فرار مغزها از ایران؛ حکایت همچنان باقی
شواهد نشان می دهد که موج خروج نخبگان و متخصصان از ایران همچنان ادامه دارد
ابراهیم خندان
روزنامه نگار
حسن حسینی معاون بنیاد ملی نخبگان گفته که ۳۰۸ نفر از دارندگان مدال المپیاد و ۳۵۰ نفر از برترین های آزمون سراسری از سال ۸۲ تا ۸۶ به خارج مهاجرت کرده اند.
آقای حسینی به خبرگزاری مهر گفته که از میان دارندگان مدال های المپیاد از سال ۸۲ تا ۸۶، تعداد ۷۱۲ نفر نیز در داخل کشور هستند و حدود ۱۴۰۰ نفر از کنکوری های برتر در این چهار سال نیز در داخل کشور مقیم هستند.
گزارش معاون بنیاد ملی نخبگان هیچ اشاره ای به آمار شش سال گذشته نمی کند و مشخص نیست که چه تعداد از نخبگان از کشور مهاجرت کرده اند.
به نظر میرسد مسئله مهاجرت جوانان تحصیل کرده از کشور هر سال از سال پیش پیچیدهتر و حل آن ناممکن تر یا حداقل پر هزینهتر میشود. این در حالی است که به جز آمار تقریبی که صندوق بین المللی پول در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد و در آن ایران را صدر نشین جدول فرار مغزها در بین کشورهای در حال توسعه اعلام کرد، هیچ آمار رسمی و معتبری در این زمینه وجود ندارد و گروهی آنرا حداقل سالانه ۲۰۰ هزار نفر اعلام میکنند و دستهای دیگر حد اکثر ۱۰۰ هزار نفر. اما فارغ از اینکه در هرساعت به تقریب ۲۳ نفر تحصیل کرده از کشور مهاجرت کنند یا ۱۱ نفر، چیزی که همه به آن اذعان میکنند خسارتهای جبرانناپذیر این کوچ برای ایران و آینده آن است.
برای مثال قاسم احمدیلاشکی نماینده نوشهر و چالوس و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ، با انتقاد از بیتوجهی به نخبگان المپیادی و کنکوری کشور، گفته است: پدیده فرار مغزها و مهاجرت نخبگان از مدتها پیش به عنوان یک آسیب جدی در حوزه آموزش عالی مطرح بود که امروز گریبان جامعه علمی کشور را گرفته است. طی آمار و اطلاعات موجود از میان رتبههای ۱ تا ۱۰ کنکور از پانزده سال گذشته تاکنون، غالب این افراد مهاجرت کردهاند. پدیده فرار مغزها در سایه غفلت دستگاههای مربوطه سیر صعودی گرفته و این امر نشان می دهد که نهادهایی مثل بنیاد ملی نخبگان و پارکهای علم و فناوری وظایف خود را به خوبی انجام ندادهاند و نتوانستهاند از پدیده مهاجرت نخبگان ممانعت کنند.
برخی از کارشناسان گفتههای آقای لاشکی را تکرار حرفهایی میدانند که سالی یک بار و به نوبت بوسیله یکی از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بیان میشود و نشان دهنده رویکرد یا برنامه جدیدی نیست و بیشتر به رسمی برای این کمیسیون میماند. برای مثال در سال ۱۳۹۱ عبدالوحید فیاضی نماینده نور ومحمودآباد، مهاجرت نخبگان را از بین رفتن سرمایه انسانی کشور خواند وگفت: هیچ سیاست جامع و عناصر فکری سازندهای، برای حفظ نخبگان در کشور وجود ندارد. وضعیت نامطلوب حمایت از ایدههای پرداختی نخبگان در کشور، نشان دهنده نبود سیاست جامع و عناصر فکری سازنده، برای حفظ این افراد در کشور است.
یا در سال ۱۳۹۰ علیرضا سلیمی نماینده مردم محلات ودلیجان گفت که آمارها نگران کننده است و دولت باید نیازهای حیاتی نخبگان را تامین کند تا مهاجرتها متوقف شود متاسفانه بیشتر نخبگان کشور، با وجود اینکه مشکلات بسیاری را در حین تحصیل متحمل شدهاند، نادیده گرفته میشوند و این مسئله انگیزههای آنها را برای ماندن از بین میبرد.
