گالری عکس: صدراعظم آلمان تعطیلات خود را کجا می‌گذراند؟.

شما نمیدانید چقدر این مردم کشور و طبیعت کشور خودشان را دوست دارند.با تمام ارتباطی که این مردم المان با بهترین مناطق توریستی دنیا دارند و به ان مناطق هم مسافرت میکنند اما از مناطق طبیعی و توریستی خودشان چقدر لذت میبرند.فقط دلم میخواهد یک خاطره ای را برای شما باز گو کنم چندین سال قبل با یکی از دوستان فرانسوی خود در المان قرار ملاقات داشتم و ایشان با اتومبیل از شهر خود در جنوب فرانسه بالمان میامدخلاصه پس از دیدار و مقداری خش وبش معمول ایشان بمن گفت من اصلا از المان خوشم نمیاید. پرسیدم چرا؟ گفت ادم خسته میشود. همه چیز اینجا کادر شده و روی نظم است از جمله اینکه شما حتی این جنکل های المان را میبینید که یکدست و یک اندازه و یک جور این چیز ها ادم را خسته میکندگفتم این مشکل المانیها نیست این مشکل تو است که از نظم و انظباط رنج میبری.کلی با هم خندیدیم. اره عزیزان این ملت هم کشور شان را دوست دارندو هم فرهنگ خوشان را بی اندازه دوست دارند وهم برای خدمتگزاران کشور شان احترام بی ریا قائل هستند.

قدرتمندترین زن جهان لقب اوست،واقعا لیاقتشو داره همه دوسش دارن خیلی‌ متفکر و مهربونه،آلمانو قطب بزرگ اروپا کرده و ثروتمند،آلمان واقعا پیشرفته هست از ماشین پورشه بی‌ ‌ام ون‌،مرسدس بنز و خیلی‌ ماشینهای توپ دیگه

واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان- شما نوشتید : گفتم این مشکل المانیها نیست این مشکل تو است که از نظم و انظباط رنج میبری.- شکی درش نیست که کشتار بیش از 20 میلیون ( 20000000) انسان در جنگ جهانی دوم توسط آلمانیها هم یقیناً با تاکید و تایید شما با نظم و انضباط بوده و در خیلی کارهای دیگر هم همینطور مهندسی شان حرف ندارد.خود را چشم بسته و بدون شناخت کافی بلندگوی تبلیغاتی آلمانیها کردن یکسری سوالها و شکها را پیش میآورد. فقط یکطرف مدال دیدن اشتباهست.Es ist nicht alles Gold, was glänzt( هرچیزی که میدرخشد طلا نیست). خوب است که آدم در کنار نکات مثبت هر چیز نکات منفی آنرا هم ببیند وگرنه در قضاوتش نسبت به یک چیز صادقانه عمل نکرده!

جناب حقیقتجو. این یک امر طبیعیست که وقتى یک انسان از چیزى تعریف میکند، از خوبى ها و جنبه هاى مثبت آن چیز یا آن شخص میگوید. آیا شما تا به حال از چیزى تعریف کرده اید و آیا کسى از شما تعریف کرده؟ اگر آرى، چگونه بوده؟ بدى هاى شما را هم گفتند؟ هر انسانى و هر چیزى در دنیا هم جنبه هاى مثبت دارد و هم منفى. ولى هر چیزى که، حالا میخواهد انسان باشد حیوان باشد اشیاء باشد و یا یک جامعه یا کشور، اگر جنبه هاى مثبت آن فراتر از جنبه هاى منفى آن باشد، میتوان آن را خوب خطاب کرد. ١٠٠٪ مثبت و خوب طبیعتا هیچ چیزى در این دنیا نیست. !sei nicht so frustriert

پس اگر دیدید که المانها به کسی گفتند خارجی گه باید نتیجه بگیریم ان فرد شایسته شنیدن این توهین بوده.باز در اینباره صحبت نمیکنیم.نظر شما را به کشتن جنگ که اشاره کردی جلب مینمایم.این حرکت جناب ادولف شه شرم اور ترین حرکت تاریخ بوده که انسانهای بیگناهی را کشت اما یادمان نرود که مردم غیور المان بدلیل تربیت و فرهنگ خاص خود تا امروز احساس شرمندگی میکنند.ایا هیتلر اولین جنایتکار بشریت بود. پاسخ روشن است نه.ایا شبیه هیتلر در طول تاریخ جنا یات بیشمار دیگری هم صورت گرفته است یا نه مانند ناپلئون. اسکندر.چنگیز.ووو ایا مدیران قعلی کشور شان از ان همه جنایات احساس شرم میکنند.مسلما نه.دلیل ان واضع و روشن است اقرار و اعتراف به گناه دلیل بر داشتن درک صحیح از گناهی که مرتکب شده میباشد باز این مورد بحث من نیست

ولی ایا میدانید که همان کشتار سبب شد که این قوم متفکر یهود اقدام بتاسیس کشور مستقلی بنام اسرائیل نمایندایا ما نباید قدر شناسی را بیاموزیم. ایا این سرگردانی و مهاجرت و دیدن تفاوت ها و مقایسه ان با کشور خودمان نباید سبب یک تحول فکری و اجتماعی در ما بشود.ایا همین یک کیلو نانی را که با احترام از نانوائی دوسلدورف میخری و بدلیل توجه خاص در ساخت و مقایسه مشابه با نان کشور خودمان تحولی در تفکرمان پیش بیاورد که فرهنگ اجتماعی واقتصادی را مسئولان بنحوی بنا نهاد اند که مشتری را پادشاه خود بدانند و من وشما از این فرهنگ استفاده میکنیم و قدر دان ان باشیم. اگر قدر دان بودید انسان کاملی هستید. ولی اگر با تفکرات مشهدی یوسف نانوا هماهنگ بودی چه بهتر که سریعابکشور مراجعه و نانوا و قصاب ومیوه فروش را از تنهائی نجات داده و انسانهای قدر دان را بلند گوی تبلیغاتی ان کشور ندانید.من اعتقاد دارم مراجعه سریع به کربلائی یوسف نانوا نه تنها سبب دیدویازدیدو صله ارحام شده و این المانیها هم هیچوقت نخواهند گفت

