کینه شوهر از زن شکمو

وطن امروز : چندی پیش همه در حال استراحت بودند که ناگهان صدای درگیری زوج جوانی در ساختمان 4طبقه‌ای دلهره‌ عجیبی در دل همسایه‌ها انداخت و جالب اینکه جیغ و دادها خیلی زود خاموش شدند و دقایقی بعد باز همهمه‌ای شد و همسایه‌ها این بار خیلی زود خود را جلوی خانه زوج جوان رساندند. یکی از زنان همسایه زنگ خانه را زد اما هیچ‌یک از زن و شوهر جوابگو نشدند و بحث بین آنها بالا کشید تا اینکه ماجرای درگیری زن و شوهر به پلیس 110 مخابره شد.

خیلی زود تیمی از ماموران پلیس کلانتری در محل حاضر شدند و با به صدا درآوردن در خانه زوج جوان و با اعلام حضور پلیس در محل خواستند در خانه را باز کنند.«نگار» وقتی متوجه شد پلیس پشت در است در حالی که از گوشه دهانش خون می‌آمد در را باز کرد و با چهره‌ای مضطرب و آشفته به آغوش یکی از زنان همسایه پناه برد.

زن 29 ساله همانجا از شوهرش شکایت کرد و خواست پلیس به پرونده آنها رسیدگی کند. «جعفر» با چهره‌ای عصبانی دستبند پلیس را که روی دستانش دید رو به نگار کرد و گفت روزهای قشنگ زندگی‌مان را به خاطر یک تردمیل به سیاهی کشاندی!

جعفر شب را در بازداشتگاه کلانتری گذراند تا اینکه فردای آن روز مرد جوان پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفت و با گذاشتن وثیقه آزاد شد تا در جلسات بازجویی و محاکمه حاضر شود. مرد 30 ساله بعد از آزادی، مستقیم به دادگاه خانواده رفت و خواستار جدایی از همسرش شد.

این دادخواست در حالی بود که نگار از ماجرای طلاق خبری نداشت تا اینکه نامه احضاریه به دادگاه خانواده از سوی پستچی در اختیارش قرار گرفت. زن جوان باور نداشت که همسرش قصد جدایی از وی را دارد و با موبایل جعفر که مدتی می‌شد در خانه پدری‌اش بود تماس گرفت اما جعفر حاضر به پاسخگویی نشد.

طلاق در دادگاه

روز 21 خردادماه امسال زوج جوان پای در دادگاه خانواده گذاشتند و پیش روی قاضی پرونده قرار گرفتند. نگار هنوز باور نداشت که همسرش قصد دارد وی را طلاق بدهد و در حالی که اشک روی گونه‌هایش دیده می‌شد به قاضی پرونده گفت: من و همسرم 2 سال قبل از ازدواج در دانشگاه با هم آشنا شدیم و حتی زمانی که خواستیم با هم ازدواج کنیم پیش مشاور رفتیم و هیچ مساله‌ای برای زندگی عاشقانه‌مان نبود. نمی‌دانم با گذشت 3 سال زندگی در کنار همسرم چرا تصمیم به جدایی گرفته است؟!

