تصمیم نادرست یک جوان با شکست در دوئل کنکور

وطن امروز :«آرش» 25 ساله به عنوان یک دزد حرفه‌ای تازه‌کار با دستبند پیش روی بازپرس پرونده‌اش نشسته است. پسر جوان در ادعاهایش گفت: در خانواده‌ای پولدار زندگی می‌کنم و هیچ نیازی به پول ندارم و همه چیز در خانه برایم فراهم است اما سختگیری‌ها و مقایسه من با پسرهای هم‌سن و سال باعث شد تا برای ثابت کردن خودم به خانواده، دست به دزدی بزنم و با پول‌هایی که به دست می‌آورم بگویم روی پای خودم هستم.

آرش از زندگی‌اش گفت: با معدل 15 در رشته ریاضی مدرک دیپلمم را گرفتم اما زمانی که در کنکور ورودی دانشگاه قبول نشدم، پدر و مادرم با نیش زبان زدن از اینکه با این شرایط خانوادگی نتوانستم در دانشگاه قبول شوم، مرا با پسرعمو و دیگر پسرای فامیل که از نظر زندگی همسطح یا پایین‌تر از ما هستند مقایسه کردند، با این اتفاق محدودیت‌هایی در زندگی‌ام به وجود آوردند.

وی افزود: روزهای نخست بیرون رفتن و تفریح با دوستانم را محدود کردند و خواستند برای به دست آوردن پول سرکار بروم و کارگری کنم. شرایط برایم سخت شده بود و چون نمی‌خواستم پیش آنها کم بیاورم و قصد داشتم خودم را به آنها ثابت کنم تصمیم گرفتم یک راه سومی برای پولدار شدن داشته باشم و دست به این تبهکاری زدم.

ردیابی‌های پلیس

عصر 12 فروردین‌ماه با مخابره ماجرای سرقت از خانه‌ای در یک مجتمع 30 واحده در شمال پایتخت به پلیس 110، تیمی از ماموران پلیس کلانتری سر صحنه حاضر شدند. تجسس‌های پلیسی نشان از آن داشت که دزد به راحتی و بدون شکستن درها وارد خانه شده و دست به سرقت 3 سکه طلا و پول‌ها زده است. در این مرحله ماموران که ردی از دزد نامرئی نداشتند به سراغ فیلم دوربین‌های مداربسته جلوی در ورودی ساختمان رفتند و به بررسی آنها پرداختند.

در بررسی فیلم‌ها فرد مشکوکی دیده نمی‌شد و افراد غریبه که قصد ورود به ساختمان را داشتند با هماهنگی سرایدار وارد ساختمان می‌شدند.

تجسس‌ها به درهای بسته خورد و پلیس احتمال داد که دزدی زیر سر یکی از اهالی برج است، این فرضیه در حالی مطرح بود که همه اهالی ساختمان ثروتمند بودند.

سرقت‌های مشابه دیگری در این برج اعیانی رخ داد و پلیس هیچ سرنخی از دزد نامرئی به دست نیاورد. یکی دیگر از اهالی ساختمان که خانه‌اش مورد سرقت قرار گرفته بود، به پلیس گفت: روز 10 اردیبهشت‌ماه بود که به میهمانی یکی از دوستانم رفته بودیم. ساعت 12 شب همراه خانواده‌ام به خانه بازگشتیم و همه چیز عادی به نظر می‌رسید و در خانه نیز بسته بود. وقتی وارد خانه شدیم همسرم رفت تا طلاها را داخل صندوقچه‌ای بگذارد که متوجه شد چند سکه و طلا که برگه فروش آنها نیز در کنارش بود دزدیده شده است.

ابتدا فکر کردیم شاید آنها را در جای دیگری گذاشته باشیم اما در جست‌و جوی خانه متوجه شدیم 600 دلار نیز دزدیده شده است.

پلیس با سناریوی عجیبی روبه‌رو شده بود و در بررسی در ورودی خانه پی برد خانه‌هایی که از آنها سرقت شده معمولا صاحبخانه بعد از خروج از خانه درها را قفل نکرده است و دزد نامرئی درها را به راحتی و با استفاده از کارت‌های بانکی باز می‌کند و فرضیه اینکه دزد از اهالی ساختمان باشد، قوت گرفت. پلیس در گام بعدی شروع به تحقیقات گسترده کرد تا اینکه یکی از جوانان ساختمان ادعای عجیبی داشت و گفت: اهالی ساختمان همگی سال‌هاست که با هم آشنا هستند و رابطه دوستانه دارند و گاهی اوقات پسرها با هم به تفریح می‌روند و از زندگی هم نیز باخبرند اما مدتی است که به رفتارهای یکی از هم‌سن و سال‌هایمان که آرش نام دارد، مشکوک شده‌ام. الیاس در ادامه گفت: آرش بعد از اینکه در دانشگاه قبول نشد، دنبال کاری می‌گشت و از محدودیت‌هایی که خانواده‌اش برایش ایجاد کرده بودند با من حرف می‌زد اما بعد از 6 ماه پیش من آمد و گفت دنبال خرید خودرو است.