حقیقت جو دوسلدورف. نازنین خوب دقت کن که چه میگویم این مهم نیست که شما چه میگوئید مهم این است که من چه میگویم.کشوری مانند المان نیاز به تبلیغات من ندارد تا از دید گاه ضعیف شما در رابطه با این کشور من را بلند گوی تبلیغاتی المان بدانید. من بهر علتی نزدیک به 30 سال در این کشور ساکن هستم و مسلما شما اصطلاح معروف المانیها را که میگویند خارجی گه راهم شنید ه اید. در طول این مدت 3فرزند من در این کشور مدرسه و دانشگاه رفتند و صاحبان موقعیت های اجتماعی در حد خودشان هستند. اما یکبار فرزندانم نگفتند که در محیط مدرسه یا دانشگاهی باینها چنین توهینی شده.من شخصا بدلیل شغلم در بهترین منطقه شهر صاحب چشمگیر ترین مغازه هنر های کشورم هستم و هیچ چیز مفت از المانیها نخواستم لذا انها تا امروزحتی برای یکبار هیچ چیز مفت از من مطالبه نکردند. اگر چنین چیزی را در کشورم داشتم شاید تا کنون بی دلیل صد ها بار با دلایل مسخره چراغ های کار و زندگی من را خاموش میکردند یا میبایستی چیز های مفت بانها میدادم. بحث من این چیز ها نیست فقط برای روشن ذهن سر کار که من را بلند گوی تبلیغاتی المانها میدانید ناچارم برای شنا توضیع دهم

پس نتیجه میگیریم. کشور و مردم المان نیازی به وجود ما ندارند تا ما بلند گوی تبلیغاتی انها شویم. این مردم یا این کشور بدلیل لیاقت و شایستگی خودشان بلند گوی تبلیغاتی خودمیباشند. و ضمنا صاخب صد ها فرستنده در تمام دنیا هستند که بر اساس همان صداقت المانی بودن تبلیغات اینها را انجام میدهند.واقعا این بی انصافی است که مهمان یک کشور متمدنی باسیم. و از همه امکانات مساوی و بدون هر گونه تبعیض ان کشور استفاده کنیم و بجای سپاسگزاری و قدردانی دیگران را بر اساس همان افکار بی مایه خودمان متهم کنیم. نازنین شما تنها نفری نیستیذ که خود را طلبکار از همه کشور ها ومردم ان میدانید. یک لجظه با اظهارات افراد در چند روز در رابطه با خانم کریستین امانپور مراجعه کنید.گاها افراد عقد ه ای و عقب مانده اظهاراتی را بیان داشتند که انسان شرم میکند که اینها را بنام انسان بداند. افراد بی لیاقت.افراد متوقع. افراد افسرده. افرادی که نتوانستند برای خودشان مفید واقع شوند اما از دیگران انتقاد میکنند

اقای جقیقت جو. جالب است که شما میفرمائید که من چشم بسته و بدون شناخت کافی از المانها بلند گوی اینها شدم. اینگونه اظهار نظر های شما فقط دیدگاه افراد بدبین و پرتوقع و ضمنا طلبکار میباشد و جالب این است که میفرمائید که شک شما را هم بر می انگیزد. اقا. عزیز. این دیگر نیاز به شک کردن نمیخواهد. عینک بد بینی خودت را بر دار و دنیا را با دید صمیمانه نگاه کن.گذشته خودت را فراموش نکن. تاریخ کشور خودت را بهتر بخوان.خدمات این ملت المان را به پدر و مادر و اجداد مان در زمان جنگ دوم را بخوان.پزشکهای المانی بادارو های مورد نیازخدماتی را که بما ها کردند بخوان. و بعد وجدان و قلب سیاه از کار افتاده را بکار بکش.انگاه خواهی دید که دیگران چشم بسته حرف نمیزنند.دیگران برای نوشتار خودشان حرمت قائل هستند.دیگران برای خدمتگزاران بشریت و مخصوصا بملت مستاصل خودمان در زمان جنگ احترام قائل هستند.ودیگران خود را انسان میدانند. چون فقط انسان بدلیل تکلم و شعور خود را اشرق مخلوقات میداند.امید وارم ان عینک بد بینی را از چشم زیبای خود برداری عزیز

Faryade_Khamoosh (1 - آخن - آلمان- جناب ای کاش اولاً بین دو مفهموم تعریف و قضاوت در باره یک چیز فرق میگذاشتید؟ جمله آخر کامنت من دوباره برای توجه بیشتر شما:وگرنه در قضاوتش نسبت به یک چیز صادقانه عمل نکرده!- پس اولاً بحث و حرف من سر قضاوت نسبت به یک چیز ( در این مورد کشور آلمان! ) بوده و هست و نه کلمه تعریف که جنابعالی اولاً بحث را منحرف کردی ( بجای قضاوت کلمه تعریف را قرار دادید) و دوماً توضیح کاملی هم از کلمه تعریف ندادید. در زبان فارسی وقتی میگوییم فلانی یک چیزهائی را تعریف کرده یا میکنه به این معنی نیست که حتماً تعریف خوب یا مثبت در باره آنچیز میکند بلکه حرفهائی در باره اش میزند مثل معادل آلمانی اش Er erzählt was über etwas. وگرنه اگر منظور از تعریف کردن فقط نکته مثبت در باره چیزی باشد آنوقت فرمایشات شما درست است! تعریف کردن بیشتر معادل توضیح دادن در زبان فارسی هم بکار میرود ( اگر اشتباه نکنم؟ ) مثل جمله: فلانی تعریف کن ببینم امروز در بازار چه خبر بود؟ پس تعریفی که شما ازش صحبت میکنید به معنی تمجید و ستایش از چیزی است و دیدن فقط صفات مثبت یک چیز! در 2

