«وضع نابهسامان» کمکرسانی به مناطق زلزلهزده بوشهر

بهروز کارونی
زمینلرزهای با بزرگی بیش از شش درجه در مقیاس ریشتر روز ۲۰ فروردینماه، بخشهای شُنبه و طسوج و کاکی شهرستان دشتی در جنوب استان بوشهر را لرزاند. بر اساس گزارشهای رسمی، در این زلزله ۳۵ تن کشته و بیش از یک هزار تن زخمی شدند.
در عین حال،گزارش های انتشار یافته در رسانه های رسمی حاکی از آن بوده است که کمک رسانی مناسبی به مناطق زلزله زده صورت گرفته است.
کیوان درویشی، از امدادگران غیر دولتی در این منطقه درباره آمار کشتهشدگان به رادیوفردا میگوید:
تعداد مجروحین و آسیب دیدگان، به علاوه کشته شدگان هم بیش از آن چیزی بوده است که رسانه های دولتی و نهادهای دولتی همچون هلال احمر اعلام کرده اند.
در حقیقت،آمار جمع آوری شده حاکی از آن است که بیش از ۱۲۰ تن کشته شدند.حدود ۲۰ تن از آنان نیز تبعه افغانستان بوده اند.
روز دوم، هلال احمر و تمامی تیم های امدای دیگر (اعم از سپاه و ...) ساعت پنج بعد از ظهر اعلام کردند که عملیات نجات پایان گرفته است. اما دقیقاً همان زمان و حتی تا سه روز بعد،در شهر شُنبه و روستای درویشی و منطقه باغان، کسانی بودند که از زیر آوار بیرون آورده می شدند.
نحوه کمک رسانی دستگاه های دولتی به مناطق آسیب دیده چگونه بوده و ارزیابی شما در این مورد چیست؟
روز اول زلزله از طرف هلال احمر اصفهان سه هزار چادر امدادی به منطقه ارسال شد که تنها تعداد اندکی از آنها پخش و توزیع شدند.
مثالی بزنم و آن این که تعداد کل ساکنین شهر شُنبه حدود ۳۵۰۰ تن است که به سه هزار تن از آنان چادر می رسید اما تا چند روز تعداد زیادی از مردم این شهر چادر در اختیار نداشتند.
در روستای درویشی که بزرگترین روستای آسیب دیده بوده است وضعیت مشابهی وجود داشت. شرایط در باغان، شامل ۹ روستا، کشتو و کاردنه نیز یکسان بود.
این نکته را هم اضافه کنم که روستاییان و ساکنین شنبه بر سر دریافت چادر با نهادهای دولتی به خصوص هلال احمر دعوا و جدل داشتند.
چگونگی ارسال، پخش و تقسیم مواد غذایی و بهداشتی نیز به همین منوال بوده است.
برای مثال، در شهر شنبه سوله ای وجود دارد که همه چیز آنجا ذخیره می شد و همین طور روبروی آن ساختمانی وجود دارد که برای تقسیم اقلام غذایی و بهداشتی در نظر گرفته شده بود. با استفاده از بلندگویی مردم شهر را به این مکان فرامی خواندند و بدون هیچ مدیریت و برنامه ای به شکل فله ای و درهم و برهم، غذا و اقلام بهداشتی را تقسیم می کردند.
همین موضوع موجب آشوب و درگیری مردم با یکدیگر می شد و صف های نامنظم و به هم ریخته مردم برای گرفتن اقلام ضروری غذایی و بهداشتی بیانگر سوءمدیریت نهادهای دولتی و به خصوص هلال احمر بود. در روستای درویشی نیز وضعیت به همین شکل بود.
تمامی مسئولینی هم که طی سه روز اول (از فردای زلزله) به منطقه آمدند، هر کدام با چهار عکاس همراه بودند تا نشان دهند همه چیز تحت کنترل است، اما هیچ کس از ۳۰۰ تا ۴۰۰ متری ورودی شهر شنبه و روستای درویشی آن طرف تر نمی رفت. در روزهای نخست هم تصاویری که از شهر شنبه در رسانه های دولتی پخش شد و چادرهای زیادی را نشان می داد که برای ساکنین شهر نصب شده است اما این چادرها متعلق به نیروها و نهادهای دولتی از هلال احمر تا سپاه و نیروی انتظامی بودند.
از طرف دیگر،وسایلی مانند اجاق گاز هنوز برای مردم منطقه تهیه نشده است و همین می تواند باعث بروز فجایعی شود، زیرا چند روز پیش در روستای درویشی یک چادر به دلیل استفاده از گاز پیک نیکی آتش گرفت.
