درس عبرت خانم معلم رزمی‌کار برای مزاحمان خیابانی

درس عبرت خانم معلم رزمی‌کار برای مزاحمان خیابانی

وطن امروز : خانم معلم رزمی‌کار آخرین طعمه مزاحمان دختران دانش‌آموز بود که به آنها درس عبرت‌آموزی داد.

این 2 پسر با چربزبانی طعمه‌هایشان را اغفال کرده سپس از آنان اخاذی می‌کردند.

چندی پیش دختری دبیرستانی با مادرش پای در کلانتری گذاشتند و «سیمین» از ماجرای زورگویی و اخاذی 2 پسر جوان در مسیر مدرسه‌اش خبر داد. این دختر به ماموران گفت: اوایل دی‌ماه «محسن» و «امیر» با موتور به تعقیب من پرداختند تا اینکه در یکی از کوچه‌ها جلوی راهم را گرفتند و قصد مزاحمت داشتند اما من بی‌تفاوت و با قدم‌های تند خودم را نجات دادم اما آنها دست‌بردار نبودند و هر روز سراغ من می‌آمدند تا اینکه امیر گوشی موبایلم را از دستم قاپید و بعد از گرفتن شماره تلفنش گوشی را به من پس داد و از آن زمان با من اس‌ام‌اس بازی می‌کرد و من که هیچ علاقه‌ای به وی نداشتم بعضی اوقات جواب پیام‌هایش را می‌دادم تا مزاحم نشود، یک روز در مسیر امیر و محسن دوباره سراغم آمدند و امیر ادعا کرد سر آشنایی‌اش با من با پسری شرط‌بندی کرده و با چربزبانی‌هایش خواست با وی یک عکس یادگاری بگیرم و قول داد دیگر اذیتم نکند، پذیرفتم اما آن دو زورگیر بودند و از آن به بعد مرا وادار کردند به آنها پول بدهم تا عکسم را پخش نکنند. سیمین در ادامه گفت: یک هفته نگذشته بود که امیر خواست به وی پول بدهم و در صورت نپرداختن پول مرا تهدید کرد عکس را به خانه‌مان ببرد تا اعتمادی که خانواده‌ام به من دارند را کمرنگ کند و من که بی‌گناه بودم و نمی‌خواستم پیش پدرم آبرویم برود بدون اینکه پدر و مادرم بدانند از جیب‌هایشان پول برداشته و به امیر می‌دادم تا اینکه خواستند شماره موبایل همکلاسی‌هایم را در اختیارشان قرار دهم، وقتی مخالفت کردم عکس را که چاپ کرده بودند به من نشان دادند و گفتند قصد دارند آن را به خانه‌مان ببرند که به ناچار شماره همکلاسی‌هایم را به آنها دادم اما دیگر از اخاذی‌ها و زورگویی‌هایشان خسته شده‌ام و بعد از اینکه ماجرا را برای مادرم تعریف کردم تصمیم گرفتیم برای رهایی از دست این 2 پسر از پلیس کمک بخواهیم. بازپرس پرونده با ادعاهای این دختر تهرانی دستور داد ماموران در تیم‌های عملیاتی مقابل مدرسه این دختر کمین کرده و مزاحمان زورگیر را شناسایی کنند اما با گذشت یک هفته اثری از این 2 پسر به دست نیامد. پلیس که ردی از 2 پسر جوان نداشت در گام بعدی تحقیقات پی برد آنها مقابل مدارس دخترانه دیگری دست به اخاذی می‌زنند.

در حالی که ماموران امیر را ردزنی می‌کردند زنی در تماس با پلیس ادعا کرد 2 پسر که باعث مزاحمت برای دختران مدرسه‌ای شده‌اند را زمینگیر کرده است. با این تماس، ماموران خیلی زود در محل حاضر شدند و امیر و محسن که آثار کتک روی صورتشان دیده می‌شد و روی زمین و در حلقه محاصره مردم نشسته بودند و زن جوانی بالای سرشان ایستاده بود را مشاهده کردند. زن جوان که خانم معلم است با 2 پسر به کلانتری انتقال داده شدند و این زن به تیم تحقیق گفت: مدتی بود شاگردانم از مزاحت‌های 2 پسر جوان حرف می‌زدند تا اینکه متوجه شدم آنها با چربزبانی اعتمادشان را پیش دختران زیاد کرده و با به‌دست آوردن عکس و به بهانه‌های مختلف از شاگردانم اخاذی می‌کنند اما شاگردانم از ترس 2 پسر نمی‌خواستند مرا در این سناریو درگیر کنند. امروز سوار ماشین داخل یکی از کوچه‌ها بودم که ناگهان 2 پسر موتورسوار را که مزاحم یکی از دختران مدرسه شده بودند، دیدم و به سمت آنها رفته و خواستم دست از مزاحمتشان بردارند که دست به ناسزاگویی و مسخره کردن من زدند. من که در گذشته رزمی‌کار بودم در این لحظه از ماشین پیاده شده و آنها را زیر مشت و لگد گرفتم و با سر و صدایی که بلند شد رهگذران نیز به کمک آمدند و مانع فرار آنها شدند. امیر و محسن که 20 و 21 ساله هستند و فکر نمی‌کردند در این اخاذی‌ها از سوی یک خانم معلم زمینگیر شوند لب به اعتراف گشودند. امیر در بازجویی‌ها به پلیس گفت: کم سن و سال بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و همیشه در خانه مادر یا پدرم سرگردان بودم و هر وقت پول می‌خواستم پدر و مادرم مرا پیش هم پاسکاری می‌کردند و در آخر با هزار منت یکی از آنها به من پول می‌داد. از این ماجراها خسته شده بودم و چون چربزبان هستم با محسن که مثل من پدر و مادرش از هم جدا شده و با نامادری زندگی می‌کند تصمیم گرفتیم سراغ دختران دبیرستانی برویم و دختران ساده را شناسایی می‌کردیم و بعد با نقشه‌ای که از قبل طراحی کرده بودیم شماره تلفن آنها را به‌دست می‌آوردیم و به بهانه‌های مختلف با آنها عکس می‌انداختیم. بنابر این گزارش، 2 پسر جوان برای پیگیری و شناسایی دیگر طعمه‌هایشان که از ترس آبرویشان به پلیس مراجعه نکرده‌اند در اختیار ماموران هستند و پیگیری‌های تکمیلی ادامه دارد