2) ولی وقتی قرار است نسبت به چیزی قضاوت کنیم ( که بحث کامنت منم است!) آنوقت قضیه فرق میکند چونکه در قضاوت اگر کسی بخواهد بعنوان ناظر بیطرف ( objekitv ) نظر بدهد باید!! در کنار نکات مثبت یک چیز نکات منفی اش را هم ذکر کند تا خواننده نوشته اش مبادا دچار سوء تفاهم ( Missverständnis ) و یا انحراف فکری و نظری ( irreführend ) شود. کاری که یکسری ایرانیهای مقیم آلمان ( خصوصاً برخی سلطنت طلبها ) سعی دارند با شناخت نادرست و یا کم تجربه به برخی مسائل سطحی بنگرند و از زاویه دید محدود و بسته خودشان آلمان را آنطوری ببینند که دلشان میخواهد ( بقول شما و دوستانتان بهشت روی زمین! ) نه آنطوری که واقعاً هست. البته آلمان در کنار نکات مثبت زیاد داشتن مثل دموکراسی و غیره، ولی یکسری مشکلات اجتماعی و کمبودهای دیگر در سطوح مختلف هم دارد! اگر خودتان مطالعه و شناخت حتی نسبی از این کشور داشته باشید بهتر میدانید که منظورم چیست یا برایتان نام ببرم؟ هرکسی به اندازه سطح سواد و شعور و تجربه اش دنیا و محیط پیرامون خودش را میبیند و ارزیابی میکند و خب بکند ولی.. در 3

3) ولی مشکل زمانی پیش میاید اگر فردی سعی کند با سطحی نگری ( محصول نادانی و ناآگاهی) از روی شیفتگی یا فریبخوردگی خودش برای دیگران به تبلیغات دروغین متوسل شود که آی مردم من کیمیا را پیدا کردم و بیائید تماشا کنید! آنوقت باید منتظر هم بود که کسانی امثال من صدایشان دربیاید و بگویند: یاوه یاوه خلایق مستید و منگ، هنوز از شب مانده دودانگی ( بقول شاملوی عزیز)! پس ابتدا شما لطف کنید بین تعریف ( مثبت!) در باره یک چیز و قضاوت در باره آن چیز تشخیص لازمه را بدهید! در ضمن در جمله المانی شما اگر میخواهید مودبانه توهین کنید باید Seien Sie nicht so frustriert را بکار میبردید نه Sei که برای ضمیر شخصی تو بکار میرود نه شما! در جواب توهین شما به سطح خودتان niveaulos من هم به شما توصیه میکنم: Seien Sie nicht so naiv und oberfläclich ( ترجمه: اینقدر آدم ساده لوح و خوش باور و سطحی(نگر) نباشید! ). بعضی از هموطنان سلطنت طلب ما طوری از المان یکطرفه تبلیغ و دفاع میکنند انگار که سند مالکیتش را دارند و بهشان برمیخورد اگر انتقادی کوچک به المان بشود. در صورتیکه خودم از سیستم آلمان نسبتاً راضی و مدیون هستم.

1) واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان- اولاً سعی کنید اگر چند کامنت میفرستید شماره گذاری کنید تا پس و پیش نشود مثل کامنتهای بالای شما تا ارتباط جملات بهم نخورد ( به ساعت ارسالش توجه کنید)! بهتر است شما که به من میگوئید که عینک بدبینی (گویا از دید پایین خودتان) برچشم زدم شما هم عینک خوش بینی بی اساس و بدون دلیل را از روی چشمتان بردارید تا واقعیتها را بهتر ببینید. کافی نیست نام کاربری -واقع بین ایرانی- را برای خودتان انتخاب کنید ولی فرسنگها از واقعیت و واقعیت گوئی دور باشید. با چند کامنتتان نشان دادید که من حق داشتم نظرات شما را که ناشی از شخصیتی خوش بین و ساده و کم شناخت و بی تجربه است زیر سئوال ببرم. چونکه خیلی از تاریخ آلمان بیخبرید و با سطح سواد و معلوماتتان هم در شرایطی نیستید که تجزیه و تحلیل درست و واقعی از کشور آلمان از گذشته تا به امروز بدهید. برای همین ادامه بحث به صلاح خودتان نیست که از روی دیگر مدال غیر شکلاتی آلمان با خبر شوید و حالتان گرفته شود. فکر کنم با گذراندن عمر 15 ساله فقط در دو رشته تحصیلی در دانشگاههای آلمان و اقامت بیش از 27 ساله در آلمان. در 2

2) شما در موقعیتی نباشید که برای من لالائی بخوانید کی چه کاره است و چه کار کرده. پدر بیامرز اگر سواد و وقت برای مطالعه و دنبال کردن رسانه های آلمانی را ندارید حداقل پا شو برو بانهوف هامبورگ و دور و برش ببین چقدر الکلی و بیکار و معتاد و غیره است. من چند وقت پیش در هامبورگ ( که یکی از شهرهای زیبا مورد دلخواه من است بخاطر هوای بندری نازش و چندتن از دوستان مقیم هامبورگ ) بودم و از تضادی که بین بالای شهر نشینها و ثروتمندان هامبورگ است تا به سیل فقیران و قشر بیکار که در اطراف بانهوف هستند وحشت کردم و در کمتر شهر المان نابرابری و بیعدالتی اینقدر زننده به چشم میخورد. شما هم از برج عاج نشینی بیا پایین و سرتان را از روی دیوار خوشباوری و خود فریبی که دور خودتان کشیدید کم بالاتر بگیرید تا واقعیتهای تلخی را هم در آنطرف دیوار آلمان ببینید. در ضمن آدولف هیتلر با دست خودش میلیونها نفر را نکشته بلکه مردم المان بودند که برایش هورا کشدند و نقش کشتار چند میلیونی را بر عهده گرفتند پس خود ملت آلمانی طرفدار هیتلر هم مثل ایرانیهای طرفدار خمینی ملعون بی تقصیر نبودند و نیستند. در 3

