال ۲۰۱۳
صفحه شرکت پپسی پس از شایعه انداختن نشان این شرکت رو ماه
صفحه لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه پس از نشست ژنو ۱
صفحه لیونل مسی پس از مراسم گروهبندی جامجهانی فوتبال
صفحه فرناندا لیما مجری مراسم گروهبندی جامجهانی فوتبال
کاربرانی که صفحات فیس بوک را بمباران می کنند چه کسانی هستند؟ پاسخ به این پرسش چندان آسان نیست.
اما با در نظر گرفتن حملات مشابه به صفحات اینترنتی دیگر توسط کاربران ایرانی و سوابق مشابه چنین اتفاقاتی در بین کاربران کشورهای دیگر، شاید بتوان دامنه تعریف حملهکنندگان را کوچکتر کرد.
برای این کار، ابتدا باید مفهومی به نام "ترول" (Troll) را معرفی کرد.
ترول ها در دنیای اینترنت به کاربرانی گفته میشود که معمولا با رفتارهایی مخرب در فضای مجازی به دنبال جلب نظر کاربران دیگر، ایجاد تشنج و انتشار دیدگاههای توهینآمیز هستند.
ترول کسی است که در تالارها و اتاقهای گفتوگو و بحث، سایتها، وبلاگها، شبکههای اجتماعی یا دیگر پایگاههایی که محتوایشان توسط کاربران تامین میشود، پیامهایی میفرستند که برای فرد یا افراد دیگر ناراحتکننده بوده و در یک کلام جنجالبرانگیز و تحریککننده هستند. او با تحریک سایرین و پیش کشیدن بحثهای بیربط به موضوع بحث یا توهینآمیز، به دنبال متشنج کردن فضای گفتوگو است.
البته این یک تعریف کلی از یک ترول است. واقعیت این است که تعریف مشخصی برای این پدیده وجود ندارد و نکته جالب این است که اغلب ترولها نمیدانند که ترول هستند. بسیاری از افراد عادت دارند که رشته هر بحثی را خود در دست بگیرند. این جزئی از شخصیتشان است و سوار شدن بر هر بحث و گفتوگو حس خوبی به آنها میدهد.
گاهی لحن دیدگاه یک فرد میتواند برای عدهای ناراحتکننده یا توهینآمیز باشد و برای عدهای دیگر نه. اما یکی از بزرگترین چالشهای مدیران پایگاههای اینترنتی، مدیریت این اختلافات و مقابله با خرابکاری ترولها است، به شیوهای که مرزهای آزادی بیان و فضای انتقادی خدشهدار نشود.
حمله به شرکت ایکس
"لطفاً به ترول غذا نده!" نمادی که به بازداشتن کاربران توصیه میکند بهترین راه برای مقابله با "ترول"ها عدم توجه است.
یکی از شناختهشدهترین رفتارهای یک ترول حملات او به فرد، افراد یا یک نام تجاری یا حقوقی به شیوهای توهینآمیز و بدون در نظر گرفتن اظهارات مستدل یا پاسخگویی محترمانه است.
هدف یک ترول واقعی تحریک و وادار کردن قربانی به مقابله به مثل است، هر چند همه کسانی که با او همراه میشوند احتمالا چنین قصدی ندارند. آنها افرادی هستند که با موج به حرکت در میآیند و بخشی از سیل میشوند.
فرض کنید شرکت "ایکس" در صفحه فیسبوکش اعلام کرده که شعبه جدیدی در مرکز خرید معروف شهر افتتاح میکند.
- نخستین دیدگاه مثبت است: "این عالیه! من همیشه میرم اونجا".
- دیدگاه دوم منفی اما سازنده است: "به جای افتتاح یک شعبه در مرکز خرید باید در مرکز شهر جایی مستقل باز کنید. من از مراکز خرید متنفرم!"
- نظردهنده سوم یک ترول است: "یکی حرکت نژادپرستانه دیگر از این شرکت ".
نظردهنده چهارم به دام میافتد: "منظورت چیه؟ مگه شرکت ایکس نژادپرسته؟"
ترول پاسخ میدهد: "آره. اونها هیچوقت در مناطق اقلیتنشین شعبه باز نمیکنند. همه میدونند که این شرکت نژادپرسته."
نظرات بعدی حمله به شرکت یا در پشتیبانی از ترول است که تلاش میکنند منطقی برای افتتاح شعبات در مناطق مختلف پیدا کنند و موضوع ادامه پیدا میکند. به برخی از نظر دهندگان در حین این حملات توهین میشود. به برخی دیگر به این خاطر توهین میشود که به وجود این حملات اعتقاد دارند.
این شرکت تنها از افتتاح شعبه جدید فروشگاه خود خبر داده اما بحث و گفتوگو را یک نفر دیگر از آن خود کرده است.
تبعات بعدی این ماجرا ممکن است طرفداران این شرکت را دلچرکین کند یا باعث شود جستوجوی نام شرکت در اینترنت، نتایج دارای برچسب "نژادپرستانه" به همراه داشته باشد.
با چنین سناریویی شاید بتوان حمله به صفحه لیونل مسی را با دید متفاوتی بررسی کرد.
شاید بزرگترین چالش گردانندگان سایتها و صفحات موجود در شبکههای اجتماعی این است که بتوانند در عین دریافت بازخورد مخاطبانشان و جلوگیری از اشاعه توهین و تنفر نژادی و خشونت، اصول آزادی بیان را نیز مراعات کنند.
البته چنین حملاتی منحصر به ایران نیست و در تمام نقاط دنیا و در تمام جوامع مشاهده میشود. مثالهای متعددی از حملات اینترنتی به شخصیتها و مارک های معروف و مشهور دنیا وجود دارد که هر چند وقت خبرساز میشوند.
گستردگی چنین رفتاری در اینترنت و شبکههای اجتماعی ذهن پژوهشگران، جامعهشناسان و حقوقدانان بسیاری را به خود مشغول کرده است.
فضای مجازی جامعهای را پدید آورده که به بازتعریف نیاز دارد و مطالعههای جامعهشناختی و رفتارشناسانه مجزایی را میطلبد.
تحلیل دقیقتر جنبه های ناشناخته کاربران شبکههای اجتماعی، نیازمند تلاش بیشتر پژوهشگران و متخصصان این پدیده است.