روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده؛ میوه ممنوعه خامنه‌ای

برای بررسی روابط -یا دقیق‌تر بگوییم عدم روابط رسمی- ایالات متحده و جمهوری اسلامی در دوران آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان به چهار موضوع پرداخت: موانع ساختاری این رابطه، علل مخالفت جدی و همیشگی آیت‌الله خامنه‌ای با برقراری رابطه مستقیم در ۲۴ سال گذشته تا دولت حسن روحانی، علت یا علل تغییر نظر وی پس از انتخابات ۹۲، و روندی که این  تغییر جهت طی خواهد کرد.
 
موانع ساختاری و گفتمانی
 
آیت‌الله خامنه‌ای جدی‌ترین مانع برقراری رابطه میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی بوده است اما نه تنها علت.

هر کس دیگری هم بعد از آیت‌الله خمینی به قدرت می‌رسید نمی‌توانست به آسانی به عادی‌سازی روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده اقدام کند چنانکه اکبر هاشمی رفسنجانی خواهان چنین چیزی بود و در دور اول ریاست جمهوری هنوز بی «یال و دم و اشکم» هم نشده بود اما نتوانست. این ناتوانی سه دلیل داشت:
 
۱. تحکیم قدرت روحانیون با ربودن ردای «مبارزه با امپریالیسم» از نیروهای مارکسیست و مجاهدین خلق. وقتی کسی از پله‌های خاصی از قدرت بالا رفت امکان آن که پله‌ها را خراب کند اندک است. دانشجویان خط امامی هدیه‌ای به روحانیون دادند که تصورش را نمی‌کردند. آنها خمینی را به رهبر مبارزه با ایالات متحده تبدیل کردند به گونه‌ای که همه‌ی مارکسیست‌های منتقد وی مجبور به تمجید از وی شدند. آیت‌الله خمینی با همین ردا آنها را به تدریج حذف کرد و دیگر رقیبی برای حکومت دینی باقی نماند. مبارزه‌ای که این همه نعمت برای حکومت داشته به راحتی کنار گذاشته نمی‌شد.
 
۲. در طول جنگ ایران و عراق دولت ریگان همانند کشورهای اروپایی و شورای همکاری خلیج فارس روابط خوبی با دولت عراق داشت. سقوط هواپیمای مسافربری ایرانی توسط یک ناو امریکایی نیز فضا را بیشتر تیره و تار کرده بود. به همین دلیل مقامات جمهوری اسلامی نمی‌توانستند به سرعت به سراغ عادی‌سازی روابط با کشورهای همکار با دشمن خود بروند.
 
۳. جریان عملگرایی که از زیر عبای آیت‌الله خمینی به تدریج بیرون می آمد هنوز قدرت به چالش کشیدن ایدئولوژی تنفر، خشونت و غرب ستیزی را نداشت و این تنفر و خشم و ستیز باید به سمتی سرازیر می‌شد. اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده شده بود و از نه شرقی- نه غربی تنها طرف غربی برای دشمن‌سازی باقی مانده بود. موتور تولید تنفر ایدئولوژی همچنان با قوت کار می‌کرد و سوخت می‌خواست.
 
تنفر ویژه  خامنه‌ای
 
غیر از دلایل ساختاری و گفتمانی، ولی‌فقیه ثانی دلایل خاص خود را برای مخالفت با کاهش تنش با ایالات متحده داشت:
 
۱. بدبینی به غرب. آیت‌الله خامنه‌ای شاگرد وفادار سید قطب است که در غرب چیزی غیر از فساد اخلاق و زشتی و سیاهی نمی‌دید. تصویری که وی از غرب دارد در یک عبارت کوتاه وی خلاصه شده است: «سبک زندگی مادی شهوت‌آلود گناه‌آفرین هویت‌زدای ضد معنویت» (کیهان، ۲۴ مهر ۱۳۹۱) بدبینی وی تا حد نژادپرستی هم پیش می‌رود: «غربى‌ها، یعنى بخصوص نژادهاى اروپایى، نژادهاى وحشى‌اند؛ اینها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات‌زده و ادکلن‌زده و اینهایند امّا همان باطن وحشى‌گرى‌اى که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست؛ راحت آدم می کشند، خونسرد جنایت می‌کنند.» (سایت رسمی آیت‌الله خامنه‌ای، دیدار با جمعی از زنان، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲) طبعاً او رابطه با این مجموعه را مفسده انگیز می‌بیند.
 