3) پدر بیامرز آمار نظر سنجی چند موسسه معتبر آلمانی را بخوان و آگاه شو که هنوز بین 15 تا 20 درصد المانیها تمایلات و تفکرات فاشیستی نازیها وجود دارد و برخورد راسیستی و آلمانیهای راسیست ( نژادپرست ) ضد خارجی چقدر روزبروز زیادتر هم میشود حتی تا جائیکه سازمان حقوق بشر بین الملل مدام کشور آلمان را سرزنش میکند بخاطر تبعیضهائی که بین فرزندان خارجیها و آلمانیها گذاشته میشود و نابرابری که در آلمان وجود دارد و کسی از قشر پایین جامعه و کارگری آلمان کمتر شانس موفقیت برای رشد و ترقی به سطوح بالا را دارد که یکی از احزاب مدافع این تفکر شکاف و فاصله طبقاتی در جامعه المان همین حزب خانم مرکل است که شما در جائی دیگر ازش دفاع کردید و من در تعجب که آدم چقدر باید خام و نادان باشد که از حزبی که ضد خارجیهاست بعنوان خارجی حتی دفاع هم بکند؟! اگر سی سال بنا بگفته خودتان در المان هستید حتماً باید بدانید که حزب خانم مرکل CDU بود که مخالف هرگونه امتیاز دادن به خارجیها از تابعیت دوگانه و پاس آلمانی برای خارجیها گرفته تا شرکت خارجیها حتی در انتخابات منطقه ای و شهری برای سرنوشت خودشان بود. در 4

4) و هنوز هم جناح راست این حزب مخالف مهاجرت خارجیها به المان است. ولی چون کشورشان به نیروی کار خارجی وابسته است و نیاز دارد برای در حرکت ماندن چرخ اقتصادش مجبور شدند یکسری امتیاز به خارجیها بدهند وگرنه آلمانی دلش به حال من و شما نسوخته! اگرچه در بین نیروهای چپگرا و افراد مسیحی متدین نسبتاً صداقتی نسبت به خارجیها پیدا میشود و نمیشود همه آلمانیها را به یک چوب ضد خارجی راند. حرف من و انتقاد من هم به شما همین است که در نظراتتان و قضاوتتان یکطرفه به قاضی نروید و مدام به به و چهچه نکنید که ممکن است برداشت بد شود که بخاطر احترام به سنتان از بکار بردن الفاظ ناپسندیده که خودتان برای من بکار بردید صرفنظر میکنم. حتماً از آمار اخیر همه پرسی همین چند روز پیش خبر ندارید که اکثر آلمانیها معتقدند که کشورشان عدالت دستمزد شغلی نیست و بعبارتی از نیروی کاری میلیونها نفر بهره کشی و سوء استفاده ( استثمار ) میشود و یکی از دلایل موفقت اقتصادی آلمان پرداختن دستمزد پایین به میلونها کارگر است تا تولید در آلمان ارزان باشد و قدرت رقابت اقتصادی با کشورهای دیگر آسیائی دستمزد پایین را داشته باشد. در 5

5) که صدای فرانسه و بلژیک و کل اروپا هم درآمده که شیوه عملکرد اقتصاد آلمان درست نیست و برخلاف رقابت سالم و منصفانه است. البته ناگفته نماند یکسری رفرمهای لازمه هم در دوران حکومت سوسیال دموکراتها و حزب سبزها قبل از قدرتگری خانم مرکل ( میوه چین اصلاحات و زحمات احزاب دیگر ) هم انجام شد که منافع کشور را به منافع حزب خودشان ترجیح دادند و برای پیشرفت کشور رفرمهای لازمه را پیش بردند. من در جای دیگر از امثال شما که خیلی سنگ انتخاب مجدد آنگلا مرکل را به سینه میزدید هم پرسیدم لطف کند دوتا رفرم مثبت دوران 8 سال خانم مرکل را نام ببرید که تا به امروز منتطر جواب شما هستم. ولی چون رفرمی درکار نبوده و از سیاست بیخبر هستید سکوت کردن را ترجیح دادید و نشان میدهد که شما اولاً چقدر شناخت غلط و عدم صداقت در نظرتان راجع به المان دارید. برای همین حیف وقت که وارد بحث محتوای کامنت شما شوم که افسانه سرائی کردید و عادت شما برخی سلطنت طلبهاست که فانتزی و خیالبافی خوب دارید و به بیماری خوش باوری و مجیزگوئی و مداحی مبتلا هستید. در 6

6) فقط در انتها میتوانم به شما اطمینان خاطر دهم که ساختار سیستم اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آلمان آنقدر نکات مثبت هم دارد که من شخصاً آنها را قابل الگو برداری نمونه نسبتاً خوب برای آینده سیاسی ایران بعد از سرنگونی رژیم ملاها میدانم و اگر من قدرت سیاسی داشتم برنامه مشخصی برگرفته از نقاط قوت آلمان را در ایران پیاده میکردم برای رضایت و خوشبختی مردم ایران تا مثل شما اینقدر از احساس و عقده حقارت و خود کم بینی رنج نبرند و با یک سیستم خوب و با برنامه ریزی درست میشود از ایران هم با آنهمه سرمایه اش کشور تک و نمونه ای ساخت ولی تا زمانیکه مشکل عظیمی مثل دخالت اسلام در سیاست داریم باید امثال شما به کشوری دیگر بنازند. معتقدم باید نکات مثبت و باارزش را باید از المانیها یاد گرفت ولی چشم خودمان را هم نباید بر روی ضعفها و اشکالات جامعه المان بست و فقط طرف شکلاتی اش را دید. اگر برای امثال شما ایرادی ندارد که چرا دوسوم ثروت آلمان ( بیش از 5 بیلیون یورو ) در دست یک اقلیت کمتر از 4% است و هر روز ثروتمندها در آلمان ثروتمندتر میشوند و فقیرها فقیرتر و شکاف طبقاتی زیادتر و اوضاع اکثر خارجیها بدتر میشود..در 7

