قتل مرد غریبه در خانه زن متاهل

مردی که به اتهام قتل عمد پای میز محاکمه رفته است، ادعا می‌کند مقتول مزاحم همسرش می‌شد. این مرد اکنون در انتظار اعلام حکم قضات دادگاه کیفری استان فارس است.

ماموران اوایل سال گذشته در پی تماس فردی با مرکز 110 و اعلام گزارشی مبنی بر حضور سارق در منزلش راهی آنجا شدند و وقتی به محل اعلام‌شده رسیدند جنازه مردی را دیدند که در خیابان رها شده بود و به نظر می‌رسید هدف ضربات چاقو قرار گرفته است.  کارآگاهان جنایی دقایقی بعد از اینکه از ماجرا مطلع شدند به آنجا رفتند و تحقیق در این خصوص را آغاز کردند. آنها فهمیدند مقتول مردی به نام سعید است که ساکنان آن خیابان وی را نمی‌شناسند و از اهالی آنجا نیست. کارآگاهان با توجه به تماس اولیه احتمال دادند مردی که از حضور سارق در خانه‌اش خبر داده بود از ماجرای قتل مطلع باشد به همین دلیل به خانه موردنظر رفتند اما همسر مرد ناشناس به کارآگاهان گفت شوهرش در خانه نیست و او هم چیزی درباره قتل نمی‌داند.

افسران جنایی بعد از انتقال جنازه به پزشکی‌قانونی بار دیگر به آن خانه بازگشتند و این‌بار فهمیدند زن جوان نیز ناپدید شده است. در شرایطی که حدس زده می‌شد سعید، قربانی کینه‌جویی شده است، فرار زوج جوان سبب شد ظن کارآگاهان نسبت به آنها بیشتر شود و این دو تحت تعقیب قرار گرفتند.

زن و شوهر مشکوک که علی و سمیه نام دارند در پی تحقیقات گسترده پلیسی شناسایی و دستگیر شدند. آن دو ابتدا قصد داشتند اتهام قتل را انکار کنند اما علی سرانجام لب به اعتراف گشود و جزییات جنایت را شرح داد. سپس همسر وی نیز گفته‌های شوهرش را تکرار و ادعا کرد مقتول مزاحم او می‌شد.
پرونده این جنایت بعد از طی مراحل مقدماتی در اختیار قضات دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت و متهمان هفته گذشته محاکمه شدند. نماینده دادستان در این جلسه علی را به مشارکت و همسرش را به معاونت در قتل متهم کرد. اولیای‌دم مقتول نیز قصاص قاتل را خواستار شدند. سپس علی به دفاع از خودش پرداخت. او گفت: «مدتی بود به رفتارهای سمیه شک کرده بودم و فکر می‌کردم او با مردی رابطه دارد. ما بارها سر این موضوع با هم درگیر شدیم تا اینکه سمیه به من گفت مردی مزاحمش می‌شود و او هیچ تمایلی به ملاقات و گفت‌وگو با آن مرد ندارد. وقتی این موضوع را فهمیدم تصمیم گرفتم مرد مزاحم را به قتل برسانم.»

وی افزود: «روز حادثه وقتی زودتر از همیشه به خانه بازگشتم احساس کردم اتفاقی غیرعادی رخ داده است بعد از کمی پرس‌وجو فهمیدم آن مزاحم به خانه‌ام آمده و در کمد پنهان شده است. چاقویی برداشتم و سراغش رفتم ما با هم درگیر شدیم و من ضربه‌ای به وی زدم و او را کشتم و بعد هم جسد را در خیابان رها کردم. سپس با پلیس تماس گرفتم و مدعی شدم دزد به خانه‌ام زده است. بعد از آن تلفن فرار کردم. ساعتی بعد وقتی با سمیه تماس گرفتم او گفت پلیس دنبالم آمده بود، به او گفتم سریع از خانه فرار کند. بعد از آن مدتی سرگردان بودیم تا اینکه بالاخره دستگیر شدیم.»

سمیه نیز وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: «من در قتل نقشی نداشتم. سعید از مدتی قبل مزاحمم می‌شد و هرچه به او می‌گفتم من متاهل هستم و تمایلی به رابطه با او ندارم، دست از سرم برنمی‌داشت و به رفتارهایش ادامه می‌داد. روز حادثه هم در حالی‌که می‌دانست شوهرم در منزل نیست به خانه ما آمد اما دقایقی بعد علی غیرمنتظره وارد خانه شد. سعید که احساس خطر کرده بود به‌سرعت داخل کمد دیواری رفت تا در آنجا پنهان شود اما شوهرم موضوع را فهمید و با وی درگیر شد.»

بنا بر این گزارش هیات قضات بعد از شنیدن دفاعیات دو متهم برای صدور رای وارد شور شدند.