۳. رهبری جهان اسلام و تلقی وی نسبت به این موضوع به عنوان ابزار بسیج عمومی. کسی که می‌خواهد بر اساس دشمنی با غرب و ایالات متحده مسلمانان دنیا را در پشت سر خود بسیج کند، نمی‌تواند با رهبران غربی چای بنوشد و در برابر دوربین‌ها با آنها دست دهد. به همین دلیل می‌گوید: «آن کسانی که فکر می‌کنند ما باید با رأس استکبار - یعنی امریکا - مذاکره کنیم، یا دچار ساده‌لوحی هستند، یا مرعوبند.» (۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹) حتی هنگامی که پس از ۲۳ سال مصلحت رژیم را در گفتگو با ایالات متحده می‌بیند از ملاقات حضوری روحانی و اوباما جلوگیری می‌کند و روحانی مجبور می‌شود به گفتگوی تلفنی رضایت دهد.
 
۳. نیاز به قطع رابطه برای تحکیم نظریه توطئه. آیت‌الله خامنه‌ای بدون نظریه توطئه حتی نمی‌تواند یک جمله در سیاست خارجی سخن بگوید. کسی که تا این حد دلبسته به این نظریه است نمی‌تواند دشمن موهوم نداشته باشد. نمی‌توان با این دشمن موهوم که هر لحظه در توطئه است از در دوستی درآمد. او در زیر دست مخملی ایالات متحده یک دست چدنی می‌بیند.
 
۴. آیت‌الله خامنه‌ای با درس‌گیری از تجربه مک فارلین در دوران آیت‌الله خمینی (اقدام پنهانی برای کاهش تنش در عین تداوم ادبیات ضد امریکایی) که به بدنامی ناشی از رفتار دوگانه منجر شد، نمی‌خواهد خود را در عرصه خارجی دچار رسوایی کند. از همین جهت ۲۴ سال همه راه‌ها را برای مذاکره مستقیم در باب مسائل فی مابین دو کشور (غیر افغانستان و عراق) بست.
 
چرخش «نرمش قهرمانانه»
 
آیت‌الله خامنه‌ای تا روزهای پایانی دولت احمدی‌نژاد بر طبل اقتصاد مقاوتی و مقاومت در برابر سازش می‌کوبید. نامزد مورد علاقه و دبیر شورای امنیت ملی وی با همین شعار وارد انتخابات شد. اما مردم در میان نامزدهای منتخب شورای نگهبان به کسی رأی دادند که منتقد سیاست هسته‌ای آیت‌الله خامنه‌ای بود. تحریم‌های گزنده نیز خزانه کشور را خالی کرده بود. بدین ترتیب  دیگر مجالی برای پیگیری سیاست دشمنی تا انتها و شعب ابوطالب باقی نمانده بود، آن هم در کشوری که مقامات آن همه در ناز و نعمت زندگی می‌کنند و مقاومت برای آنها یک شعار توخالی است. آیت‌الله خامنه‌ای دیگر چاره‌ای جز مذاکره با «شیطان بزرگ« و نرمش در برابر غرب نمی‌دید.
 
اما در باب نرمش قهرمانانه دو نگرش وجود دارد. نگرشی که این نرمش را راهبردی می‌داند. بر اساس این نگرش خامنه‌ای و دولت روحانی در مذاکره جدی هستند. آنها می‌خواهند تحریم‌ها را بردارند و چاره‌ای غیر از مصالحه ندارند.
 
نگرش دوم می‌گوید این تغییر جهت تاکتیکی است، صرفاً برای کاهش تحریم‌ها و تغییر چهره رژیم بعد از جنجال‌های احمدی‌نژاد. بر اساس این نگرش ممکن است برخی از وجوه برنامه اتمی ظاهراً متوقف شود اما به طور مخفی این برنامه ادامه خواهد یافت چون آیت‌الله خامنه‌ای به نحو راهبردی به تغییر سیاست هسته‌ای راضی نیست.
 
همه می‌دانند تغییر جهتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بدون نظر آیت‌الله خامنه‌ای صورت نمی‌گیرد اما رفتار او نشان داده که حتی اگر تغییر جهتی لازم باشد، نمی‌خواهد زیر بار مسئولیت آن برود. به همین دلیل موضوع مجوز گفتگوی حسن روحانی و اوباما مبهم خواهد ماند و حتی اگر این موضوع میان روحانی و آیت‌الله خامنه‌ای هماهنگ شده باشد روحانی موضوع را مسکوت خواهد گذارد.
 
