پژمان جمشیدی، فوتبالیستی که نقش خودش را بازی میکند
مهدی رستم پور
سریال «پژمان» به کارگردانی سروش صحت در شبکه سوم صداوسیما با حضور جمعی از چهرههای شاخص فوتبال در حال پخش است. ایفای نقش اصلی این سریال را پژمان جمشیدی بازیکن سابق تیم ملی ایران و باشگاه پرسپولیس برعهده دارد.
مخاطبان برنامههای ورزشی، فوتبالیستها و رسانههای ورزشی که همواره منتقد سریالهای فوتبالی بودهاند، این بار به نحوی از سریال پژمان استقبال کردهاند که شاید بتوان آن را نخستین سریال موفق فوتبالی در صداوسیما نامید.
این مجموعه تفاوتهای محسوسی با نمونههای قبلی دارد. این بار قرار نیست کسی با تشابه چهره یا رفتار، یادآور بازیکن خاصی باشد. از دیالوگهای کنایهآمیز به بازیکنان یا مربیان مشهور خبری نیست. بازیکنان، با نام خودشان روبروی دوربین میایستند که تجربهای بدیع و بی سابقه در سریالهای ورزشی ایرانی است.
سام درخشانی، بهاره رهنما، شقایق دهقان و بیژن بنفشهخواه از جمله بازیگرانی هستند که در کنار فوتبالیستهای سریال، با نویسندگی پیمان و محراب قاسمخانی حضور دارند.
سریالی که مانند آثار فوتبالی مهران مدیری، نگاه از بالا به فوتبال ندارد، مانند کمدیهای فوتبالی مهران غفوریان هم نیست. بلکه سریال فوتبالی از دل خود خانواده فوتبال است.
با حضور پژمان جمشیدی، حمید درخشان، بهروز رهبریفر، علی موسوی، محمد محمدی، آرش برهانی و حسین ماهینی همگی با سابقه عضویت در تیم ملی و باشگاههای پرسپولیس و استقلال. در این بین، بازی جمشیدی حتی تحسین پرویز پرستویی را هم برانگیخته و بهروز رهبریفر نیز در خندان مخاطب که گاهی دشوارترین کار برای سریالهای طنز صداوسیماست، موفق بوده.
خسرو حیدری هم در ده قسمت نخستین حضور داشته اما فقط به نام! اسم او کابوس پژمان جمشیدی است. ماجرا از این قرار است که پژمان به خاطر بالا رفتن سن، نتوانسته تیمی پیدا کند. او حتی حاضر میشود در تیمی دسته دومی به نام لبنیات فشافوری بازی کند اما امتیاز آن تیم هم به خاش واگذار شده و پژمان بدون تیم میماند.
جمشیدی که روزگاری بازیکن فیکس پرسپولیس بود و برای تیم ملی بازی میکرد، در صف بانک و فرودگاه کارش را راه میانداختند و پولش از پارو بالا میرفت. حالا مردم کمتر او را به جا میآورند و اندوخته مالیاش رو به پایان است. در فرودگاه و ادارهها هم باید توی صف بایستد. صفی که در انتهای آن فرشاد پیوس آقای گل دهه ۶۰ فوتبال ایران هم ایستاده و پژمان را صدا میزند. پیوس که روزگاری مرد اول فوتبال ایران بود، چنان نا آشناست که کارمند اداره از جمشیدی میپرسد: «این آقا که فامیلیش پیوس بود، خارجیه؟»
پژمان چگونه باید یک تیم جدید پیدا کند؟ او به کمک مدیر برنامههایش به هر ترفندی متوسل میشود. درج آگهیهای چاپلوسانه تبریک و تسلیت در مطبوعات برای مدیرعاملان باشگاهها، حضور در مراسم تدفین بستگان مربیان و حتی پول دادن به نوجوان کم سن و سالی که خودش را خبرنگار روزنامه زرد معرفی میکند.
ستاره پژمان دارد غروب میکند و خسرو حیدری در همان پستی که او بازی میکرد، مانند خورشید میدرخشد. در همان محلهای که پژمان ساندویچی محقری دارد، خسرو پیتزا فروشی اعیانی زده. در همان بانکی که پولهای پژمان ته کشیده، خسرو اندوختهمیلیاردیاش را پسانداز کرده، در همان نمایشگاهی که پژمان میخواهد آینه شکسته اتومبیل مدل سه سال قبل خود را تعویض کند، خسرو اتومبیل ۲۰۱۳ خریده.
حمشیدی که سابقه بازی در سایپا، فولاد و ابومسلم را هم دارد به ایسنا گفته اسم خودش را روی شخصیت اصلی گذاشتند تا به کسی بر نخورد. هنگام کلید خوردن پروژه، به مجتبی محرمی، شاهرخ بیانی و دیگر بزرگان فوتبال میاندیشیده که روزگاری در اوج محبوبیت بودند و حالا اگر به خیابان بیایند، کسی آنها را نمیشناسد.
حسین ماهینی مدافع راست پرسپولیس و تیم ملی هم که خودش در این مجموعه حضور دارد، درباره بازتاب سریال گفته: در سال جام جهانی هستیم و اشتیاق فوتبالی مردم بیشتر است. به نظر من خود پژمان خیلی خوب بازی کرده. از طرفی چون تکیه کلامهای فوتبالی دارد و موضوع استقلال و پرسپولیس هم در محتوای سریال هست، برای مردم جذاب میشود.