ایران وایر , همایون خیری گزارش سال 2012 سازمان بهداشت جهانی میگوید بیش از 350 میلیون نفر از مردم جهان دچار انواعی از افسردگی هستند و این در حالیست که افسردگی گروه بزرگی از آنها به درمانهای دارویی جواب نمیدهد و شرایط بهداشت روانی آنها رو به وخامت بیشتری میرود. یک گروه پژوهشی از دانشگاه جیواسکیلا در فنلاند در گزارشی که در نشریه روانشناسی پیشرو منتشر کردهاند به یافتههای خود در سودمندی "رقص درمانی یا Dance Movement Therapy " که به اختصار به عنوان DMT شناخته میشود بعنوان یکی از روشهای قابل توجه در در درمان مبتلایان به افسردگی پرداختهاند.
پژوهشگران فنلاندی به شیوع افسردگی در این کشور و عامل 40 درصد از کار افتادگی منجر به بازنشستگی زودرس شاغلان فنلاندی اشاره میکنند و میگویند رقص درمانی با ایجاد رابطه عمیق میان مبتلایان به افسردگی و جامعه پیرامون به آنها کمک میکند تا به درجات قابل توجهی بر عوارض افسردگی غلبه کنند.
پژوهشگران دو دانشگاه لیدز و اج هیلز در بریتانیا نیز که در گزارشی به کارآیی رقص درمانی اشاره کردهاند میگویند اثرات درمانی رقص بر بیماران قابل مقایسه با درمانهای داروییست که بطور معمول دارای اثرات جانبی هستند.
نگاه تهیه کنندگان هر دو گزارش به برتری رقص درمانی نسبت به شیوههای روانکاوی نیز بر این اساس است که گاه مبتلایان به افسردگی قادر نیستند درباره احساساتشان آنچنان که باید توضیح بدهند و در نتیجه فشار روانی افسردگی منجر به وخیمتر شدن شرایط آنها میشود. در حالی که وقتی بیماران فرامیگیرند که چگونه آنچه را به زبان نمیآید با زبان رقص و حرکات بدنی بیان کنند بطور عمومی احساس بهتری پیدا میکنند و به درمانگران خود نیز کمک میکنند تا مسیر درمان آنها را بهبود بخشند.
یک دهه پیش از انتشار این گزارش پژوهشگران سوئدی یافتههای خود از مزایای رقص گروهی بعنوان راهی برای بهبود آلزایمر را منتشر کرده بودند. در گزارش پژوهشگران موسسه کارولینسکا در سوئد بر این نکته تاکید شده بود که رقص از طریق ایجاد احساسات مثبت و ایجاد زمینه برای ارتباط افراد با یکدیگر در بهبود مبتلایان به آلزایمر نقش مهمی داشته باشد.
گرچه رقص بعنوان یک هنر ریشههای تاریخی در بین ملتهای مختلف دارد اما رقص بعنوان شیوه درمانی در سال 1950 میلادی توسط ماریان چیس معرفی شد. چیس که در نوجوانی در اثر یک سانحه دچار درد کمر شده بود به توصیه پزشک معالجش حرکات بدنی را بعنوان راهی برای تقویت عضلات کمر خود دنبال کرد. اما علاقمندی به رقص او را به مدرسه رقص دنیشوان در نیویورک و سپس برای کمک به بازپروری سربازان جنگ حهانی دوم در بیمارستانها کشاند.
آنچه در مرکز توجه برنامههای درمانی ماریان چیس قرار داشت و اکنون بعنوان یک شیوه درمانی دنبال میشود بروز احساسات عمیق شخصی از طریق زبان بدن است. چنین شکلی از توصیف شرایط روحی برای مبتلایان به افسردگی از این جنبه اهمیت مییابد که بیان ریشههای افسردگی بصورت نوشتاری در بسیاری موارد برای مبتلایان قابل ارائه نیست.
تهیه کنندگان گزارش در فنلاند میگویند مردم در این کشور بمرور زمان از فعالیتهایی نظیر ورزش و رقص دور شدهاند و اثرات مثبت تحرک جسمانی در آنها کاهش یافته است. از جمله دلایلی که برای کاهش فعالیتهای ورزشی و رقص به آن اشاره شده است تغییر سبک زندگی و افزایش استفاده روز افزون از خودروست. گزارش میگوید مقایسه نسلهای مختلف فنلاندی نشان میدهند سالمندان این کشور که سبک زندگی پرتحرکتری داشتهاند نسبت به نسل فعلی سالمترند و همین کم تحرکی و ارتباط کم با افراد جامعه باعث شده تا افسردگی بطور گستردهای در میان فنلاندیها شیوع پیدا کند.
پژوهشگران فنلاندی در گزارش خود مینویسند نکته قابل توجه در آزمایشهای آنها این بوده که مبتلایان به افسردگی که به درمانهای دارویی متداول جواب نمیدادهاند وقتی در مدت سه ماه با دو جلسه برنامه رقص درمانی در هفته تحت معالجه قرار گرفتند به درجات بمراتب بهتری احساس سرخوشی و خروج از شرایط افسردگی را تجربه میکردند.