چشم‌انداز آینده
 
به دلیل علائم چندگانه و تاریخ وقت‌کشی جمهوری اسلامی، مسیر مذاکرات روشن نیست. اما موانع ساختاری رفع شده است (مبارزه با امپریالیسم برای نسل جدید یک شوخی است، جنگ فراموش شده و اکثریت مقامات عملگرا هستند) گرچه تنفر آیت‌الله خامنه‌ای به جای خود باقی است. بدین ترتیب، در صورت تداوم برنامه‌ی اتمی، سه مدل برای رابطه ایالات متحده و جمهوری اسلامی متصور است:
 
الف. مدل کره شمالی. اگر این مدل دنبال شود جمهوری اسلامی برای فشارها مذاکره کرده و مصالحه‌هایی نیز در برنامه اتمی خواهد کرد اما برنامه اتمی‌اش را به طور مخفی ادامه خواهد داد. این مدل ممکن است به برخی گشایش‌ها منجر شود اما در دراز مدت به انزوای بیشتر جهانی برای کشور و فقر بیشتر مردم منجر خواهد شد. رابطه با امریکا نیز بدتر خواهد شد.
 
ب. مدل چین. مقامات جمهوری اسلامی امید دارند ایالات متحده واقعیت برنامه اتمی آنها را بپذیرد و آنها پس از سروسامان دادن به اقتصاد خود در جریان مذاکرات به ابرقدرتی دست نازدنی تبدیل شوند و روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده بدین ترتیب رو به عادی شدن پیش برود.
 
پ. مدل عراق. بر اساس این مدل جمهوری اسلامی در کنار مذاکرات به برنامه مخفی اتمی خود ادامه خواهد داد و پس از کشف آن این تأسیسات توسط ایالات متحده یا اسرائیل نابود خواهد شد. رابطه با ایالات متحده نیز به مهار بیشتر جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
 
از سه مدل فوق با توجه به تجربه دو دهه گذشته مدل کره شمالی احتمال بیشتری دارد اگر رژیم بخواهد برنامه اتمی خود را به طور مخفی ادامه دهد.

