انتظامی از بردن خود به ثبت‌نام رحیم‌مشایی خبر نداشت

عزت‌الله انتظامی بازیگر سینما ماجرای همراهی خود با مشایی و احمدی‌نژاد برای ثبت‌نام در انتخابات را فاش کرد. او در یادداشتی نوشت پس از ماه‌ها دوندگی بی‌حاصل برای ثبت بنیادش، او را بدون اطلاع قبلی به وزارت کشور بردند.

 

عزت‌الله انتظامی بازیگر سینما و تاتر ایران با انتشار یادداشتی نوشته است که چگونه بدون اطلاع قبلی، او را برای ثبت‌نام اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات ریاست جمهوری به همراه محمود احمدی‌نژاد به محل وزارت کشور برده‌اند.
 
به‌گزارش خبرگزاری "ایلنا"، در یادداشت عزت‌الله انتظامی که جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ منتشر شده آمده که پس از ماه‌ها دوندگی بی‌حاصل برای ثبت ‌"بنیاد فرهنگی و هنری عزت‌الله انتظامی"، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۳ بعدازظهر به او اطلاع داده‌اند "آماده باشید ماشین می آید دنبالتان".
 
بخش‌هایی از یادداشت عزت‌الله انتظامی
 
• ماه ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته‌ی قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی‌سیم صحبت می‌کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم.
 
• راننده چراغِ گردان قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان‌ها را طی می‌کرد و شخص بی‌سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی میرسیم. من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی‌سیم شماره، رنگ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود.
 
• دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی‌سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام می‌شود." ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصرعرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می‌دهم.


 
عزت‌الله انتظامی بازیگر باسابقه سینما و تئاتر

 

• آقای مشایی سوار ماشین بزرگ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه می‌رسید و نگرانی‌هایم رفع می‌شد... "بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی"... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته‌های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! همه جا پراز پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت.
 
• به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهور و مشایی و عده‌ای دیگر، همه آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تودرتوی دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مرد جوان همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. به هرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی‌دانستم آنجا چه خبر است فقط پر ازسروصدا و آدم های جورواجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی‌ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده‌ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند.
 
• جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آن‌ها بودند از روبرو به طرف من می‌آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین‌های عکاسی. آقای مشایی گفت "چی شده؟ یه خرده شاد باشین! "‌من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکس‌شان را که گرفتند محل را ترک کردند و من باز همان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت "امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق رو براتون میاریم"...

عزت الله انتظامی یادداشت خود را که خطاب به "مردم سرزمینم" بدین گونه به پایان رسانده است: "من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام... همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچه ای از سنگلج..."

انتظامی از بردن خود به ثبت‌نام رحیم‌مشایی خبر نداشت

آقای انتظامی آرزو کرده است که بنیاد فرهنگی هنری انتظامی هرچه زودتر به ثبت برسد.


 

 
 

عزت‌الله انتظامی: آقای مشایی گفت "چی شده؟ یه خرده شاد باشین!

 

مرخصی احمدی‌نژاد برای همراهی مشایی
 
اسفندیار رحیم‌مشایی در پنجمین و آخرین روز ثبت‌‌نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ به همراه محمود احمدی‌نژاد و عزت‌الله انتظامی در وزارت کشور حضور یافت.
 
به گزارش خبرگزاری "ایسنا"، اسفندیار رحیم مشایی هنگام ورود به ستاد انتخابات کشور در پاسخ به این پرسش که آیا برای ثبت‌نام به وزارت کشور آمده، گفت: «این‌گونه می‌گویند».
 
رحیم‌مشایی پیش از آغاز کنفرانس خبری خود در روز ثبت‌نام با تذکر احمدی‌نژاد اعلام کرد که رئیس دولت امروز را مرخصی گرفته تا حضور او در ستاد انتخابات شبهه‌ای ایجاد نکند. بیش از نیمی از نمایندگان مجلس و اکثریت اعضای هیات نظارت بر انتخابات اما، در روزهای اخیر حمایت علنی محمود احمدی‌نژاد از نامزدی رحیم‌مشایی را اقدامی مجرمانه خوانده‌اند.
 
