کم‌سوادان نیز حق تعیین سرنوشت سیاسی را دارند

برخی در مصر کم‌‌سوادان را عامل عدم پیشرفت دمکراسی می‌دانند و می‌گویند، حق رأی را باید از آنها سلب کرد. منصوره عزالدین، نویسنده مصری با این نظر مخالفت می‌کند، اما در عین حال بی‌سوادی و نقصان آموزش را خطری بزرگ می‌داند.

 

آیا استقرار دمکراسی در جامعه‌ای که بی‌سوادی و کم‌سوادی در آن گسترده است ممکن است؟
 
منصوره عزالدین، نویسنده مصری و فعال حقوق زنان در این نوشتار به پاسخ این سئوال می‌پردازد.
 
او به انقلاب ژانویه سال ۲۰۱۱ میلادی در مصر و سقوط حسنی مبارک، رئیس جمهور وقت اشاره می‌کند و مشکلات استقرار دمکراسی را برمی‌شمرد. به بیان عزالدین، هر بار که اسلام‌گرایان افراطی و راست‌گراها در رقابت‌های انتخاباتی پیروزی به دست آوردند این پرسش که آیا برقراری دمکراسی در چنین جامعه‌ای امکان‌پذیر است رساتر شد و "نقصان آگاهی مردم" بیشتر در مرکز توجه قرار گرفت.
 
برخی حتی تا جایی پیش رفتند که می‌گفتند، باید حق رأی را از "کم‌سوادها" گرفت. بعضی نیز چاره را در این دیدند که رأی یک کم‌سواد باید به اندازه نیمی از رأی یک تحصیل‌کرده ارزش داشته باشد. پاره‌ای از سیاست‌مداران نیز بر این نظرند که چنین جامعه‌ای هیچ شانسی برای رسیدن به دمکراسی ندارد. آنها به این مسئله می‌بالند که حامیانشان تحصیل‌کرده‌ها هستند، در حالی که حامیان دشمنانشان را "بی‌سوادان گمراه" تشکیل می‌دهند.
 
نقصان آموزش ضدیتی با دمکراسی ندارد
 
اغلب کسانی که از این نظر پیروی‌می‌کنند به اصطلاح نمایندگان "جبهه‌‌های دمکراتیک" هستند. با این حال آنها هیچ مغایرتی در این نمی‌بینند که حق رأی از بخش بزرگی از جامعه دریغ و قواعد بازی به آنها دیکته شود.
 
هر بار که در مصر از بی‌سوادی و نقش آن در روند دمکراتیزه کردن جامعه صحبت به میان می‌آید دو جبهه در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. یک جبهه کم‌سوادها و تهیدست‌ها را مسئول رشد افراط گرایی دینی می‌شناسد. جبهه دوم هم حتی اگر برخی تنها از بی‌سوادی به عنوان مشکل سدکننده توسعه جامعه یاد کنند آنها را متکبر می‌شمرند.
 
بین این دو جبهه نیز طیف‌گسترده‌ای با گرایش‌های مختلف قرار می‌گیرد.
 
مطمئنا نمی‌توان انکار کرد که استقرار سیستمی دمکراتیک وفادار به حقوق مدنی و حقوق بشر در جامعه‌ای با خلاء آموزشی مطلوب چقدر دشوار است. با این حال دو دیدگاه را نباید از نظر دور نگه داشت.


 
منصوره عزالدین، نویسنده و فعال حقوق زنان مصر

 

نخست این که تنها نمی‌توان گستردگی بی‌سوادی در جامعه‌ای را دستاویز قرار داد و دیکتاتوری را توجیه کرد، به این بهانه که ملت "هنوز به بلوغ" پذیرش دمکراسی نرسیده است، همان بهانه‌ای که حسنی مبارک و عمر سلیمان، رئیس دستگاه اطلاعاتی او همواره آن را بر زبان می‌راندند.
 
