چهار خطای راهبردی روحانی در تشکیل کابینه

مجید محمدی ( جامعه شناس )

حسن روحانی حدود سه دهه است که به واسطهٔ کار در شورای امنیت ملی و مرکز تحقیقات استراتژیک با تعیین و دستکاری در راهبردها و نیز چگونگی به عمل در آوردن آنها از طریق سیاستگزاری و تصمیم‌گیری سروکار دارد.

اما او در فاصلهٔ ۲۴ خرداد تا ۱۲ مرداد ۹۲ غیر از عدم واکنش به غرق شدن ایرانیان مهاجر در آب‌های استرالیا و ترکیه، و عدم ارسال پیام در باب غرق شدن ۱۲ ایرانی در دریاچهٔ سد کارون ۳ چهار خطای راهبردی در تعیین همکاران خود مرتکب شده است:

حذف اصلاح‌طلبان

روحانی با مدعای فراجناحی بودن در کارزارهای انتخاباتی وارد شد. این ادعا باید در عمل خود را با انتخاب وزرایی با تجربه و کارا از همهٔ جناح‌ها به عمل در می‌آمد اما حذف وزاری صرفا همکار دولت خاتمی (احمد مسجد جامعی، جعفر توفیقی، و علی یونسی) تحت فشار خامنه‌ای نشان داد که کابینه فرا جناحی نیست بلکه یک شرکت سهامی متشکل از نیروهای نزدیک به خامنه‌ای، رفسنجانی، ناطق نوری و خود روحانی است.

کابینه‌های دلخواه این چهار تن را تصور کنید: خواهید دید که کابینهٔ روحانی محصول مخرج مشترک و مصالحهٔ میان آنهاست. اصلاح طلبانی که به روحانی رای دادند اکنون نباید چندان جا بخورند چون متحدان روحانی نه خاتمی و موسوی و کروبی بلکه رفسنجانی و ناطق نوری بوده‌اند. روحانی با تسلیم شدن در برابر خامنه‌ای در واقع به اصلاح طلبان می‌گوید همراهی خامنه‌ای را به همراهی اصلاح طلبان ترجیح می‌دهد و روز مبادایی نیز برای نیاز به آنها نمی‌شناسد. اصلاح طلبان در آینده وی را در برابر خامنه‌ای و بیت تنها خواهند گذاشت.

روحانی تصور می‌کند که معترضان به وضع موجود همانند دوران انتخابات در هر حال مجبور به حمایت از وی هستند اما در دورهٔ انتخابات افراد میان بد و بدتر انتخاب می‌کنند و بعد از آن اگر وی توجهی به مطالبات آنها نکند او را در برابر گرگ‌های بیت تنها می‌گذارند.

عدم دعوت به کار رقبای انتخاباتی

از روحانی انتظار می‌رفت که با توجه به سخنانی که در باب تدبیر و توجه به خواست اقشار مختلف مردم داشت سهم لازم را به رقبای انتخاباتی خود بنا به سهمی که از آرا داشتند بدهد بالاخص آنها که سهمی در پیروزی وی داشتند. قالیباف و رضایی و ولایتی و عارف می‌توانستند در کابینهٔ وی جایی داشته باشند اما بحث وزارت شهرسازی قالیباف، دبیری شورای امنیت ولایتی، معاونت اولی عارف و وزارت اقتصاد برای رضایی، از حد شایعه فراتر نرفت. هیچ گونه تضادی میان نظرات ولایتی، عارف و قالیباف با سیاست‌های اعلام شدهٔ روحانی به چشم نمی‌خورد. روحانی اصولا فردی عملگراست و برنامهٔ ایدئولوژیکی دنبال نمی‌کند تا این وجه افتراق پرناشدنی میان او و رقبایش باشد.

عدم پیشنهاد همکاری به عارف که بدون کنار رفتن وی روحانی حداقل در دور اول به پیروزی نمی‌رسید نادیده گرفتن رای و نظر بخشی از رای دهندگان به روحانی بوده است. روحانی باید نگاهی به رفتار سیاسی اوباما می‌انداخت که با دعوت هیلاری کلینتون (سرسخت ترین رقیب وی) به کابینه به اعضای حزب دمکرات نشان داد که ظرفیت همکاری با رقبا را نیز دارد.