+24
رأی دهید
-4

مهرداد2538 - تهران - ایران
دیگه این بار معلوم شد که خامنه ای در عدم توفیق ایران و آمریکا برای برقراری رابطه نقش فعال نداشته. این لابی های جنگ طلب اسرائیلی و جمهوری خواهان آمریکا هستند که ایجاد مانع می کنند. منفعت آنها در حفظ جو ترس از ایران برای کسب منافع اقتصادی نظیر فروش سلاح و استفاده از نوسان بازار ارز و فلزات گرانبها وغیره است. آنها خودشان هم به مزخرفاتی که جار می زنند اعتقادی ندارند ولی فقط از این طریق به دنبال کسب سود از متغییرهای اقتصادی وابسته به موضوع ایران هستند.
شنبه 13 مهر 1392 - 21:11
ab shangooli - لندن - انگلند
این تفسیر کاملا اشتباه و غلط است به این دلیل که این پیشنهاد ایران بود که با آمریکایی‌ها مذاکره کند و آن هم با چراغ سبز خامنه آی‌ در واقع این تصمیم ، تصمیم شخصی‌ آقای روحانی نیست بلکه دیکته از سوی خامنه آی‌ است و بعد از این رویا رویی بر سر یک میز در نیو یورک و تماس تلفنی اوباما و روحانی باید منتظر میشد تا اولین سخنرانی‌ رئیس جمهوری آمریکا ، اوباما و رهبر ایران را بشنویم تا ببینیم که نظر آنها در مورد این مذاکره و رابطه جدید چیست که البته هر دو بسیار محتاطانه عمل کردند ، اوباما منتظر این بود که روز جمعه گذشته طبق معمول خامنه آی‌ امام جمعه شود و در این مورد صحبت کند که خامنه آی‌ هم بسیار محتاط تر بود و امام جمعه نشد.پس این اوباما بود که در زیر فشار دولت اسرائیل و مشکلات داخلی‌ کشورش مجبور شد که سکوت را بشکند و تقریبا ایرانی‌‌ها رو ناا امید کرد و نشان داد که حرف آمریکایی‌ها ثبات ندارد.
شنبه 13 مهر 1392 - 21:13
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند
آقای مرده شور...درسته که ما با آمریکا رابطه برقرار کنیم و نگرانی های رهبر ایران را درک می کنیم ولی ما با برقراری رابطه با آمریکا اعتماد نداریم ...اما یادت رفته:. یادت رفته کی تو ایران کودتا کرد و مصدق را کنار گذاشت و محمد رضا پهلوی را آورد سر کار؟‬‎. ‫یادت رفته کی اموال مارو بلوکه کرده؟‬‎. ‫یادت رفته کی هواپیمای مارو زد؟‬‎. ‫یادت رفته کی سکوهای نفتی ما را توی خلیج فارس می زد؟‬‎. ‫یادت رفته کی ناوچه های ما را در خلیج فارس مورد حمله قرار داد و غرق کرد؟ . یادت رفته کدوم کشور نیروی نظامی به طبس آورد؟ . یادت رفته کدوم کشور از ریگی حمایت کرد تا هموطنان ما را جلوی دوربین سر ببرد؟. یادت رفته کدوم کشور ما را تحریم کرده و به بیماران ما دارو نمی دهد؟ . یادت رفته کدوم کشور در جنگ 8 ساله به صدام کمک کرد؟ . فوری همه چیز یادت رفت؟‬‎. ‫آمریکا شد دوست؟‬‎
شنبه 13 مهر 1392 - 22:41
cyrus* - تهران - ایران
anPowerful - ایران - ایران قدرتمند خوب بیسواد هستی‌ چه ربطی‌ به دیگران داره.شاه که بود کجا آمریکا شاه را سر کار آورد.اون پیر کفتار احمد آباد بود که در ۲۵ مرداد کودتا کرد.کجا آمریکا دارو را تحریم کرده این مافیا برادر سپاه شما است که دارو احتکار می‌کند .
شنبه 13 مهر 1392 - 23:27
smart292 - ونکوور - کانادا
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند--با این نرمش قهرمانانه ،شیرجه زد تو آبگوشت، فراموش نکنیم که این رهبر دزد تحصیل کرده روسیه یعنی‌ مسکو میباشد ،و ایشان دوره‌های ک.ج.ب را در مسکو گذرانده است. در ضمن این روسیه بود که ایران را از هم جدا کرد و ممالک شمالی را از ایران گرفت ،و آدم باید حق بگوید که امریکا ایران را پاره پاره نکرده است.و در جنگ ایران و عراق به خاطر اینکه خمینی گور ٔبر گور شده قطعنامه‌های سازمان ملل را قبول نمیکرد برای صلح ، و این کشور‌های عرب بودند که از صدام پشتیبانی میکردند. برای قطع رابطه با امریکا نیازی به گروگان گیری نبود میتوانستند اخراجشان بکنند همانطور که در کانادا جاسوسان جمهوری اسلامی را اخراج کردند و در سفارت را بستند. تو حتی تاریخ خودت را هم سانسور می‌کنی‌ البته به تو حق میدهم که این از اسلام است که حق سانسور کردن ، دروغ گفتن، کشت و کشتار و دزدیدن از اموال عمومی توسط رهبر را حلال کرده است . نه اسلام نه آخوند، آزادی دمکراسی ایران
یکشنبه 14 مهر 1392 - 03:59
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند
cyrus* - تهران - ایران:بی سواد خودتی....یک بار تاریخ ایران رو بخون تا متوجه بشی...بی خود نظر نده...