حتی "تحصیل‌کرده‌ها" هم فاقد آگاهی دمکراتیک‌اند
 
دوم این که مشکل تنها در عدم توانایی خواندن و نوشتن خلاصه نمی‌شود. مشکل بیش از اینها در نقصانی اساسی در آموزش سیاسی قرار دارد. همان نقصانی که باعث می‌شود تصوری نادرست از دمکراسی عرضه شود، در حالیکه هیچ تلاشی صورت نمی‌گیرد که کودکان از همان دوران مدرسه با ارزش‌های دمکراتیک، لزوم رعایت حقوق بشر و تساوی حقوق آشنا شوند تا این مفاهیم در آنها نهادینه شود.
 
بنا بر این برای کمک به موفقیت دگرگونی دمکراتیک به طور قطع باید به اصلاحات سیستم آموزشی یاری کرد.
 
منصوره عزالدین، نویسنده مصری می‌نویسد: «ما باید از برنامه‌های آموزشی خود نه تنها رد پای ده‌ها سال دیکتاتوری، بلکه رد پای تعصب‌مذهبی و تبلیغات دولتی را پاک کنیم.»
 
به عقیده او، زمانی که تحصیل‌کردگان مصری بر این نظرند که در مورد یک رئیس جمهور برگزیده، تنها به این دلیل که نام او از صندوق رأی بیرون آمده، نباید اتهام‌هایی مانند کشتار، شکنجه و نقض حقوق بشر را مطرح کرد، باید سیستم آموزشی ناقص و اسف‌بار کشور را مسئول دانست.
 
همین سیستم است که باعث می‌شود رئیس جمهوری که منتخب مردم است انتخاب دمکراتیک خود را به مثابه "میثاقی" مذهبی (بر مبنای شریعت اسلام) میان مردم با خود تلقی کند و بر همین پایه از آنها تبعیت مطلق بخواهد و هر گونه مخالفتی را با سرسختی جواب دهد.
 
تبدیل رقابت سیاسی به جدال بین بهشت و جهنم
 
بعد از شش دهه استبداد تعجب‌آور نیست که مفهوم دمکراسی در اذهان مردم مصر از ابهام برخوردار است. به همین دلیل است که تلاش‌برای برپایی جامعه‌ای دمکراتیک با چنین مقاومتی روبرو می‌شود. خطرناک‌ترین این مقاومت‌ها ترکیبی است از میراث برجا مانده از دیکتاتوری نظامی سابق و دیکتاتوری نوپا بر اساس دین.
 
به عقیده منصوره عزالدین، این ترکیب در جامعه‌ای با آگاهی پایین می‌تواند به "فاشیسم دینی" منتهی شود، فاشیسمی که مخالفان را "کافر" تلقی کرده و ریختن خون آنها را مشروع برمی‌شمرد.
 


از همین رو است که اصلاحات در مذاهب به امری ضروری تبدیل شده است. باید مشروعیت بخشیدن به تبعیض در مورد زنان و هواداران دیگر مذاهب را از نگاه مذهبی پاک کرد. برخی از روحانیون از موقعیت خود استفاده کرده و به حامیان خود می‌گویند، پشتیبانی از این نامزد یا آن نامزد انتخاباتی به مثابه انتخاب بهشت در برابر جهنم است. این جا است که رقابتی سیاسی تبدیل به جنگ بین فردوس و دوزخ شده و مردم معمولی جامعه تبدیل به طعمه‌برای هدفی می‌شوند که به خود آنها تعلق ندارد.
 
بی‌سوادها هم از درک برخوردارند
 
اما آیا تنها بی‌سوادان هستند که آلت دست این و آن قرار می‌گیرند؟ حتی زمانی که بیشترین آرای راست‌گرایان و افراطیون مذهبی از جانب بی‌سوادان به صندوق ریخته شده باشد، نمی‌توان از آن اصلی عمومی ساخت و بی‌سوادان را مسئول انحراف سمت و سوی جامعه دانست. این قشر از جامعه معمولا به کسی رأی می‌دهد که تصور می‌کند به او نزدیک‌تر است. اما وقتی که احساس کند که اعتمادش بیهوده بوده سریعا تغییر موضع می‌دهد و به جانبی دیگر روی می‌آورد.
 
