فراز و فرودهای۱۵۰ ساله حزب سوسیال دمکرات آلمان

روز ۲۳ ماه مه سال ۱۸۶۳ حزب سوسیال دمکرات آلمان در شهر لایپزیگ بنیان‌گذاری شد. این حزب برآمده از درون جنبش کارگری، ممنوعیت‌، تعقیب، مهاجرت، موفقیت و شکست‌های بسیاری در تاریخ خود دارد.

برای دیدن تصاویر کامل این گزارش , بر روی عکس زیر کلیک کنید

در صورتی که بدلیل فیلترینگ به سایت دویچه وله دسترسی ندارید , اینجا را کلیک کنید

+33
رأی دهید
-5

vahid_ - گلاسگو - انگلستان
همیشه سرمیداری دشمن برابری و آزادی بوده . در نگاه سرمایه داری انسان برده ای هست برای پیشبرد مقاصد شرکتهای غول که هدفشون همکاری با سیاستمدارهایی از نوع خود برای به استعمار کشیدن کشورهایی که از لحاظ منابع طبیعی غنی هستند و همینطور سرنگون کردن حکومتهایی که به دنبال استقلال و کوتاه کردن دست این کثافتها از منابع کشورشان هستند . سیاستی که در غرب هست همان برده داری مدرن هست . ۸۰% مردم شب و روز کار میکنند برای پر کردن جیب های ۲۰% از این کثافتهای انگل ،
‌سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 - 18:29
بی خیال - کرمان - ایران
حزب یعنی رزومه تعدادی که به فعالیت های سیاسی و اجتماعی می پردازند. حیف که در ایران دیکتاتور نمی گذارد حزب تشکیل شود و مردم افراد دلسوز و شایسته را سرکار بیاورند
‌سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 - 19:09
Ghooloo - آبادان - ایران
۱. بسیار مطالب مفید و عکس‌های جالبی‌ بودند، سپاس از مسئولین عزیز. امیدوارم بعضی‌ اشخاص اول بخوانند بعد نظر دهند! کارل مارکس در اوایل قرن ۱۹ به مشکل جهان خوب پی‌ برد! او‌ دید که اکثر دنیا کاپیتالیسم است و با آگایی دریافت که چنین سیستم ظلمی در حق اکثریت مردم است! او‌ میدید که تقریبا ۹۰ درصد مردم برای کمتر از ۱۰ درصد مردم زحمت میکشند و به سختی کار میکنند ولی‌ آن ۹۰ درصد همیشه در فقر هستند و آن ۱۰ درصد همه پولدار و به قول معروف سرمایه دار هستند. سیستمی‌ که در ایران به اسم ارباب و رعیت شناخته می‌شد. در هر ده و روستا و مکانی، شخصی‌ ارباب است و تو سر بقیه میزند و ارباب آنان است.کارل مارکس برای این مشکل جهان چاره اندیشید و تفکر مارکسیسم را به وجود آورد که به بزرگترین جنبش سوسیالیستی مبدل شد و باعث به وجود آمدن ایده کمونیسم شد. مارکسیسم و کمونیسم در اصل یک جنبش اقتصادی بود و نه سیاسی و میگفت همه باید زحمت بکشند و هر چه در آمد دارند با هم به طور مساوی تقسیم کنند.
‌چهارشنبه 1 خرداد 1392 - 00:37
Ghooloo - آبادان - ایران
۲. اروپاییان طبق معمول از آن استفاده صحیح کردند و آن را تبدیل به احزاب کارگری و سوسیال کردند و قدرت چپ و راست را سعی‌ کردند همیشه در توازن نگه دارند ولی‌ در کشور‌های عقب مانده جهان سومی مثل ایران و کره شمالی‌ این احزاب با دنبال کردن کمونیسم شوروی به خطا رفتند و رادیکال شدند. شاه ایران در آن زمان چون هم پیمان کشور‌های غربی بود به سفارش کشور‌های غربی و الخصوص آمریکا در جنگ سرد با شوروی سابق، از فعالیت آنان جلوگیری کرد و همین باعث شد که سر از خود و بدون تشکل و سازمان و درست و حسابی‌ در خفا فعالیت کنند و چون زیرزمینی شدند شاه هم آنها را مورد تعقیب، شکنجه، زندان و اعدام قرار داد و آنها هم بیشتر رادیکال و دشمنان قسم خورده شاه شدند! ولی‌ در اکثر کشور‌های اروپایی مثل آلمان بر عکس آمریکا تعادل دو قطبی بودن را تا حد امکان حفظ کردند و بیشتر طرفدار پیدا کردند و خود را با شرایط و زمان، به روز کردند.
‌چهارشنبه 1 خرداد 1392 - 00:40
Ghooloo - آبادان - ایران
