خانه خرابی یک زن با اشتباه مرد جواهرفروش

وقتی مرد طلافروش در نوشتن فاکتوری اشتباه کرد گردباد را به جان زندگی زوجی جوان انداخت.

تلفن‌خانه به صدا درآمد و دختربچه 9 ساله تلفن را برداشت، آن سوی خط خاله دخترک بود که از وی می‌خواست گوشی را به مادرش بدهد ولی وی که می‌ترسید راز غمناک خانه‌شان را تعریف کند زیر گریه زد و گوشی را قطع کرد. خاله دختربچه که نگران شده بود مدام به تلفن خانه خواهرش زنگ زد تا اینکه پریسا کوچولو تلفن را برداشت و با گریه به وی گفت مادرش یک ماهی می‌شود در اتاق خواب زندانی شده است. دقایقی بعد چندتن از بستگان این زن به خانه وی آمدند و پس از اینکه یکی از آنان از دیوار بالا رفت و خود را به داخل خانه رساند با حقیقتی تلخ روبه‌رو شد، ابتدا در را باز کرد و سپس پلیس را در جریان این ماجرای غم‌انگیز قرار داد. با مراجعه تیمی از پلیس و درخواست بستگان زن برای نجات وی، آنان با باز کردن قفل در اتاق با بدن بی‌جان این زن روبه‌رو شدند و برای نجات جان وی با اورژانس تماس گرفتند. با انتقال این زن 35 ساله که زهرا نام دارد به بیمارستان با تلاش پزشکان وی به هوش آمد و با دیدن بستگانش به گریه افتاد و گفت: همسرم چندین ماه است به من مشکوک شده و چندین بار ادعا کرده من با مرد دیگری رابطه دارم، هرچقدر خودم را به وی نزدیک کردم تا این دیدگاه تاریکش از بین برود هیچ فایده‌ای نداشت و وی هر روز نسبت به روز گذشته به من بدبین‌تر می‌شد و مرا محدودتر می‌کرد تا اینکه با ادعای رابطه من با مرد دیگری مرا در خانه زندانی کرد و حتی نمی‌گذاشت دخترم را ببینم و روزی یکبار به من غذا می‌داد، در اتاق خوابم همیشه قفل بود و جرأت نداشتم کسی را هم با خبر کنم وگرنه کتک، آخر و عاقبتم بود. این زن رنجور در ادامه افزود: روز‌هایم را به سختی شب می‌کردم، روزها با شنیدن صدای دخترم که پشت در اتاق مرا صدا می‌زد و با من درد دل می‌کرد سعی می‌کردم بخندم، التماس‌هایم به شوهرم که اشتباه می‌کند نیز فایده‌ای نداشت، انگار وی سحر و جادو شده بود و به حرف‌هایم اعتنایی نمی‌کرد تا اینکه دخترم مرا از مرگ نجات داد. با ادعاهای غم‌انگیز زهرا و دستور بازپرس پرونده دستگیری شوهر بدبین در دستور کار پلیس قرار گرفت و وی در عملیات ضربتی دستگیر شد و در بازجویی‌ها اظهار داشت همسرش با مرد دیگری ارتباط دارد و برای اثبات حرف‌هایش مدرک نیز دارد! روز بعد که مرد بد دل پیش‌روی بازپرس قرار گرفت در پاسخ به سوال وی درباره اینکه چرا همسرش را در خانه زندانی کرده و وی را تا حد مرگ پیش برده است، گفت: چندی پیش احساس کردم همسرم رابطه مخفیانه‌ای با مرد دیگری دارد و این فکر مرا بشدت آزار می‌داد تا اینکه از کیف همسرم فاکتور خرید یک انگشتری را دیدم که بالای آن نوشته بود «خریدار: جناب...» پیش خودم گفتم اگر انگشتری را همسرم خریده باشد چرا فاکتور با عنوان مرد نوشته شده است و فامیلی همسرم را دارد بنابراین مطمئن شدم که مرد مورد علاقه‌اش برایش انگشتر خریده و برای اینکه من شک نکنم در زمان نوشتن فاکتور از فامیلی همسرم استفاده شده اما فروشنده چون دیده خریدار مرد است از واژه جناب... استفاده کرده است. وی در جریان بازپرسی عنوان داشت: آنقدر عصبانی بودم که از زهرا هم سوالی نکردم و وی را در اتاق خواب زندانی کردم و کینه همسرم مرا تا حدی افسرده کرده بود که جز شب‌ها که برایش غذا می‌بردم هیچ ساعت دیگری وی را نمی‌دیدم و برای انتقام از کارهایش نمی‌گذاشتم وی دخترمان را ببیند. با توجه به اینکه بازپرس مرد بددل را محکوم کرد که حق چنین کاری را نداشته است، برای روشن شدن ماجرا مرد طلافروش را به دفتر بازپرسی احضار کرد و وی پس از دیدن انگشتری که خودش آن را فروخته بود در بازجویی گفت: آن روز این زن همراه با دختر کوچکش به طلافروشی آمد و پس از کلی انتخاب، یکی از انگشترها را پسندید و با دادن یک انگشتر کوچک‌تر و پرداخت 200 هزارتومان انگشتر را خرید و هنگامی که من در حال نوشتن فاکتور بودم به اشتباه نوشتم «خریدار جناب...» می‌خواستم فاکتور را عوض کنم که پشیمان شدم و نمی‌دانستم این اشتباه کوچک من باعث این اتفاقات تلخ می‌شود وگرنه حتما آن را عوض می‌کردم. با مشخص شدن این ماجرا مرد شکاک که همچنان به حرف‌های مرد طلافروش اطمینان نمی‌کرد در ادعای جدیدی به بازپرس گفت: من می‌دانم بستگان زهرا به این مرد پول داده‌اند که با ادعاهای دروغین مرا مقصر جلوه دهند و مطمئن هستم که وی نیز با آنان همدست است. بر این اساس بازپرس پرونده به تیمی از پلیس دستور داد تا فیلم دوربین مداربسته طلافروشی را بازبینی کنند و همین کافی بود تا مشخص شود زهرا راست می‌گوید و شوهرش اشتباه کرده است.

