عملیات "آژاکس" و سرنگونی دولت دکتر مصدق

شادروان دکتر محمد مصدق به آمریکائی ها اعتماد کرده بود و آنان را مدافع حقوق بشر و طرفدار منافع ایران در برابر استعمار بریتانیا می پنداشت ولی بعد از روی کار آمدن آیزنهاور فکر نمیکرد چنین از پشت سر از آمریکائی ها خنجر بخورد! این مرگ بر آمریکا گفتن در ایران از همان زمان مرسوم شد و تاریخش به آن زمان برمیگردد. آمریکائی ها (و الخصوص انگلیسی ها) با سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق و با برگرداندن شاه هم روند دموکراسی و آزادی را در مملکت کند کردند (تقریباَ از بین بردند)، هم دیکتاتوری را برای سالهای متمادی در ایران نهادینه کردند، هم منافع خود و همپیمانان را تضمین کردند. روح دکتر محمد مصدف این بزرگمرد و قهرمان ملی تاریخ معاصر ایران شاد و گرامی باد که مثل یک مرد در کارزار ایستاد و جنگید و لعنت به هر جی شاه و شیخ که خود را ولی ملت میداند و جز مفتخوری و پز دادن کاری بلد نیستند و در مواقع حاد و خطری چمدان به دست فلنگ را میبندد!

در آسمان کم ستاره ی سیاست ایران نام سه تن به روشنی میدرخشد ١- میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی ٢- امیر کبیر ٣- مصدق, سه انسان آزادیخواه که تمام عمرشون رو وقف خدمت به مردم کردند, نام و یادشان برای همیشه در تاریخ ایران جاویدان خواهد بود.

قولو- آبودان- درود خدا و 124هزار پیامبر و پیروانشان بر تو باد بی گمان همینطور ست که گفتی این اعتماد بیجا به خارجی درد چندین قرنی ملت ما از روشنفکر و سیاسی از شیخ و شاه و حتی مصدق گرامی مثل درستی میگه هر کی به فکر خویشه...یعنی شاید درستشم همینه هیچ خارجی برای ما سفره حضرت عباس نیدادخته و هیچ نونی به ما قرض نداده که فرداش سه تا بجاش نگرفته باشه بدبخت ملتی که مدیون بیگانه باشه حتی اگه تو طلا وول بخوره بده بستون سیاسی نظامی و اقتصادی از موضع برابر و یا مستقل فرق میکنه تا نظامی که اومدن و رفتنش و اقتصادش با بیگانه باشه این مطلب ساده که هیچ خارجی منطقا منافع دیگری رو به منافع خودش ترجیح نمیده راهگشای خروج از بند هرنوع وابستگی مالی سیاسی و فکریه روزی که ایرانی به این باور برسه و به اصل خودش برگرده روز نابودی هر نوع استبداد از شیخی و شاهی و امثال اون چماقمدارانه امید که روزی شجاعت و شهامت مثل شیر داستان جادوگر شهر اوز به قلب ما برگرده و نوکر صفتی و جانثاری و مدیحه گوئی گورش رو از این سرزمین برای همیشه گم کنه به امید اونروز کبلائی.

مصدق سرداری بود که بی سرباز بود. به قول مولانا : زین همرهان سست عناصر دلم گرفت. شیر خدا و رستم دستانم آرزوست. جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او. آن نور روی موسی عمرانم آرزوست.

از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در ایران دموکراسی بوده ولی‌ این مصدق کثافت و هر چی‌ مصدق پرست این دموکراسی رو از بین بردند.این مصدق کثافت مثل اجداد قجرش که مجلس را به توپ بستند مجلس را منحل کرد.همین مصدق پرستان مثل بزرگان و سنجابی....این آخوندها رو در ایران به قدرت رساندند.لعنت به مصدق که به توالت همسایه گریخت و دیگر مصدق پرستان که توسط خمینی به توالت ریخته شدند.اینها با توالت قرار داد دارند بیشرفهای بی‌ وطن

مصدق خائن و مزدور بود. مصدق عرب پرست شخصیت منفور در تاریخ ایران است که با آخوند‌ها نشست و برخاست داشت و چون روحیه مزوری و خائنانه داشت بعد از دریافت پول از شوروی از آخوندهای انگلیسی فاصله گرفت و به توده ی‌های شوروی نزدیک شد

در روز سوم یعنی 28 مرداد کارگران، اصناف و دانشجویان و پیشه‌ورازن و صاحبان مشاغل آزاد، سربازان و پاسپانان همه زنان و مردان و حتی کودکان با همتی بی‌نظیر و شجاعتی وصف‌ناپذیر به میدانها و خیابانها ریختند و به مقابله با تفنگها و مسلسل‌ها و حتی تانکهای دیکتاتور غیر مسئول پرداختند و اوضاع را یکروزه دگرگون کردند. بر اثر یک تیراندازی اخطار گونه مصدق با پیزامه!!!!!!!!!!!! از خانه خود گریخت و به زیرزمین یکی از منازل مجاور پناه برد. ناگفته نماند که بدستور مصدق 27 چوبه‌دار!!!!!!!!!!!! در میدان سپه تهران برپا کرده بودند که در ملا عام تعدادی از مخالفین وی را که تنی چند از آنان یاران سابق خود وی بودند، اعدام کنند.

. ابوالحسن حائری‌زاده نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل متحد نوشت و در آن از سازمان ملل درخواست کمک برای نجات ایران کرد. “. محمد مصدق که به موجب رأی مجلس شورای ملی ایران به نخست‌وزیری انتخاب شده بود در تاریخ ۱۷ خردادماه ۱۳۳۲ طبق اختیاری که در قانون اساسی ایران به مجلس داده شده به اتهام ایراد شکنجه و آزار بدنی زندانیان و پایمال ساختن اعلامیهٔ حقوق بشر مورد استیضاح قرار گرفته و برای جوابگویی به مجلس خوانده شد ولی نامبرده چون احساس نمود که در مجلس شورای ملی فاقد اکثریّت است، برخلاف قانون اساسی ایران از حضور در مجلس استنکاف و اعلام داشت که پارلمان را منحل خواهد نمود و برای اجرای مقصود خود و جلوگیری از قیام ملت، مخالفان سیاسی خود را دستگیر و زندانی نمود و مطبوعات آزاد را توقیف و مدیران آنها را تبعید ساخت.

و، در حالی که هیچگونه آزادی عقیده و عمل برای هیچکس وجود نداشت، در سایهٔ قدرت حکومت پلیسی و نظامی، با کمک حزب کمونیست (توده) و تمام وسائل دولتی، به مفتضح‌ترین صورتی اقدام به رفراندم عجیبی نموده و کیسه‌های رأی را مانند کشورهای دیکتاتوری دیگر به نفع خود پرساخت و اکنون قصد دارد به اتکای این عمل خلاف قانون اساسی ایران یک رژیم خشن دیکتاتوری کمونیستی را بر ملت وطن‌پرست ایران مسلط سازد.