البته در سال ۱۳۸۹ این اظهار نگرانیها با طرح لایحهای هم همراه بود که هدف آن حمایت از نخبگان و جذب آنان در شرکتها و موسسههای دانش بنیان بود. قدرت الله حسینیپور نماینده گچساران در آن دوره گفتهبود که در لایحه جلوگیری از فرار مغزها و نخبگان سعی شده است برای تمام عواملی که موجب فرار مغزها و نخبگان و افرادی که صاحب استعداد خاصی در زمینه علم و فناوری هستند راهحلی پیشبینی شود. بنابراین اگر دولت به خوبی این قانون را بعد از اینکه در صحن علنی با اخذ میزان بالای رأی تصویب و تبدیل به قانون شد، اجرا کند، ضمن تحقق اهداف سند چشمانداز، پیشرفت در زمینههای علمی و فناوری در جهت کاهش فرار مغزها و کسب رضایت بیشتر نخبگان و پژوهشگران هم قدمهای خوبی برداشته خواهد شد.
به نظر کارشناسان با توجه به آمارهایی که هر از چند گاهی منتشر میشوند، این لایحه که در همان سال با عنوان "ﻗﺎﻧﻮن ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ و ﻣﻮﺳﺴﺎت داﻧﺶ ﺑﻨﯿﺎن و ﺗﺠﺎری ﺳﺎزی ﻧﻮآورﯾﻬﺎ و اﺧﺘﺮاﻋﺎت" به تصویب مجلس و شورای نگهبان رسید و به دولت هم ابلاغ شد تاثیری در روند روبه رشد مهاجرت تحصیل کردگان جوان نداشته است.
آنها میگویند شاید بتوان سخنان آقای لاشکی را انتقاد از گفتههای سید حسن حسینی معاون فرهنگی و امور نخبگان بنیاد ملی نخبگان، وابسته به معاونت علمی ریاست جمهوری و مسئول پیگیری حسن اجرای قانون فوق، دانست که سعی کردهبود با ارائه برخی از فعالیت های دفتر زیر نظرش وضعیت امروز ایران را بهتر از زمان پیش از ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نشان دهد.
سردر دانشگاه صنعتی شریف
گزارشها نشان می دهد که تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف جذب دانشگاهها و موسسات خارجی می شوند
آقای حسینی فقط به آمار خروج دانشجویان نخبه و المپیادیها در طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ اشاره میکند و نه به سالهای پس از آن می پردازد و نه به نتایج اجرای قانون.
کارشناسان مسائل آموزشی معتقدند که هم مجلس و هم دولت مسئله مهاجرت صدها هزار نفره فارغالتحصیلان دانشگاهی را به خروج چند ده نفره المپیادیها و دانشجویان ممتاز تقلیل داده و سعی می کنند که فقط در همان چارچوب به مشکل بپردازند. از نظر آنها خروج نخبگان دانشگاهی از یک کشور برای ادامه تحصیل یا تحقیق در کشوری دیگر پدیدهای متداول و مرسوم در همه کشورهاست اما مشکل این است که این افراد دیگر باز نمی گردند و علاوه بر آن مهاجرت تنها محدود به نخبگان نیست بلکه نیروهای متخصص بسیاری از کشور خارج می شوند.
چرا فرار مغزها
به پدیده مهاجرت گسترده تحصیلکردگان، دانشگاهیان و دانشمندان یک کشور یا جامعه به کشورهای دیگر، به اصطلاح فرار مغزها میگویند. جامعه شناسان معتقدند که مهاجرت متخصصان و تحصیلکردگان به دو دسته عوامل دافعه در جامعه مبدا و جاذبه در مقصد ارتباط دارد.
از مهمترین دافعهها میتوان به فاصله طبقاتی زیاد، نابرابری درامد و هزینه، بی قانونی و پارتی بازی، فرهنگ کاری ناکارامد، نبود آزادی، و بی عدالتی و از جاذبههای جامعه مقصد هم میتوان به رفاه اجتماعی و اقتصادی، آزادی های سیاسی و اجتماعی، وجود فرصتهای شغلی و امنیت شغلی، و نظام اموزشی کارآمد؛ اشاره کرد.
به طور کلی باور آنها این است که سرمایه انسان متفکر اندیشه اوست و می خواهد در جایی که زندگی می کند مطرح باشد مانند سرمایه گذاری که پول خود را در جایی سرمایه گذاری می کند که تضمین سود و بازپرداخت داشته باشد.