یکشنبه 14 مهر 1392 - 08:14
cyrus* - تهران - ایران
ranPowerful - ایران - ایران قدرتمند آخه بیسواد میخواهی‌ تاریخ رو تحریف کنی‌.یک ابله بیسواد نوشته شاه رو آمریکا آورد.پس اون کفتار پیر احمد آباد رو کی‌ آورد.شاه که سر جاش بود
یکشنبه 14 مهر 1392 - 14:00
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند
cyrus* - تهران - ایران:باشه تو گفتی بی سواد هستم الان دارم پیش دانشگاهی می خوندم حالا میگی بی سواد...:اگه تاریخ ایران وآمریکا خونده باشی آنچه مصدق توانست قدرت را کسب کنه و صنعت نفت ایران را ملی کرد و شاه هرزه از ترس از دست دادن قدرت و مجبوبیت در میان مردم ایران از آمریکا درخواست ایجاد کودتا علیه مصدق کرد و آمریکا درخواست شاه پذیرفت و بعد از چند روز آمریکا علیه مصدق کودتا کرد و دولت مصدق را نابود کرد و شاه با این کودتا دوباره قدرت را بدست گرفت...حالا فهمیدی چی گفتم...
یکشنبه 14 مهر 1392 - 19:30
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند
smart292 - ونکوور - کانادا:آه...حرف شما کاملا اشتباهست...در 200 سال گذشته این قاجار و پهلوی و رضا شاه و غیره ...بود که با روسیه دوست بود و روسیه به اینها گفته که به شما پول می دهیم که سزمین ها رو به ما بدهید...توی 200 سال گذشته هیچ روحانی نبود اگه بود جلوی این توطئه روسی رو می گرفت...حالا الان ایران که توسط رهبر ایران و روحانی مدیریت میشه به فکر بازپس گیری آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان و افغانستان و پاکستان و بحرین است و اگر همین رهبر ایران توانست این سرزمین ها را بگیرد بدون شک بهترین رهبر ایران در میان مردم خواهد بود...
یکشنبه 14 مهر 1392 - 19:37
cyrus* - تهران - ایران
ranPowerful - ایران - ایران قدرتمند فرهنگ لغات علامه دهخدا – کودتا - جلد ١١ صفحه ١٦٤٨٠ اینگونه معنی می شود : کودتا – یک واژه فرانسوی است و برانداختن حکومت با استفاده از قوای نظامی کشور و تسلط بر اوضاع و روی کار آوردن حکومتی نو ، رجوع شود به لاروس . و حکومت را هم در جلد ٦ صفحه ٨٠٤٩ اینگونه معنی کرده است : حکومت - قضا ، قضاوت کردن ، داوری کردن ، حکم راندن ، دیوان کردن ، فرمانروایی کردن – سلطنت کردن – پادشاهی کردن ، فرماندهی ، حکمرانی ، سلطنت ، سلطان ، . کجای این تعاریف با وقایع حقیقی ٢٨ مرداد مطابقت دارد؟ اجازه بدهید در کنار این تعاریف نظری هم به اصول قانون اساسی بیاندازیم یعنی : . اصل چهل و ششم متمم قانون اساسی – عزل و نصب وزرا بموجب فرمان همایونی پادشاه است.
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:14
cyrus* - تهران - ایران
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند این نکته آخر؛ به اتفاق های ٢٥ مرداد ١٣٣٢ کاملا نزدیک است، زیرا مصدق السلطنه با نادیده گرفتن حکم قانونی عزل خود و با در اختیار داشتن حکومت نظامی که با هوچی گری و بستن غیر قانونی مجلس شورای ملی بمانند قوم و خویش خود محمدعلی شاه که طی کودتای خزنده قبلا به انجام رسانده بود و مانند بچه های لوس در مورد اختیارات خلاف قانون از مجلس خواست ادای رضا شاه کبیر را در بیاورد تا شاید بتواند بر روی عقده های حقارت خود مرحمی بگذارد، طبق روال خودش قانون اساسی را زیر پا گذاشت و این اقدام او حکم برانداختن حکومت را داشت. از طرفی آیا ابلهانه نیست که بگوئیم پادشاه بر علیه حکومت خودش کودتا کرده و خواسته حکومت نو روی کار بیاورد؟ ، کجای معنی حکومت نشانی از دولت آورده شده که عزل دولت به معنی روی کار آوردن حکومتی نو باشد ؟. مگر مصدق السطلنه در داد گاه خود نگفت که من به دست خط شک داشتم و گر نه فرمان عزل خود را می پذیرفتم.
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:16
cyrus* - تهران - ایران
برکناری مصدق قانونی و کار درستی بود. تا زمانیکه مجلس برقرار بود، شاه علیرغم دشمنی های مصدق او را بر کنار نکرد. اما مصدق اقتصاد ایران را به فلاکت کشانده بود و برای پرداخت مخارج از یک سو پنهانی اسکناس منتشر میکرد و از سوی دیگر دست کمک بسوی امریکا دراز کرده بود. وقتی مصدق دید که مجلس ممکن است قضیه انتشار اسکناس را کشف کند با یک رفراندم خلاف قانون اساسی و مهندسی شده مجلس شورای ملی را منحل کرد. در بسیاری از حوزه های رای گیری از جمله در میدان بهارستان صندوق های رای موافقان و مخالفان را جدا و در فاصله زیادی از هم گذاشته بودند. افزون بر این برای جلوگیری از چند بار رای دادن، انگشت رای دهنده را در مرکبی که شسته نمیشد فرو میکردند. جوهر موافقان سیاه و جوهر مخالفان سبز بود. یعنی کارمند دولتی که رای مخالف میداد از همان لحظه انگشت نما میشد.