جعفر با چهره‌ای آشفته در جواب نگار گفت: درست است که زندگی‌مان زیبا بود اما یک شب ماندن در بازداشتگاه پلیس برای کسی که یک بار هم پایش به کلانتری باز نشده سخت است و بدتر از آن این بود که همسرم ادعا می‌کند عاشق زندگی‌مان است اما خودش باعث بازداشت شدن من شده است.وی درباره روز درگیری با همسرش گفت: همسرم خواست برای جلوگیری از چاق شدنش یک دستگاه تردمیل بخرم اما این در حالی است که در خانه 60 متری جا برای سوزن انداختن نیست و هر روز سر این موضوع بهانه‌گیری می‌کرد.وی ادامه داد: نخست من خواستم که غذاهای رژیمی بخورد و از خرید تردمیل صرفنظر کند اما نگار هر شب غذاهای پرچرب درست می‌کرد و به جای رژیم گرفتن پرخوری می‌کرد و اصرار داشت تنها با تردمیل می‌تواند کاهش وزن پیدا کند. هر وقت از سرکار به خانه می‌آمدم خودم را آماده می‌کردم تا در برابر بهانه‌گیری‌های همسرم قرار بگیرم و حتی خانواده همسرم نیز با خرید تردمیل مخالف بودند و نگار روی دنده لج افتاده بود تا اینکه درگیری بین ما بالا گرفت و زمانی که دیدم همسرم از روی عصبانیت شروع به ناسزاگویی کرده ضربه‌ای به دهانش زدم تا ساکت شود اما بی‌فایده بود و پلیس در تماس همسایگان به خانه‌مان آمد و همسرم با آن همه عشق و علاقه‌ای که از آن حرف می‌زند از من شکایت کرد تا یک شب را در زندان بمانم.وی افزود: همسرم خودش درگیری را شروع کرد و مقصر بود. زمانی که در بازداشت بودم و دیدم همسرم باعث آن است به پایان زندگی رسیدم و دیگر نمی‌توانم در کنار وی زندگی کنم. نگار که حرفی برای گفتن نداشت با اشک‌هایش التماس می‌کرد و خواستار بخشش بود اما همسرش تصمیم خودش را گرفته بود.

بنابر این گزارش، قاضی پرونده با تعیین وقت بعدی خواست با گذشت زمان، مرد عصبانی از تصمیمش صرفنظر کند اما مرد اصرار بر طلاق داشت و روند قانونی پرونده در حال پیگیری است.