۳. حاصل این شد که در کشور‌های پیشرفته امروز در دنیا سعی‌ میکنند توازن بین حزب‌های راست و چپ برقرار کنند و چون آزادی دارند به راحتی‌ میتوانند به هر حزبی که برنامه‌های بهتری در آن شرایط ارائه میدهد، رأی دهند و زمانی‌ حزب‌های راست در قدرت و زمانی‌ حزبهای چپ، و حتی در بعضی‌ از کشور‌های پیشرفته مخلوطی از چپ و راست در دولت و یا در اپوزیسیون هستند. حزب‌های کارگری و سوسیال در کشور‌های پیشرفته، همان مارکسیسم و کمونیسم هستند که در ایران بخاطر بیسوادی مردم و دیکتاتوری، موجب انقلاب شد و در کشور‌های باسواد و پیشرفته مثل آلمان موجب شکوفایی علمی‌، صنعتی، اقتصادی، نظامی، سیاسی و و و...شد!!! ما باید کشوری چون آلمان را سر مشق قرار دهیم! البته قبل از سرمشق قرار دادن باید فرهنگش را داشته باشیم که متاسفانه هنوز به آن دست نیافتیم!!! به امید با فرهنگ شدن
‌چهارشنبه 1 خرداد 1392 - 00:43
واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان
Ghooloo ابادان اظهارات سرکار عموما منطقی و درست بوده و اما اگر من را به شاه الهی بودن یا شیطان الهی بودن متهم نمیکنی دوست دارم بسیار واضع و روشن مطرح نمائی که در زمان شاه کدام فعال سیاسی وبدون وابستگی به کشورهای بیگانه را شاه یا سیستم شاه اعدام کرد از شما میخواهم صمیمانه نظرت را اعلام کنی و از شعار دادن احتناب کنی.زیرا کلام هر چقدر ساده تر بیان شود بهتر و مستند تر بدل خواننده می نشنید
‌چهارشنبه 1 خرداد 1392 - 11:24
کبالت - کرج - ایران
قولو -با احترام مارکس در اوایل رشد سرمایه داری بعد از انقلاب صنعتی زندگی میکرد با رشد سریع سرمایه داری و گذار بخشی از اروپا و آمریکا از دوران فئودالی تبدیل روستائیان به توده های کارگر مارکس پیش بینی های احساسی کرد در حقیقت اون انفجار ناشی از تضاد طبقاتی در هیچ جا حتی روسیه رخ نداد چون بیشتر فئودالی بود تا سرمایه داری انباشت سرمایه هم بشکلی که او گفته بود شکل نگرفت سرمایه داری حتی بر اساس منافع خودش نمیخواد توده مردم فقیر باشن چون خریدار عمده کالاها ش همین مردمن اونچه مورد نظر سرمایه گردش پول و تبدیل اونه نه انباشت سرمایه از رهگذر این گردش سرمایه و مازاد تولید و مالیات ثروت ملی و رفاه اجتماعی بوجود میاد در این روند فردا معلوم نیست اون کارگر خود کارفر ما نشه یا اون کارفرما کارگر نشه هیچ کارگری دلش نمیخواد تا ابد کارگر بمونه این یه جامعه پویا است که منشا انواع اختراعات ابتکارات و فناوریه البته یه عده هم تو این جوامع به هر علت خواسته و نا خواسته توان همراهی ندارن که اینجا اون سوسیال بدرد میخوره نه اون که میخواست زنجیر از دست کارگر باز کنه اما در عمل به صلابه کمونیسم کشیدش.
‌چهارشنبه 1 خرداد 1392 - 19:23
vahid_ - گلاسگو - انگلستان
نه اینکه شاه خودش استقلال داشت و قلاده به گردن امریکا و انگلیس نبود . یکی باید شاه اعدام میکرد که افتخارش نصیب کسی نشد ...
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 09:31
agnostic - هانوفر - آلمان
(۱) دوستان با عرض احترام و ارادت، فرمایشاتِ شما متین، اما با اجازه شما من نیز مختصر توضیحاتِ تکمیلی در خصوص مارکس و تئوری مارکسیسم و تاریخچه آن می‌دهم و پس از آن خیلی‌ کوتاه به حزب توده در ایران می‌پردازم. مارکس خود یک آلمانی‌ بود و به همین جهت جامعه آن زمان آلمان بر روی دیدگاه‌های او بسیار تاثیر گذار بود. از نظرِ مارکس جوامع بشری چهار مرحله را طی‌ میکردند تا به مرحله سوسیالیسم برسند که از این قرار بودند: ۱- کمون اولیه ۲- برده داری ۳- فئودالیسم ۴- سرمایه داری و در نهایت پس از گذار از این چهار مرحله جامعه به سوسیالیسم میرسید و البته در بهترین شرایط پس از گذار از مرحله سوسیالیسم جامعه وارد مرحلهٔ کمونیسم میشد. مارکس معتقد بود تنها جامعه ای‌‌ که آن زمان آمادگی کامل برای رسیدن به سوسیالیسم را دارد آلمان می‌باشد چون از نظرِ او آلمان به حد مطلوبی از صنعتی شدن رسیده بود و تنها یک جامعه تمام صنعتی که فئودالیسم را کامل پشت سر گذاشته امکان گذار به مرحله سوسیالیسم را داشت.
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 17:22
agnostic - هانوفر - آلمان