دکتر عباس میلانی: این را به صورت قاطع مى توانم. بگویم- که من نامه اى پیدا کرده ام از خود مصدق خطاب به شاه. در واقع نه به صورت مستقیم خطاب به شاه بلکه خطاب به هژیر- رئیس دربار- نوشته است. اما مخاطبش شاه بوده است. وقتى که اینها در دربار تحصن مى کنند، بعد از آن تحصن، مصدق نامه اى به شاه مى نویسد و مى گوید که الان مملکت در دوران فترت است و مجلس فعال نیست، شما این حق را دارید که نخست وزیر را منصوب کنید. چرا نخست وزیر خدمت کار منصوب نمى کنید؟یعنى خود مصدق به تصریح آن نامه، این حق را مى پذیرد./// مى پذیرد که شاه حق عزل و نصب را در دوران فترت دارد، در دورانى که مجلس وجود ندارد

نه بابا همه عالمو آدم دروغ میگن فقط این آبجی‌ سبزی پاک کن با این بچه شعبون اینجا حرف راست میزنن خدا به پای هم پیرشون کنه الهی امین!!!!!! تقدیم می‌کند!!!!!!!!! هههههه

شاقلی -درکت میکنم امان از دل زینب کبلائی.

آمریکایی‌ها مردمانی آزاده بودند، چون خودشون طعم بردگی استعمار بریتانیا رو چشیده بودن, نسبت به همهٔ مستعمره نشین‌ها احساس همدردی میکردن و حاضر به همراهی با سیاستهای بریتانیا نبودن و این مساله تا پایان ریاست ترومن هم ادامه داشت. انگلیس به حمایت آمریکا نیاز داشت و توانست با کمک برادران دالاس و بزرگ جلوه دادن قدرت شوروی, آیزنهاور رو راضی‌ کنه که دکترین معروفش رو که راجع به استراتژی مقابله با شوروی بود بنویسه که هر نوع عمل اخلاقی‌ و یا غیر اخلاقی‌ را به صرف مقابله با شوروی مجاز میشمرد. برخی‌ از سیاستمدارها و ژنرالهای مورد حمایت انگلیس با تشکیل گروه معروف به بازها با پیراهن عثمان کردن شوروی و به بهانه حفظ امنیت ملی‌ آمریکا خود را متعهد به پیگیری و اجرای متون این دکترین در همهٔ ابعاد سیاست خارجی‌ آمریکا دانستند و اولین قربانی این دکترین, شادروان دکتر مصدّق بود. آن دکترین با لابی قدرتمند باز‌ها و پیوستن تجار ثروتمند یهودی به آنها تا به امروز هم سر لوحهٔ سیاست خارجی‌ آمریکاست و جان اف‌‌‌ کندی را هم به کام مرگ کشیده.

حزب الهی ها. اصلاح طلب ها. جمهوری اسلامی. بنی صدر طلب ها. مجاهدین خلق. فسیل های توده ای اکثریتی و اقلیتی و چریک و چروک. تجزیه طلب های پهلوی ستیز. قلم به مزد های آیت الله بی بی سی. نایاک چی های و لابی آخوندها. ... به خودم میبالم که مصدقی نیستم.

کبالت3 - کرج - ایران- درود به دوست عزیز خودم، کاملاً درست میگی ولی رفیق اعتماد به خارجی و بیگانه را بیخیال، آن که کاملاً مشخص است! کشورهای ابرقدرت از یک کشور نفت خیز با مردمی احساساتی و با فقر شدید فرهنگی چه چیزی میخواهند! به نظرم که توقع زیادی است! البته ما انسانها باید بتوانیم بهم اعتماد کنیم و اگر اعتماد نباشد زندگی بسیار زجرآور خواهد بود ولی در مورد سیاست که هر کس و هر کشوری به دنبال منافع خودش است باید خیلی با احتیاط و بسیار مراقب باشیم. ولی من فکر میکنم مشکل اصلی خود ما هستیم که هنوز در خیلی از موارد حتی نمیتوانیم با هم به صورت معقولانه ای تبادل نظر کنیم و به قول معروف هر که خر خود را میراند! هنوز هم ضرب المثل هایی چون دیگی که برای من نمیجوشد، میحواهم سر سگ در آن بجوشد! خلایق هر چه لایق (انگار خودشان از سیاره دیگری آمدند و گویا از این مردم نیستند!). بی تفاوتی نسبت به هم! ما ملت هنوز یاد نگرفتیم که حق دادنی نیست گرفتنی است و آنگاه هم که فهمیدیم فکر میکنیم با داد و بیداد و اربده کشی و پریدن بهم باید به آن برسیم!

کبالت3 - کرج - ایران- ادامه...دوست عزیزم مشکل خود ما هستیم! ما ایرانیان قبل از هر چیز احتیاج به یک انقلاب فرهنگی داریم. یاد بگیریم وقتی خودمان مثلاً در خارج کشور جای امن هستیم به ملتی ستم دیده در بند استبداد و عقاید مذهبی، کمک کنیم نه حمله! یاد بگیریم با هموطنمان دوست باشیم و دوستش بداریم نه دشمن باشیم و دشمنی کنیم! یاد بگیریم در سیاست مدام مجیز کسی را نخوانیم و مدام برای خودمان دیکتاتور و بت نسازیم و تو سر هم نکوبیم! یاد بگیریم هر کس عقیده ای دارد و هیچکس عقل کل نیست. یاد بگیریم به عنوان یک انسان مدرن و پیشرفته با تایین مرزها در کنار هم باشیم و اتحاد و خواسته های مشترک داشته باشیم! و از همه مهمتر یاد بگیریم با وجدان خود روراست باشیم و مثل این شاه اللهی ها و حزب اللهی ها برای چاپلوسی از اربابی مردم را فراموش نکنیم و برای خوشنودی استبدادگر، به دروغ و دغل و نیرنگ دست نزنیم. من هم مثل شما امیدوارم که روزی شجاعت و شهامت به قلب ما برگرده و نوکر صفتی و جانثاری و مدیحه گوئی گورش رو از این سرزمین برای همیشه گم کنه به امید اونروز کبلائی. هر کجا هستی شاد و سلامت و پیروز باشی