+45
رأی دهید
-18

Zolf Ali - دبی - امارات
ینی خونه اینا بی در و پیکر بوده که طرف راحت اومده داخل خونه زنه هم هیچ عکس العملی نشون نداده تا اینکه شوهرش سرمیرسه؟؟؟؟ نه کرم از خود زنه بوده
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 00:31
ايرانشهر - تهران - ایران
عجب!!؟؟ عاقبت مفت سواری
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 02:38
asemanabi1 - اتن - یونان
چه جالب بود این داستان......معلوم که زنه خیانت میکرده ...اون زوز هم شوهرش سر رسیده یارو هم رفته تو کمد .......خیلی احمق بود این شوهر که فکر کرده زن پاکی داره........بابا یارو اومده تو خونه رفته تو کمد .....
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 04:22
ojagh gaz - تهران - ایران
سمیه خانوم اصلا تمایلی به صحبت کردن با آقا سعیدو نداشتن ولی‌ چه جوری آقا سعید تونستن وارد خونه بشن و بعدش داخل کمد خودشونو پنهان کنن؟؟؟؟!!!! کرم از خود سمیه خانوم بوده .اگر محکم و سخت جواب اون طرفو میداد ،آقا سعید جرات نمیکرد که مزاحم سمیه خانوم بشه .
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 06:25
hossein+87 - ایران - ایران
آشغال ، خونت رو از کجا بلد بود؟ چه جوری اومد تو خونت؟ تو کمد چه غلطی میکرد؟ زنیکه ی هرزه.
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 06:48
bambook - تهران - ایران
{ سمیه نیز وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: «من در قتل نقشی نداشتم. سعید از مدتی قبل مزاحمم می‌شد و هرچه به او می‌گفتم من متاهل هستم و تمایلی به رابطه با او ندارم، دست از سرم برنمی‌داشت }. طفلک این حـ... راست میگه هیچ تمایلی به رابطه و سکس با یارو. نداشته فقط برای زنگ تفریح خیانت میکرده و یه حـ... تر از خودشو تو کمد پنهان کرده بوده . تا کی میخوان یه سری از این زنها از زن بودنشون سو استفاده کنن ؟؟؟
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 07:22
ADSI - شانگهای - چین
متجاوز به ناموس رو باید به اتش کشید.دستان این مرد رو باید بوسید
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 08:48
faghat zartosht - شیراز - ایران
امان از کثافتکاری بعضی زنان شوهردار!!!!!!!!!!!!! که گوی سبقت را از دختران مجرد ربوده اند.
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 09:28
agha_ehsan - تهران - ایران
آره جون خودت. سعید مزاحمت میشد؟ پس چرا گذاشتی بیاد تو خونه ؟ تازه بعد اینکه تو کمد قایم شد چرا قایم شدنشو از شوهرت پنهون می کردی ؟ یعنی یه زن بدکاره باعث مرگ دو مرد شد. چه راحتم میگه که من در قتل هیچ نقشی نداشتم!
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 10:24
*Fanoos* - ایران - ایران
آخه مزاحم چجوری میاد تو خونه. این سمیه هم جوک گفته ها. فقط دو نفر رو قربانی هوسش کرده!!!
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 10:31
آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
عجب خانم خانمای پست فطرتی .......... بعضی از خانم ها و آقایون دیگه از انسانیت بویی نبردند ...... اما تو این داستان چندش آور خانم خیلی پست تشریف داشتند... بعضی اصلا نمی تونند زیر شکمشان را کنترل کنند
یکشنبه 6 مرداد 1392 - 10:49
firozi - بغداد - عراق
بله .شوهر طرف امد خانه و تشنه بود و یک لیوان اب برداشت و گفت سلام بر حسین . ناگه از درون کمد صدایی گفت سلام از ماست اضغر اقا .که قتل اتفاق افتاد . متاسفانه خیانت و باجگیری داره کولاک میکنه همه جا هست . هنوز هیچی معلوم نیست شاید زن و شوهر یکنفر را میاورند و باج میگرفنتد این یکی زورش زیاد بوده وسمج کشتنش و شاید رفیق عهد بود زنه بوده . این روزها هم که از راهنمایی شروع میکنن و اینقدر هم خوش قلبند طرفین که هیچ رابطه ای فراموش نمیشه بلکه احساس اینکه الان دیگه محودیت هم نداره هی جلو تر میرن تا میشه یکی مثل اینها.
دوشنبه 7 مرداد 1392 - 06:51
mamaly_amir - بندرعباس - ایران
از این داستانا در ایران عزیز به دلیل حکومت فاسد رواج داره دیگه . برکات حکومت منفور آخوندیه
دوشنبه 7 مرداد 1392 - 07:36
مسعود آبادانی - تهران - ایران
اگه خوب میگشت شاید توی کمدهای دیگه هم یک چیزهایی پیدا میکرد.
دوشنبه 7 مرداد 1392 - 18:57
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.