بنا بر این آنها تصمیم‌های خود را نه "نامعقول" بلکه بر اساس آزمون و خطا اتخاذ می‌کنند. آنها در تصمیم‌ها و واکنش‌های خود انعطاف‌پذیرند و یک بار و برای همیشه یک حزب را انتخاب نمی‌کنند.
 
هر شهروندی صرف نظر از سطح تحصیلات خود باید از حق تصمیم‌گیری برخوردار باشد. کسی نمی‌تواند او را به دلیل کمبود آگاهی سیاسی یا عدم توانایی در تشخیص افتراق‌ها از این حق محروم سازد.
 
اصلاح سیستم آموزشی به زمان نیاز دارد
 
منصوره عزالدین ادامه می‌دهد، بنا بر این ناعادلانه است که هر بار که روند دمکراتیزه کردن جامعه با مشکل برمی‌خورد بی‌‌سوادان را محکوم کنیم. اما انکار این که بی‌سوادی مشکلی بزرگ است که باید هر چه سریع‌تر برطرف شود نیز ریاکارانه است. بی‌سوادی معضلی است که حل آن نه تنها اراده‌ای جدی بلکه زمان زیادی می‌طلبد.
 
تا آن زمان باید به سازمان‌های مدنی، گرو‌ه‌های مستقل و احزاب سیاسی امید بست. وظیفه این گروه‌ها ایجاد آگاهی سیاسی، صرف نظر از تفاوت‌ها است. آنها باید مردم را به حقوق و وظایف خود آگاه کرده و آنها را به سمت اصلاح سیستم آموزشی سوق دهند.
 
کوتاه‌سخن این که: باید بدانیم پس از ده‌ها سال سرکوب و استبداد برقراری و نهادینه کردن دمکراسی دشوار و طولانی است و تمامی جبهه‌ها باید در این زمینه تلاش کنند. تنها از این طریق است که می‌توانیم با وجود آموزشی بد مسیر توسعه را پیدا کنیم. آن گاه پیدا کردن راه‌حل‌ها برایمان آسان‌تر خواهد شد، راه حل‌هایی که برابری حقوق میان همه شهروندان را امکان‌پذیر می‌سازد، صرف نظر از میزان سواد و خاستگاه‌شان.

