سفر به استرالیا از رویا تا واقعیت



فریبا صحرایی

بی بی سی فارسی- اندونزی

اندونزی که زمانی در میان پناهجویان به دروازه بهشت معروف بود، حالا به برزخ هزاران پناهجوی بی‌پناه تبدیل شده. پناهجویانی از ایران، افغانستان و دیگر کشورها که در رویای رسیدن به استرالیا جان و مالشان را قمار می کنند و از راه اندونزی تلاش می کنند خود را به استرالیا برسانند. ولی با سخت شدن سیاست های مهاجرتی استرالیا، راه رسیدن به این کشور با قایق های غیرقانونی سخت شده. سیاست هایی که تعداد این قایق ها را کم کرده ولی متوقف نکرده.

حالا هزاران پناهجو در سراسر جزیره جاوا به دنبال راهی برای عبور از دروازه بهشت اند. بعضی هنوز سوار قایق می شوند و راه میانبر را انتخاب می کنند و بعضی دیگر در صف طولانی سازمان ملل می مانند.


تراژدی قایق ها

آبهای اقیانوس هند، به قتلگاه مسافران غیرقانونی استرالیا تبدیل شده. حد فاصل جزیره جاوا در اندونزی با جزیره کریسمس استرالیا بیش از ۲۵۰ کیلومتر راه نیست.

سالانه هزاران پناهجو از ایران، افغانستان، عراق و سریلانکا سعی می کنند خود را از این طریق با قایق ها به استرالیا برسانند. سفری که قربانیان زیادی می گیرد و برای خیلی ها نیمه تمام می ماند.

مقام های اندونزی بازماندگان قایق ها را در نزدیک ترین شهرهای ساحلی اسکان می دهند و اجساد را در بیمارستانی در جاکارتا نگه می دارند.

در تازه ترین حادثه در آب های اندونزی، قایقی با حدود ۱۰۰ سرنشین ایرانی و عرب بعد از ۵ روز سرگردانی بر اقیانوس در هم شکست و یکی از بدترین تراژدیهای دهه اخیر را رقم زد.

از ۲۸ بازمانده این قایق تنها یک ایرانی زنده ماند. یک پسر بچه یازده ساله. آرمین را در هتل سارا در غربی ترین نقطه در جزیره جاوا ملاقات کردم. تک و تنها.

از بیمارستان تازه مرخص شده بود. انگار هنوز در بهت و ناباوری بود. شوک حادثه ای که او را برای همیشه از پدر و مادر و خواهر سه ساله اش جدا کرد.

قایقشان پنج شبانه روز روی آب بود و هر چه از نیروی دریایی درخواست کمک کردند کسی به دادشان نرسید.



آرمین تنها یک نمونه از هزاران قربانی قایق های پناهجویان است



آرمین از لحظه وقوع حادثه می گوید: "ما نزدیک ساحل بودیم که دریا طوفانی شد. یه موج خیلی قوی با تمام قدرت ما را پرت کرد اون طرف. کشتی دو نصف شد. من گیر کرده بودم. بند لباسم گیر کرده بود. بابام اومد بند لباس را باز کرد. سرش خورد به یه میخ. از دماغش خون اومد ، رفت زیر آب. من هی دورتر می شدم."

می گوید هویت پدر و مادر و خواهر کوچکش را هم خودش شناسایی کرده. از روی عکس جنازه ها: "مادر و پدرم را که دیدم گریه نکردم، انگار خواب بودند؛ اما جناره خواهرم را که دیدم فهمیدم زدم زیر گریه؛ از دهانش کف آمده بود و چشمانش کبود بود، تمام بدنش سیاه سیاه شده بود."

از رویای استرالیا برای او فقط یک کابوس مانده: "همش قیافه شون میاد جلو چشم. تو خوابم میان. مامانم می گه آرمین گریه نکن. همه چیز درست می شه. خواهرم می گه آرمین گریه نکن. می ری ایران."

آرمین تنها یک نمونه از هزاران قربانی قایق های پناهجویان است.

او دیگر نمی خواهد به استرالیا برود. می گوید فقط می خواهد هر چه زودتر به ایران برگردد جایی که پدر بزرگ و مادر بزرگ ها و خانواده اش هستند.

قایق های ماهیگری یا "چوب"، قاچاقچی ها، که بین پناهجویان به "آدم پران " معروف اند، پناهجویان را از سواحل جنوبی جزیره جاوا، شبانه سوار قایق ها می کنند.

سواحلی که کمترین فاصله را با جزیره کریسمس استرالیا دارد.

قایق های پناهجویان اکثرا قایق های ماهیگری کهنه و پوسیده است که در اندونزی به "چوب" معروفند. به گفته پناهجویان، آدم پران‌ها مثل آژانس های مسافرتی عمل می کنند.

وعده و وعیدهای زیادی به پناهجویان می دهند. معمولا از هر نفر ۱۰ تا ۱۵ هزار دلار می گیرند. و پناهجویان را به شکل کاروان سوار قایق‌ها می‌کنند.