آقایان مصدّقی‌ها لطف کنید اینارو مطالعه کنید مثل این بهرام مشیری در تلویزیون پارس نباشید که با اسلامه آقای مصدق دشمنی می‌کنه بد عکس مصدق رو هم پشت خودش گذشته لطف کنید از نذراته این آقای مصدق کمی‌ اطلاع کسب کنید بد می‌فهمید که ایشون فقط یه عبا‌ و عمامه کم داشته. وبلاگ پژمان اکبرزاده --صفحاتی از پایان نامه دکترای محمد مصدق که در بایگانی کتابخانه حقوق دانشگاه نوشاتل در سوییس نگهداری می‌شود. این پایان نامه در سال ۱۹۱۴ به دانشکده حقوق دانشگاه نوشاتل ارائه شده است و موضوع آن، وصیت در تشیع است. آنگونه که در پیشگفتار این پایان نامه آمده است، پیش از این، موضوع از دیدگاه مذهب شیعه توسط اروپایی‌ها مورد بحث قرار نگرفته بوده و پژوهش‌های موجود، به وصیت در تسنن معطوف بوده‌اند. در پایان نامه، از «تشیع» به عنوان دین رسمی ایران نام برده شده است. (Religion officielle de la Perse) در ابتدای پایان‌نامه نوشته شده است که از نظر دانشکده حقوق دانشگاه نوشاتل، چاپ این پایان‌ نامه آزاد است ولی دانشگاه، مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. https://shazdehmosadegh.blogspot.se/2012/07/blog-post_3365.html//

در ضمن بسیاری از مطالب این همایونی از اینجا کپی شده:. https://shazdehmosadegh.blogspot.nl/2013/04/blog-post.html. خودتان قضاوت کنید وقتی حتی سلام مهربان او را با سلام هیتلر مقایسه میکنند! اراذل و اوباش اعلیحضرت و شعبون بی مخ ها به لجن پراکنی ادامه میدهند! ادامه دهید تا چهره کریه و زشتتان را مردم بهتر بشناسند! ادامه دهید که نسل شما چاکران و چاپلوسان و گدایان درباری رو به انقراض است! ادامه دهید...

تاریخ مییگه مصدق قجری یه آدم بی مسئولیت و دغلباز وابسته به بیگانه و دیکتاتور آدمکش و ضد دموکراسی بوده که میخواسته دموکراسی و احزاب رو تعطیل و روزنامه ها رو ببنده و یه حکومت مطلقه راه بندازه خوب نیرو های دموکرات و ملی هم بر علیه ش قیام کردن و اونو سرنگون کردن و جلوی اون فجایع فوق الذکر رو گرفتن از اون روز به بعد ملت در کمال آزادی رفتن تو احزاب مختلف تو انتخابات کاملا آزاد نماینده انتخاب کردن تو روزنامه های آزاد از هر مقامی انتقاد میکردن دیگه از ظلم و زنجیر و شکنجه و سانسور خبری نبود دست بیگانه هم کوتاه و حتی از شونه قطع شده بود شاه هم طبق قانون دخالتی تو کار حکومت نداشت . زیارتش رو میرفت و چپقشو میکشید و شاقلی هم چائی دم میکرد میزاشت جلوش خلاصه روزگاری داشتیم اما مگه روح اون پلید گور بگور گذاشت نمیدونم چه جادوئی به کار مردم کرد که یه هو مردم رو یابو برداشت با لگدزدن زیر شاه و شاهی ، شاقلی ، دموکراسی و بخت خودشون بعدش تو آستانه دروازه تمدن خیلی بزرگ عکس یه عالم ربانی رو تو ماه دیدن و سایه خدا روی زمین رو فراموش کردن تف به این روزگار که نه از شاه اثر ماند و نه از شاقلی نشان کبلائی.

این نابغه دوران فکر کرده حتما هر کسی به چیزی یا کسی یا مرامی و مکتبی باید آویزون باشه غیر از این تو مخ سایز فندقیش نمیگنجه حالا مثلا کسی بگه امیر کبیر و ستار خان و کسروی مردان بزرگی بودن اون شخص میشه امیر کبیری یا ستار خانی یا کسروی چی خودشم که یه شاهیه و به مصدقی نبودن میباله آخه انگار مصدق لنگ همین یه قلم جنسه خوب شاقلی شما هم آزادی اینقدر به خودت ببالی تا بال بال بزنی من رو سنه نه کبلائی.

خیلی‌ دوست داشتم بدونم که اگر کودتای ۲۸ مرداد اتفاق نیفتاده بود این خاله زنک‌های سیاسی راجع به چه موضوعی پچ پچ میکردند .

هیاهو برای هیچ یا کوهی که موش زایید! در حاشیه فیل هواکردن اسناد مجددا جدید! سیا. پیروز مجتهد زاده مطلب بسیار جالبی در رابطه با هیاهوی اسناد جدید! سیا در فیسبوک نوشته که در زیر می اید:

1)برای چند دهه ایرانیان بر این باور بوده و هستند که سیاست پدر و مادر نمی شناسد، به ویژه اگر آن سیاست، سیاست امریکایی یا انگلیسی باشد. به گفته دیگر، بر اساس این باور در عالم سیاست، به ویژه سیاست بازی های امریکایی و انگلیسی چیزی به نام صداقت و شرافت و امانت داری، مردم دوستی و اخلاق وجود ندارد و آنچه هست مصالح سیاسی روز است و بس. اگر آنان بخواهند فردی را خراب کنند حاضرند او را به خود ببندند و اگر بخواهند ملتی را خراب کنند حاضرند فرد را قهرمان مبارزه علیه خود اعلام کنند. آیا من با این دیدگاه موافقم؟

2) تا حدودی! ولی تردیدی ندارم که در عالم سیاست هیچ کس به فکر حق و حقیقت و حقانیت برای دیگری نیست و هیچ دولتی وقت خود را برای روشنگری در راه منافع ملی ملت دیگر بیهوده نمی کند. به این دلیل در حیرت شدم هنگامی که در اوج همهمه های تکراری رسانه های انگلیسی و امریکایی مانند بی بی سی و صدای امریکا در تقبیح کار دولت خودشان در سرنگونی ایجاد کننده شرایطی که باقیمانده ثروت نفتی ایران با قرارداد کنسرسیوم تحویل انگلیس و امریکا گردید، ناگهان اعلام شد که سی آی ای (سیا) وانمود کرده است که اسناد و اسرار مربوط به کودتای 28 مرداد برای اولین بار افشا می شود.

آشکار است که این اقدام توجه ناظران منتقد را جلب می کند که چه شده و چه اسراری هویدا گشته است که اینچنین مورد استقبال مصدق ستایان و حامیان آنان در بی بی سی و صدای امریکا قرار گرفته است. به اسناد منتشر شده در سایت اینترنتی آرشیو سی آی ای CIA به مشخصات زیر مراجعه کردم و آنچه را که یافتم جز شدت یافتن حیرت نشد که باز چه شده است که کهنه های تکرار شده 60 سال گذشته این بار زیر عنوان افشاگری سی آی ای در تایید دست داشتن در کودتای 28 مرداد 1332 بازهم تکرار می شود؟ سایت انتشار دهند این اسناد عبارت است از:.