+69
رأی دهید
-37

azad Iran - وکفیلد - انگلستان
ﺑﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ ﻣﺮﺩﻳﻜﻪ ﻛﻴﻨﻪ اﻱﻳﻜﻲ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻠﻴﺲ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﻣﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺯﻥ ﺩﻭﻣﺶ اﺯاﻳﻦﻏﻠﻂﺎ ﻧﻜﻨﻪ
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 01:32
faranak-montreal - مونترال - کانادا
آدم میمونه چی بگه به نظرم صبر این مرد و زن مثال زدنی است آخه این هم شد زندگی یا لجبازی
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 01:33
ناچار - شیراز - ایران
منم شکمو هستم . خو چیکار کنم ؟ ولی شوهرم ناراحت نیست منم به فکر لاغری نیستم . البته چاقم نیستما پرم . ورزشم میکنم ولی لاغر نمیشم . حالا , همی که هست .
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 02:24
paksan - آمریکا - آمریکا
این زن رو باید از همون اول نمی گرفت . معلومه زنه از اون عقده ای ها بوده که واسه پز دادن می خواسته یه چیزی بخره وگرنه دو روز هم استفاده نمی کرد و مرده حق داره جدا بشه از کسی که حاضره برای یک دستگاه شوهرش رو بندازه زندان و یا با فحش دادن و دهن به دهن کردن برای یک دستگاه بخواد حرف خودش رو به کرسی بشونه . این کارها فقط از زنهای ایرانی اونم از اون بی پاچه هاش برمی یاد آدمهایی که دانشگاه می رن تا شوهر کننداااااااااا .
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 03:26
Geelongcat - سیدنی - استرالیا
من هم اگه تو خونه شصت متری زندگی‌ می‌کردم نمیخریدم. در ضمن تردمیل هیچ کس را لاغر نکرده. برای جلوگیری از چاقی وعده‌های غذایی باید کوچک باشد.شب هم شام را باید زود خورد یعنی‌ هفت، هفت و نیم شب.
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 03:56
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
جفتشون احمق هستند همون بهتر که از هم جدا بشوند.
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 04:01
compatriot - تورنتو - کانادا
هر دو تون برید بدرک که مثل بچه‌ها میمونید. شما را چه به ازدواج!
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 04:17
مهدیار - تهران - ایران
azad Iran - وکفیلد - انگلستان. ایشالله خودت بری بازداشتگاه یه زنم مثل این نفهم تو خودنت داشته داشتی باشی . بفهمی و حالیت شه
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 05:12
همه فن حریف - تهران - ایران
البته تیتری که برای این مطلب انتخاب شده خیلی بی ربطه. ولی بهرحال بعضی ها زندگی رو با خاله بازی اشتباه گرفتن متاسفانه.
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 06:08
yashainiran - ایران - ایران
یعنی چه؟ اینهم شد خبر ؟ جاش اینجا بود که بیاد
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 08:24
alirreza - استکهلم - سوئد
باید همین بالارو سر زنها آورد ! زنیکه ‌خرس !
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 09:59
همایون خدای صبر - اسلو - نروژ
بر پدر هرچی چشم و هم چشمی لعنت که اکثر خانواده های ایرانی که از هم پاشیده شدن به خاطر همین چشم و هم چشمیه . چون اون داره باید منم داشته باشم حتی اگه برم زیر بار میلیونها تومن بدهی .
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 10:20
classic - تهران - ایران
متاسفانه انقدر توی این مملکت خراب شده به بعضی از زنها و دخترها رو دادند که هر اتفاقی میفته همه اول خر مرد رو میگیرند. در حالی که قشر فداکارتر و زحمتکش تر از مردان در این مملکت وجود نداره. بعضی از خانمها جز خوردن و خوابیدن و غر زدن کار دیگه ای بلد نیستند در حالی که در بسیاری از کشورها خانمها همراه مردان در شغل های سخت مشغول به کار هستند. واقعا چطور این زن به همین راحتی اجازه میده شوهرش رو ببرند بازداشتگاه های این رژیم منحوس بعدش انتظار داشته نامه فدایت شوم از شوهرش بگیره؟! به نظرم باید همچین زنی رو سه طلاقه اش کرد تا دیگه ازین غلط ها نکنه. ضمنا دست بلند کردن چه زن و چه مرد کار درستی نیست و باید دید چرا مرد اینکار رو کرده. چون از جزییات درگیری اطلاع کاملی نداریم نمیشه قضاوت کرد. اما این ضعف مردان که در مقابل نیش و کنایه های زن شروع به واکنش فیزیکی میکنند هم باید کنار گذاشته بشه. مرد ها باید سعی کنند در مقابل نیش زنان مثل خودشان رفتار کنند. البته مرد عاقل دو کار نمیکنه. 1- دست بلند نمیکنه روی زنش 2- مهریه رو در حد وسعش قبول میکنه چون هر لحظه باید احتمال طلاق رو بده توی این مملکت