7) معتقدم بعنوان خارجی (اگرچه با پاسپورت المانی ام) سکوت مجاز نیست و باید به طبقه ثروتمند و مفتخور اقلیتی کمتر از 4% المان فرصت ادامه ثروت اندوزی خلاف نداد و ثروتشان را با مالیات سنگین گرفت و برای رفاه اکثر مردم خرج کرد. تفاوت بین دیدگاه من و شما در این است که شما در صف حامیان ثروتمندان زالو صفت به نمایندگی حزب خانم مرکل هستید و امثال من برای کوتاه کردن دست ثروتمندان مفتخور از غارت گری ثروت مردم آلمان هستیم و میگوئیم به استثمار نیروهای کارگری و خارجی های بدبخت المان باید خاتمه داده شود و برای رسیدن به جامعه با عدالت و بهتر از حالا دست از مبارزه برنداشت ولی شرط اولش داشتن آگاهی سیاسی و شناخت نیروهای حاکم ضد مردمی بر آلمان است که از منافع خود خوب بلدند چطور دفاع کنند. متاسفانه امثال شما ساده هم فریب بازیهایشان را میخورید و این جای درد و افسوس است. لقب آنگلا مرکل را هم میدانید چیست؟ پودینگ! چونکه همانطور پودینگ را نمیشود روی دیوار با میخ محکم کرد این خانم هم انقدر فرصت طلب است و نظر ثابتی ندارد و مدام در حال مانور دادن است تا مبادا قدرتش را از دست بدهد. در 8

8) شما هم قبل از اینکه نظری ( یا قضاوتی ) روی چیزی بدهید کمی تعقل و اندیشه کردن و آگاهی و شناخت روی موضوع ضرر ندارد اگر که میخواهید شکمی حرف نزده باشید. من و شما هم در المان تنها نیستیم و هزاران ایرانی دیگر هم زندگی میکنند و تا حدودی شناخت و آشنائی به اوضاع آلمان دارند و کسانی که با شناخت و دانائی و آگاهی و تسلط زبان المانی و طول مدت اقامت نسبتاً طولانی از پس تجزیه و تحلیل اوضاع آلمان شاید بهتر برآیند. وگرنه با دوتا شعار از رو شکم سیری مثل شما دادن که المان چه بهشت زمینی است باعث میشوید کسی شما را جدی نگیرد و ریشخند به حرفهایتان بزنند. دیگر خود دانید و امید است در آینده نظرات در خور نام کاربری شما واقع بین ایرانی! و واقع بینانه ببینیم و در حد فلوسکل نباشد ( Floskel = eine inhaltsleere Sprachhülse )! با دوستان دیگر ایرانی و آلمانی اطرافتان کمی بیشتر تبادل اندیشه و افکار کنید و پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است! حاشیه نشینی در جامعه و عدم آگاهی یکنوع حس اشتباه حق به جانب بودن به شما دست میدهد که حرف کسی دیگر غیر از خودتان را نمیتوانید قبول بکنید ولو منطقی و با استدلال باشد. خوش باشید!

منظور من از تعریف، در زبان عامیانه همان تمجید است. من با نظر آقای واقع بین ایرانی‌ از هامبورگ کاملا موافقم. من خودم یک ایرانی‌ هستم که از سنّ پایین به آلمان آمدم، در اینجا مدرسه رفتم دانشگاه رفتم و بیشتر مدت زند‌گیم را تا کنون در آلمان بسر بردم تا در ایران. راستش من حتی اگر بخوام آنطوری که شما میگید کشور آلمان را با همه کشور‌های دیگه که بوده ام، نه به عنوان مسافر، بلکه بیشتر از یک توریست بوده‌ام مقایسه کنم، باز هم مجبور میشم کلمه تمجید را در مورد کشور آلمان بکار ببرم. من هیچ تجربه منفی‌ در کشورم آلمان نداشتم. میگم کشورم نه وطنم. کشور من آلمان است چون در اینجا تکامل پیدا کردم، خانواده تشکیل دادم، کار می‌کنم، گذرنامه اینجا را دارم ولی‌ ریشه خودم رو فراموش نکردم. وطن من کماکان ایران است. ولی‌ به هر صورت تجربه منحصر به فرد است و هر کسی‌ باید خود تجربه کند. من و امثال من جنبه‌های مثبت این کشور را به مراتب بیشتر از جنبه‌های منفی آن می‌دانیم.هیچ وقت هم برخورد بدی با یک آلمانی‌ نداشتم و هیچ وقت احساس یک خارجی‌ در این مملکت را نداشتم. امیدوارم شما هم لیوان را نیمه پر ببینید و نه نیمه خالی‌

آقا‌ی محترم، شما هیچ وقت در اون حد و سطحی نخواهید بود که بخواین سطح فرهنگی‌ منو زیر سوال ببرید و از کلمه niveaulos استفاده کنید. مشکل ما اینجاست که هیچ وقت اشتباهت خودمون رو نمی‌بینیم و همیشه در جستجوی اشکالات و ناکاملی دیگران هستیم. شما میگید نگاه ما سطحی است.شما عمیق نگاه کنید و عمیق هم به خودتون نگاه کنید و یک مقدار هم نسبت به خودتون منتقد باشید نه فقط نسبت به دیگران. شما وقتی‌ کسی‌ را با انگشت نشان می‌دهید، بدانید که ۴ انگشت دیگه به سمت شما نشان میدهند.این ملت نه فقط از نظر صنعتی و علمی‌، بلکه در ادبیات، موسیقی، هنر، فلسفه و علوم انسانی‌ حرف اول را در دنیا میزند.شما کجا و این ملت کجا؟ ولی‌ ما ملتی هستیم که کتاب را روی داشبورد ماشینمون میذاریم که نشان بدیم چقدر مطالعه می‌کنیم.تظاهر،در صورتی‌ که تنها چیزی که در ملت آلمان وجود نداره، تظاهر و تکبر است. موفق باشید.

