قتل همسر، زیر شکنجه‌

شرق: مردی که همسرش را بعد از ساعت‌ها شکنجه به قتل رساند، در جلسه رسیدگی به پرونده‌اش مدعی شد قصد کشتن همسرش را نداشت و او را بسیار دوست داشت.  به گزارش خبرنگار ما، متهم که ستار نام ‌دارد، هشت‌‌ماه قبل بعد از اینکه همسرش را از شب تا صبح کتک زد با ماموران اورژانس تماس گرفت و کمک خواست اما همسر او مرگ‌مغزی شده ‌بود و پدر و مادرش با توجه به وصیت دخترشان اعضای بدن او را اهدا کردند.
کاکلی، نماینده دادستان تهران دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده متن کیفرخواست را خواند و گفت: ستار در تاریخ 9فروردین‌ همسرش مینا را به قتل رسانده‌ است. مطابق نظر پزشکی‌قانونی و اعترافات متهم، مینا به‌شدت مورد ضرب‌وجرح قرار گرفته و در نهایت دچار خونریزی و مرگ‌مغزی شده ‌است. متهم در مرحله بعدی مدعی شد همسرش گاز فندک را برداشته و به سر خودش کوبیده ‌است اما مدارک و شواهد موجود نشان می‌دهد ستار همسرش را به قتل رسانده ‌است. او در چند مرحله به این موضوع اعتراف کرده ‌است بنابراین بر اساس مستندات موجود در پرونده درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه اولیای‌دم مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص متهم را مطرح کردند. وکیل اولیای‌دم نیز در این خصوص گفت: مینا از شب قبل از مرگش در خانه شوهرش شکنجه می‌شد. او وقتی نتوانست زیر ضربات مشت و لگد شوهرش دوام بیاورد با ارسال پیامکی به خواهرش این موضوع را اطلاع داد و بارها در پیامک‌ها نوشت شوهرش او را کتک زده و آسیب‌های جدی به او وارد کرده ‌است وقتی شوهرخواهر مینا به خانه او مراجعه کرد تا بتواند این زن را نجات دهد، ستار مدعی شد همه‌چیز تمام شده و آنها آشتی کرده‌اند و اجازه نمی‌دهد همسرش از خانه خارج شود حتی مادر مقتول با پلیس به محل رفت اما متهم با صحنه‌سازی اینطور نشان داد که کسی در خانه نیست. بنابر این مستندات موکلان من در قتل عمدی فرزندشان کامل است و درخواست مجازات متهم را داریم.  سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من همسرم را دوست داشتم اما به‌خاطر دخالت‌های خانواده‌اش نمی‌توانستیم با هم زندگی کنیم و مشکلات زیادی داشتیم. زمان حادثه پنج‌سال بود که با هم ازدواج و یک سال هم زیر یک سقف زندگی کرده ‌بودیم. در آن یک‌سال به‌خاطر دخالت‌های خانواده همسرم او 11‌بار خانه را ترک کرد. ما تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم اما به‌دلیل دلبستگی‌ای که هردو به این زندگی داشتیم نتوانستیم این کار را بکنیم. همسرم قبل از عید خانه من را ترک کرد و مهریه‌اش را به اجرا گذاشت. او برای اینکه بتواند پول پیش خانه من را برای مهریه‌اش بگیرد، با صاحب‌ملک دوست شده ‌بود و بعد هم این دوستی ادامه پیدا کرد.
