سلطنت سید علی شاه
دکتر بهروز بهبودی
خامنه ای بهتر از هر کسی از جایگاه خود در میان مردم باخبر است. او می داند امروز بیشتر مردم ایران وی را مسبب همه مشکلات موجود کشور می دانند و در عمل مشروعیتی برایش قائل نیستند. او می داند اگر کوشش های چاکران و مواجب بگیران، در به خیابان کشاندن افراد نباشد از شرم و خجالت باید خانه نشین بشود. در یک کلام او بهتر از هر کسی می داند که در میان مردم جایگاهی ندارد و بسیاری از مردم که از قضا اکثریت جامعه را تشکیل می دهند دقیقا برعکس گفته هایش عمل می کنند. بنابراین آیا بیان سخنانی از آن جنس را نباید به دعوت کردن مردم به در خانه ماندن تعبیر کرد؟
دکتر بهروز بهبودی
سخنان سید علی خامنه ای در سالروز درگذشت رهبر پیشین جمهوری اسلامی نشان داد او بهتر از هرکسی می داند چه به روز کشور آورده است. او بیشتر حواشی و مشکلات به وجود آمده به دست احمدی نژاد را برشمرد و گفت رئیس جمهور آینده نباید این مشکلات و معایب را داشته باشد. خامنه ای اما از اشاره به این نکته که چه کسی احمدی نژاد را بر سر کار آورد و با همه قدرت از او حمایت کرد، طفره رفت.
خامنه ای در همان سخنرانی سخنی گفت که این روزها بسیار از زبان و دهان اپوزیسیون داخل و خارج شنیده می شود. او گفت رای دادن مردم، رای دادن به مشروعیت جمهوری اسلامی است. برخی از گروه های اپوزیسیون با همین استدلال مدت هاست که از مردم می خواهند انتخابات را تحریم کنند زیرا در نگاه آنها رای دادن ریشه های ولایت مطلقه را مستحکم تر می کند. تکرار همین سخنان از زبان خامنه ای را واقعا به چه معنایی باید گرفت؟
خامنه ای بهتر از هر کسی از جایگاه خود در میان مردم باخبر است. او می داند امروز بیشتر مردم ایران وی را مسبب همه مشکلات موجود کشور می دانند و در عمل مشروعیتی برایش قائل نیستند. او می داند اگر کوشش های چاکران و مواجب بگیران، در به خیابان کشاندن افراد نباشد از شرم و خجالت باید خانه نشین بشود. در یک کلام او بهتر از هر کسی می داند که در میان مردم جایگاهی ندارد و بسیاری از مردم که از قضا اکثریت جامعه را تشکیل می دهند دقیقا برعکس گفته هایش عمل می کنند. بنابراین آیا بیان سخنانی از آن جنس را نباید به دعوت کردن مردم به در خانه ماندن تعبیر کرد؟
خامنه ای بهتر از هرکسی باز از جایگاه نظام خود در دنیا باخبر است. رهبر ایران می داند علیرغم همه تبلیغاتش درباره محبوبیت خود و نظامش، پایش را از خاک ایران بیرون نمی تواند بگذارد. خامنه ای بهتر از هرکسی می داند که محکومیت عملکرد نظامش بخصوص در دهه شصت شمسی به عنوان جنایت علیه بشریت تنها ادعایی از سر دشمنی نیست. او از نقش رژیم در برهم زدن نظم جهانی، نفرت پراکنی در منطقه و بخصوص در میان همسایه ها و در یک کلام از انزوای ایران خبر دارد. در چنین شرایطی باید حلقه دوستان را تنگ تر کرد و این دقیقا همان کاری است که خامنه ای مثل همه دیکتاتورها در حال عملی کردنش است.
تنگتر شدن حلقه باعث بیرون ماندن بسیاری و محروم شدن همه جز همان عده قلیل از مواهب حکومتی می شود. آنچه مانع اصلی در برابر این محرم و محروم کردن هاست، آگاهی و حضور مردم در صحنه است به همین دلیل رهبر ایران با همه وجود می کوشد تا شر مردم را از سر خود و نظامش کم کند. دلسرد کردن و کشتن شور و شوق آنان کاری است که در روزهای اخیر بسیار به آن دست زده شده است.