. National Security Archive Electronic Briefing Book No. 435, Posted – August 19, 2013 . در بررسی مطالب منتشر شده در کمال حیرت دیدم که سی آی ای در مقدمه شاهکار جدیدش صراحت دارد که مطالب منتشر شده در واقع همان اسناد TPAJAX است که Donald Wilber عضو برجسته سی آی ای در تدوین طرح آژاکسOperation Ajax تهیه کرده و در دو نوبت منتشر نمود. عنوان رسمی فارسی دومین انتشار این طرح تغییر رژیم: سرنگون کردن نخست وزیر ایران، مصدق، گزارش کودتای 1953 ایران (نوامبر 1952- اوت 1953) نام دارد که من هم در مقالات پیشین به تفصیل مورد استفاده قرار داده بودم:

Donald Wilber, Regime Change in Iran, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, Special Report on the Iranian Coup of 1953, New York Times, 16 Apr. 2000 . همچنین تایید شده است که اسناد جدید شامل مطالبی است از کرمیت روزولت Kermit Roosevelt مامور اجرای طرح آژاکس در تهران که در کتاب خاطرات او زیر عنوان ضد کودتا: تلاش برای کنترل ایران =Countercoup; the struggle for control of Iran, McGraw-Hill; First Edition, August 1979. منتشر گردید. اولین نکته شایان توجه در این رابطه اینکه با تبلیغ عنوان دخالت در کوتای 28 مرداد 1332 مورد تایید سی آی ای قرار گرفته است سعی شده است در جنگ روانی – سیاسی جدید به ایرانیان وانمود شود که این موضوع تا حالا مورد انکار بوده است و حالا سی آی ای دلش برای تاریخ ایران سوخته و می خواهد حقایق را برملا کند. با توجه به این حقیقت که دخالت سی آی ای در رویداد های مرداد 1332 از همان روز اول مورد تایید همه ناطران بوده است، این اقدام جدید نمی تواند جز شگردی باشد

برای تداوم سناریو سازی های دیرین که ایران و ایرانی را به شرایط امروز دچار کرده است. همه ناظران برای همیشه تایید داشته اند که سی آی ای امریکایی با دخالت بسیار محدود ولی بی جا و دیرهنگامش در رویدادهای 28 مرداد 1332 برای سرنگون کردن دولتی که سه روز قبل عزل شده و به گونه غیر قانونی ادامه حیات می داد، در حقیقت خواسته است آن اقدامات قانونی بر علیه کودتای 25 مرداد را به نام خود بدنام سازد و از حرمت قانونی یک ضد کودتای مشروع بیاندازد. . دخالت دستگاه اطلاعاتی امریکایی و انگلیسی در ماجرای مرداد 1332 از سال انتشار گزارش اول ویلبر به صورت کتاب در ماه مارس 1954 توسط سی آی ای و از سال 1979 با انتشار خاطرات کرمیت روزولت بر ملا شده و در دسترس بوده است و من در مقاله بارها منتشر شده ام تحت عنوان در شش دهه گذشته بر ما چه گذشته است؟:

آیا 28 مرداد کودتا بود یا ضد کودتا؟ قسمت های مهم این اسناد را مورد بررسی قرار داده ام و برای تجدید خاطره خوانندگان ارجمند آن بخش از مقاله یاد شده که به برسی این اسناد مربوط می شود را در اینجا تکرار می کنم. ولی پیش از پرداختن به محتوای مربوطه در مقاله یاد شده ضروری است اشاره شود که در جست و جوی چرایی این شگرد جدید امریکایی ها دوستی گفت شاید هدف این بوده است که ایالات متحده می خواهد با انتخاب حجت الاسلام دکتر حسن روحانی برای خوشایند دولت جدید و تشویقش به مذاکره متوسل به چنین اقداماتی می شود. من با این نظر موافق نیستم چون به گمان من آقای دکتر روحانی هوشیارتر از آن است که ترسیم خطوط سیاسی آینده ایران و نظام جمهوری اسلامی را درگیر این گونه بازی های کهنه و سراسر ابهام نماید. گمان یا برداشت من از این اقدامات سی آی ای این است که هدف ایالات متحده تحکیم سناریوهای شصت ساله امریکایی – انگلیسی است در شرایط اخیر جامعه ایرانی در داخل و خارج که آن سناریوی کهنه را پس از شش دهه مورد تردید و پرسش قرار می دهد.

سناریوی شصت ساله تحریف تاریخ ایران که به گفته دکتر کریم سنجابی، از یاران و طرفداران متعصب مصدق، در تاربخ 22 بهمن 1357 که این انقلاب خرمنی است که تخمش را مصدق کاشت. بدیهی است که از دید سی آی ای و بی بی سی اگر در این سناریوی 60 ساله تردید و تزلزل راه یابد، ملت ایران پی به این حقیقت خواهد برد آن قدرتی که جاده را به نام مصدق برای سرنگونی پهلوی هموار کرد، جز امریکا و انگلیس نبود. به همین دلیل است که نمایندگان این دو قدرت در بی بی سی و صدای امریکا امروز دست از هیچ جنگ تبلیغاتی برای سرپا نگهداشتن باقیمانده این سناریوی به تزلزل افتاده 60 ساله خود داری ندارند.

در اینجا ضروری است اشاره شود که هموار کردن جاده ها برای سرنگونی پهلوی هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد. چون آنچه دکتر کریم سنجابی می گفت مربوط بود به خرابکاری های 60 ساله جبهه ملی و حزب توده و همه شعبات و منشعباتش، به ویژه در اخرین سال نظام پهلوی. مهاجرت آیت اله خمینی از نجف به پاریس در پائیز 1357 و به حضور ایشان شتافتن مدعیان ملی گرایی مصدقی، سبب برملا شدن بی اعتقادی آنان به شعارهاشان شد و راه را برای تبدیل آن حرکات حساب نشده به انقلاب اسلامی هموار نمود، و حقیقتا باید تبدیل آن بلوای قدرت طلبی و انتقامجویی قبیله ای به انقلاب اسلامی را دگردیسی میمنت اثری دانست که از متلاشی شدن حتمی کشور در جنگ تحمیلی و کشمکش های چریکی اجنتاب ناپذیر پسا انقلابی، جلوگیری کرد. در اینجا باید تاکید شود که جنبش ها و تحرکات اسلامی در آن دوران کاملا با حساب تلاش مصدق ستایان متعصب تفاوت داشت.

