«خونآشامها»؛ واقعیت یا قربانیان باورهای نادرست؟
جمجمه متعلق به زنی سالخورده که تکه آجری در دهانش قرار داشت؛ فرمی از جنگیری که زمانی برای مقابله با «خونآشامها» در ایتالیا رواج داشت.
باستانشناسان به تازگی از کشف بقایای چهار اسکلت در لهستان خبر دادهاند که سرشان بریده شده و به سبک خاکسپاری «خونآشامان» دفن شده بودند.
به نوشته روزنامه بریتانیایی گاردین این اسکلتها که در شهر «گلیویچه» در جنوب لهستان پیدا شدهاند، سرشان بریده شده و میان پاهایشان قرار گرفته بود، روشی که در رسوم اسلاو، برای دفن افراد مشکوک به «خونآشام» بودن به کار میرود. اسلاوها معتقدند که فردی که به این طریق به خاک سپرده میشود، دیگر نمیتواند از گور برخیزد.
مشخص نیست که این خاکسپاری چه زمانی صورت گرفته است. یاچک پیرزاک، رهبر تیم باستانشناسان کاشف این اسکلتها، به روزنامه لهستانی «جِنِنیک زاخودنی» گفته است که این گورها میتواند متعلق به قرن ۱۶ میلادی باشد.
در کنار سبک خاکسپاری این اسکلتها، به اعتقاد برخی، اینکه این افراد در هنگام دفن هیچ وسیله شخصیای چون جواهرآلات در کنارشان قرار نگرفته است (امری که در گذشته رواج داشت و افراد با برخی اشیای متعلق به خود به خاک سپرده میشدند)، دلیل دیگری است که نشان میدهد به باور آن زمان مردم، این افراد «خونآشام» بودهاند.
این در حالی است که در دیگر گزارشهای منتشر شده در این خصوص در لهستان برخی تأکید کردهاند که افراد دفن شده «خونآشام» نیستند، بلکه قربانیان اعدامهایی هستند که در آن حوالی صورت گرفته است.
فارغ از حقیقت داشتن پدیده «خونآشامها»، کشف گورهایی که آنها را به افراد «خونآشام» نسبت میدهند، نه امر جدیدی است و نه مختص کشورهای اروپای شرقی.
بلغارستان
سال ۲۰۱۲ میلادی باستانشناسان در بلغارستان دو اسکلت متعلق به قرون وسطی را کشف کردند که میلههای فلزیای از میان قفسه سینهشان گذشته بود.
به گفته مدیر موزه تاریخ طبیعی صوفیه، پایتخت بلغارستان، تا کنون حدود صد اسکلت که به این روش به خاک سپرده شدهاند، در سرتاسر بلغارستان کشف شده است. این نوع خاک سپاری، در کشورهای حوزه بالکان، مختص دفن کردن «خونآشامها» بوده است.
سال ۲۰۰۴ نیز پِتار بالابانوو، باستانشناس، شش اسکلت در شرق بلغارستان کشف کرد که به زمین میخ شده بودند.
جمهوری چک
سال ۲۰۰۸ باستانشناسان در شهر «میکولوویچه» اسکلتی با قدمت چهار هزار سال کشف کردند که بر روی سر و سینهاش دو تخته سنگ قرار گرفته بود.
به گفته رادکو سِدلاچک، مدیر موزه «بوهم شرقی»، همعصران جسد بیم آن داشتند که وی پس از دفن شدن، از گور خود برخیزد.
یونان
هکتور ویلیامز، باستانشناس دانشگاه بریتیش کلمبیا، در دهه ۹۰ میلادی اسکلت مردی متعلق به قرن ۱۹ میلادی را در جزیره لِسبوس یونان کشف کرد. این فرد نیز با کمک چندین میخ ۲۰ سانتیمتری از ناحیه گردن، لگن و مچ پا به زمین میخ شده بود.
آقای ویلیامز به مجله «نشنال جئوگرافیک» گفته است که این جسد همچنین در یک تابوت چوبی قرار داده شده بود و این در حالی است که در آن دوران افراد در تابوت گذاشته نمیشدند.
وی افزوده است: «مشخص است که کسی نمیخواست این فرد از گور خود رهایی پیدا کند. اما زمانی که انسانشناسان زیستی این اسکلت را مورد مطالعه قرار دادند، هیچ چیز غیرعادیای در آن نیافتند.»
ایتالیا:
ماتئو بورینی، انسانشناس دانشگاه فلورانس، سال ۲۰۰۹ به همراه تیمش، اسکلتی را در
جزیرهای در نزدیکی ونیز ایتالیا کشف کرد که به سبک خاکسپاری افراد «خونآشام» دفن شده بود.
این اسکلت که متعلق به زنی سالخورده بود، تکه آجری در دهانش قرار داشت؛ فرمی از جنگیری که زمانی برای مقابله با «خونآشامها» در ایتالیا رواج داشت.
این اسکلت در گوری عمومی متعلق به قربانیان طاعون سال ۱۵۷۶ در ونیز کشف شده بود.
ایالات متحده:
در دهه ۹۰ میلادی، باستانشناسان در بررسی گورستانی متعلق به قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در کِنِتیکِت آمریکا، گوری متعلق به یک مرد میانسال را یافتند که استخوانهای پایش به حالت صلیب قرار گرفته بود و جمجمهاش بر بالای این صلیب گذاشته شده بود.
پس از بررسی این اسکلت مشخص شد که وی بر اثر سل جان باخته است. مبتلایان به سل رنگ پریده میشوند، وزن زیادی از دست میروند و تحلیل میروند، ویژگیهایی که به نوشته «نشنال جئوگرافیک» به «خونآشامها» و قربانیانشان نسبت داده میشود.
بر همین اساس به گفته محققان، به نظر میرسد ساکنان آن محله تصمیم گرفتهاند سر این فرد را از بدنش جدا کنند تا از آزار او در امان بمانند.
تیم بیزلی مورِی، مدرس کالج دانشگاهی لندن به روزنامه گاردین گفته است که ریشه افسانه «خونآشام» به دوران مصر و یونان باستان باز میگردد. به گفته آقای بیزلی این افسانه سپس گسترش پیدا کرده و وارد کشورهای حوزه بالکان و اروپای شرقی شده است.
بسیاری از باستانشناسان معتقدند که باور به «خونآشامها» ناشی از داشتن برداشت نادرست از بیماریهایی است که در جریان آن بدن فرد تحلیل میرود و ضعیف میشود.
برام استوکر، تحت تأثیر مستقیم باورهای مربوط به «خونآشامها» رمان شناخته شده «دراکولا» را نوشت. این رمان که شهرتی جهانی دارد، نخستین بار سال ۱۸۹۷ منتشر شد و تا کنون چندین فیلم بر اساس آن ساخته شده است.