تکرار سناریوی آدم ربایی پس از ۱۷سال
پسر ربودهشده که پس از ۱۶سال دوری به آغوش خانوادهاش بازگشته بود، بار دیگر ربوده شد.
پدرش میگوید که خانواده افغانی که سالها پیش پسر او را دزدیده بودند، بار دیگر وارد خانهاش شده و پسرش را با خودشان بردهاند.
سال 76، 2مرد افغانی که برای کار در باغ پسته یک مرد کرمانی به آنجا رفته بودند با سوءاستفاده از غفلت این خانواده، پسر 11روزه آنها را دزدیدند و ناپدید شدند. از همان زمان با شکایت والدین کرمانی، تحقیقات پلیس برای پیداکردن ردی از مردان آدمربا و نوزاد ربوده شده آغاز شد اما با گذشت سالها هیچ سرنخی در این پرونده بهدست نیامد. بررسیهای پلیس نشان میداد که آدمربایان پس از ربودن نوزاد، شبانه از شهر خارج شده و بهطور غیرقانونی خاک ایران را ترک کرده و به افغانستان گریختهاند. همزمان با تحقیقات پلیس، پدر نوزاد ربوده شده نیز دست بهکار شد و با شناسایی تعدادی از اقوام آدم ربایان، پرسانپرسان بهدنبال آنها گشت اما هر چه بیشتر جستوجو میکرد، کمتر به نتیجه میرسید.
او در گفتوگو با همشهری میگوید: همان سالهای اول اطلاعاتی بهدست آوردیم که نشان میداد متهم اصلی پرونده و همسرش، فرزندم را ابتدا به یک دامداری و سپس به افغانستان منتقل کردهاند. بنابراین به افغانستان رفتم اما هیچ ردی از آنها بهدست نیاوردم. حتی رد آنها را در پاکستان هم بهدست آوردم اما باز هم نتیجهای نگرفتم. سالها گذشت و از اقوام مرد آدمربا شنیدم که پسرم بزرگ شده و تصور میکرد که آن زن و مرد افغانی، پدر و مادرش هستند تا اینکه خبر رسید آنها به ایران بازگشتهاند و در یک خانه روستایی در یحییآباد شهرستان سیرجان زندگی میکنند.
وی ادامه میدهد: برای اینکه کسی به من شک نکند، در نقش یک هندوانه فروش ظاهر شدم و به آن روستا رفتم و محل زندگی آدمربایان را شناسایی کردم. سپس با پلیس تماس گرفتم و برای دستگیری آنها کمک خواستم.
پایان 16سال جدایی
شهریور سال گذشته بود که مأموران پلیس سیرجان در یک عملیات ضربتی مرد آدمربا و همسرش را دستگیر کردند و نوزاد ربوده شده که حالا نوجوانی 16ساله بود، تحویل پدر و مادر اصلیاش شد. او اما بهدلیل سالها زندگی با زن و مرد افغانی، لهجه، رفتار و حتی نحوه لباس پوشیدنش تغییریافته و در ابتدا حاضر نبود نزد خانواده اصلیاش برگردد. با این حال وقتی آدمربایان راهی زندان شدند، پسر نوجوان که سامان نام دارد همراه پدر و مادرش راهی خانهشان در شهرستان بم شدند تا زندگی تازهای را شروع کنند. زندگیای که فقط یک سال دوام داشت.
تکرار یک حادثه
یک سال از بازگشت سامان نزد خانوادهاش گذشته بود که حادثه دیگری رخ داد. پدر سامان میگوید: در این یک سال، کارهای زیادی برای پسرم کردم. او را در مدرسه ثبتنام کردم و قرار شد در مقطع راهنمایی مشغول تحصیل شود. حتی برایش در یک پردهفروشی که متعلق به یکی از دوستانم بود کار پیدا کردم تا بیشتر با فرهنگ ایرانی خو بگیرد و در همه این مدت به فکر این بودم که پسرم کم و کسریای نداشته باشد تا اینکه هفتم آبانماه همراه همسر و دخترم برای شرکت در مراسم ختم یکی از آشنایان راهی شهرستان زرند شدیم. آن روز سامان در خانه تنها بود و روز بعد وقتی برگشتیم، متوجه شدیم که او ناپدید شده است.
بررسی که کردم فهمیدم همان خانواده افغانی که پسرم را بزرگ کرده بودند به خانهام آمده و او را با خودشان بردهاند. آنها علاوه بر پسرم، همه طلاها و 10میلیون تومان پول نقد و چک بانکی که داخل خانه بود به همراه سفتهها و اسناد و مدارک ماشینم را هم سرقت کرده بودند. پس از این ماجرا شکایت کردم و قاضی پرونده از پلیس سیرجان (جایی که خانواده آدمربایان در آنجا زندگی میکردند) خواست که در اینباره تحقیق کند اما وقتی همراه مأموران به خانه این خانواده در سیرجان رفتیم، متوجه شدیم که آنها قبل از رسیدن ما، آنجا را ترک کرده و به محل نامعلومی نقل مکان کردهاند.
پدر سامان میگوید: در حال حاضر همه ترسم از این است که آنها پسرم را از مرز خارج کنند و دیگر دستم به او نرسد. به همین دلیل از پلیس و دستگاه قضایی میخواهم که با جدیت بیشتری این پرونده را دنبال کنند و پسرم را به من و همسرم بازگردانند.
براساس این گزارش، در حال حاضر دستور قضایی برای بازداشت 3مرد افغانی که تحقیقات نشان میدهد در این آدم ربایی و سرقت دست داشتهاند، صادر شده اما هنوز ردی از آنها بهدست نیامده است.