درحالی که مصدق ستایان متعصب فضای سیاسی جامعه ایرانی را بر اساس تشویق های حزب دموکرات امریکا و سیاست خارجی بریتانیا مسموم کرده و دچار عصبانیت فراوانی نمودند و جامعه عصبانی ایران را به سوی یک سلسله تظاهرات انتقامجویانه و حرکات مطالعه نشده از اوایل سال 1356 سوق دادند تا آنجا که سرشناسانی از بیگانگان بری از هر گونه شایستگی اخلاق سیاسی مانند ویلیام رمزی کلارک William Ramsey Clark، دادستان کل امریکادر دولت های حزب دموکرات، فرد هلیدی Fred Haliday های انگلیسی، و اریک رولو Eric Rolloهای فرانسوی، دست در دست بازرگان ها و سنجابی ها و فروهرهای ایرانی و ده ها تن دیگر از پیروان مکتب قهرمان پرستی مصدقی در خیابان های تهران برای استقلال و آزادی ایران فریاد زدند، حرکات و جنبش های اسلامی از سرچشمه یک تاریخ سیصد ساله – کم یا بیش - آبشخور داشت و نمی توانست هیچ ربطی به سیاست های انگلیسی و امریکایی داشته باشد.

نقش بریتانیا و امریکا در رویدادهای مرداد 1332 (بر گرفته از مقاله 28 مرداد کودتا بود یا ضد کودتا؟) . نکته بسیار مهمی که نمی تواند در این ماجرا ها نادیده انگاشته شود همانا دشمنی های دولت بریتانیای ظاهرا شکست خورده از مصدق بود که سخت در پی تلافی می کوشید دولت او را سرنگون سازد، ولی در دنیای پس از جنگ جهان گیر دوم، دیگر توان و امکان دخالت مستقیم در امور داخلی ایران به سبک و سیاق دوران استعمار را نداشت. به این دلیل، وینستن چرچیل Churchill Winston، نخست وزیر و رهبر جنگی بریتانیاکه از آغاز روی کار آمدن پهلوی در ایران و آغاز سرکشی های ایرانیان در برابر امیال و منافع استعماری بریتانیا که آخرین مراحل آن نجات خوزستان و ملی کردن نفت بود، بی پرده نسبت به ایران و ایرانی دشمنی می ورزید، دست به دامان ایالات متحده شد تا در انتقامجویی وی علیه ایران و ایرانی شرکت کرده و در زیر و رو کردن نظام حکومتی ایران یاری رسان باشد. ولی دولت حزب دموکرات که همیشه حامی و پشتیبان مصدق و مصدقی ها در ایران بوده و هنوزهم هست

غافل از این که عذر خواهی مرحله ای بسیار حساس و حساب شده در روابط بین الملل است و مستلزم تعهد پرداخت های بزرگ به عنوان غرامت، در حالی که وزیر خارجه دولت دموکرات بیل کلینتن Bill Clinton با طرح آن مطالب فقط خواسته است که سیاست خارجی دولت های حزب جمهوری خواه را ضد دموکراسی قلمداد کرده و حزب رقیب را در دیده رای دهندگان امریکایی محکوم کند. آنچه خانم آلبرایت گفته بود هیچ شباهتی به عذر خواهی نداشت، وی گفته بود:. . The Eisenhower administration believed its actions were justified for strategic reasons. But the coup was clearly a setback for Irans political development and it is easy to see now why many Iranians continue to resent this intervention by America. . یعنی: دولت آیزنهاور باور داشت که اقدامش (در ایران) به دلایل استراتژیکی مشروع بوده است. ولی کودتا آشکارا یک عقب نشینی در کار توسعه سیاسی ایران بود و حالا به آسانی می توان دید چرا بسیاری از ایرانیان در برابر این مداخله امریکا همچنان مخالف هستند

به هر حال، استفاده از عنوان کودتا در این برخورد، استفاده ای دیمی (غیر علمی) بود که متاسفانه از آن تاریخ به بعد در بحث های عامیانه به همان صورت استفاده شد و استنباط کودتا بودن حرکت های روز 28 مرداد را نزد همگان، از ماموران اطلاعاتی امریکایی – انگلیسی گرفته تا استادان دانشگاهی ایرانی متداول نمود. استفاده دیمی یا غیر علمی از اصطلاحات علمی در همه جوامع جاری است، ولی نه به اندازه آنچه در کشور ما که هیچ یک از اصطلاحات و مفاهیم علمی حتی در دانشگاه های ما تبیین و تشریح نمی شود. برای مثال، در ایران دهه 1340 و اوایل دهه 1350که دوران پدیده ولیعهد برای سلطنت بود، پدران میانسال به کنایه از عنوان ولیعهد خود در اشاره به فرزندان ذکور اولشان استفاده می کردند، قطعا با آگاهی از این که این استفاده یک استفاده دیمی کنایه آمیز از آن اصطلاح یا عنوان بوده است نه بیان واقعیت. در ایالات متحده امریکا و اروپا هم هرگاه همکاران رقیب در تشکیلاتی توانستند یکدیگر را از شغل و مقامی سرنگون کنند، می گویند علیه آن فرد کودتا کرده اند.

واکنشی مثبت به خواست های چرچیل نشان نمی داد. هنگامی که دولت جمهوری خواه در سال 1953 به ریاست جمهوری ژنرال آیزنهاورEisenhower Dwight به قدرت رسید، سازمان سیا CIA که از قبل نگران تلاش های حزب توده در اتحادی نانوشته با مصدق و یاران بود، سرگرم تهیه طرحی بود برای مقابله با آن وضع که طرح آژاکسOperation Ajax نامیده می شد. عنوان رسمی این طرح سرنگون کردن نخست وزیر ایران، مصدق (نوامبر 1952- اوت 1953) - Overthrow of Premier Mossadeq of Iran (November 1952 – August 1953) بود، ولی عوامل سیا (سی آی ای) به شیوه عامیانه از آن به عنوان طرح کودتا یاد می کردند. در اینجا ضرورت به تاکید دارد که مداخله بیگانه در امور داخلی کشور ما در آن تاریخ، تحت عنوان کودتا یا هر عنوان دیگری محکوم است و به همین دلیل خانم مادلین آلبرایت Madeleine Albright وزیر خارجه ایالات متحده امریکا در دولت حزب دموکرات در سال 2000، آن اقدام را نادرستخواند ولی مصدق ستایان حرفه ای نام عذر خواهی ایالات متحده را بر گفته او گذاشتند،

به هر حال، استفاده از عنوان کودتا در این برخورد، استفاده ای دیمی (غیر علمی) بود که متاسفانه از آن تاریخ به بعد در بحث های عامیانه به همان صورت استفاده شد و استنباط کودتا بودن حرکت های روز 28 مرداد را نزد همگان، از ماموران اطلاعاتی امریکایی – انگلیسی گرفته تا استادان دانشگاهی ایرانی متداول نمود. استفاده دیمی یا غیر علمی از اصطلاحات علمی در همه جوامع جاری است، ولی نه به اندازه آنچه در کشور ما که هیچ یک از اصطلاحات و مفاهیم علمی حتی در دانشگاه های ما تبیین و تشریح نمی شود. برای مثال، در ایران دهه 1340 و اوایل دهه 1350که دوران پدیده ولیعهد برای سلطنت بود، پدران میانسال به کنایه از عنوان ولیعهد خود در اشاره به فرزندان ذکور اولشان استفاده می کردند، قطعا با آگاهی از این که این استفاده یک استفاده دیمی کنایه آمیز از آن اصطلاح یا عنوان بوده است نه بیان واقعیت. در ایالات متحده امریکا و اروپا هم هرگاه همکاران رقیب در تشکیلاتی توانستند یکدیگر را از شغل و مقامی سرنگون کنند، می گویند علیه آن فرد کودتا کرده اند.