سیاست خامنه ای از میان بردن صداهای دیگر در کشور بوده او عملا کشور را به کشوری تک حزبی از قماش کشورهای کمونیستی تبدیل کرده است. چینش کاندیداهای ریاست جمهوری و حذف رقبایی که می توانستند برایش دردسر ساز بشوند و نشاطی را در کشور به وجود بیاورند در همین راستا انجام شده است. البته رهبر جمهوری اسلامی هم از تاریخ عبرت نمی گیرد. او قطعا به یاد دارد عقیم کردن احزاب در دوره رژیم گذشته و پر و بال دادن به یک حزب حکومتی چه بر سر کشور و رژیم شاهنشاهی آورد با این حال امروز به همان راه می رود. مردم در آن روزها به میدان آمدند اما افسوس که حرف هایشان دیر شنیده شد.
نبود اطلاع رسانی های کافی، وسایل ارتباط جمعی و... باعث شد تا از حضور مردم که برای تغییر سرنوشت کشور و تحکیم پایه های دموکراسی و حقوق بشر محقق شده بود سوءاستفاده شود و کشور در دام استبداد دینی اسیر گردد. امروز اما شرایط بسیار تغییر کرده است، بنابراین خامنه ای و اعوان و انصارش نمی توانند جلوی سیل بنیان کن مردم را بگیرند البته به آن شرط که مردم خود بخواهند و صحنه را به سود تمامیت خواهان ترک نکنند. اگر مردم در پی لجبازی با رژیم هستند راهش در خانه نشستن نیست همانطور که در رژیم گذشته چنین نکردند و به خیابان ها آمدند. مبارزه منفی با رژیمی که مردم را دلسرد و ناامید می خواهد نشستن در خانه نیست بلکه برعکس به میدان آمدن است. در نگاه من حضور چشمگیر مردم ولو با انداختن آرای باطله در صندوق ها، مبارزه منفی ای به مراتب بهتر خواهد بود.
علیرغم تلاش های فراوان حکومت برای از میدان بدر راندن مردم و یکدست سازی کشور و خفه کردن صداهای مخالف، امروز چند دستگی هایی در مقامات کشور، سپاه و نیروهای نظامی به وجود آمده است. همه اینها نشان می دهد که کوشش های اطرافیان حلقه بگوش رهبر ثمره درستی نداشته است. چرا مردم با حضور خود در صحنه، این شکاف ها را بیشتر نکنند و آن را به همه آحاد و ارکان نظام سرایت ندهند؟ ترس و وحشت در رفتارهای رژیم کاملا محسوس است از حذف های رقبا در شورای نگهبان گرفته تا خیمه شب بازی هایی که به نام مناظره به خورد مردم داده می شود، از زندانی کردن مخالفان گرفته تا امنیتی کردن بیشتر فضا همه و همه حکایت از آن دارد که حکومت با نشان دادن دندان می خواهد ترس خود را از مردم پنهان کند و مردم نباید این فرصت پیش آمده را از دست بدهند و بسوزانند. از دست دادن این فرصت، رفتن چند گام به عقب در برابر حکومتی در شرف زمینگیر شدن است. هیچ عقل سلیمی خاکریزهای پس گرفته از دشمن را دو دستی به او تقدیم نمی کند. برای رسیدن به این مرحله نداها، سهراب ها، ستارها و... جان خود را از دست داده اند و امثال نسرین ستوده حبس ها کشیده اند. پا پس نهادن آیا نادیده گرفتن آن خون ها و عمرهای زایل شده در پشت میله های زندان نیست؟
برای رسیدن به دموکراسی خواست مردم عامل بسیار تعیین کننده ای است. اگر مردم آزادی این گوهر گران بها را نخواهند، محکوم به زندگی در تاریکی های استبداد خواهند بود. رسیدن به دموکراسی با شعار و نشستن در حاشیه امن خارج از کشور میسر نمی گردد. همانطور که کوشش های نیروهای فعال و دموکراسی خواه باعث شد تا تحریم های در حوزه برخی از وسایل ارتباطی از سر مردم ایران برداشته شود، نظیر این کوشش ها هم در امیدبخشی به مردم و ترسیم آینده روشن در سایه دموکراسی باید صورت گیرد. با نشستن و شعار دادن و مردم را به عقب گرد دعوت کردن هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. به جای گرفتن حقوق مردم از آنها بهتر آن است که برای عدم تضییع حقوقشان بکوشیم.
بهروز بهبودی
نیویورک – جمعه 19 خرداد ۱۳۹۲