چند شب قبل از حادثه با من تماس گرفت و خواست دنبالش بروم. با مادرش دعوا کرده‌ بود. در راه تعریف کرد که با صاحب‌ملک در تماس است و با او رابطه داشت اما از کارهایش خیلی پشیمان بود فردایش من به سراغ صاحب‌ملکم رفتم ولی ندیدمش سپس متوجه شدم مینا به او پیامک زده و گفته ستار در راه است. وقتی متوجه این پیامک‌ها شدم خیلی ناراحت شدم و زنم را کتک زدم من سه‌سیلی و یک‌مشت به او زدم.  در این هنگام قاضی اصغرزاده- رییس دادگاه- به متهم گفت: مطابق نظر پزشکی‌قانونی، شکستگی و کبودی در جای‌جای بدن این زن وجود دارد و دقیقا اصطلاح کبودی‌های بسیار وسیع را به کار برده‌ است. چشم‌ها، دست‌ها و پاها، شکم و قسمتی از کتف و کمر او به‌شدت کبود شده و بینی‌اش هم شکسته ‌است، پارگی دو رگ در مغز او نیز گزارش شده که همین هم علت اصلی مرگ بوده‌ است. آیا واقعا می‌توان پذیرفت سه‌سیلی و یک‌مشت چنین کاری بکند؟ این یک شکنجه ‌است نه سیلی. ضمن اینکه مطابق سابقه‌ای که در پرونده وجود دارد همسرت تو را در خانه با زنی دیگر دیده بود که بعد گفته‌ای او را صیغه و سپس هم عقد دایم کرده‌ای. این موضوع نشان می‌دهد درگیری شما به‌خاطر همسر دومت بود. حال چطور تهمت می‌زنی که همسرت با کسی رابطه داشت؟
متهم گفت: من رابطه نامشروع نداشتم زنم از من تمکین نمی‌کرد و من هم با زن دیگری ازدواج کرده ‌بودم. او مرتب خانه من را ترک می‌کرد، مشروب می‌خورد و شیشه می‌کشید.  قاضی گفت: اگر کسی مشروب بخورد و شیشه بکشد پزشکی‌قانونی تشخیص می‌دهد اما هیچ‌چیز گزارش نشده و اعضای بدن این زن سالم بوده و آنها را اهدا کرده‌اند بنابراین شیشه و مشروبی مصرف نمی‌کرد.  در این هنگام مادر مقتول برای توضیح در این خصوص در جایگاه قرار گرفت. او گفت: دختر بزرگم روز حادثه به من گفت مینا به او پیامک داده و درخواست کمک کرده است. وقتی دامادم به آنجا رفت ستار اجازه نداد مینا را از خانه بیرون بیاورد من هم موضوع را به پلیس 110 اطلاع دادم و نیمه‌شب به خانه مینا رفتم. درها را قفل کرده ‌بودند. چندین‌بار زنگ زدم در را باز نکردند. به پلیس گفتم دخترم در آن خانه ‌است گفتند حکم نداریم و نمی‌توانیم وارد شویم تا چهار صبح پشت‌در ماندم، کاری از دستم برنمی‌آمد. به خانه برگشتم نماز خواندم در این مدت پیامک‌ها هم ادامه داشت. دخترم نوشت شوهرش دماغش را شکست. بعد از آن بلافاصله تلفنم زنگ زد. دخترم با صدای نالان گفت چیزی نیست خوبم بعد قطع کرد. دخترم در پیامک‌ها گفت اگر می‌گویم خوبم شما باور نکنید. صبح به دادسرا رفتم تا برای ورود به خانه نامه بگیرم که خبر دادند دخترم مرده ‌است. به وصیتش اعضای بدنش را اهدا کردیم. بنا بر این گزارش در پایان هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

+10
رأی دهید
-19

آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
وحشی عوضی حروم.... آخه حیوان هم نمیشه گفت چون حیوون هیچ وقت این کار رو نمی کنه. روانی
یکشنبه 19 آبان 1392 - 13:50
faranak-montreal - مونترال - کانادا
با خونده این مطلب به همینطور اشک میریزم , به یاد خودم و زندگیم اولم افتادم با یک وحشی مثل این مرد ,یک روز به خدا گفتم از طلاق میترسم ,خودت نجاتم بده یا من ا بکش یا این مرد را , خدایا ١٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠ بر shokr که خودش رفت و من و خودش را راحت کرد .همسره جدیدم مثل فرشته هاست , مثل پدر مادرم دوستش دارم خدایا تو خواب هم اون مرتیکه را میبینم میترسم
یکشنبه 19 آبان 1392 - 15:34
واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان
یک جانور پست فطرت در مقابل یک زن واقعا مظلوم. انسان گاها تعجب میکند که بسیاری از زنها بدون انکه توهینی ببینند یا کتکی نوش جانکرده باشند تمام دنیا را باخبر میکنند . یعنی الم شنگه یا اصطلاحا فاطمه اره بازی در میاورند. اما این زن بیچاره و مظلوم در زیر مشت و لگد این مرتیکه بی پدر مادر حیوان صفت بوده و بر حسب نوشته های خبر این زن حتی کوچکترین شکایتی نکرده یا وابستگان خود را در جریان قرار نداده. انسان گاها به تعجب میماند که چگونه است رفتار و کردار ما مردم
یکشنبه 19 آبان 1392 - 16:48
Essex men - لندن - اینگلیس
کى به این نامردها دختر میده من موندم، اخه به این میکن دوست داشتن زدى دختر مردوم رو نفله کردى خاک تو سرت
یکشنبه 19 آبان 1392 - 16:30
تپل مپل - شیراز - ایران
از هم پاشیدگی خانواده در ایران و مخصوصا شهرهای بزرگ.طلاق گرفتنی که به لج و لجبازی و انتقام گیری تبدیل بشه آخر و عاقبتی از این بهتر نداره.نمیدونم چرا تو ایران زن و شوهرها زمان جدایی مثل آدم از هم جدا نمیشن و رو میارن به انتقام گیری و لج و لجبازی.بعدم توقع دارن ختم به خیر هم بشه
یکشنبه 19 آبان 1392 - 17:38
raha1984 - هامبورگ - المان
حیون کثیف !! کشته دست پیش میگره پس نیافته !! تهمت و افترا هم میزنه تو اگه عاشق بودی مثل وحشی به جونش نمیافتادی و با زن دیگه رابطه برقرار نمیکردی !!
