آقای احمدی نژاد از طرف بیت رهبری آمد
بابک غفوری آذر
داستان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ایران از چند سال قبلش آغاز شده بود. از همان زمان که محمد خاتمی برای دومین بار ردای ریاست جمهوری بر تن کرد، اما خیلی زود مشخص شد که مخالفانش در اردوگاه محافظه کاری، به او اجازه نخواهند داد تا برنامه هایش را که به نام توسعه سیاسی معروف بود، پیش ببرد.
در چنین شرایطی عمده تلاش ها و برنامه های محمد خاتمی و همراهانش برای پیشبرد اهدافشان، به سد محکم نهادهای در اختیار طرف مقابل خورد و در آستانه انتخابات سال ۸۴ صحنه سیاست ایران پیچیده تر از دوره های پیشین در حال شکل گیری بود.
محافظه کاران که در نام های «جدید آبادگران» و «برتر اصولگرایان» توانسته بودند صندلی های شورای شهر و مجلس شورای اسلامی را از آن خود کنند، امیدوارتر از گذشته چشم به مسند ریاست جمهوری دوخته بودند و از طرف دیگر، اصلاح طلبان پراکنده تر از هر زمان دیگر در قالب سه نامزد به صحنه آمده بودند؛ مصطفی معین، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده که هرکدام با نام نامزد اصلاح طلبان وارد صحنه شدند و از طرف دیگر، اکبر هاشمی رفسنجانی، چهره مهم جمهوری اسلامی هم حضور در صحنه انتخابات را لازم دید.
این که چرا جریان اصلاح طلب با پراکندگی زیاد در این انتخابات شرکت کرد؟ سوالی است که علی مزروعی ، عضو ارشد حزب مشارکت که حامی مصطفی معین در آن انتخابات بود، در پاسخ به آن به اتفاقات روی داده در سال های قبل از ۸۴ اشاره می کند.
علی مزروعی: می شود گفت که سر منشاء این تحولات از انتخابات مجلس هفتم شروع شد. در آن انتخابات که منجر به رد صلاحیت اصلاح طلبان و نزدیک به ۸۰ یا ۹۰ نفر از نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی که قبل از آن هم نماینده مجلس بودند، شد، خود به خود یک تقسیم بندی میان اصلاح طلبان شکل گرفت. به گونه ای که بخش قابل توجهی از آنها در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردند و یک بخشی هم شرکت کردند.
همین مسئله یک تفرقه ایجاد کند و این تفرقه تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ادامه پیدا کرد. ضمن اینکه طرفداران آقای هاشمی به آمدن ایشان تکیه داشتند و اصرار می کردند و یکی از نامزدها هم خارج از این گروه ها، بیشتر با گرایش قومی وارد شد و همه اینها باعث شد که اصلاح طلبان نتوانند روی یک نامزد توافق کنند.
اما جریان مقابل اصلاح طلبان هم نه به پراکندگی آنها اما با نامزدهای مختلف به صحنه آمده بود؛ محمد باقر قالیباف، محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی سه چهره نامزد جریان اصولگرا بودند که البته نهایتا بر خلاف تمام پیش بینی ها این محمود احمدی نژاد ، شهردار آن زمان تهران بود که به ساختمان پاستور رفت.
اما او واقعا چه جریانی را از میان اصولگرایان ایران نمایندگی می کرد؟ رضا علیجانی، تحلیل گر سیاسی این سوال را چنین پاسخ می دهد.
رضا علیجانی: آقای احمدی نژاد از طرف بیت رهبری آمد. بیت به معنای رهبر جمهوری اسلامی و نظامی – امنیتی هایی که به هر حال از ابتدای ورود ایشان بعد از انقلاب به پست های اجرایی با ایشان بودند و بیشتر با این گرایش همکاری می کردند، برآمده و منتخب اینها بودند و پس از دوره که آقای خامنه ای آقای هاشمی و خاتمی را تجربه کرد، می خواستند جریانی سر کار بیاید که متحد بیت باشد و بیشتر هم امور داخلی را اداره کرده و در امور خارجی هم با بیت رهبری همسو و مطیع وی باشد.
محمود احمدی نژاد با آنکه به عنوان نامزدی از جریان تندروی اصولگرایان به صحنه آمده بود، اما تلاش می کرد جلوه ای متفاوت از سایر نامزدهای این جریان که به داشتن نظارت سختگیرانه در حوزه فرهنگ و اجتماع معروف هستند، داشته باشد.
احمدی نژاد گفته بود: واقعا مشکل مردم ما الان شکل موی بچه های ماست؟ دو تار مویشان هم آمده باشد بیرون به من و تو چه ربطی دارد؟ من و تو باید به مسائل اساسی کشور برسیم.
در آن سو اما حضور اکبر هاشمی رفسنجانی، چهره شاخص جمهوری اسلامی که خود، دو دوره مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده داشت بر پیچیدگی ها افزوده بود.
او دعوت گروه های مختلف مردم را دلیل حضورش در انتخابات اعلام کرده بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی: با مراجعاتی که به من شده حدس می زنم که جمع قابل توجهی از مردم ایران مایل هستند که من حضور داشته باشم.
انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری ایران در چنین شرایطی روز بیست و هفتم خردادماه سال ۱۳۸۴ با حضور هفت نامزدی که دو نفرشان با حکم حکومتی رهبر جمهوری اسلامی اجازه حضور در انتخابات را پیدا کرده بودند، برگزار شد.
در حالی که نظرسنجی ها آرای مختلفی را نشان می داد و برخی هم از اقبال جریان نزدیک به حاکمیت به محمد باقر قالیباف به عنوان نامزد مطلوبشان صحبت می کردند، اما این محمود احمدی نژاد بود که توانست همراه با اکبر هاشمی رفسنجانی به دور دوم برود.