ولی آنان این استفاده دیمی کنایه آمیز از اصطلاح کودتا را بیان واقعیت نمی پندارند و خود و دیگران را به اشتباه نمی اندازند. اما در ایرانی که این دقت های علمی در استفاده از مفاهیم و اصطلاحات علمی وجود ندارد، رویداد 28مرداد 1332 به گونه ای جدی و رسمی کودتا با تعاریف علمی آن فرض شده است، بی آنکه توجه شود آقای مصدق رئیس نظام حکومتی، یا اتا نبود که علیهش کو صورت گیرد. ------------------- کاربر گرامی لطفا از نوشتن نظرات طولانی و سریالی خودداری فرمائید در غیر این صورت از درج نظرات شما معذور خواهیم بود. با تشکر

قولو - آبودان -ای دوست ما که در آبادانی نامت مقدس و ملکوت خدا بر تو باد--این شاقل مثل معبود و محبوبش هیچ هنر دیگه ای نداره رهاش کن بره به کار بی پایانش برسه قهر میکنه میره آیدی عوض میکنه ها. حداقل خاصیتش برا ما اینه که پایه خنده س و عین یه موزه میتونی ببینی مردم چماق بدوش چند قرن پیش و قبل از هزاره سوم چطور فکر میکردن و کجای کار بودن از این نوع جنس کمه تو بازار قدرش رو بدون کبلائی.

شاقل ناقلا داری شلوغش میکنی اسناد و اعتراف سیا تو کودتا کردن و شاه برگردون رو ماستمال کنی ها ای شلوغ کبلائی.

چه تلاشی میکنه و چه زحمت جانفرسائی میکشه این شاقلی دوست عزیزمون تا با چند تا آیه و چندتا تحلیل در پیتی از امثال میر فرتوت و مجتهد زاده و داش سعید و همایون ثابت کنه سند سیا بیخوده و حق باشعبون جماعته نه شاقل اون مثنوی هفتاد من کاغذ ارزش یه برگ سند مهر شده و رسمی رو نداره گل لگد نکن اونا رو ببری سبزی فروشی یه تربچه هم بالاش نمیدن اما به هر حال خسته نباشی یکی دوتا شعار حماسی انقلابی هم شعبون و پری جماعت تو جریان کودتا داشتن .مثل( دق دق دق مصدق..) یا( مصدق موش گرفته دمش آتیش گرفته )اینارم به تحلیلای دوستان اضافه کن مراد میده کبلائی.

شاقلی اگر یک ذره دلش برای پهلویها می‌سوخت، بجای ابوعطا خواندن و توهین به دکترمصدق و ضربه زدن به رضا پهلوی، در این شرایط حساس، سعی‌ میکرد برایش رای جمع آوری کند. ضمنا ما ایرانیها اگر کتابخوان بودیم وضعمان از این بهتر می‌بود. این شاقلی فکر میکنه ما بیکاریم خزعبلاتش را بخوانیم.فکر نمیکنم خودش هم اینکار را بکند.

shab sepid - رم - ایطا لیا/ اگر اتقاق نیافتاده بود مردم بجای 34 سال 60 سال راجع به نون سوخته جوش شیرین زده , برنج مسموم , گوشت گندیده , حجاب و بی حجاب و سنگسار ؛ اعدام , شکم گرسنه , اختلاس , دزدی , عدم امکانات بهداشتی ودرمانی , بچه های کار , بابا نان ندارد, بچه گرسنه است , کرایه خانه , گرانی ارزش دلار و کاهش ریال , احمدی نژاد , نماز جمعه ؛ قبرستان و عاشورا , امام زمان ؛ چاه و دعا و امام زاده ؛ کمبود, هوای آلوده , بیکاری , پارازیت و سرطان از همه مهم تر نیروگاه هسته ای بمب اتم حرف میزدنند ؛ خیلی ها هم محلی برای ابراز وجود نداشتند نقش مصدق را کمی دیر تر خمینی بازی کرد. این کودتا یه 26 سالی به این داستان تخفیف داد.

pezhman از (بنویسید وین، ولی‌ بخوانید تهران به لطف فیلتر شکن)- نوشتی‌:(ما ایرانیها اگر کتابخوان بودیم وضعمان از این بهتر می‌بود). فکر کردی همه ایرانیها مثل خودت بی‌سواد هستند با انبوهی از غلطهای املایی مثل (کنترول - ملع عام - واراح) ؟!! تو حتی در رساندن منظور خودت به دیگران هم مشکل داری . حالا که دیدی این رفیق گرمابه و گلستانت تاریخ مصرفش تمام شده با زرنگی میخواهی خودت رو از یک بازنده جدا کنی‌؟ شاید هم ایرانی‌ نیستی‌ که این‌طور به ایرانیها توهین میکنی‌. جمله رو باید به این صورت مینوشتی:(من(یعنی‌ پژمان) اگر کتابخوان بودم وضعم از این بهتر می‌‌بود) .اگر گماشتگان اینقدر مجیز شاه و آخوند رو نمیگفتند عمر استبداد در ایران تا به امروز ادامه نداشت.

نه دیگه با این جماعت شاقلی و شاغلوم و شاباجی برگشت سلطنت به ایران از امکان کاشت خیار شور توی کویر لوت هم کمتره میگن هر چی رو میخوای نابود کنی ازش بد دفاع کن اینام برای شازده حکم غضنفر رو دارن کبلائی.