(۲) اما این امر هیچ گاه عملی‌ نشد و مارکس هم مجبور شد باقی‌ عمر خود را در تبعید بگذراند. ولی‌ پس از انقلابِ اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه با اینکه این کشور به هیچ وجه شرایط موردِ نظرِ مارکس را نداشت و هنوز در دوران فئودالیسم به سر می‌برد انقلابیون این کشور به زور کمونیسم را بر این کشور تحمیل کردند البته با تغییراتی‌ زیاد که لنین تئوری‌های آن را ارائه داد که به مارکسیسم - لنینیسم معروف گشت و البته که با نظرات مارکس تفاوت عمده داشت. منظورِ من البته این نیست که کمونیسم مورد نظرِ مارکس حتما شدنی بود اگر در جامعه ای‌‌ مثل آلمان آن زمان پیاده شده بود چرا که نظرات مارکس بیشتر آرمان گرایانه هستند تا عملی‌ . اما به هر حال نظرات مارکس باعث بیداری طبقه کارگر گردید که آنها نیز حق خود را مطالبه نمایند.
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 17:23
agnostic - هانوفر - آلمان
(۳) اما در خصوص هموطنان و حزبِ توده ! با توجه به مختصر توضیحاتی که عرض کردم شما به من بفرمائید کجای مملکت ما در زمان تشکیل حزبِ توده به یک جامعه سرمایه داری میخورد؟ یا اینکه احتمالا حزب توده قصد داشت مارکسیسم - لنینیسم را در ایران پیاده کند؟ اگر هم چنین بود کجای جامعه ما به روسیه ۱۹۱۷ شباهت داشت که مارکسیسم - لنینیسم در آن عملی‌ گردد؟ تنها دلیلِ اقبال مردم از این حزب وجود نا برابری اجتماعی و فقر در طبقه کارگر و ضعیف جامعه بود و البته نا گفته نماند که قشری از روشن فکران و افسران ارتش و دانشجویان هم به این حزب روی آوردند که دلیلِ آن برای من زیاد واضح نیست. شاید تب انقلابی آن دوران و جنگ سرد و پیروی مطلقِ شاه از جبهه غرب باعث آن شده بود.
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 17:23
agnostic - هانوفر - آلمان
(۴) ولی‌ به هر تقدیر حزبِ توده دچارِ اشتباهتِ فراوانی‌ شد که به نظرِ من پاک شدنی هم نیستند از جمله اینکه پس از انقلاب ۱۳۵۷ به پشتیبانی‌ از خمینی رو آوردند و حتا قانون ولایت‌فقیه را به نحوی تأیید نمودند و در برابر قانونِ حجابِ اجباری اعتراضی نکردند. در برابرِ اعطای حق رأی به زنان در زمان شاه به مخالفت با آن پرداختند ! و برخی‌ از آنان حتا به مسکویچ معروف بودند و ساعتِ مچیشان را بر اساسِ وقتِ مسکو تنظیم میکردند. به هر حال امروز کمونیسم یک ایده مرده محسوب میشود و این سوسیالیسمی که امروز در اروپا میبینیم شاید که مارکس جزو بنیان گذارانِ اولیه آن باشد ولی‌ به هر حال بر دوشِ سیستمی‌ سوار است که دموکراسی‌ نامیده میشود و اگر به امید کمونیست‌ها بودیم امروز اینجا هم باید تو سری میخوردیم. فقط در کنارِ این دموکراسی‌ و سیستم سرمایه داری غرب است که سوسیالیسم به عنوانِ یک سیستمِ تکمیلی و تعادل دهنده جوابگو می‌باشد و فراموش نکنیم که بیش از ۶۰ در صد بودجه کشورهای سرمایه داری غرب از جمله آلمان از مالیات سرمایه دارن بزرگ تامین میشود.
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 17:24
کبالت - کرج - ایران
اگنوستیک-درود وتشکر در مورد مارکس همانطور که فرمودید به نظر او انقلاب در مراحل پیشرفته نظام سرمایه شکل میگرفت اما در عمل در یک کشور نیمه فئودالی و در ضعیفترین حلقه سرمایه اتفاق افتاد که تصادفا در ابتدا انقلاب سوسیالیستی هم نبود اما لنین با بسط این تئوری که بدون انتظار برای رشد سرمایه داری میتوان با کمک حزب کارگری حکومت را در دست گرفت وبا ایجاد شوراها و دیکتاتوری پرولتاریا بصورت کنترل شده مراحل رشد سرمایه داری رو گذراند و به جامعه سوسیالی و ...رسید بعد از موفقیت مارکسیسم لنینیسم در روسیه در کسب قدرت.بر اساس این تئوری احزاب کمونیستی در سراسر دنیا بوجود آمد از جمله حزب توده این تئوری بعدها با نظریه خروشچف یعنی راه رشد غیر سرمایه داری تبدیل به نسخه کار احزاب کمونیست وابسته به حزب برادر بزرگ شوروی شد.
جمعه 3 خرداد 1392 - 06:13
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.