این که چگونه در دور دوم به اعتقاد برخی تحلیل گران آرای سازمان دهی شده به سوی آقای احمدی نژاد به صندوق ریخته شد؟ همچنان محل مناقشه بسیاری است.
رضا علیجانی در این باره می گوید:
فکر می کنم دو تا مسئله مهم بود. یکی اینکه در برابر گفتمان آزادی که اصلاح طلبان در فضای سیاسی مطرح کرده بودند از اواخر – یعنی از حداقل دوره دوم آقای خاتمی- طرف مقابلش هم بحث اقشار تهی دست و طبقات محروم را مطرح کرد و روی این بحث تکیه می کرد و برای این مسئله هم آقای احمدی نژاد کارکتر مناسب تری بود.
ضمن اینکه آقای قالیباف از این جنبه خیلی جاذبه نداشت. نکته دوم اینکه با شروع تبلیغات انتخابات ، آقای قالیباف در فیلم ها و بیلبوردهای تبلیغاتی اش یک نمادها و نکته هایی را بروز داد که یک مقدار تمایل داشت به توجه به اقشار مدرن، توجه به جوانان و طریقه هایی که خیلی مورد توجه و استقبال نظامی ها، امنیتی ها و بیت نبود .
بعلاوه اینکه آنها هنوز در فضای داغ اصلاحات، یعنی فضای سیاسی – اجتماعی و فرهنگی دوره اصلاحات نفس می کشیدند و این مسئله هم یک تشابهی را ایجاد می کرد. حالا شاید در پشت صحنه هم گفتارهایی از آقای قالیباف و خانواده اش نقل می شد و کارکردش که بی تمایل به این فرهنگ نبود. فرهنگی که به هر حال به مقداری آزادی های اجتماعی توجه داشت و این مسئله هم مشابهت می کرد با کارگزاران آقای هاشمی که گر چه چندان به آزادی های سیاسی معتقد نبود ولی به این طبقه اجتماعی توجه داشت و یک مقدار هم در این باب آسان گیری می کرد.
این تشابهات مقداری بیت را نگران می کرد و بنابر این از ترس برتری این گفتمان به سمت آقای احمدی نژاد رفتند و البته شاید فعل و انفعالات پشت صحنه هم راجع به اشخاص در حوزه خانواده و بیت رهبری هم اتفاق افتاده باشد که گفته می شود آقا مجتبی پشت آن بوده است و اینها در حد شایعات است. به هر حال این شایعات هر چند ممکن است رگه هایی از واقعیت را در خود داشته باشد ولی آن چه که از بیرون می شود به لحاظ جامعه شناختی به آن توجه کرد همین سه عنصر محوری است که گفتم.
اما مهدی کروبی، نامزدی که در اعلام اولیه آراء در رده دوم قرار گرفته بود، به شدت نسبت به نتیجه نهایی معترض بود.
مهدی کروبی: ما فهمیدیم که این یک ساعت خواب ما همه چیز را تغییر داده است. آمده ایم دیدم که بله. سخنگوی شورای نگهبان وارد شده و دارد کر و فر می کند و یک مرتبه تماس گرفتند با آقای محقر در وزارت کشور، گفتم که آقای محقر قضیه چیست؟ گفت آقا قضیه ما غیر از این است. هاشمی اول است و شما دوم هستید و تغییری که یافته این است. تا آن موقع شما اول بودید و هاشمی دوم اما الان یک مرتبه اینها می خواهند بگویند الان ما هم دوم ...الان هم من با آقای خاتمی صحبت کردم.
مهدی کروبی در ادامه اعتراضاتش نامه ای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشت و در آن برای نخستین بار از دخالت های فرزند آیت الله خامنه ای در نحوه برگزاری انتخابات خبر داد.
علی مزروعی درباره نحوه برگزاری انتخابات سال ۸۴ و این اعتراضات می گوید: فکر می کنم که خیلی آن موقع این مسئله مطرح نبود. آنچه که باعث شکست اصلاح طلبان شد تفرق اصلاح طلبان بود که رایی را که به آنها داده شد، تقسیم کردند.
در آن انتخابات در دور اول چهار نامزد اصلاح طلب مجموعا بیش از ۱۷ میلیون رای کسب کردند و این در حالی بود که چهار نامزدی که خودشان را اصولگرا می دانستند ، مجموعا حدود ۱۲ میلیون رای کسب کردند.
معنی آن این بود که اگر اصلاح طلبان اگر یک نامزد واحد داشتند حتی در دور اول هم می توانستند پیروز انتخابات باشند.
در دور دوم وضعیت فرق می کرد. رقابت بین آقای هاشمی و احمدی نژاد افتاد و تقریبا تمام نهادهای حاکمیتی و امنیتی پشت سر آقای احمدی نژاد ایستادند مثل سپاه و بسیج و به هر حال یک وضعیت خاصی ایجاد شد. آراء منفی آقای هاشمی هم در جامعه زیاد بود و این باعث شد که یک جابجایی رای صورت گرفت و آقای احمدی نژاد با ده میلیون به عنوان پیروز انتخابات معرفی شد.
البته می شود گفت که در این دور دوم به هر حال رای سازی هایی هم صورت گرفت.
نتایج دور دوم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران با رئیس جمهور شدن محمود احمدی نژاد ، نشان دهنده آغاز دوران تازه ای در حیات جمهوری اسلامی بود، دورانی که در آن قرار بود گفتمانی با نام عدالت و استقلال بر مفاهیمی چون آزادی و توسعه پیشی بگیرد.