مرگ سایه ابلیس در دسیسه نوعروس
وطن امروز : اواخر آذرماه سال گذشته موبایل مرد جوانی که تازه ازدواج کرده بود به صدا درآمد و آن سوی خط مرد ناشناسی با ادعاهایی تلخ گفت با همسرش ارتباط پنهانی داشته است. مرد جوان که از شنیدن اظهارات آن مرد عرق سردی روی پیشانیاش نشسته بود از شدت ناراحتی زبانش بند آمده بود و فقط گوش میکرد.
وی هنگامی که شنید همسرش چه خطاهای نابخشودنی داشته است خود را به خانه رساند و همسرش را زیر باد کتک گرفت. پس از اینکه کمی آرام شد زن جوان که متوجه شده بود همسرش برای چه عصبانیتش را روی سر وی خالی کرده با چشمانی گریان اعتراف تلخی کرد.
وی که گریه میکرد به تازهداماد گفت: سال گذشته که هنوز با تو ازدواج نکرده بودم با «سهیل» آشنا شدم. وی که اظهار علاقه به من میکرد ادعا داشت مرا خیلی دوست دارد و میخواهد به خواستگاریام بیاید و با ترفند ازدواج مرا اغفال کرد تا اینکه فهمیدم وی جوان شیادی است که با سوءاستفاده از سادگی من قصد بیآبرو کردنم را دارد، به این خاطر ارتباطم با وی را برای همیشه قطع کردم و حتی با توجه به اینکه ادعا میکرد از من فیلم تهیه کرده باز هم از ارتباط با وی چشمپوشی کردم و تصمیم گرفتم با ازدواج با تو زندگی و عشق تازهای را شروع کنم.
با رازگشاییهای زجرآور نوعروس، همسرش که بشدت ناراحت بود و کینه مرد ناشناس را در دل داشت به طراحی نقشه هولناکی دست زد و تصمیم به قتل وی گرفت و از همسرش خواست تا با تماس با سهیل از وی بخواهد که به خانه بیاید.
در ادامه زن جوان به موبایل مرد شوم زنگ زد و با وی قرار گذاشت و موفق شد سهیل را به خانه بکشاند و این مرد که نمیدانست چه سرنوشت مرگباری در انتظارش است پا در دام گذاشت. هنگامی که سهیل وارد خانه شد و قصد اجرای نقشهاش را داشت زن جوان با چاقو ضربهای به وی زد و در ادامه شوهرش نیز که داخل کمددیواری پنهان شده بود بیرون آمد و با چاقو به جان وی افتاد و مرد هوسران را به کام مرگ فرو فرستاد. این زن و مرد وقتی به خود آمدند جسد سهیل که به طرز هولناکی به قتل رسیده بود وسط اتاق خواب افتاده بود و آنان برای اینکه کسی از راز آنان باخبر نشوند جسد را پتوپیچ کرده و نیمههای شب داخل صندوق عقب ماشین گذاشته و در بیابانهای بیرون شهر رها کردند سپس به خانه بازگشتند و آثار درگیری و خونهایی که در اتاق خواب و صندوق عقب ریخته شده بود را از بین بردند تا چنانچه پلیس برای تحقیقات مراجعه کرد به چیزی شک نکند.
باگذشت چند روز از بیخبری خانواده سهیل از سرنوشت وی، آنان با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران از بازپرس خواستند تا پلیس ردی از پسرشان بگیرد که بدینترتیب رسیدگی به این ماجرا در دستور تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و آنان تجسسهای میدانی خود را برای یافتن سرنخی از سرنوشت سهیل آغاز کردند. پلیس در بررسیهای خود از بیمارستانها، مراکز درمانی، پزشکیقانونی و زندانها دریافت هیچ خبری از سرنوشت وی در دست نیست بنابراین تحقیقات خود را روی ارتباطات وی و پاتوقهایش متمرکز کرد و دریافت وی با زن جوانی به نام «مریم» ارتباط تلفنی داشته است و آخرین بار نیز با وی صحبت کرده است. بدین ترتیب مریم تحت بازجویی قرار گرفت و وی نیز با اظهار بیاطلاعی از گم شدن سهیل عنوان کرد که پس از آخرین تماس دیگر هیچ خبری از وی نداشته است و چون وی جوان خوشگذرانی است احتمال میدهد بدون اطلاع خانوادهاش به شمال رفته باشد. در ادامه کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات خود دریافتند که مریم ازدواج کرده است و دوستی وی با سهیل غیرعادی به نظر میرسد بنابراین دوباره وی را تحت بازجویی قرار دادند که وی با ادعاهای ضد و نقیض قصد گمراه کردن کارآگاهان را داشت ولی هنگامی که با دلایل پلیسی آنان روبهرو شد لب به اعتراف گشود و پرده از جنایت برداشت و گفت: سهیل از من فیلم تهیه کرده بود و با سوءاستفاده از آن مرا تهدید میکرد و من مجبور میشدم تن به خواستههایش بدهم تا اینکه ازدواج کردم و چند مدتی از دستش راحت بودم ولی وی از یک ماه پیش دوباره مزاحمتهایش را آغاز کرد و هر چقدر التماس کردم که من ازدواج کردهام و حاضرم برای از بین بردن فیلم پول پرداخت کنم ولی وی همچنان قصد سلطهگری داشت و چندبار بهزور وارد خانهام شد و ...
وی در ادامه با تشریح ماجرا افزود: پس از طراحی نقشه به قتل رساندن سهیل وی را هر طور بود به خانه دعوت کردم و به دروغ گفتم که شوهرم امشب خانه نیست و وی را به خانه کشاندم سپس با چاقو چند ضربه از پشت به سهیل زدم و هنگامی که برگشت تا چاقو را از دستم بگیرد شوهرم از داخل کمددیواری بیرون آمد و با چاقوی بزرگی که از پیش تهیه کرده بود با ضرباتی که به وی وارد کرد، سهیل را به قتل رساند.
با ادعاهای هولناک مریم، همسرش به نام «شهرام» نیز دستگیر شد و پس از آنکه شنید همسرش در بازجوییها حقیقت را فاش کرده است به پلیس گفت: من اطلاعی از این رابطه نداشتم و هنوز 3 ماه از ازدواجمان نگذشته بود که سهیل به من زنگ زد و ادعا کرد از گذشته تا حالا با همسرم رابطه دارد و من باید از وی جدا شوم و با نشانههایی که داد مطمئن شدم وی راست میگوید. از شدت ناراحتی نمیدانستم چه کار کنم ابتدا تصمیم گرفتم مریم را به قتل برسانم و به خانه رفتم و وی را زیر باد کتک گرفتم و میخواستم وی را خفه کنم ولی دلم نیامد و با ادعای مریم که نشان میداد سهیل از وی فیلم تهیه کرده و با تهدید دست به این کار زده است کمی آرام گرفتم و با طراحی نقشهای تصمیم به قتل گرفتیم و از این کار نیز هیچ عذاب وجدانی نداریم.
پس از اعترافات زن و شوهر جوان بازسازی صحنه جنایت توسط کارآگاهان صورت گرفت و آنان به تشریح جزئیات دیگر پرداختند و پرونده پس از تکمیل تحقیقات برای صدور قرار مجرمیت به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد که بازپرس جمشیدی پس از بررسی نهایی، پرونده را برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارسال کرد.