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 10:30
zpirooz - آخن - آلمان
من که مردم از خنده
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 11:18
لبیک یا ثارالساندیس لبیک - بارسلون - اسپانیا
زن های ایرانی همینند یک چیزی که بخوان دیگه میخوان حالا لقمان حکیم و کنفسیوس خطیب و سلیمان نبی و مارکس فیلسوف و آبراهام لینکلن و چگوارای قهرمان را هم بیاری تا نصیحتش کنه باز هم بیفایده است و اون میخواد.
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 11:27
leila leila - گوتنبرگ - سوئد
مردک بی‌ شعور زده دهان زنشو خون مالی کرده بعد میگه چرا شکایت کرده
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 12:46
afshinmiauuu - هلسینکی - فنلاند
اگه واقعا عاشق همدیگه باشند سر خریدن تردمیل با هم دعوا نمیکنند تا کار به اینجا بکشه.. همون بهتر جدا شوند و زندگی‌ خودشون را حروم نکنند.
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 15:30
بيقرار - دوحة - قطر
عجب قصه اى بود
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 15:46
caesar - لندن - انگلیس
می‌رفتی زن از یه کشور دیگه می‌گرفتی عزیزم نیاز به تردمیل هم نداشت، ورزش کردن جزو برنامهٔ زندگیش بود. خربزه خوردی پای لرزشم بشین. زن ایرانی‌ همینه!!!!!!!
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 21:50
azad Iran - وکفیلد - انگلستان
ﻣﻬﺪﻳﺎﺭ ﺗﻬﺮاﻥ ﺗﻮ ﻧﮕﺮاﻥ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺵ ﺣﻮاﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪاﺯ ﻛﺎﻣﻨﺘﺖ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﺖ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺑﺪ ﻧﻴﺴﺖ
‌چهارشنبه 5 تير 1392 - 22:53
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
بیخود کردی زدی تو دهانش، بی‌ تربیتِ عوضی‌ ! حالا چون زورت میچربه هر غلطی خواستی باید بکنی‌ ، تو هم اگه خیلی‌ کنترلت رو از دست داده بودی مثلِ خودش چند تا ناسزا میگفتی‌، حالا میمردی براش میخریدی تا حرفِ خانواده اش رو پذیرفتی اما به حرفِ اون تره هم خورد نکردی، شاید مشکلِ روانی‌ داره نمی‌تونه خودش رو در موردِ خوردن کنترل کنه، علاوه بر اون تو خونه ۶۰ متری خود تردمیل مثل یه ورزشگاه می‌‌مونه ، بدرک که طلاقش دادی و بهتر ، چیپِ بی‌چاره ! میخواستی عرضه داشته باشی‌ تو خونه بزرگتر زندگی‌ براش بسازی ، انگار سرویس کاملِ بلریان ازش خواسته.
‌پنجشنبه 6 تير 1392 - 01:45
princesse - تهران - پرژن
caesar - لندن - اونوقت از کدوم کشور !؟از بشکه‌های ۱۵۰ کیلویی انگلیس!؟
‌پنجشنبه 6 تير 1392 - 02:47
anti-US - مونترئال - کانادا
azad Iran - وکفیلد - انگلستان: وصله میندازی به ملت! آخه آدم منطقی، زنه که دم از عشق و .. میزد، چرا واسه یه تودهنی شوهرش رو انداخت بازداشتگاه؟! لابد فکر میکنی باید شوهره مثل موش ساکت میشد، و دو سال بعد با داستانهای بیشتر طلاق میداد؟ زنهای قدیم، بیسواد، اینقدر میفهمیدند که صداشونو جلو در و همسایه بالا نبرند؛ حالا این زن واسه یه توگوشی شوهرش رو میندازه زندان، باز اشک تمساح هم میریزه و دم از عشق میزنه؟! بابا دیگه مرده اینقدر هم گاگول نبود:)
‌پنجشنبه 6 تير 1392 - 03:28
anti-US - مونترئال - کانادا
آخه خانم تحصیلکرده، گفتند حقوق زن و ...، اما نگفتند که تو خونه داد و بیداد کنی، و سریع واسه یه توگوشی بری از شوهرت زهره چشم بگیری! دودش تو چشم کی رفت؟! تو چشم روشنفکرا؟! بیوه میشی، هزار تا بدبختی میاد سراغت تا جایگاه خودتو توی جامعه تشخیص بدی.