فرار مغزها نه پدیده جدیدی است و نه مختص به کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته. در طی تاریخ بارها مهاجرت نخبگان از کشوری به کشور دیگر اتفاق افتاده است. همانطور که امروز شاهد خروج متخصصان از ایران هستیم روزی نیز همین کشور مقصد نهایی صنعتگران و دانشمندان از کشورهای دور و نزدیک بوده است. همینطور در خبرها میخوانیم که به عنوان مثال بریتانیا که یکی از مقاصد مهاجرین ایرانی است، نیز به دلایل اقتصادی شاهد مهاجرت متخصصانش به مقصد دیگر کشورهای اروپایی یا آمریکاست.
پس مهاجرت به تنهایی نگران کننده نیست بلکه این کوچ دائم و بدون برگشت مهاجرین است که تبعات سنگین مالی برای کشور مبدا به همراه دارد. این کشورها از دو سو دچار زیان میشوند؛ هم سرمایه گذاری پیشین برای تربیت نیروی متخصص را از دست میدهند و هم از سودآوری بالقوه آنها در اقتصاد کشور محروم میشوند. برای مثال بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول، ایران با خروج سالیانه ۱۵۰ هزار تحصیل کرده، حدود ۵۰ میلیارد دلار متضرر میشود.
موضع مسئولان
مسئولان کشور در مقابل این مسئله مواضع مختلف و گاه متناقضی دارند. محمود احمدی نژاد بطورکلی منکر چنین مشکلی است. فرهاد دانشجو وزیر علوم آنرا جنجال رسانهای و تبلیغی غرب علیه ایران میداند. تعدادی از مدیران حتی مدعی معکوس شدن روند مهاجرت در سالهای اخیر شدهاند و افزایش تعداد دانشجویان خارجی در کشور را به عنوان شاهد این مدعا ذکر میکنند.
گروهی دیگر از مدیران نیز مهاجرت دانشجویان و نخبگان و تحصیل کردگان را فرصت قلمداد میکنند و نه تهدید. تعدادی از مسئولان نیز نگرانیهایی از جنس عقیدتی دارند و مشکلشان رعایت نشدن مسایل فرهنگی در خارج از کشور است. آنها بخصوص نگران دانشجویان نخبهای هستند که در دانشگاههای خارجی مشغول به تحصیل شدهاند. آنها میگویند دانشجویان در برخی از کشورها از نظر فرهنگی در بدترین وضعیت به سر میبرند و مورد هجمه سنگین فرهنگی هستند و باید فکری برای آن کرد.
راههایی برای تبدیل فرار مغزها به قرار مغزها
همه کشورهای درگیر مشکل مهاجرت مغزها برای غلبه بر این مسئله راههای مختلفی را طراحی یا پیدا کردهاند که بطور عمده مبتنی برکاهش تهدیدات داخلی و افزایش فرصتهای جدید رشد و جذابیتهای اقتصادی است. اما به نظر کارشناسان، در ایران سیاست یکپارچه و معینی در این زمینه وجود ندارد و هر گروهی بسته به سلایق یا دیدگاه عقیدتی یا سیاسی خود به سویی میرود و سازی متفاوت کوک میکند و بعید است که نتیجه چندانی به بار آورد. آنها برخی از این سیاستها را اینگونه معرفی میکنند:
- تشویق نخبگان به تجاری سازی یافتههای پژوهشی شان در پارکهای فناوری و شرکتهای دانش بنیان.
- اهدای وامهای ازدواج و مسکن بوسیله دفتر امور نخبگان.
- تغییر تعاریف و واژگان برای کاستن از بار و تاثیر منفی آمار خروج مغزها.
- ترساندن خانوادهها از محیط خارج از کشور با فعالیتهای تبلیغی. جدیدترین این اقدامات تهیه و پخش فیلمهای مستندی همچون میراث آلبرتا بوده است که به مخاطب القا میکند که وضعیت نخبگان ایرانی در کشورهای دیگر از نظر فرهنگی بسیار تاسف برانگیز است.
- ایجاد موانع اقتصادی یا عدم توجه به مشکلات اقتصادی دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج برای مجبور کردن آنها به بازگشت به کشور یا ممانعت در خروج دانشجویان جدید.
- مشوقهای فرهنگی در قالب قدردانی از نخبگان در مناسبتهای مختلف. مانند معرفی و قدردانی از جوانان نخبه در گروههای مختلف در جشنواره علی اکبر که به مناسبت تولد حضرت علی اکبر برگزار میشود.
سوالی که کارشناسان از مسئولان میپرسند این است که آیا آنها واقعاً فکر میکنند با این سیاستها میتوانند جلوی مهاجرت نخبگان را بگیرند؟