آقا‌ی محترم، شما که انقدر تکیه می‌کنید به آمار در آلمان، لطفا ببینید چند % از مهاجرانی که در آلمان زندگی‌ میکنند خلافکارند. از باند‌های جنایی، آدم فروشی تا فروش مواد مخدر و دزدی و هزاران خلاف دیگه. لطفا تحقیق کنید ببینید چند % از خارجی‌‌هایی‌ که در آلمان زندگی‌ میکنند، از کمک اجتماعی زندگی‌ میکنند. لطفا بخوانید که چقدر % خلاف خارجی‌‌ها در شهر‌های بزرگ آلمان بالاست. باز خدا پدر آلمانی‌‌ها رو بیامرزه که باز هم همهٔ خارجی‌‌ها رو از یک دید بسته نگاه نمیکنند. شما مشکلتون خیلی‌ پیچیده تر و عمیق تر از این حرفهاست آقای عزیز. شما مشکلتون از جای دیگه است.

Faryade_Khamoosh (1 - آخن - اولاً خوش به حال شما که مشکلی ندارید و در بهشت برین آلمان از زندگی تان لذت میبرید و کسی هم حسود نیست و هر کسی به لیاقتش! ولی نگفتید که مشکل من از کجاست که نوشتید: شما مشکلتون خیلی‌ پیچیده تر و عمیق تر از این حرفهاست آقای عزیز. شما مشکلتون از جای دیگه است.َ ولی شما: Anstatt sachlich zu bleiben, versuchen Sie mit Polemik und Bleidigungen. این رسم و شیوه آدمی مثل شما که ادعای تحصیل و غیره در آلمان را دارد نیست! گویا شخصی هستید احساسی ( immutional ) و تمجید و ستایش آلمانتان از روی Rationalität نیست و باز اینرا نشان دادید وقتی که میگوئید آمار سوسیالیها و خلافکارها بین خارجیها را ببین که کسی منکرش نیست ولی چطور است که شما گاهی هم از دلایلش بپرسید و ریشه یابی کنید که چرا فرزند خارجی مثلاً یک تُرک که در آلمان بدنیا آمده احساس تعلق به کشور آلمان نمیکند و چه عواملی باعث شدند یا میشوند که نسلهای جوان خارجی به شیوه های قهرآمیز و خشونت در آلمان متوسل میشوند؟ آیا دلیل اجتماعی دارد یا همش را به حساب تربیت غلط در خانواده های خارجیها باید گذاشت؟ در 2

2) چرا اینتگراسیون برخی گروههای کوچک خارجی در آلمان به سختی ممکن است؟ برخی مشکلات برمیگردد به خود رفتار نامناسب یا ناشایسته برخی آلمانیها نسبت به خارجیها و دست رد زدن و قبول نکردن حقوق و شانس برابر یک فرد خارجی با آلمانی از مدرسه گرفته تا محیط دانشگاه و شغلی که این Vorurteil نسبت به خارجی هست و احساس غیر تعلق داشتن به کشور آلمان را به مرور زمان در برخی خارجیها را باعث میشود که نهایتاً به خشونت و دیگر اشکال ناهنجاریهای اجتماعی مثل دزدی و قتل و فساد و اعتیاد و غیره ختم میشود که خودتان هم اشاره درستی کردید. ولی متاسفانه تمام کاسه و کوزه ها را بر سر خارجیها شکوندید بدون اینکه نقش سیستم جامعه را در تربیت و فرهنگسازی و تطبیق این خارجیهای به قول شما خلافکار را در نظر بگیرید. هدف قصد کوبیدن شما نیست ولی بیرون آوردن شما هم از سیستم فکری که دست از ازپیش قضات کردن در باره دیگران بردارید هم کار ساده ای نیست. نمیدانم که اصل Kausalität (lat. causa „Ursache“) = die Beziehung zwischen Ursache und Wirkung oder „Aktion“ und „Reaktion“, را قبول دارید یا نه؟ در 3

3) درست است در آلمان امکانات کمک مالی و تحصیلی و یادگیری شغلی زیاد است به نسبت کشورهای خارجیهای مهاجر ولی ایراداتی در سیستمش دارد که باعث جذب نشدن اقلیتی کوچک از خارجیها در جامع آلمان میشود. حالا از مشکلات خصوصی برخی بگذریم که از دید و صلاحیت ما خارج است. فقط ببینید وقتی مسئول جذب نیروهای متخصص خارجی در آلمان در جواب سوالی که چرا نیروهای خارجی متخصص کمتر حاضرند برای کار به آلمان بیایند میگوید که ما آلمانیها فرهنگ مهمان نوازی نداریم دیگر خودتان سر بسته پی به مشکلات دیگر ببرید که من نمیخواهم نمک خور نمکدان شکن باشم ولی سپاسگزار بدون انتقاد هم نمیتوانم باشم و برای آلمانیها مداحی کنم. خستگی به سراغ چشمانم آمدند و سخن کوتاه کنم ولی توجه شما را به خواندن نوشته های یکی از بزرگ ترین و سرشناس ترین کارشناس جنائی و خلافکاری اجتماعی در آلمان (Prof. Dr. Pfeiffer ( Kriminologe جلب میکنم که راجع به دلایل خلافکار شدن خارجیها جواب سوالهای شما را میدهد( گوگل سرچ). در 4

4) در ضمن اگر وقت کردید قول!! بدهید حتماً این مقاله بسیار جالب مفصل ولی طولانی با آمارها را در لینک ویکی پدیا بخوانید ( https://de.wikipedia.org/wiki/Ausländerkriminalität ) تا ببینید که دلایل مشکل سازی خارجیها یکی دوتا نیست: امیدورام کمکی باشد؟ جنگ و دعوا هم با هم نداریم و فرهنگ خوب دیالوگ و ادای احترام در بحث را باید از آلمانیها تا حالا یاد گرفته باشیم !! خوش و موفق باشید! زود دلخور نشوید! با احترامات فراوان!.