+173
رأی دهید
-4

Madjid aramesh - پاریس - فرانسه
هزار افرین به این بانوى ایرانى اقایون لطفأ یاد بگیرند
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 14:30
صمصام - سیدنی - استرالیا
این دو نفر که در حال خواندن قنوت هستند! اینا سر نماز مزاحم دخترا می شدند، یا بعد از دستگیری مجبورشون کردند در نماز جماعت شرکت کنند؟!!
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 14:33
elinaz - مونترال - کانادا
همه دخترا باید رزمی کار بشن ...نکته اخلاقی‌ این داستان
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 14:34
manuel1 - لاس وگاس - آمریکا
بی غیرتا با این سنشون پول توجیبی از پدر مادرشون میگیرن واقعن خیلی بی غیرت هستن جوونای ایرانی که تو ایران زندگی میکنن
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 14:44
farokhzad - کنت - انگلستان
آفرین بر این معلم ولی‌ بیچاره این نوجوان نمان ببینید چقدر مشکل دارن آی‌ شرم بر تو که سال ۵۷ رفتی‌ و حالا دم از آزادی میزانی‌ شرم
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 15:10
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
manuel1 - لاس وگاس - آمریکا/تو ایران پدر مادر هاشون از احمدی نژاد ماهی 13 دلار پول تو جیبی میگیرند از این بجه ها چه توقعی دازی , این همه دم از بیکاری و تورم توی ایران میزنند بعد شما به این تو پسر بچه میگودید بی غیرت نه عزیز مشکل نظام ایران است نه مردم .
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 17:52
hallaj - شیراز - ایران
واقعا زنای ایرانی یاد بگیرند به جای نشون دادن برجستگی هاشون برن یه کم رزمی کاری یاد بگیرن تا در زمان نیاز تو خودشون نشاشن
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 21:07
kolah-ghermezi - ونکوور - کانادا
جان دوست عزیز بنده تا حدودی با شما موافقم، ولی‌ این نتیجهٔ جدایی‌ پدر مادر و در بدری فرزند هستش، بزرگتری نداشته که خوب تربیتش کنه، مشکل بعدی اینه که قبول کنیم ما ایرانی‌ها زیاده خواه هستیم، نمونش خودم، نکاشته میخوام درو کنم. مشکل بیکاری هم ۱۰۰ در ۱۰۰ درست میفرمایین، ولی‌ ماها هیچ کدوم فک و فامیل تو ایران نداریم که بچه‌هایی‌ مثل اینا داشته باشند؟؟؟ چرا اونا زحمت میکشند تلاش میکنند و میتونند یه لقمه نون حلال بدست بیارند ولی‌ اینا نمیخوان. مشکل از خودمون هم هست دوست عزیز، مشکلات اقتصادی جامعی‌ کاملا آشکار هست، ولی‌ اینا هم نمیخوان کار کنند، با همون موتور میرفت مسافر کشی‌، پیک موتوری، بلا آخر میشه یه نون بخور و نمیری در آورد به جای این که برن با جان و آبروی مردم بازی کنند. به امید اون روز که همهٔ ایرانی‌‌ها هر جای که هستند در صلح و صفا و صمیمیت روزگارشون رو سپری کنند. امین.
‌چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 - 20:50
آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
elinaz - مونترال - کانادا. با شما موافقم .........خواهر من هم یکبار یکیشون رو تا خورد زد من هم از هیجان گریه می کردم هیچ وقت ان صجنه که خواهرم پرید بالا با دوپاهاش رفت تو کمر پسرمزاحم
‌پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 - 00:13
Rezanl - امستردام - هلند
در تمام دنیا در زندان به آدمای چربزبان نیاز است فکر کنم بدرد بخورن و بشه بعضی‌ زندانیان را خوش حال کرد !!!.
‌پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 - 11:48
aisa jijar - سمنان - ایران
وقتی دبیرستان بودم ماروبرده بودن واسه راهپیمایی که بعدازتمام شدنش خیابونها پرشده بودازدختروپسرکه یه پسربادوچرخه مزاحم من ودوستام شد ومیومدومیرفت تیکه مینداخت که یکی ازدوستام گفت داره نیادبهت تنه بزنه منم ناخداگاه چرخ جلودوچرخشو که دیدم پاموگذاشتم لاش وفقط صدای فجیهی شنیدم که دوستم گفت افتادتویه جوی بزرگ کنارخیابون داشتم سکته میکردم که چیزیش نشه اما ازترس وغرور حتی برنگشتم ببینم چی شده که بعدابچه ها گفتن به زورخودشودرآورده وباصورت سرخ ازیه راه دیگه رفته ولی من تاچندروز استرس اینوداشتم که اگه چیزیش میشد چی؟!یابیادیه گوشه خفتم کنه که خداروشکربه خیرگذشت...اماالآن دیگه اوضاع خیلی خرابتراز گذشتست خدابه بچه هامون رحم کنه...!!!
جمعه 20 ارديبهشت 1392 - 22:59
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.