+14
رأی دهید
-5

ramin_20_s - تهران - ایران
کم‌‌سوادان را عامل عدم پیشرفت دمکراسی هستند! کاملا درسته. مثل ایران!! کاندیدا با شعارهای الکی بیسوادها رو قول میزنند و مردم بیسواد به اونا رای میدن.
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 10:36
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
این کشور گام بگام به عنقلاب شکوهمند ایران نزدیک میشود!! و اگر در ۱۳۵۷ ایران هیچ ندای طرفدار سکولاریسم نبود!!!!!!! در مصر هست!!! با امید پیروزی آنها!!
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 10:59
hossein-87 - تهران - ایران
به نظر من این تیتر کاملا درسته.وقتی کسی درک درستی از اطرافش نداره و یکی مثل احمدی نژاد با 50 تومان میخردش واسه چی باید 70میلیون دیگه رو بدبخت کنه؟عوام فریبی زمانی از بین میره که عوامی وجود نداشته.منظورم از عوام ، مردم بیسواد یا باسواد و با درک پایین از اتفاقات پیرامونه. ولی از اونجایی که این منصوره خانم با این نظر مخالفه، منم حرفام رو پس میگرم که دلخور نشه!! لول!
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 11:13
sepherdad - سیدنی - استرالیا
مارو بگو که توی استرالیا با رای اجباری روبرو هستیم، از روزی که این زن (جولیا) با کودتا قدرت و گرفته همه پول کشور و به باد داده (برای خانوما که بچه بیارن و مشأوره‌ای بی‌ ارزش) وقتی‌ نصفه یه ملتی با سوادن اما نادان هستن چه باید کرد؟
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 13:50
anti-US - مونترئال - کانادا
آخه جهان سوم رو چی به دموکراسی؟! با دموکراسی دموکراسی و چرندیاتش مردم رو پایمال کردند؛ یکی نیست بگه آقا مگه دموکراسی حرف خداست که اینقدر متعصبانه ازش طرفداری میکنید؟ . برای بنده حکومت دیکتاتوری قدرتمندی که بتونه اقتصاد، امنیت و منفعتهای ملی-ام رو فراهم کنه از صدها دموکراسی و مجلس و چرندیاتش ارزشمندتره. تف بر دموکراسی که ما رو به لجن کشوند. تف به مشروطه که ایران رو به عنوان یک کشور رد کرده بود.
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 15:03
azadi2013 - اهواز - ایران
کاملا درسته.بیسوادان را باید مجبوربه یادگیری کرد وحق رای را از انها سلب کرد.یک متخصص شیمی ایا باید رایش همطرازبا یک نان خشکه فروش یا بقال بیسواد باشد. بیسوادان راحت فریب می خورند چون هیچ اطلاعات مذهبی تاریخی سیاسی اجتماعی ندارند. هراخوند احمقی روی منبر هر چقدرخزعبلات ببافد این قشر ازادمهای بیسواد میپذیرند چون می گویند این اخونددرس خوانده وازما بهترمیداند!! چرا این موجودات باید رای داده و برای چهل هزارتومان نسلهای زیادی را بدبخت کنند؟ حکومت اخوند بارش را روی دوش همین بیسوادها گذاشته و بقیه را هم بدبخت کرده است!
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 15:59
کبالت - کرج - ایران
حالا نه که 35 سال پیش که باسوادایی مثل دکتر یزدی بازرگان و قطب زاده و بنی صدر و حاج سید جوادی به کمک آیات عظام سرنوشت ملت رو تعیین کردن خیلی خوشبخت شدیم.
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 19:54
کبالت - کرج - ایران
سواد سیاسی با سواد علمی دو تاس تو اکثر انقلاب ها موتور محرک جامعه قشر متوسط و باسواده و نقش اساسی رو دارن تو انقلاب 57 هم همین بوده قشر دانشجو مذهبی و غیره کارمندان و فرهنگیان روحانیون که بهر حال در تعریف بیسواد نمی گنجن نقش اساسی داشتن جالبه که روستائیان و کارگران بیسواد یا کم سواد کمترین نقش رو داشتن وحتی در سرکوب تظاهرات شهری ها شرکت میکردن حالا بگذریم از اینکه هیچ قرار داد ننگینی مثل گلستان و ترکمنچای و جدایی بحرین رو هیچ بیسوادی امضا نکرد یا نمیتونست بکنه الانم فکر نکن 24 خرداد فقط بیسوادا میرن رای میدن آگاهی سیاسی و اجتماعی با گذاشتن مدرک تو جیب و قاب کردن رو دیوار بدست نمیاد هر کسی از پایگاه اجتماعی و دغدغه های زندگی خودش حرکت میکنه.
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 23:22
farahnoush - ساری - ایران
ARTEMIS-SW - .پاریس - فرانسه. خمینی گفت : ماباید کاری کنیم الگو جهان اسلام شویم ...که واقعا شدیم !!!. همه کشورهای اسلامی مخصوصا لیبی , مصر , تونس و .. ما را الگو قرار داده اند و هر کاری می کنند که روزگار کشورشان مثل ما نشود ..
‌سه شنبه 17 ارديبهشت 1392 - 07:01
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.