وقتی درباره پول خودرو از آرش پرسیدم وی گفت با یکی از دوستانش وارد بازار بورس شده و توانسته سود زیادی به دست آورد اما وقتی یک روز اتفاقی پدر آرش را در آسانسور دیدم شنیدم که آرش در یک مغازه لباس‌فروشی کار می‌کند و احساس می‌کنم دزدی‌ها کار آرش باشد. با به دست آمدن این سرنخ، پلیس سراغ خانواده آرش رفت و در تجسس‌ها مشخص شد پدر و مادر آرش از خرید خودروی پسرشان اظهار بی‌خبری می‌کنند که با همین ردپاها فرضیه دزد بودن پسر جوان پررنگ‌تر شد. در این مرحله پلیس به مغازه لباس‌فروشی که آرش در آن کار می‌کرد رفت و پسر شیک‌پوش را تحت بازجویی قرار داد. آرش اصرار بر بی‌گناهی داشت اما وقتی فهمید پلیس از ماجرای خرید پژو 206 سفیدرنگش باخبر شده و در بازجویی‌های فنی در دام تناقض‌گویی‌هایش گرفتار شد لب به اعتراف گشود. دزد نامرئی برج اعیانی در ادعاهایش گفت: یک بار کلید را داخل خانه جا گذاشتیم چون در قفل نشده بود، با کارت عابربانک توانستیم در را باز کنیم و بعد از اینکه تصمیم گرفتم دزدی کنم، با همان شیوه کارت‌زنی دست به سرقت می‌زدم. وی در ادامه گفت: بیرون از ساختمان می‌ایستادم و وقتی می‌دیدم یکی از اهالی ساختمان به همراه خانواده‌اش از مجتمع خارج می‌شود، خیلی زود وارد ساختمان می‌شدم و دست به سرقت می‌زدم و چون نمی‌خواستم کسی به من شک کند به مغازه لباس‌فروشی دوستم می‌رفتم و بعضی اوقات کمکش می‌کردم.

بنا بر این گزارش، تحقیقات برای افشای دیگر جرائم احتمالی این تبهکار جوان ادامه دارد.

+33
رأی دهید
-3

aisa jijar - سمنان - ایران
خدالعنت کنه اینجورخانواده هاروکه خودشون بچه هاشونوهل میدن سمت جنایت،آخه بچه ای که لای پرقوبزرگ کردین یه شبه همه چی روازش میگیرین میگین بروروپای خودت وایسا...!!!میخوان پولوباخودشون توگور ببرن؟!خوب دانشگاه قبول نشد واسش یه مغازه بازمیکردین وبهش مسءولیت میدادین تامردزندگی شه،ازدانشگاه نرفتنش هم واسه چشم وهم چشمی وپز دادن ناراحت شدن.. خاک توسرتون حالا یه انگل اجتماع تحویل بگیرید خودکرده راتدبیرنیست...!!!
شنبه 1 تير 1392 - 06:55
سلطنت طلب - ابوظبی - امارات متحده عربی
حالا پدر مادرت چطور زندگی کنن نفهم عوضی ابروی خانواده رو لکه دار کردی. باید چنتا از انگشتات رو قطع کنند تا عبرت بشه واست .
شنبه 1 تير 1392 - 08:47
rezgar - لینشوپینگ - سوئد
صدرصد پدر و مادرش با توجه به اینکه وضع مادیشان خوب بوده ولی خسیس بودند و به پسرشان خوب رسیگی نکردن. قبول نشدن پسر در کنکور هم بهانه ای بوده برای پدر و مادر تا جواب نیازهای پسرشان را ندهند. از همه چیز بدتر باید پدر و مادر اپارتمانشان را بفروشند و نفل مکان کنند چون دیگر ماندن در ان ساختمان به صلاح نیست.
شنبه 1 تير 1392 - 10:11
rezgar - لینشوپینگ - سوئد
سلطنت طلب - ابوظبی - امارات متحده عربی؟ نظرت نظر اخوندهاست لطفا اسم سلطنت طلب را پاک کن. چون با این نظرات اعتباری برای سلطنت باقی نمیگذارید.
شنبه 1 تير 1392 - 11:23
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.