نادیده گرفتن زنان

حتی احمدی نژاد که از جهت نادیده گرفتن عقل جمعی و کارشناسی شهرهٔ آفاق و انفس است این نکته را متوجه شد بود که باید زنانی را در تیم خود در مناصب معاونت و حتی وزیر داشته باشد. در دولت و همکاران رده بالای روحانی که ترکیب ن تا حد زیادی روشن شده است حتی یک زن به چشم نمی‌خورد. این یعنی عدم احساس نیاز به افکار عمومی و رای زنان و نمایشی تلقی کردن رای آنها. روحانی پس از انتخاب شدن ظاهرا به قدرت چانه زنی خود با رهبر جمهوری اسلامی و روابط دیرینهٔ خود با اعضای کاست حکومتی بیش از اندازه متکی است و به پشتیبانی عمومی (که نیمی از آنها را زنان تشکیل می‌دهند) احسس نیاز نمی‌کند. روحانی روزی که خامنه‌ای وی را در تنگنا بگذارد مثل همهٔ روسای دولت‌ها از عدم توجه به قدرت مردم غبطه خواهد خورد.

خامنه‌ای اگر در موردی با روحانی اختلاف پیدا کند بر داغ و درفش خود متکی خواهد بود اما روحانی داغ و درفش ندارد و باید به مطالبات و پشتیبانی مردم ارجاع دهد. مردمی که وی آنها را نادیده می‌گیرد (درست همان اشتباه خاتمی که در بالا می‌خواست مسائل را حل کند) پشت سر او نخواهند ایستاد.

خامنه‌ای قبل از انتخابات گفت که فقط یک رای دارد ما امروز نگاه کنید که سهم وی در کابینه بیشتر است یا سهم ۳۸ میلیون زن، ۷ تا ۹ میلیون ایرانی سنی مذهب، دهها میلیون اقلیت قومی، صدها هزار ایرانی مسیحی، یهودی، زرتشتی و بهایی، میلیون‌ها سکولار مذهبی و غیر مذهبی، و میلیون‌ها شیعهٔ مخالف حکومت؟ همین کفهٔ نامتوازن است که روحانی را مثل رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد در برابر زیاده خواهی‌های خامنه‌ای خلع سلاح خواهد کرد.

گم شدن اعتدال

اعتدال از مفاهیم سلبی‌ای بود که روحانی برای نفی اصلاح طلبان و تیم احمدی نژاد به کار گرفت، همان تصوری که هاشمی رفسنجانی دو دهه است از اعتدال عرضه می‌کند. به همین دلیل هنگامی که دورهٔ پی گیری ایجابی این مفهوم مبهم به میان آمد (انتخاب اعضای کابینه و عرضهٔ برنامه‌های آنان) این مفهوم تبخیر شد. همن طور که مفعوم عدالت به سرعت در عزل و نصب‌ها و شعارهای مبارزه با فساد احمدی نژاد در کنار کاهش نرخ بانکی برای وام گیرندگان خودی تبخیر شد شعار اعتدال روحانی نیز در یکی دو ماه اول دولت وی به همین سرنوشت دچار خواهد شد.

اگر علی جنتی (فرزند احمد جنتی، وزیر پیشنهادی ارشاد) و عباس آخوندی (با جناق علی اکبر ناطق نوری، وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی)، و محمد نهاوندیان (رئیس دفتر رئیس جمهور) سه تن از بازیگران حرفه‌ای سیاست در سه دههٔ اخیر که هم با دولت‌های خاتمی و رفسنجانی و هم با موتلفه و علی لاریجانی و احمدی نژاد می‌توانند کار کنند و کرده‌اند و سخنی از حقوق مردم از آنها شنیده نشده است یا عبدالرضا رحمانی‌فضلی (از امنیتی‌های نزدیک به علی لاریجانی، وزیر پیشنهادی کشور) و مصطفی پورمحمدی (از سه کارگزار اعدام‌های دسته جمعی در دههٔ شصت و وزیر کشور احمدی نژاد، وزیر پیشنهادی دادگستری) تجسم اعتدال و امت وسط باشند روحانی حتی افرادی را که با کمترین خوش بینی و امید به وی رای دادند از دست خواهد داد. ظاهرا خصیصهٔ اعتدال در برخی اعضای کابینه و همکاران روحانی به "ماندن در قدرت به هر قیمت" و فقدان مبانی و اصول ترجمه شده است. با این تعریف از اعتدال، همهٔ وزرایی که با دولت‌های گوناگون کار کرده‌اند (با هر انگیزه و روش) در فهرست اعتدالیون قرار می‌گیرند.

روحانی بعضا از افرادی برای حضور در کابینه دعوت کرده است که هم شریک کامیابی‌های احمدی نژاد در کسب قدرت و تضییع منابع کشور بودند و هم بعدا در صف نخست منتقدان او ایستادند.