یکشنبه 19 آبان 1392 - 18:30
rashin 83 - تورنتو - کانادا
امیدوارم به درک واصل شی‌‌ ، اگه جای خانوادهٔ مقتول بودم ،خودم حکم می‌‌دادم و اجرش می‌کردم.
یکشنبه 19 آبان 1392 - 19:23
فارسان - مرکزی - ایران
این موجودات حا صل تربیت حکومت آخوندی می باشند بدا به حال ما که به این رفتارها عادت کردهایم و فکر می کنیم بسیار آدمهای نرمالی هستیم!
یکشنبه 19 آبان 1392 - 20:38
سرسره - اهواز - ایران
بزنم به تخته چه جانورهای حر.....ای در این لجنزار ولایت زده پرورش پیدا کرده اند لعنت خدا بر کسانی که به خمینی ملعون قدرت دادند
یکشنبه 19 آبان 1392 - 21:14
مسعود آبادانی - تهران - ایران
ای خاک بر سر اون پلیس کنند که رفته دم در ولی نتوانسته هیچ غلطی بکنه بی عرضه های فشل.
یکشنبه 19 آبان 1392 - 21:58
may4th - فرانکفورت - آلمان
faranak-montreal - مونترال - کانادا عزیزِ دلم میفهمم چی‌ کشیدی. ماله من هم به نوعی مثل شما، خدا میدونه با چه حیله‌ای به زندگیم وارد شد. همه می‌گفتن خوشبخترین دختره دنیایی که این پسر اینقدر دوست‌ت داره. دانشجو برترِ دکترا بود. خانواده آروم و خوب. اما زیره یک سقف در عرضه ۳ ماه شد یک خوکِ وحشی. مچش رو که با زن‌های هرزه‌ می‌گرفتم میگفت باید عزم عذر خواهی‌ کنی‌ که به کار‌های شخصی‌ من دخالت میکنی‌. بدترین و رکیک‌ترین حرفا رو نثارم کرد. افسردگی گرفتم. تا اینکه خود به خود دست از سرم برداشت. یاد آوری اون روزا دیوونم می‌کنه. اما خدا رو شکر همسرم الان فرشتست. براش دعا می‌کنم و ایمان دارم که این عشق حقیقیه امیدوارم همه خوشبخت و شاد باشن
یکشنبه 19 آبان 1392 - 22:54
gom gashth - تهران‎ - ایران
خونش به‌‌‌ گردن پلیس هست رفت . مثلا کار پلیس نجات دادن کسی‌ از مرگ هست با توجه با اینکه می‌‌دانسته داره حادثی در جریان هست کاری نکرده با آن دیونه خاک برسر پلیس حالا اگر می‌گفتن ‌یک خانم بی‌ حجاب هست ۱۰ تا پلیس میامد
دوشنبه 20 آبان 1392 - 05:20
azirooz - تهران - ایران
گفتند حکم نداریم و نمی‌توانیم وارد شویم. حالا اگه یه پارتی بود یا شب شعر یا محفل فمینیستی از درو دیوار می ریختند تو خونه. یه ... خوب قطعا یه آخوند مرده ست
دوشنبه 20 آبان 1392 - 10:18
دادمهر - ایران - ایران
ننقل از شاهین نجفی : کسی که خیانت نکرد به شوهرش چی شد باید تو سری بخوره بمیره نفس نکشه عکس هیچ پرنده ای رو بی قفس نکشه زنی که همیشه یه سایه اونو می پایید عروسکی که مرد همیشه با اون می خوابید
‌سه شنبه 21 آبان 1392 - 00:57
دادمهر - ایران - ایران
ننقل از شاهین نجفی : کسی که خیانت نکرد به شوهرش چی شد باید تو سری بخوره بمیره نفس نکشه عکس هیچ پرنده ای رو بی قفس نکشه زنی که همیشه یه سایه اونو می پایید عروسکی که مرد همیشه با اون می خوابید
‌سه شنبه 21 آبان 1392 - 00:53
shana - خ - ایران
منم تقریبن به وضع این دختر بیچاره دچار شدم.از پلیس کمک خواستم پیشنهاد بی شرمانه شنیدم .یه جورایی بهم فهموندند حتمن خیانت می کنی که دندونات خورد شده پس به ما هم ok بده.شوهرم هم به پلیس گفت همسرم سیگار می کشه و دودیه .من فقط به خاطر آزار و تهمت به خدا سپردمش چون نمی تونم از عاقبت بچه ام دل بکنم موندم منتظر معجزه یا مرگ
‌سه شنبه 21 آبان 1392 - 21:49
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.