‌پنجشنبه 6 تير 1392 - 03:30
anti-US - مونترئال - کانادا
classic - تهران - ایران: خوب گفتی، اما مشکل از آخوندا نیست. خواهشانه، بیایید انصاف داشته باشیم؛ اینکه زنهای ایران اینقدر پررو و شیر شدند، ربطی به آخوندا نداره و از شر افکار چرند روشنفکراست که تا تقی به توقی میخوره، توی شیپور حقوق بشر و زن و .. میزنند که آی هوار .. خداییش زن در شهرهای بزرگ ایران چی کم داره؟ تحصیلات؟موقعیت شغلی؟روابط اجتماعی بی-بندوبارتر از غرب؟! زن فکر میکنه که اگه مثل مرد داد و هوار کنه، ملت بهش میگند آفرین چه زن شجاعی.
‌پنجشنبه 6 تير 1392 - 03:34
saasaan - شيراز - ايران
princesse - تهران - پرژن. سلام، بشکه ۱۵۰ کیلویی جالب بود، خخخخخ، البته همشون بشکه نیستند، ترکه‌ای ایرانی‌ رو عشق است.
‌پنجشنبه 6 تير 1392 - 18:32
princesse - تهران - پرژن
saasaan - شیراز -سلام آقا ساسان ،البته که همشون بشکه نیستن اما خوش هیکل‌ها شون که به ایرانی‌‌ها نزدیک نمیشن :) آفرین به شما که غربیه پرست نیستی‌ بسیار عالیی.
جمعه 7 تير 1392 - 15:20
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
دو صفت در مرد هست که مرا از کنترل و رفتار نرمال خارج می‌کند ، یکی‌ داشتن دستِ بزن آنهم به رویِ زن ، دیگری خسّت ، ناهنجاریهای دیگر خیلی‌ در ذوقم نمیخورد و قابلِ هضم است، در اینجا متأسفانه این دو صفت از این مرد باعث شد تا عجولانه و از سر بی‌ دقتی‌ نظر دهم، تازه بعد از خواندن مجدد و نظرات متوجه جریانِ واقعی‌ شدم، نه اینکه نظرم در موردِ رفتارِ مرد عوض شده بلکه به خاطر حق دادن زیادی به زن ! ایشون نباید با میانجیگری پلیس ماجرا را تمام میکرد، بگو مگوی بینِ یک زوج اولا نباید مانند دو حیوان به زد و خورد منجر شود غیر از آن نباید با کولی بازی زن دامنه ش وسیعتر شود که گاهی‌ ضررهای غیر قابلِ جبران به طرفین میزند، اکثرِ آدمها وقتِ عصبانیت ، دستِ کمی‌ از حیوانِ وحشی ندارند چه بسا خطر ناک تر ، حیوانات بیشتر وقتِ نزاع یکدیگر را مجروح میکنند اما در بسیاری از درگیری‌ها بین آدمها به قتل منجر میشود، ....
جمعه 7 تير 1392 - 17:31
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...طرفی‌ که در درگیری کمی‌ آرامتر است باید ابتکارِ عمل را به دست تا مشاجره به جایِ باریک نکشد ، گاهی‌ در اوج مشاجره ، دادنِ لیوانی آبِ سرد به دستِ طرف نه ما را میکشد ، نه درجه‌های افتخارمان بر زمین میریزد و نه حق را به طرفِ مقابل وا می‌گذاریم ، تنها باعث ادامه بحثی‌ منطقی‌ و مفید میشود، ممکن است حتی طرف از عصبانیت لیوان را بسویی اندازد یا نخورد ، این حرکت نباید دوباره ما را تحریک کند ، مهم رسیدن به آرامش برای کمک به هم است نه اشباع غرورمان ، این غرورهای کاذب پدرِ ما ایرانی‌‌ها را در آورده اما از آن سؤ زیر بار خیلی‌ از ظلمها رفته جیک نمی‌زنیم و دق دلیش رو سر نزدیکان خود خالی‌. دیگر اینکه اعتیاد ، فقر ، بیکاری معضل است اما خسّت صفت است , مانند تنبلی ، یا حسادت و غیره , مردِ خسیس و بیش از اندازه حساب گر‌ برکتِ زندگی‌ خود را محدود به ارقامِ جیبش می‌کند, حساب و کتاب خوب است اما حساب کشی‌ بد ! کلا مردِ با سخاوت سیستمِ زندگی خود را عوض می‌کند ، ....
جمعه 7 تير 1392 - 18:00
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...اگر یک زوج ، من و تویی در کارشان نباشد ، جیبشان یکی‌ است، حالا شاید بخواهند پس اندازِ شخصی‌ داشته و هر کدام مستقلاً بدون دخالت هم کاری کنند که لازم می‌دانند، اگر پایه درست گذشته شود همه چیز درست پیش میرود،‌ ای کاش به اصل که تفاهم بین یک زوج است بیشتر پرداخته و فقط به ظواهر مانندِ جشنِ آنچنانی و غیره پرداخته نشود تا بالانس درست ایجاد.اشباع پیش میرود بیشتر از عصبانیت در کامنت اول برلیان را اشتباهی نوشتم، امیدوارم این زوجِ کم جنبه ، از هم بگذرند و اگر به هم علاقه دارند راهِ زندگی‌ مشترکشان را ادامه ، اگر دیگر برای هم بی‌ اعتبار شده هر دو در زندگی‌ آینده خودخوشحال باشند و از اشتباهات‌شان بیاموزند.
جمعه 7 تير 1392 - 18:07
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.