حقیقت جو.عجب عقد ه ای داری تو نازنین.این نوع حرکت ها در اشخاصی که قابلیت جذب در اجتماع ان کشور را نداشتند یک امر طبیعی است.عزیز.جانم. نازنین مثل تو در اینکشور فراوانند چون در ایام تحصیل فقطدنبال مدرک بودند و قابلیت جذب شدن در بازار کار را نداشتند. همه انها هم مثل تو معلم اخلاق اجتماع و مردم هستندحرف های مرا تکرار میکنم این مهم نیست تو چه میگوئی.مهم این است که من چه میگویم.من این کشور را دوست دارم بدلیل اینکه کشور استعداد هاست.من فرهنگ المانها را دوست دارم چون بر اساس تربیت بنا گذاشته شده.دلیل ادعای من همان دستور زبان اینهاست من این کشور را دوست دارم چون برای خرید نیم کیلو نان چندین بار مورد احترام قرار میگیریم.چون باین کشور ومردم عقد ه داری واضع تر میگویم.وارد نانوائی که میشوی اول میگویند بفرمائید چه فرمایشی دارید.دقت کن معلم اخلاق چه میگویم. اول میگویند چه فرمایشی دارید. بعد نیاز ترا میگوئی .دوباره انرا با ادب بتو میدهند و میگویند بفرمائید.پول نان را میدهی. بقیه پول را باز با ادب بتومیدهند و میگویند بفرمائید

این فرهنگ با فرهنگ سید اسدالله نانوا که نان را برای تو پرت میکند فرق میکند.در اینجا تو برای خرید نان گردن ترا کج نمیکنی.از امروز دوباره با چشم باز تر اینگونه مسائل اجتماعی را دقت کن انگاه بجای عقده داشتن لذت خواهی برد. ضمنا یک توصیه میکنم همین امشب یک ظرف ماست و خیار درست کن و همراه با نشمه برو الت اشتاد دوسلدورف و ودکا باشرف را بزن تو رگ.و هر هر حنده هم یادت نره. اگرنشمه نداری برو انجا شب یکشنبه است از تمام بلژیک و هلند و فرانسه همه جور اجیل هستند.برو انجا همراه با ماست و خیارو انگاه ببین چقدر این کشور زیباست.انگاه ببین در کجای دنیا طبیعت ترا فرستاده و چه نعمت هائی داری که قدر نمیدانی. عزیز.جانم تو یک مقدار افسرده شدی. خودت را اذیت نکن همین امشب برو و این نسخه من را عمل کن انگاه توهم بلند گوی تبلیفاتی اینها خواهی شد برو عزیز برو

Faryade Khamosh این اقای حقیقت جو که از حقیقت چیزی جز یکمشت عقده همراه خود نداردبدلیل نداشتن قابلیت در جذب فرهنگ اینکشور مقداری افسرده و همچنین با توهم زندگی میکند.البته من به شرف هر چه انسان قسم میخورم قصد توهین ایشان را ندارم اینمطالب یک واقعیت است. شما حتما در اخن مثل این بزرگوار را زیاد دارید که یا راننده تاکسی شدند یا بهر دلیل بیکار هستند. خدا میداند که از ذکر این کلام قلبم درد میگیرد.ولی برای ذکر ان ناچارم بگویم ایشان با خیالات و توهم زندگیمیکند ایشان میخواهد فرهنگ غنی این کشوررا هم تغییر بدهد.البته برای ایرانهم برنامه اقتصادی دارند . این حرف ها همه از افسردگی فرادان است.گناهی ندارد چون فرد اگرنتوانددر یک کشوری که زندگی میکند با انجا هماهنگ شود اینگونه هذبان ها اجتناب ناپذیر است

2) حرمت و احترام خودت را نگه نداشتی حالا جواب بگیر! من کامنتهای کاسه لیسی ات برای آلمانی ها را قبلاً که میخواندم شک میکردم یارو باید سلطنت طلب باشد تا اینکه الان شک من به یقین تبدیل شد که تو از سطلنت طلبهای نوع شعبان بی مخش هم هستی که ناراحتم که چرا اینهمه وقت نازنیم را برای جواب دادنت تلف کردم. آدم چقدر باید متکبّر و مغرور و از خود راضی باشد که بنویسد و نوشتی: حرف های مرا تکرار میکنم این مهم نیست تو چه میگوئی.مهم این است که من چه میگویم.- خب اگر حرف دیگران برایت مهم نیست خوب بیجا میکنی با کسی وارد بحث و گفتگو میشوی! حرفی مسخره تر از این است که نوشتی:مهم این است که من چه میگویم.- من در کامنت اولی هم این جمله مضحکت را خواندم گفتم شاید مستی یا پای منقل و دودی نشستی و یا اشتباه تایپی بوده. چونکه آدم عاقل هرچند هم دانا باشد چنین جمله احمقانه ای از مغز بیمارش تراوش نمیکند که فقط حرف خودش را درست و مهم بداند و با این جمله ات خودت را رسوا کردی. در 3

3) و از این ببعد هرجا که با نام کاربری ات کامنت ببینم این جمله را برای قضاوت دیگران نسبت به تهی مغز و روانی و مغرور بودن خودت زیر کامنتت میآورم تا دیگر کاربران قضاوت کنند که چه در چنته داری جز یک مشت اراجیف و تکرار چرندیاتت که در نانوائی موقع خریدن نان به من فروشنده آلمانی احترام میگذارد. ای نادان این احترامش به مشتری جزئی از تاکتیک فروش بیشترش است و از کجا میدانی پشت سرت که از درب مغازه خارج شدی نمیگوید خارجی ..؟! اگر از ادب و تربیت و احترام آلمانیها خوشت میاید خودت در عرض سی سال نشان میدهی که هیچ بهره ای از آداب و معاشرت و فرهنگ رفتار نسبتاً مودب آلمانیها ( حداقل در ظاهرشان ) نبردی و چیزی یاد نگرفتی و در سطح همان شعبان بی مخ سلطنت طلب که با پول دزدی مردم ایران به خارج فرار کرده ماندی و وضعت شاید برای همین خوب است که از سرمایه داران زالو صفت المانی دفاع هم میکنی. یا شاید هم برعکس از آن دست ایرانیهای سلطنت بیسواد چماقدار باشی که جزء طبقه پایین خارجی بیسواد آلمان است که روزی هزار بار خدا را شکر میکند. در 4