آدم پران ها معمولا چیزی حدود ۹۰ تا ۱۰۰ پناهجوی بی پناه را سوار قایق می کنند و روانه آبهای اقیانوس هند می کنند.

پناهجویان می گویند جانشان را کف دست می گیرند و راهی می شوند. آنها می گویند که هیچ امکاناتی به آنها داده نمی شود، حتی جلیقه نجات.

حتی توالت و دستشویی در این قایق ها وجود ندارد.

در این سفر که گاه تا یک هفته و بیشتر طول می کشد، پناهجویان مرگ را بارها جلوی چشمشان می بینند.

کسی حق بردن جی پی اس روی قایق را ندارد. چون هدف این است که قایق روی آبها گم شود بلکه نیروی دریایی استرلیا از راه برسد و پناهجویان را از آب گرفته و به جزیره کریسمس ببرد.

پناهجوهان قبل از این که گیر بیافتند یا به ساحلی برسند، باید همه مدارک و پاسپورت های خود را به آب بیندازند.

پناهجویان با ترس، گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم می کنند و در هوای داغ استوایی مرگ را بارها جلوی چشم می بینند.


بازداشتگاهها برزخ پناهجویان



در اندونزی ۱۳ بازداشتگاه موقتی پناهجویان وجود دارد که حالا مملو از مهمانانی ناخوانده است.

پناهجویانی که به طور غیرقانونی به اندونزی می آیند و در آبها یا خشکی بازداشت می شوند از این بازداشتگاهها سر در می آورند.

پناهجویانی فراری از جنگ، ناامنی، سرکوب و فشار که از پشت میله های زندان سردر آوردند.

بی بی سی فارسی اجازه ورود به یکی از بازداشتگاههای اندونزی را گرفت و برای اولین بار دوربینش را به داخل سلول اصلی این بازداشتگاه ۱۵۰ نفره برد.

این بازداشتگاه به دو بخش مردان مجرد و خانواده ها تفکیک شده است.

اکثر پناهجویان از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل درخواست پناهندگی کردند. خیلی ها بیش از دوسال است در بازداشتگاه به سر می برند. به گفته این پناهجویان رسیدگی به پرونده ها طولانی و زندگی در این بازداشتگاهها سخت است.

دهها نفر با هم در سالنی مشترک روی زمین و با حداقل امکانات زندگی می کنند، می خورند و می خوابند.

اینجا کسی بنای ماندن ندارد. همه چشم ها به استرالیا دوخته شده است.

البته پناهجویانی هم هستند که عطای همه چیز را به لقایش می بخشند و تن به زندگی در این سلول ها نمی دهند.

مثل گروه ۱۶ نفره پناهجویان ایرانی که به تازگی به ایران برگشتند.

یکی از پناهجویان افغان که خانواده اش را در افغانستان گذاشته و در جستجوی امنیت و زندگی انسانی به اینجا آمده می گوید: "با کمک قاچاقچی به کامبوج رفتم و از آنجا به مالزی و در نهایت به اندونزی. در اندونزی یک بار سعی کردم با قایق به استرالیا بروم. مرگ را خیلی نزدیک به خودم می‌دیدم، اما برای ساختن آینده‌ای بهتر برای فرزندانم راهی شدم. بعد از ۱۲ ساعت دچار طوفان شدیم و قایقمان غرق شد. نجات پیدا کردیم."

اکثر پناهجویان با دادن ۱۰- ۱۵ هزار دلار پول به قاچاقچیان انسان تا اینجا آمدند.

وقتی به بخش خانواده ها سر می زنیم کودکان و زنان را از پشت میله های بازداشتگاه می بینیم.

می گویند ماههاست رنگ آفتاب ندیدند. افسردگی و بیماریهای عصبی اینجا شایع است.

یک زن جوان افغان با یک بچه در بغل، سه ماهه حامله با شوهرش در این بازداشتگاه است. او بیماری افسردگی دارد. می گوید: "مریضم و سرگیجه دارم. با اینکه روزی چند نوع دوا باید مصرف کنم در روز بیش از یکی دو ساعت اجازه بودن در هوای آزاد را ندارم. بدون اینکه مرتکب جرمی شده باشم در زندانم. در افغانستان و پاکستان امنیت جانی نداشتم که مهاجرت کردم. در حقیقت به جرم مهاجرت در زندانم."

پناهجویان تا روشن شدن تکلیفشان در سازمان ملل باید ماهها و گاه سالها در این بازداشتگاهها بمانند.

دولت اندونزی می گوید این کشور به عضویت کنوانسیون جهانی پناهجویی درنیامده ولی از سر انسان دوستی درهای این بازداشتگاهها را باز نگه داشته و به پناهجویان پناه داده است.


دیدار با خانواده های ایرانی


به گفته دولت اندونزی، از هر ده ایرانی که به این کشور سفر می کند، ۵ نفر به ایران برنمی گردند. اندونزی برای پناهجویانی که می خواهند از آنجا به استرالیا بروند، به گذرگاهی تبدیل شده است.