در ماه‌های اخیر محافظه‌کاران منتقد دولت از مفاهیمی چون "بهار"، "زنده باد بهار" و "بهار نزدیک است" که در سخنرانی‌های محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی تکرار شده به عنوان شعار تبلیغاتی کاندیدای دولت در انتخابات نام می‌برند.

+222
رأی دهید
-20

Tabesh - شفیلد - انگلیس
مموتی فکر میکنه خیلی زرنگه ، خجالت نمیکشه حالا دیگه هنرمندان و ورزشکار ها رو هم بازیچه کرده ، یکی نیست بهش بگه این روش ها دیگه قدیمی شده.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 15:46
Blue/Star/Iran - تهران - ایران
مفاهیمی چون بهار، زنده باد بهار و بهار نزدیک است که در سخنرانی اسفندیار رحیم مشایی تکرار شده همگی از جنس فریب ونیرنگی است که به استاد عزت الله انتظامی دادند..
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 16:01
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
چندین بار تا به حال مشایی اینگونه فریب کا ریها کرده یا علناً دروغ گفته که مشت نمونه خروار است و احتمالا با احمدی نژاد در دروغگویی ۵۰ / ۵۰ شریک بوده.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 17:09
romina20 - لیدن - هلند
مکر و حیله از قیافش میباره به چشمش نگاه کنید بیچاره پیرمرد رو با چه کلکی با خودش برده که بگه این به من رأی میده !!!!!!!!!
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 18:14
sorosh azadi - استکهلم - سوید
من نمی دونم آقای انتظامی این سناریو را نوشتند یا دلسوزانشان؟! از زمانی شما را شناختم که برای کودکان جنگ زده افغانی مجلس گلریزان در شهرهای مختلف تشکیل دادید و بدینوسیله تبدیل به تریبون غیررسمی نظام بر ضد سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا شدید، اما هنگامی که همین کودکان زلزله زده کشورمان در بم با هزار بدبختی و با مرگ دست و پنجه نرم می کردند، نه از شنا خبری بود و نه از دستان سخاوتمند شما!!!. سالهاست که برای من مرده اید. کاش کمی انسانیت به پسرتان می آموختید که این چنین دریوزگی بیت رهبری را نکنند و نشوند پایه ثابت مجالس مجیز گویی رهبر. آقا/خانم نویسنده ای که این سناریو جیمزباندی را سرهم کردید، کمتر به شعور مخاطب توهین کنید. این آقا اگر جیره خوار نبود مطمئنا در این 34 سال ازش قهرمان نمی ساختند، که حالا ازش استفاده کنند. مانند مشایخی که در این وانفسا افکار علی اللهی ترویج می کند. شرم بر شما باد که از جانب مردم به شهرت رسیدید و بر علیه آنان بکار بردید.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 18:16
Liberté_Montréal - مونترال - کانادا
ببین عجب لاشخورایی هستن اینا از یه پیرمرد بیماری هم سوء استفاده میکنن چه برسه به خزانه مملکت و جان و ناموس ملت..
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 18:18
kaveh ahnger - روتردام - هلند
این حیوانها ببین سر استاد انتظامی رو ببین چه جور شیره مالیدن .پیر مرد بیچاره .اینها سی اندی سال همینجوری سر مردم را کلاه گذاشتن بعد مردم هم نشستن تا اینها تا دلشون میخواد این مملکتو بچاپن .
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 17:47
motalleb - یوتبوری - سوئد
سگه زرد برادر شغال است این افراد برای رسیدن به مقاصد شوءم خود از کشتن و نابود کردن دیگران و زیرپا نهادن انسانیت هم هیچ ابائی و ترسی که ندارند، شرم هم نمیکنند به نظرم احمدی نزاد تصمیم دارد بقیه افکار پلید خودرا که فرصتش را از دست داده توسط مشائی به انجام رساند.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 18:06
کبالت - کرج - ایران
این اگه درست باشه که هست تو هر کشوری که یه مثقال دموکراسی و یه گرم قانون توش باشه دودمان اون دو تا دلقک آدم ربا رو به باد میده و از صحنه سیاست محوشون میکنه افسوس که اینجا به شیوه حسینقلیخانی اداره میشه.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 18:49