فروش و علم کردن پیراهن سوراخ پیشوا غشی مثل فروش قایق تو کویر لوت است.آش اینقدر شور است که ارباب هم فهمیده و چپ و راست از خودش سند در میکنه.نفهمیدن فرق شعر حافظ و فردوسی‌ تنها بیسوادی نیست بلکه بیشعوری را نیز شامل میشود.شرمنده باعث اذیت عزادارن کربلای ۲۸ مرداد پیشوا غشی شدیم

سید. بجای پاسخ گویی وبحث سیاسی میخوای مثل رفیقت تازان از این شاخه به اون شاخه بپری. اصلآ در آلمان چی یاد گرفتی؟ حالت خوبه؟!!. حقوق بشر؟, احترام به زنان؟؟ خیلی بچه گانه وحتی خنده دار سعی میکنی موضوع را لوث و یا عوض کنی.اگر ولع و نیازت شفاء و التیام میپذیره. تو بگو شهروین در ایران است.اتفاقآ خیلی دلم میخواست اینجور میبود. اما افسوس که دست ما کوتاه و خرما برنخیل...حکایتی است این پریش احوالیت. یاد فیلم Das Leben Stink افتادم که پریش احوالی, دقیقآ همین رفتار را داشت.امیدوارم لینک مربوطه را مسولین سایت بچاپ برسانند تا شاید دست از حرکات مضحکت برداری. https://m.youtube.com/watch?feature=relmfu&v=Wla61s1A0NY

pezhman از (بنویسید وین، ولی‌ بخوانید تهران به لطف فیلتر شکن)-اون سید گماشته تاریخدان چه گناهی کرده که تو حتی اسم کسی‌ رو که پیش خانواده اش بزرگ شده رو (تازان) می‌نویسی.تارزان درست هست. لغتنامه یادت نره.هرکسی دنبال چیزی میره که مناسب خلق و خوی خودش هست.مشکل اینجاست که تو با دیدن این نوع فیلم‌ها، همزاد پنداری میکنی‌ و خودت رو در قالب شخصیت داستان قرار میدی.همین مسله مشکل روحی‌ تو رو حاد تر میکنه.سعی‌ کن از موضوعات شاد چیز یاد بگیری.تنهائی‌ باعث می‌شه که انسان به دیدن فیمهایی رو بیاره که باعث همزاد پنداری در آنها می‌شه.

farda dir ast1 - آلمان - آلمان- دوست گرامی صحبتم دال بر صیغه فضولی نباشه ولی زیاد سخت نگیر عزیزوم همه ما گهگاهی غلط املائی داریم بعضی از دوستان خارج کشور هستند و شاید زیاد سر و کار با خواندن و نوشتن فارسی نداشته باشند یکی هم مثل من سواد کمی دارم و مثل متن بالا عربده رو اربده (ار بدهِ) و تعیین رو تایین (تا یین) مینویسه! من فکر میکنم رساندن پیام شخص و عقاید او مهم هستند و زبان و نوشتار فقط وسیله است. ما باید در کنار هم و با اتحاد با دشمن اصلی و نه فرضی که همانا کنون دیکتاتوری دینی است بجنگیم. من از پژمان عزیز و شما دوست گرامی میخواهم که روی هم را دورا دور ببوسید و با هم آشتی کنید :0) به امید دوستی

سید توهم چند تا اشتباه در نوشتن داری جهت اطلاعت.(آدم جائزالخطا است)(مسله=مسئله) (فیمهایی=فیلمهایی)(حاد تر =حادتر)

سی‌ آی‌‌ ای تقدیم می‌کند!!!!! با شرکت سیروس کلّه در نقش شعبون بی‌ مخ و آبجی‌ ماست بند در نقش پری بلنده!!!! برنامه امشب و هر شب سینما آریامهر کبیرررررر ههههههه

مثل اوایل آن قلاب نان به هم قرض بدهید شمایی که به جای بر انداختن شاه که فکر میکردید خائن است و انتخاب یک آزادی خواه یک بی‌ پدر مادر ۱۰۰۰۰ پدر عرب عربستان را حمایت کردید بر تمام اعدامها صحه گذاشتید با دروغ‌های کثافت و اشغال مثل سینما رکس و مقصر ساواک!!!! خمینی را حاکم بر جان و مال ملت کردید و هنگامیکه دیدید از این آش چیزی نصیبتان نشد ملت را در آتش انداختید و خود به خارج آمدید!!!! ننگتان با د گروه مزدوران که جز یک نفر که برایش چاپلوسی می‌کنید حال میخواهید عمل شرم آور خود را حتی در مقابل زنده یاد بختیار که فدای شما بی‌ رگهای حقّه باز شد ماست مالی‌ کنید !!!!!!حال مزورانه این بار مصدق را انتخاب کرده اید که خود را تبرئه کنید-- ننگتان با د فریبکاران!!

قسم به روح صاحب کتاب لولهنگ نامه،آن سید مادون مقام که در کنار گماشتگی،کتابت هم میکرد باهات موافقم که انسان جائز الخطاست.ولی‌ نه اینکه کلماتی رو استفاده کنه که در هیچ لغتنامه ای یافت نشه.مثل کلمه (مهاوره)یا (ملع عام).تو دست استادت غلامعلی حداد قاطر رو در ساختن کلمات من در آوردی از پشت بستی!! کلمه مهاوره از اختراعات تو هست که در جهان به یادگار خواهد ماند.صحبت غلط املایی یک بحث هست و نفهمیدن چیزی که می‌نویسی چیز دیگر. نمونه میخواهی؟ نوشتی‌:(خوشت آمد چه جواب ددمنشانه ای بهت دادم؟!..) خب‌ خودت اعتراف میکنی که مثل یک حیوان به دیگران جواب میدی.(دد= حیوان وحشی، ددمنشانه=مانند حیوانات وحشی، با خلق و خوی حیوانات). وگرنه از کامنت‌های تو باید صحیح گیری کرد ،نه غلط گیری.چون تعداد کلمات صحیح ،کمتر از کلمات غلط است :(توهم-واراح- توجیح -کنترول-سدعلی-انداصلت-حآلا-دمب-سازان ملل-واراح-بودرا-راجب-همیجوری-همیجوریشم...).پس کی‌ آیفون جدید میخری؟! لغتنامه هم داره؟

Ghooloo - آبادان - ایران -آقای محترم ، به افراد ریاکار و دورو اعتماد کردن خطاست.این بی‌سواد طرفدار دادن حق حضانت یک بچه بدبخت به دو مرد همجنسگراست.همیشه هم از بچه بازها و متجاوزین به عنف حمایت میکنه. حالا چرا گفتم ریاکار و دورو.یه نگاهی به کامنتهای مقاله (خلاصه سند محرمانه سیا درباره کودتای بیست و هشتم مرداد) بینداز و ببین که این موجود که در پایین تمام مقالات مربوط به کودتای ۲۸ مرداد فریاد زنده باد مصدق سر میداد از ترس آقا زینب سایت( آقا آرتمیس) که فحش رو کشیده به طرفداران مصدق،لال شده.کسی‌ که در یک محیط مجازی از یک کاربر دیگه اینقدر حساب میبره،توقع داری در زندگی‌ حقیقی‌ چه گلی‌ به سر طرفداران آزادی و دمکراسی بزنه؟!!!