خیلی از آنها که خود را به دست قاچاقچی های انسان می سپرند، در میانه راه بدون پول و سرپناه، رها می شوند.

مثل ۵ خانواده ایرانی که در آپارتمانی کوچک در شهر جاکارتا همگی باهم زندگی می کنند. حدود ۲۰ نفر از اعضای یک فامیل که سودای رفتن به استرالیا داشتند، ولی اینجا گرفتار شدند.

می گویند قاچاقچی ها با هزار وعده و وعید آنها را راهی کردند...

از هر نفر ۹ هزار دلار گرفتند و در جاکارتا ناپدید شدند.

یکی از آنها که نمی خواهد هویتش معلوم شود، می گوید: "صحبت از کشتی وی آی پی و اسکورت ویژه بود. به اندونزی که رسیدیم، رابط اندونزیایی برای گرفتن پول آمد؛ پول را گرفت، قرار شد که پس‌فردای آن روز راهی‌مان کند و رفت، الان چهار ماه است که منتظریم "

آن دیگری می گوید: "ایران دیگر جای زندگی نبود. من آسایش داشتم ولی آرامش نداشتم. من اونجا خونه خوب داشتم. ولی آرامش نداشتم. مملکتی که بعد سی سال یک آخوند شده رئیس جمهور مردم خوشحالند."

سخت گیریهای استرالیا چشم پناهجویان را ترسانده. قوانینی که مهاجران غیرقانونی را به گینه نو می فرستد.

حالا خیلی ها بین اقدام از راه قانونی یا رفتن با قایق، اولی را انتخاب می کنند.

عده ای به سازمان ملل رو آورده اند و درخواست پناهندگی می کنند. انتظاری طولانی و سخت، در کشوری که پناهجویان از حق کارکردن، آموزش و بهداشت محرومند.


بوگور; بهشت یا برزخی دیگر



بوگور در اندونزی برای کسانی که هوای مهاجرت به استرالیا را دارند، نامی آشناست. شهری کوچک در ۶۰ کیلومتری جنوب جاکارتا که به مرکز هزاران پناهجوی خارجی در اندونزی تبدیل شده است.

در چیساروا، محله ای خوش آب و هوا در حومه شهر بوگور، زندگی ارزان تر و سفر با قایق به آن سوی آبها آسان تر است.

کنج هر خانه ای چند پناهجو پناه گرفته، در یکی از همین خانه های اشتراکی به دیدن پناهجویانی می روم که اکثرا افغان ولی بزرگ شده ایران هستند.

احمد تنها عضو خوش شانس این جمع است. او بعد از دوسال تعقیب و گریز از سازمان ملل جواب گرفته و به زودی عازم استرالیاست.

می گوید: "دو سال همینجاییم دیگر دو دفعه در کشتی رفتم. کشتی‌ام دو دفعه غرق شده. بعد از او زندان رفتیم. پیسه دادیم خود را آزاد کردیم."

پرونده های هزاران پناهجو در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل باز و بلاتکلیف است. در حالی که بیکاری و بی پولی کاسه صبر پناهجویان را لبریز کرده است.

کمال یکی دیگر از پناهجویان می گوید: "خب خیلی ها حوصله دو سال صبر کردن ندارند. می آیند کارت سازمان ملل را می گیرند و با قاچاقچی می روند."

می گویند پول داشته باشی همین فردا می توانی با قایق راهی شوی.

اینجا تقریبا همه دست کم یک بار سوار قایق های استرالیا شدند.خیلی ها می روند دیگر خبری از آنها نمی آید.

برادر و زن برادر حسین، یکی دیگر از این پناهجویان بیش از یک سال است که رفته اند و خبری از آنها نیست.

او به هر دری زده تا نشانی از آنها پیدا کند: "آخرین خبری که از آنها دارم مربوط به زمانی است که از دل دریا با خانواده ام در ایران تماس گرفته بودند. از اون وقت هیچ خبری از آنها نداریم. عکس‌هایشان را به سازمان ملل داده‌ام تا اگر از آنها سراغی گرفتند خبرمان کنند، هنوز خبری نشده. "

بوگور برای بعضی پناهجویان بهشت و برای بعضی دیگر برزخی طولانی است.

پناهجویانی که هر شب را به امید فردایی متفاوت صبح می کنند.

+47
رأی دهید
-7

perser68 - فلوریدا - امریکا
بسیار متاثر شدم از این واقعیت تلخ،اما وقتی‌ میخونم از بعضی‌‌ها که معتقدند آخوند خوب هم وجود داره و هنوز بعد از این همه جنایت جماعت آخوندی،به دنبال آخوند خوبه،چه باید گفت!؟
شنبه 25 آبان 1392 - 20:00
amonbede - تهران - ایران
این همه کشته، چرا قایق هاشون رو تقویت نمیکنند ؟
یکشنبه 26 آبان 1392 - 18:38
nazaninca_usa - تهزان - ایران
آخی ذلم حیلی برای اون پسر سوخت
دوشنبه 27 آبان 1392 - 18:03
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.