در ارتباط با مدارس هم باید اشاره کنم که تاکنون اقدامی جدی برای مدارس تخریب شده صورت نگرفته است.
شرایط مناطق زلزله زده از لحاظ بهداشتی چگونه است؟
میزان تخریب در شهر شنبه سبب شده بود خیلی از سرویس های بهداشتی و حمام ها از بین بروند. اما تا پنج روز پیش هیچ تمهیدی برای سرویس های بهداشتی کانکسی و ... در نظر گرفته نشده بود. در حال حاضر هم تنها در شهر شنبه سرویس های بهداشتی و حمام نصب شده است که البته همه آنها راه اندازی نشده اند. در روستای درویشی نیز تنها چهار سرویس بهداشتی نصب شده که تازه روز هشتم اردیبهشت یکی از آنها راه اندازی شد. در منطقه باغان هم که بیش از ۳۰۰ خانوار دارد و شامل ۹ روستا می شود، نه آواربرداری صورت گرفته و نه هیچ سرویس بهداشتی و یا حمامی نصب شده است. برای مثال، روستای چهارده معصوم با ۷۰ درصد تخریب و داشتن ۱۴ خانوار، نه حمام دارد و نه سرویس بهداشتی و مردم برای حمام باید به رودخانه کم عمق کنار روستا بروند!
خانه بهداشت منطقه باغان هم شدیداً از کمبود اقلام دارویی رنج می برد. حتی برای زنان باردار، بیماران خاص و ... هیچ تمهیدی در نظر نگرفته اند. خانه بهداشت روستای درویشی نیز، تنها یک بهورز دارد، که فعلاً با پس لرزه های منطقه، ساختمان نیم بند آن هم دارد از سقف فرو می ریزد. در این منطقه تنها دو چادر با یک کولر کم توان وجود دارد، یک تخت معاینه، و یک ترازو!! کمبود اقلام دارویی در این روستا تا جایی است که حتی طی چند روز گذشته با کمبود بانداژ، گاز استریل و بتادین مواجه بودند. فعلاً در این منطقه تقریبا هیچ نیرویی از نهادهای دولتی مستقر نیست. تنها تیم سیار هلال احمر کردستان (با یک ماشین و چند پزشک) به این مناطق رفت و آمد می کند، که در هر روستا تنها می تواند دو ساعت بماند.
خانه های بهداشت هم به خاطر نوسان برق نمی توانند از اندک وسایل شان استفاده کنند. برای مثال، داروهایی که باید در یخچال قرار بگیرند، با قطع شدن برق به مدت سه ساعت، فاسد می شوند.
در نهایت باید بگویم این وضعیت می تواند باعث آلودگی بیشتر محیط شود که شیوع بیماری ها را به دنبال دارد.
نظر مردم در مورد کمک رسانی دستگاه های دولتی چگونه است؟
توزیع نامناسب کمک ها باعث بروز نارضایتی آسیب دیدگان از ساعات اولیه پس از زلزله شد. توقف ماشین ها تنها در ورودی شهر و روستاها بود و کمک ها فقط در ابتدای روستاها. تنها مسئله ای که در روزهای اول در نظرگرفته شده بود،توزیع آب معدنی بود که نه تنها خنک نبود که با توجه به گرمای شدید آنجا تنها می توانست خشکی دهان را برطرف کند.
نارضایتی عمیق مردم اما بیشتر از عدم رسیدگی به مسائل بهداشتی است.
آیا گروه های امداد رسان غیر دولتی هم در منطقه حضور داشته اند و کمک رسانی کرده اند؟
از همان روز زلزله، نیروهای دولتی، سه راه ناصری که تنها راه آسفالت ورودی به منطقه زلزله زده است را بستند تا فقط نیروهای دولتی بتوانند وارد این مناطق شوند. همین موضوع در ورودی شهر شنبه و روستای درویشی نیز تکرار شد. به همین دلیل،امدادگران غیردولتی ناچار بودند اقلامی را که تهیه کرده بودند، تحویل هلال احمر یا نیروهای دولتی دیگر بدهند.
این امدادگران تنها در موارد خاص و استثنایی توانستند کمک هایی به مردم برسانند.
البته تصویر کاذبی که رسانه های دولتی ساختند و وانمود کردند که کمک رسانی به شکل بسیار خوب جریان دارد، باعث شد خیلی از مردم تصور کنند که دیگر نیازی به کمک نیست.