طعم تلخ انتخابات
دکتر بهروز بهبودی
جامعه ای که از خود تحرک نشان ندهد، نمی تواند بازخواست کند، نمی تواند ادعایی در مقابل بی عدالتی ها داشته باشد، نمی تواند از حکومت بپرسد و باید به دخمه های ترس بخزد. امروز تنها نشانه باقی مانده از جمهوریت نظام، فعل انتخابات است ...
بگذارید حرف آخر را در همین ابتدا بزنم؛ برخلاف آنچه بسیاری می پندارند و برخلاف نامگذاری امسال توسط رهبر، بی شک بسیاری از دست اندرکاران در امر انتخابات در ایران خواهان عدم حضور مردم در پای صندوق های رای هستند به نظر من علت نامگذاری امسال جدای از نگرانی های رهبر جمهوری اسلامی برای شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات، به سبب نگرانی های نامبرده برای تلاش کسانی هم هست که از او حرف شنوی ندارند و می کوشند تا با بی تفاوت کردن مردم زمینه های عدم حضورشان را در عرصه فراهم کنند.
این سخن به این معنا نیست که رهبر ایران به انتخابات آزاد و سالم اعتقادی دارد و می خواهد تا با کشاندن مردم به عرصه آنها را در سرنوشت کشور شریک کند، اصلا و ابدا! سید علی خامنه ای هم می خواهد تا با کشاندن مردم به عرصه، برای نظام خود مشروعیت بخرد و همه جا جار بزند که مردم با انقلاب و نظام هستند. انتخابات در نگاه او بهانه ای برای مشروعیت دادن به حضور دیکتاتوری است به همین دلیل بسیاری چه در داخل و چه در خارج خواهان تحریم انتخابات هستند و هرکسی که مردم را به حضور در انتخابات تشویق کند، خائن و عامل جمهوری اسلامی می خوانند.
مخالفان بر این عقیده اند که انتخابات امسال هم مهندسی خواهد شد و سرانجام نام کسی که حکومت می خواهد از صندوق ها بیرون خواهد آمد. این نظر اشتباه نیست اتفاقا به گمان من همه کوشش ها به کار گرفته شده اند تا فردی که مورد تایید حکومت است به ریاست جمهوری برسد. موضوع انتخابات در ایران و تقلب در آن چیز تازه ای نیست. جز چند مورد همواره انتخابات در جمهوری اسلامی با تقلب همراه بوده است البته با شدت و ضعف. شدت و ضعف آن هم معمولا به میزان حضور مردم بستگی داشته است.
به یاد داریم که در دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری هم مردم می گفتند به خاتمی رای می دهیم و اسم ناطق نوری از صندوق ها بیرون خواهد آمد. با این حال در آن دوره میزان حضور مردم به اندازه ای بود که اقتدارگرایان را پس زد. شاید گفته شود همین میزان از حضور در دوره قبل هم اتفاق افتاد و مردم با همه وجود به میرحسین موسوی رای دادند اما پس از آن نام اعجوبه ای به نام احمدی نژاد از صندوق ها بیرون کشیده شد. بی شک رژیم که دوره خاتمی را درک کرده بود و تجربه های لازم را اندوخته بود در این دوره از آن خطای استراتژیک جلوگیری کرد اما دستاوردهای این تقلب و بی آبرویی برای مردم هم کم نبود، البته برای رسیدن به این دستاوردها هزینه هم دادند، هزینه هایی بسیار زیاد.
با این همه به یاد داریم چه اتحادها و دلبستگی هایی میان مردم در داخل و حتی خارج به وجود آمده بود. بسیاری از مخالفان که حتی از میرحسین موسوی و کروبی دل خوشی نداشتند به حمایت از نهضت مردم برخاستند و دنیا را وادار کردند تا در برابر درندگی های جمهوری اسلامی موضع گیری کند. تنگناهای به وجود آمده امروز برای رژیم که حتی رهبر را وادار به سازش و مذاکره با آمریکا می کند حاصل فشارهایی است که به دلیل حضور مردم در صحنه به وجود آمده است.