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:17
cyrus* - تهران - ایران
از وقایع مهم این دوران که مصدق حاکم فارس بود قیام مردم تنگستان علیه حضور نیروهای انگلیسی است که مصدق نقش مهمی در سرکوب این قیام مردمی داشت و خود مصدق با صراحت در نطق مجلس دوره چهاردهم به نقش خود در سرکوبی قیام دلیران تنگستان اشاره می کند و می گوید: «. بنده مأمورین خوب از انگلستان دیده‌ام، من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده ام من مذاکراتی در شیراز و تهران با اینها دارم یک روز ماژور هوور قنسول انگلیس آمد و به من گفت ما حکم داده ایم تنگستانی ها را تنبیه کنند، من حالم به هم خورد گفت، شما چرا حالتان به هم خورد؟.
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:18
cyrus* - تهران - ایران
گفتم چون این صحبتی که شما کردید نه در نفع شما بود و نه در نفع ما، گفت توضیح بدهید، گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و می گوئید که پلیس جنوب در شیراز منفور است، پس وقتی پلیس جنوب را مأمور سرکوب تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده می گردد اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند جزء شهدای وطن پرستها می شوند و من راضی نیستم، ولی اگر من که والی هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خود عمل کرده ام و کار صحیحی کرده ام، گفت توضیحات شما مرا قانع کرد. شما کار خودتان را بکنید، بعد از چند روز تنگستان را امن کردم و ماژور هوور آمد و ازمن تشکر کرد و این سابقه است که من با ماژور هوور قنسول انگلیسی دارم....». خوب توجه نمایند آنانی که مصدق را وطن دوست وآزادیخواه معرفی می کنند که این عامل استعمار برای خوشایند استعمار انگلیس مردم میهن خود را سرکوب می نمایند و قیام آن مردم مظلوم را به خاک و خون می کشاند و حالا او را به عنوان قهرمان ملی معرفی می نمایند. ش
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:19
cyrus* - تهران - ایران
ایدئولوژی پوپولیستی از زمان مصدق ادامه دارد و رشد کرده است و این نقطه عطف است، با استناد به آنچه در کتاب «خاطرات و تالمات» آمده است اعتقاد دارم مصدق نه لیبرال بود و نه دموکرات . مصدق در دوره مشروطه ‌خواهی ارتباطات دوستانه و صمیمانه‌ای با محمدعلی شاه داشته است و این در شرایطی بود که مشروطه‌ خواهان توسط عمال محمد علی شاه سر بریده می‌شدند . استقلال ‌طلبی هم مصدق بیشتر در «اجنبی‌ستیزی» تبلور پیدا می‌کرد . واقعیت این است که آنچه مصدق بر زبان آورده و از خاطراتش بر جای مانده و اقدام ‌هایی که در سال آخر نخست ‌وزیری انجام داد و به طور مثال مجلس شورای ملی را منحل کرد به هیچ وجه با آموزه ‌ها و رفتار دموکراتیک سازگار نیست،.
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:20
cyrus* - تهران - ایران
ranPowerful - ایران - ایران قدرتمند پیش دانشگاهی رو ول کن برو حوزه به درد آخوند شدن می‌خوری برا ماست مالی کردن بد نیستی‌
دوشنبه 15 مهر 1392 - 01:23
smart292 - ونکوور - کانادا
iranPowerful - ایران - ایران قدرتمند--خالی‌ بندی هم حدی دارد این بلقورها را ببر به رهبر دزد بلغور کن شاید او هم یک نرمش قهرمانانه دیگر بکند و تو بجای آبدوغ و خیار یک دست چلوکباب رهبری بخوری ، اتفاقاً این آقایان مرجع شیعه بودند که با فتواهایشان باعث جدائی ایران شمالی شدند، برو همان حوزه علمیه و بخوان انهای که فتوا دادند و کمک به جدای ایران شمالی کردند چه کسانی بودند. در ضمن این نرمش قهرمانانه برای آزادی پولهای رهبر دزد ایران هست که در انگلستان بلوکه شده است . نشان بده ایرانی هستی‌ نه یک مزد بگیر جیره خور. واقعا این اسلام مملکت ما را ویران کرد.در ضمن ببین در جواب شما همه ایرانیها مخالف نظرات سانسور شده شما هستند، بس نابود باد اسلام و رهبر آخوند دزد .
دوشنبه 15 مهر 1392 - 06:07
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.