4) که در آلمان بهش سرپناهی دادند و لقمه نانی بهش میدهند و برای همین است که تا آخر عمر کاسه لیسی آلمانیها را باید بکند یا غیر از این است؟ ای کاش بجای سی سال اقامت توی المان برایت سی ساعت کلاس ادب و تربیت و برخورد درست با دیگران را میگذاشتند تا از شعبان بیمخی بیرون میآمدی. یکی از دلایل شکست رژیم شاه سابق داشتن طرفدارن بی مخی مثل خودت بود که نگاه واقع بینانه نسبت به مکانسیم پیچیده کشور نداشتند و بعدش کشور را دودستی به ملاهای بیناموس تقدیم کردند چونکه مثل خودت تهی مغز فکر میکردند هرچه شاه و خودشان بگویند درست و مهم است که دیدیم نتیجه اش چه شد. چه خوب بود حالا هم به اندازه سطح سواد نداشته ات حرف میزدی و بجای شناخت و آگاهی پیدا کردن از موضوعی بیهوده در باره اش حرف نمیزدی کاسه لیس و مزدور سلطنت طلب که گویا هنوز از بازمانده های اعلیحضرت مواجب بهت خوب میرسد. بدبخت آن سه تا بچه ای که زیر دست تو بزرگ شدند چونکه وقتی کسی میگوید مهم آن است من چه میگویم . در 5

5) نشان از شخصیت دیکتاتوری یا پدر آتوریته دارد که جز شلاق و کتک زدن بچه هایش عقل دیگری ندارد. امثال تو را باید از آلمان بیرون بیاندازند تا هروقت ادب و فرهنگ کسب کردی در یک جامعه غربی اجازه اقامت بگیرند. شخصیتی چند گانه با انواع علائم روانی ناهنجار که فرافکنی میکنی و تلخیها و شکستهای زندگی ات را بر روی دیگران منعکس میکنی که دردهایت و سوزشت را بیشتر عمیقتر میکند ! برو پیش یک روانپزشک تا شاید هنوز قابل نجات باشی؟ بیشتر از این هم نمیخواهم برای یک شعبان بی مخ سلطنت طلب وقت بگذارم که درک مسائل حتی ساده اجتماعی را ندارد چه برسد به پیچیده اش. سرآخر بهت بگویم از آندست ایرانیهائی هستی که آدم از هموطن بودن باهاش شرم میکند و بخاطر بیسوادی اش خجالت میکشد.! من هرچه کوتاه میایم فکر میکنی که فحش و ناسزا گفتن را فقط خودت بلدی؟ حالا برو الکل لازم شدی!

حقیقت جو.خدائیش نمیخواستم جواب ترا بدهم باز گفتم هوطن است. دلش از زمین و زمان گرفته.و بهر علت نتوانسته با اجتماع وفرهنگ کشور میزبان کنار بیاید.پس یک جوابی بدهیم و از دلمردگی ایشان را در بیاوریم. اولا بتو بگویم من با دهان روزه در حال نوشتن کامنت هستم و پس از اینکار باید بروم سراغ نماز. این را باین جهت گفتم که بدانی حرف های من از روی واقعیت است.ببین عزیز.گوش کن جانم بی جهت عمر خودت را با این طرز تفکر در این بلاد کفار از دست نده.من جای تو باشم فورا میروم ایران و اگر اجازه نداری برگردی برو افغانستان.دنیا که کم نیامده . این ما هستیم که خیال میکنیم دنیا کم امده و زندگی مشکل شده.بعدازان لطفا بمن بفرمائید چرااینقدر اطو کشیده اظهار نظر میکنی.؟مهمتر اینکه من اهل ان نجسی ودکا نیستم چون اهل نماز وزوزه هستم.این را بتو توصیه کردم برای فرار از دلمردگی برو انجا. البته با نشمه .چون تنهائی انجا معنی نمیدهد.حقیقتجو .مشتی وار بمن بگو دنبال چه نوع حقیقتی هستی. ان حقیقت را کجا باید پیدا کنیم. بگو تا من با همین دهان زوزه دنبال ان باشم

واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان- شانس آوردی که کامنتهای شماره یک و شش را حذف کردند وگرنه از یکسری واقعیتهای بیشتر در باره ماهیت شعبان بی مخ خودت آشنا میشدی. حالا بدتر که مسلمان نادان و ناآگاه هم هستی و مرتجع و متعصب و سطحی بودنت از همین جا ناشی میشود که دوغ را از ماست نمیتوانی تشخیص بدهی ولی دهانت را نیم متر باز میکنی برای لجن پراکنی به دیگران! بدبخت اسم کاربری مرا به جستجوگر این سایت در سمت راست بده تا لیست کامنتهای من بیاید و چندتاش را بخوان تا دوزاری ات بیافتد که با کی طرف هستی! ..برای امثال تو بیسواد و کاسه لیس و چاپلوس هم حقیقت یابی دیگر دیر است و بهتره که در جهالت خودتان بمانید و بمیرید!

حقیقت جو.من از تو انتظار نداشتم که مرا متهم میکنی و بمن نسبت های دروغ میدهی.بهمین دلیل من از تو نخواهم گذشت ودر سر پل صراط یقه تو را میگیرم و انقدر انجا میمانم تا تو بیائی.البته روایت داریم در شب اول قبر هم امکان این یقه گیری هم میباشد. ولی من انرا واگذار کردم به نکیر و منکر .که هرچه تهمت ناروا زدی الهی بحق موسی ابن جعفر خدا از تو نگذرد.