امروز کیست که نداند نام جمهوری اسلامی زشت تر از گذشته در مجامع بین المللی برده می شود و باز کیست که نداند بخش عمده این موضوع در نتیجه اعتراضات مردم در انتخابات سال 1388 و درندگی های رژیم در برابر مردم اتفاق افتاده است. همه دنیا اعمال جمهوری اسلامی را در سرکوب مردم تقبیح و محکوم کرد اما به راستی اگر مردم در صحنه حضور نداشتند این اجماع جهانی در مقابل جمهوری اسلامی شکل می گرفت و پیش از آن مردم می توانستند مطالبه ای از این حکومت خونخوار داشته باشند؟
علیرغم تبلیغات داخلی، دنیا می داند که جمهوری اسلامی در نگاه مردم مشروعیتی ندارد بنابراین حضور مردم را برخلاف سران نظام به معنای حمایت از این حکومت غیر انسانی نخواهد گرفت اما در آنسو مردم هم نباید به سرنوشت خود بی اعتنا باشند. البته نباید منکر کم کاری دنیا در برابر سرنوشت مردم ایران نیستم با این همه امروز شرایط در مقایسه با گذشته بسیار تغییر کرده است. حضور و اعتراض مردم آنچنان لرزه ای بر جان سردمداران نظام انداخت که هنوز هم خواب خوش ندارند و دائم مدعی خوابانیدن آتش فتنه ای هستند که به ادعای خودشان مرده است. این ادعا نشان دهنده نگرانی ها و اضطراب های مدعیان از حضور دوباره مردم در صحنه است.
کسانی که بخصوص در خارج از کشور مردم را به عدم حضور در انتخابات تشویق می کنند آیا به یاد ندارند که نتیجه عدم شرکت مردم در انتخابات مجلس نهم چه شد؟ مجلسی یکدست و بله قربان گو که همراه با دولت احمدی نژاد شده و در بهترین حالت در مقابل همه غارت ها و چپاول ها سکوت کرد و تنها افتخارش ولایتمداری و حرف شنوی از آقا بوده است؟
در نگاه من عدم حضور مردم مملکت را دو دستی و در نهایت آسانی تقدیم تمامیت خواهانی نظیر باند مصباح یزدی کرده است و خواهد کرد. امروز ورزشکاران و هنرمندان کشور متوجه این خلاءهای به واسطه کنار کشیدن های خود شده اند. آنها می دانند اگر به صحنه بیایند می توانند جلوی تکتازی های اقتدارگریان و عوامل سپاه را بگیرند. واقعا کسی می تواند بگوید فلان هنرمند به خاطر قدرت در انتخابات شورای شهر ثبت نام کرده است؟ بی شک این دسته از افراد جامعه که از قضا از فرهیختگان هم هستند دریافته اند که تقدیم عرصه به آلودگان و بله قربان گوهای فرومایه چه به روز کشور ـ و در حوزه تخصص آنها سینما و هنر ـ آورده است بنابراین وارد صحنه شده اند تا از این غارت گری ها به سهم خود جلوگیری کنند.آیا می توان گفت این هنرمندان که در میان مردم هم محبوبیتی دارند برای کمک به جمهوری اسلامی به میدان آمده اند؟ آیا باید آنها را خائن وعامل و جاسوس حکومت خواند؟
دعوت مردم به ماندن در خانه ها آنها را از حق و حقوقشان دور خواهد کرد و به انسان های محزونی تبدیل می کند که در تاریکی نشسته و از ترس غارتگران حکومتی به امید دستی هستند که پیدا شود و طومار جمهوری اسلامی را در هم بپیچد. اعتراض های مدنی در صورتی شکل می گیرد که مردم پیش از آن خود را به حکومت اثبات کرده باشند. حق گرفتنی است و تاریخ، نمونه های فراوانی را از این حق گرفتن ها در حافظه دارد.
جامعه ای که از خود تحرک نشان ندهد، نمی تواند بازخواست کند، نمی تواند ادعایی در مقابل بی عدالتی ها داشته باشد، نمی تواند از حکومت بپرسد و باید به دخمه های ترس بخزد. امروز تنها نشانه باقی مانده از جمهوریت نظام، فعل انتخابات است، انتخاباتی که بخش عمده ای ازحکومت برای عدم شرکت مردم در آن برنامه ریزی های فراوانی می کنند تا بهتر بتوانند خواسته های خود را بر کشور تحمیل کنند. بی تفاوتی تنها خواب خود مردم را پریشان تر و زندگی شان را سخت تر و دنیا را به کام دیکتاتورها می کند. چرا مردم باید همین فرصت باقی مانده را هم با دست خود به حاکمان مستبد تقدیم کنند، حاکمانی که چیز بخشیده شده را دوباره به آنها پس نمی دهند.
برخلاف تصور بسیاری از افراد حضور مردم خواب حاکمان جمهوری اسلامی را آشفته تر می کند به همین دلیل است که رهبر ایران در سال گذشته از تبدیل نظام جمهوری به پارلمانی سخن گفته بود تا خیال خود را برای همیشه راحت کرده باشد. حضور در انتخابات به معنای همراهی با جمهوری اسلامی نیست بلکه به معنای جلوگیری از یکه تازی تمامیت خواهانی است که در نبود مانع به راحتی جیب ها را پر می کنند و سرمایه نسل های آینده را به باد فنا می دهند.
بهروز بهبودی
ونکوور – شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
27- April- 2013