***
این خطاهای راهبردی باعث می‌شوند روحانی هیچ کارتی برای بازی در مقابل خامنه‌ای در اختیار نداشته باشد. خامنه‌ای در کار با رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد نشان داده که در چارچوب قانون نمی‌تواند با دیگر مقامات کار کند. مقامات اگر کارتی در برابر وی نداشته باشند هم در برابر مردم سکهٔ یک پول می‌شوند و هم در برابر خامنه‌ای به بازیگری کتک خور یا بدلی تبدیل می‌شوند که تنها صحنه‌های خطرناک و دردآور را بازی می‌کنند و در فیلم حتی دیده نمی‌شوند. سرنوشت محمد خاتمی امروز درس آموز است که حتی به مراسم تنفیذ و تحلیف روحانی دعوت نمی‌شود.

+103
رأی دهید
-45

اسی777 - نیوکاسل - انگلستان
از اول هم پیدا بود که این خیمه شب بازی بیش نیست و سگ زرد برادر شغال است.
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 04:00
aidina - تهران - ایران
واقعا تحلیل مزخرفی بود.
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 04:06
Dara va sara - پرت - استرالیا
samuk66 - لندن - انگلستان...اینو خوب بخون. تازه اولشه....انتخاب رئیس جمهور...هندونه خریدن نیست که اول بخری و بعد ببری خونه ، ببینی که قرمزه یا نه....بعد هم بگی: همینه که هست..........با رای دادن و انتخاب کردن. داری اینده خودتو بچهاتو و کشورتو تعیین میکنی. اینده من بدبخت هم تعیین میکنی.
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 04:13
naderan - یوتوبوری - سوید
مردم صبر نکنید اینها نمی توانن گشور را اداره بکنن . چهل سال ببازی گرفتن شما را .تنها نجات ایران .نسل ملاه را از بین ببرید. دیگر صبر نکنید تا این گاگول کاری بکنه . این فرد گثیف تر از همه شان هست .ببازی گرفتن شما را
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 03:47
shytoon - وادوز - لیچتن اشتین
.....شما ها چه دلتون خوشه ؟؟؟؟؟....سگ زرد برادر شغاله. امروز فردا صدای بگم بگم این یکی‌ هم در میاد.
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 07:48
princesse - تهران - پرژن
به درکککک خلایق هر چه لایق
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 10:24
tabarzinn - یوله - سوئد
روحانی خطا و اشتباه نکرده, این یک دروغ عمدی بود ، مسلمین‌ تو مرام خودشون یک اصلی‌ دارند به اسمِ تقیه یا دروغ گوئی مصلحتی. خمینی هم با عوام فریبی وقتی‌ که در پاریس بود به مردم قولِ آزادی و آب و برق مجانی‌ داد...روحانی هم از جمله دروغ هاش وارد کردنِ اصلاح طلب‌ها به میدان بود که ظاهراً منتفی شد....احمدی نژاد هم بارها از تقیه استفاده کرد...به گفته هاش پیش از انتخابات ۸۴ در باره موی جوانان گوش کنید...
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 09:27
آزاد10 - آلمان - المان
آیدینا کاملا موافقم با تو
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 13:09
fred1540 - هرنه - بلژيك
سلام اگه بخوام از تحلیل بگم آقای روحانی‌ رو باید صبر کرد دید تنها چیزی که مهم است انسانها همیشه در حل تغییر کردن هستند و شاید در مورد روحانی‌ چنین اتفاقی افتاده باشد ولی به خاطر آین که در حکومت اسلامی همه چیز در دست رهبر هست کم‌تر به نظر میرسه که ))))))))).
‌سه شنبه 15 مرداد 1392 - 19:11
اردشیر16 - سئول - کره جنوبی
از دولتی که رییس جمهور آن یک شخص روحانی و ملزم به ولایت فقیه هست و اعضای کابینه او هم تا حدود زیادی در دوران تبلغات ریاست جمهوری مشخص بود آیا انتظار داشتیم که شاهد درخشش یک عصر دمکراتیک و روابط بسیار خوب و معقولانه با دنیا باشیم؟ در خوش بینانه ترین حالت, اوضاع بر میگرده به زمان رفسنجانی. در واقع احمدی نژاد کاری رو با مردم ایران کرد که بسیاری از مردم آرزوی دوران رفسنجانی رو کردند.در هر حال زندگی در گرمای 50 درجه از زندگی در دهانه آتشفشان قابل قبول تره. گرداننده واقعی این مملکت ترکیبی از مافیای سپاه پاسدارن و بیت رهبریه.حداکثر کاری که روحانی میتونه با کسب اجازه از دایره رهبری ایران انجام بده کم کردن تحریمات و بهبود نسبی کیفیت زندگی مردمی باشه که شاید دیگه داشتن به آستانه طغیان خود نزدیک میشدند.طغیانی بر اساس شکمهای گرسنه و قلبهای شکسته از تبعیضات بود و نه بر اساس شعار پوچ یا حسین میر حسین.
‌چهارشنبه 16 مرداد 1392 - 12:17
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.