abdolmalek - رامسر - ایران
نوابین امام زمان چه کارها که نمیکنند!!! کی وجود این انگلها از روی زمین پاک میشه؟!زنده باد انتظامی...مرگ بر عنتری ومشاور ابلیسش
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 19:05
Edalate.eslami - تهران - ایران
رای دادن به مشایی یهودی یعنی را دادن به دوروغ تزویر ریا مکتب ایرانی گرانی ربا دزدی و هزاران صفات منسوخ و بد و بی ارزش دیگه
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 19:15
Azadikhah - تكسل - هلند
از همون اول معلوم بود این یه سناریو کثیف از طرف باند احمقی نژاد بوده. درود به شرفت عزت‌الله انتظامی که روشنگری کردی و دست این دغل بازان رو,رو کردی.مردم ایران! من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام.همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام.برای شما من همیشه همان عزتم.بچه ای از سنگلج.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 20:05
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
عزت انتظامی با این کارها بی عزت نمیشه. بی عزت کسانی هستن که از این طریق میخوان بزرگی به دست بیارن. خدایا شر اسلام و مسلمین رو از سر ما کم کن
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 19:38
toopetoop - سانتا کلارا - آمریکا
ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﻧﺪ ﻫﻢ ﺣﺪﻱ ﺩاﺭﻩ. اﺯ ﺩﺭ ﻭﺯاﺭﺕ ﻛﺸﻮﺭ ﺩاﺧﻞ ﻧﻤﻴﺮﻓﺘﻲ.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 20:29
یار دبستانی - تورنتو - کانادا
با اینکه احترام خاصی‌ به استاد دارم ولی به عقل من متن نوشته با تصویر ایشان هماهنگی ندارد : آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم ولی در عکس صندلی‌ تکی است که ایشان رویش نشسته و همچنین هر کسی‌ میدونه که برای کار‌های اداری باید اول صبح رفت نه‌ ساعت پایانی ،نتیجه میگیرم دو طرف دروغ میگن
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 20:35
میکایل - مالمو - سوئد
استکلم/اقای سروش آزادی -شما و امثال شما علفهای هرزی هستید که آزادی خواهان ایران عزیز روی مطالب بی‌ ارزش شما حساب نمیکنند اتفاقا به عنوان جوک مطلب خنده داری نوشتید.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 21:37
nazkhatoon - لندن - انگلستان
انتظامی رو یه موج بزرگش کرده ولاغیر... من ایشون رو و همین‌طور نزدیکانش رو میشناسم،ادمی شهرت باز و فرصت طلبی ست،و بعید میدونم که این متن از جانب ایشون باشه ،ایشون پاچه خوار ،خودخواه و نارسیس هستند...
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 21:48
alborzi - کرج - ایران
هیچوقت به بازیگرها اعتماد نکنید ! بازی میکنند و بازی میدهند.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 22:42
classic - تهران - ایران
بابا اینا دیگه کی هستند !
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 01:25
behzad50 - مونیخ - المان
آقایان مشایی و مموتی ظاهراً مانند رهبر عظیمشان ارادت زیادی به فیلم گاو دارند اما ظاهراً فیلم را جدی فرض کرده و هنرمند عزیزمان آقای انتظامی را با عرض معذرت گاو حساب کرده و اجازه این بهره‌برداری بی‌شرمانه از عنوان و شهرت ایشان را برای کسب رای به خود داده‌اند گرچه این تازگی ندارد و کاریست که ۳۲ سال است با همهٔ ما ایرانیها این آقایان انجام میدهند و همه مارا به همان چشم ...می‌بینند..
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 02:08
تن‌ تن‌ و میلو - دویسبورگ - آلمان
آقای عزت اله انتظامی برای دومین بار ، فیلم گاو را بازی کرد با فرق اینکه این‌دفعه گلّه‌ای از گاوها دور و برش را گرفته بودند. خدا را چه دیدی ، یه وقت دیدی ایران برای بار دوم اسکار گرفت.