این جماعت مخ فریز شده و گیر کرده توی ان قلاب(بقول خودشون)چنان دماغشون به یخ 57 چسبیده که نمیدونن از اون بقول شاقل و شاباجی مردم نمک نشناس ( شاه نمکی بوده؟)یا خاک ناسپاس( خاک . سپاس ؟)چیزی نمونده و امروز جمعیت نزدیک 80 میلیونه یعنی بیشتر جمعیت از این گناه کبیره مبران از اون عده مرتکبین هم خیلی هاشون رو یا همین حکومت اعدام کرد و به سزای نمک نشناسی رسوند و دل شاقلی رو شاد کرد یا تو جنگ کشته و معلول شدن یه عده زیادی هم فراریدن به خارج و حالا از اونور بوم افتادن چماق و عربده کش سلطنت به خاک مغاک رفته شدن و برای جبران به خیال خود خیانت و خطا روزی 17 بار شاه و شازده آب میکشن و خلایق هرچه لایق میگن اون بقیة السیف هم که یه عده مطابق معمول هر دربار شیخی و شاهی دم جنبان قدرت و سهم بگیر شدن الباقی هم در حال طی سرازیرین حالا شاقل یا شاباجی محترم آرزو داره یکی مثل اون عرب که قراره جمعه بیاد ظهور کنه مرده و زنده رو بسوزونه و بکشه و انتقام شاه شهید و اکبر و اصغر رو بگیره و اینم دلش خنکشه چون این جماعت سترون جز خواب و خیال و آرزو .تف و لعنت و مرگ و درود کار دیگه ای ازشون بر نمیاد کبلائی.

farda dir ast1 - آلمان . سیدتازی و لجباز. قبول کن که همان ایرادی را که بمن گرفتی در کامنتهای بالای خودت هم هست. در یک سطر ونیم سه تاغلط و خطا کردی!!!.. در حالی که من در صد سطر چنین خطاهایی را دچار شدم.تو هم آدم باش وقبول کن اشتباه نوشتی.دیدی حرفم در مورد لجبازی و یکدندگی وکله شق بودن وپریشحالیت درست از آب در آمد؟.وآن فیلمی که برات لینکش را فرستادم, شرح پریشحالی تو بود. در ضمن, از قدیم گفته اند: با .. باید به زبان خودش حرف زد. به همین دلیل, من با تو به زبان ددمنشانه حرف زدم.. حالا منظور اون موقع منو گرفتی,ای سیدددمنش؟(ایرانیان معتقد بودند تازیان, دیو و دد هستند وهنگامی که فرماندار سیستان برای عقد قرارداد به پیش فرمانده تازیان رفت.. دید که این تازی تعدادی از اجسادایرانیان را روی هم ریخته وبر روی جسدها فرشی پهن کرده.( تا به این وسیله ایجاد رعب و وحشت کندو خود را مهم جلوه دهد.) در همین حال فرماندار سیستان خطاب به همراهانش گفت: اجدادمان معتقد بودند دیو و دد هنگام روز میخوابند پس این دیو چیست؟؟!!..)آری سید تازی, امیدوارم حالا دوزاریت افتاده باشد.

البته در مورد کودتای ۲۸ مرداد که تاریخ مملکت رو به دیکتاتوری گذاشت و شرایط برای انقلاب با باج دادن به آخوند و دیدار با ائمه اطهار در خواب و بیداری که حتی خمینی هم چنین ادعایی نکرد، مهیا شد، نظری نمیدهم ولی باز هم تکرار میکنم که من شاه اللهی نیستم ولی شاه اللهی ها را دوست دارم!!!!

Gooloo- عزیز آبادانى ، فکر میکنم جوابت رو گرفتى که این آقا جواد سایت(پژمان) چه سیاه بازى هست. هم سرش داخل کیسه هست و هم از آخور میخوره. اینها همان کسانى بودند که صبح ، زنده باد مصدق مى گفتند و شب ، فریاد مرگ بر مصدق سر مى دادند. اینجا هم همینطورى که. میبینى در حال سفسطه و ماستمالى بیسوادى هاى ناتمام خودش هست تا موضوع وحشت خودش رو از اون کاربر روانى رو به حاشیه ببره .منظور، مرد زن نماى سایت ( آقا آرتمیس) هست .در زیر مقاله اى هم که پیشتر اشاره کردم، خودش با بیشرمى اعتراف میکنه که داراى چندین اسم کاربرى هست.اگر دقت کنى، طرفداران بچه بازها و منحرفین جنسى و موضوعاتى از این قبیل ، فقط چند کاربر انگشت شمار هستند ولى با انبوه اسامى کاربرى.یکبار دیگه جوابى رو که درباره (جواب ددمنشانه) داده رو بخوان و ببین داشتى روى دیوار چه آدم بى سوادى یادگارى مینوشتى

farda dir ast1 - آلمان - آلمان_ صلاح مملکت خویش را خسروان دانند. با عرض پوزش از هر دوی شما!

پژمان ، شاهین، جواد از ( قبلا تصور میشد تهران. ولى خودش میگه چهار اسم کاربرى داره و با فیلتر شکن طى الارض میکنه . اون هم در سه صوت)-به روه(روح) آن اجوز(عجوز) تاریخ نویص (نویس) که در صفر (سفر) به احواض(اهواز) کتابت میکرد و به هرمت(حرمت) پالان کشیدنش در رکاب شخس(شخص) همایونى ، هرچه شما بگویى عین سواب (صواب ) ومعقول اصت(است). از جمله(مهاوره-ملع عام-توجیح) که تا ابد در سفهات (صفحات ) این صایط (سایت) براى جهانیان به یادگار خاهند(خواهند) ماند و ( جواب ددمنشانه شما به دیگران که خود معتقد هستید که چونان بهائم به دیگران پاسخگو بوده اید و هستید و خواهید بود) بعنوان سندى در تائید سطح سوات( سواد ) شما در نظر گرفته خواهد شد.اى جواد(پژمان) گرامی . ورود شما را به جمع خود تبریک و به ملت ایران تسلیت ارض(عرض) مى نمائیم. از طرف غلامعلى حداد قاطر.

دوستان برای اینکه سوء تفاهمی نشه و اشخاص مریضی که کارشان فقط انگ زدن به این و آن است به بنده هم یک انگ نچسبانند، عرض کنم که من مدتی متوجه شدم شما دو نفر بد جوری با هم درگیرید و از آنجا که همیشه صحبت از اتحاد و همبستگی کردم، گفتم شاید دوست داشته باشید با هم دشمنی نکنید (احتیاجی هم نیست دوستی کنید) و گفتم از راه دور روی هم را ببوسید و آشتی کنید ولی از آنجا که آدمهای منفیگرا و مغز فندقی که برای پلاکارد دست گرفتن همیشه حی و حاصر هستند بنده همینجا حرفم را پس میگیرم و بابت این دخالت بیجا باز عذرخواهی میکنم چون هیچکدام از هر دوی شما را نمیشناسم و دوستی و دشمنی شما هم نه برای من سود و منفعتی دارد و نه ضرر و زیانی. پس به راه خود ادامه دهید! موفق باشید