بدین ترتیب و با مشخص شدن اشتباهات پی‌درپی مرد شکاک، بازپرس با توجه به حبس غیرقانونی زن در اتاق خانه به مدت یک ماه و ضرب و جرح و رفتار غیرانسانی با وی، مرد را بازداشت و تا بررسی نتایج دیگر پرونده روانه زندان کرد.

بنابراین گزارش تحقیقات متخصصان پزشکی قانونی نشان داد این مرد به نوعی بیماری بدبینی مبتلا ست که در نوع پیشرفته‌تر آن باعث لطمات بسیار بزرگی همچون آزار و اذیت و درگیری‌های فیزیکی می‌شود

+131
رأی دهید
-8

princesse - تهران - پرژن
مردک روانی‌ ..
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 23:18
nazkhatoon - لندن - انگلستان
بیچاره.. زنِ بد بخت...خیلی‌ از مردهای ایرانی این شکلین.. متاسفانه .. کافر همه . را به کیشِ خود پندارد...
جمعه 3 خرداد 1392 - 00:28
chakhan - بندر انزلی - ایران
حالا این رو یک ماه تو یه اتاق زندونی کنند و روزی یه بار بهش غذا بدن تا بفهمه که مریضیش چقدر تاوان داره .. قانون مملکت مارو باید ...
جمعه 3 خرداد 1392 - 00:37
kolah-ghermezi - ونکوور - کانادا
خدا شفاعت بده، طفلک زن و بچه ش.
جمعه 3 خرداد 1392 - 00:50
a.ahooraei - کلن - آلمان
فقط همین یه نفر توی ایران بیماره؟ خوب خدا را شکر که یکیش دستگیر شد.
جمعه 3 خرداد 1392 - 00:53
mountainman - استکهلم - سوئد
خون اریایی تو رگاش بوده . اگه این کار رو یکی از افریقا یا هند یا چین یا اروپا انجام میداد . اینجا چه کامنتهایی که نمیخوندم
جمعه 3 خرداد 1392 - 01:10
mobahari - لندن - انگلیس
این مرد را باید یک پاشو به ماشین ببندی و پای دیگر را به تیره چراغ برق از وسط دو تیکه کنی
جمعه 3 خرداد 1392 - 01:32
aisa jijar - سمنان - ایران
چندوقت پیش یکی ازآشناهامون بخش اعصاب وروان بستری بود،کنارتختش زنی روی زمین نشسته بودوکل شبانه روزتوهمون یه وجب جامینشست ومیخوابید وشوهرش که روانی بودمثل این مردک بددل اتاق آقایون بستری بودالبته مدام جلوی دراتاق زنان بودکه مبادامردی تواتاق بیاد وقتی خدمه مردمیومدهم سریع میومدتواتاق وزن بیچاره چشاشواونقدربه زمین میدوخت که بره آخرشم میگفت من میدونم توبااین خدمه هارابطه داری وازاینجامرخص شم طلاقت میدم توبه من خیانت میکنی،زن بدبخت میگفت پدرشوهرمم همینطوربوده میومده خونه میرفته رودرخت کشیک زنشومبکشیده وآخرشم میگفته خرابی...خدابه دادملت برسه همه دیوونه شدن...
جمعه 3 خرداد 1392 - 02:14
alborzi - کرج - ایران
مردک احمق فوقش طلاقش بده این چه کاریه ؟
جمعه 3 خرداد 1392 - 07:12
مدافع حق - مادرید - اسپانیا
خاک بر سرش مردک الاغ
جمعه 3 خرداد 1392 - 06:44
aram. - کردستان - ایران
هر وقت یک زن گریه کرد بدون میخواد خرت کنه و هر وقت خندید بدون ته دلش به خریت تو می خنده.
جمعه 3 خرداد 1392 - 09:10
Neda02 - اتاوا - کانادا
aram. - کردستان - ایران حالت این‌قدر خرابه که روانشناس کاری ازش برنمی‌یاد، شما حتما به یک روان‌پزشک مراجعه کن.
جمعه 3 خرداد 1392 - 16:35
aram. - کردستان - ایران
خودم روانشناسم .دارم دوره روانپزشکی رو هم تموم میکنم.
جمعه 3 خرداد 1392 - 20:34
شاهنشاه روحت شاد - تهران - ایران
aram. - کردستان - ایران / . پس مغزت گنجایش تحصیلات نداره ! حسابی قاط زدی یعنی دیوانه شدی ! آدم عاقل همچین پستی نمیذاره! از این مردهای احمق متاسفانه کم نیستند.
شنبه 4 خرداد 1392 - 19:49
aram. - کردستان - ایران
مغزی گنجایش نداره که طاقت شنیدن نظرات مخالف خودش رو نداره و به خودش اجازه اهانت میده. در ضمن من اون کامت رو شوخی کردم و هر آدم عاقلی هم بخوندش می فهمه جدی نبوده بجز اونهایی که مغزشون خشکه و نمیدونن شوخی چیه.
یکشنبه 5 خرداد 1392 - 06:49
aram. - کردستان - ایران
در این مورد زنه بیگناهه. من کلی گفتم.دیوانه خودتی ...
یکشنبه 5 خرداد 1392 - 15:06
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.