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 09:24
alireza3123 - اراک - ایران
انتظامی رفت ببینه چی میشه اگه بنیاد را ثبت میکردند حتما طرفدار هم میشد
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 09:26
Sorosh azadi - ایران - تهران
میکایل - مالمو - سوئد- دوست گرامی، از ادبیاتی که بکار بردید متاسف هستم. من اینجا تنها بیانگر نظراتم هستم و به دنبال این نیستم که آزادی خواهان ایران روی صحبتهای من حساب باز کنند یا خیر، چرا که خود را ذره ای بیش نمی دانم. من انتظارم از همین آزادی خواهان این است که کمی با چشم بازتر به مسائل میهنمان بیاندیشند. از کسانی که ظرفیت ندارند قهرمانانی پوشالی نسازیم که در هنگام شکستنشان به دست همین مزدوران نظام، من و شما به هر دروغ و ساده انگاری متوسل نشویم که این غرور شکسته شده را وصله پینه کنیم. اگر از ایشان اسطوره ملی نمی ساختیم و ایشان در همان جایگاه خودشان به عنوان یک بازیگر با تجربه به جامعه معرفی می شد، امروز من و شما رو در روی یکدیگر نبودیم بلکه دست در دست هم از کنار این جنجال سیاسی پوچ می گذشتیم به سوی ایرانی آباد و آزاد. من و شما زخم خرده یک اشتباهیم، هر دو نفر ما الان از بهشت وطن(فارغ از مشکلات سیاسی و معیشتی) پرت شدیم جایی که خودت بهتر می دونی چه جهنم تاریک و سردی هست(فارغ از امکانات دولتی).
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 11:22
sorosh azadi - ایران - تهران
هیچ از خود پرسیدیم که چرا ما به این تعداد هنرمند دولت دوست (از بکاربردن خائن معذورم) پرورش داده ایم؟! یک روز افتخاری که به داشتنش افتخار می کردیم یک شبه شد خائن. داوود رشیدی، هنزمند شش انگشتی سریال هزار دستان، یک شبه می شود خائن و دوست گرمابه و گلستان دولت کودتا. و آقای داریوش ارجمند و.. دوست گرامی،ایراد از ما است که یک شبه لقب وزین استادی به آنان دادیم. ایراد ما بود که چنان اینان را به عرش بردیم که نهیب سقوطشان و صدای به زمین خوردنشان گوشهایمان را کر کرد. به کسانی بال و پر دادیم که پرواز بلد نبودند. هم بال و پر از پرندگان(شادروان فریدون فرخ زاد- یادتان هست که چه انگ ها به این هنرمند ملی همین ما مردم نا سپاس نزدیم) گرفتیم و هم موجبات به زمین خوردن این خاکیان و خاکی شدن غرورمان را فراهم ساختیم. گر نیک بنگریم، پر خویش بر آن بینیم!
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 11:50
sorosh azadi - ایران - تهران
به میکایل - مالمو - سوئد: به هر حال دوست عزیزم، ما همگی گام در راه رشد و تعالی کشور داریم، چه بهتر کمی با دید بازتر به مسائل پیرامون بیاندیشیم تا لازم نباشه طول این راه را با گام هایمان طی کنیم، و گاهی بر مرکب عقل و تفکر این راه را بپیماییم. دیکتاتور به دنیا نمی آید، ما مردم هستیم که دیکتاتور را پرورش می دهیم. هیتلر از راه دموکراتیک (انتخابات) انتخاب شد، یک هنرمند بود، اما این جامعه آلمان بود که به دلایل تاریخی آن زمان از هیتلر یک دیکتاتور ساخت.
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 11:49
Xman2 - کارا کاس - ونزوئلا
جون آقا جون این انتظامی هم از اون خالی‌ بندهاست . برید حسابشو چک کنید ببینید چه مبلغی گرفته که اینجوری اومده وزارت کشور !!! بازیگر بی‌ مثالیه . نقششو خوب ایفا کرده با اون مظلوم نماییش . برو داییتو دیوونه کن سیرابی
شنبه 28 ارديبهشت 1392 - 18:07
rahaei - تهران - ایران
Xman2 - کارا کاس - ونزوئلا. زبان کامنت های شما انقدر سطح پائین و رقت انگیزه که اصلا نمیشه به منظور شما توجه کرد. من به شخصه دچاره تهوع میشم از نگارش شما
دوشنبه 30 ارديبهشت 1392 - 10:29
setareHH - بروکسل - بلژیک
زنده باشید بزرگوار
‌پنجشنبه 2 خرداد 1392 - 20:28
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.