چرا جمهوری اسلامی مصمم به دستیابی به بمب هسته ای است؟
*مجید رفیع زاده ( پژوهشگر روابط بینالملل و تحلیلگر امور خاورمیانه )
شرایط سیاسی اخیر جهان عرب و انقلابهایی که منجر به تغییر دولتهای این کشورها شد عزم رهبران ایران را برای دستیابی به قابلیت اتمی افزایش داده و موجب کاهش توجه آنها به مذاکرات با ۱+۵ شده تا جایی که آنها حتی تهدید به خروج از پیمان هستهای بینالمللی کردهاند.
درس مهم دیگری که رهبران ایران از حوادث در جهان عرب آموختهاند، و این نکته کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفته، توجه به اهمیت دستیابی به توانایی هستهای برای بقای رژیم است.
به نظر رهبران ایران کشوری که قابلیتهای بازدارندگی هستهای نداشته باشد در برابر مداخله خارجی و شورشهای داخلی بسیار بیشتر صدمه پذیر است. هنگامی که قذافی با حملات گسترده هوایی ناتو به رهبری امریکا و درگیریهای شورشیان در داخل کشور سرنگون شد، ایالات متحده و متحدان غربیاش سرنوشت سرهنگ را به عنوان درسی برای رهبری ایران فرض کردند.
آنها معتقد بودند که سرنگونی قذافی به روحانیون در ساختار قدرت ایران یادآوری خواهد کرد که دولتی که در داخل به سرکوب آزادی دست میزند و ساختار قدرت آن انعطافناپذیر است باید در انتظار سرنوشتی مانند قذافی باشند.
با این حال، مقامات ایرانی برداشت دیگری از این حوادث دارند. پس از سقوط قذافی از قدرت، رهبر ایران به این نکته پرداخت که، «[قذافی] تمام امکانت هستهای خود را جمع کرد و در یک کشتی به غرب تحویل داد.» «حالا نگاه کنید او کجاست و ما کجا هستیم.»
به عبارت دیگر، جاهطلبیهای هستهای ایران که با احساس ناامنی سیاسی تقویت شده است، آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران را متقاعد کرده که با تسلیم کامل توانایی هستهای به همان ترتیبی که قذافی یک دهه پیش انجام داد، نتیجهای به جز سرنوشت معمر قذافی برایش به بار نخواهد آورد.
به نظر آنها مهمترین اشتباه قذافی رها کردن برنامه هستهای بوده است. تماشای فروریختن ۴۲ سال حکومت قذافی برای نظام حاکم در ایران درس تاریخی بود.
از سوی دیگر، تحولات اخیر در کره شمالی تحت رهبری کیم جونگ اون نمونه دیگری هست که رهبران ایران به طور ضمنی یا به صراحت به آن به عنوان پیروزی در روابط سیاسی به آن اشاره میکند. مقامات ایرانی اشاره میکنند که اگر دستیابی یک کشور به بمب هستهای تهدید ژئوپلتیک و استراتژیک برای غرب است، غربیها باید بر روی کره شمالی تمرکز کنند. در حالی که فشار سیاسی، اقتصادی و استراتژیک غرب بیشتر متوجه ایران که هنوز به فناوری کامل هستهای دست نیافته است.
ناتوانی جامعه بینالمللی در مورد مناقشه سوریه تصویر روشنی به جمهوری اسلامی ارائه کرده است؛ تا زمانی که یک دولت دارای حمایت چین و روسیه است، ایالات متحده آمریکا، متحدان غربی او، و کشورهای دیگر در منطقه (مانند کشورهای عربی)، قادر به انجام مداخله نظامی نخواهند بود.
به این ترتیب ایران نتیجهگیری میکند که کره شمالی با دارا بودن توانایی هستهای بدون اینکه نگران مداخله نظامی غرب باشد قادر به سرپیچی از خواستههای جامعه بینالمللی بوده حتی به انجام آزمایشهای هستهای متعدد دست زده است.
از دیدگاه ایران، اگر بنا باشد که تهران به دلیل سرکوب داخلی، نقض حقوق بشر، استبداد سیاسی، و غنی سازی هستهای مورد تحریم قرار بگیرد، نظام با دارا بودن بمب اتمی شرایط بهتری خواهد داشت. آن میشود کارآمدتر و استراتژیکتر به روبهرو این تحریمها در حالی که داشتن بمب نسبت به آنها را بدون آن مواجه خواهند شد. این اندیشه در این گفته بیان میشود که «بهتر است کره شمالی باشیم تا عراق.»
درس بسیار مهم دیگر که رهبران ایران آموخته اند و به آنها جسارت آن را داده که با اطمینان توجه چندانی به مذاکرات هسته ای نکنند ناتوانی ایالات متحده و متحدان غربی آن از مداخله در کشورهایی است که به روسیه و چین نزدیک هستند، حتی اگر این کشورها از نظر نظامی و اقتصادی ضعیف باشند. مثال مناسب این سوریه است.
رهبران ایران تهدید کردهاند که با توجه به خواستهها، فشار و تحریمهای غرب از پیمان ۱۹۷۰ منع گسترش سلاحهای هستهای خارج میشوند. علاءالدین بروجردی، رئیس کمیته سیاست خارجی و امنیتی مجلس ایران هفته گذشته در مصاحبه با العالم گفت: «این قابل قبول نیست که ایران به مفاد ان پی تی متعهد است اما ایالات متحده و غربیها ماده ۶ ان پی تی را نادیده بگیرند - کاهش سلاحهای هستهای - و ماده ۴ - حق غنیسازی... - بنابراین، هیچ دلیلی برای اینکه ایران تحت چنین شرایطی عضو ان پی تی باقی میماند وجود ندارد.»
ناتوانی جامعه بینالمللی در مورد مناقشه سوریه تصویر روشنی به جمهوری اسلامی ارائه کرده است؛ تا زمانی که یک دولت دارای حمایت چین و روسیه است، ایالات متحده آمریکا، متحدان غربی او، و کشورهای دیگر در منطقه (مانند کشورهای عربی)، قادر به انجام مداخله نظامی نخواهند بود.
جمهوری اسلامی ایران از جهت اقتصادی، سیاسی و استراتژیک شریک به مراتب مهمتری برای چین و روسیه است تا سوریه است.
در حال حاضر، چین حدود ۱۵ درصد از نفت خود را از ایران وارد میکند. پس از شرکتهای ژاپنی، شرکتهای نفتی چینیها بزرگترین خریداران نفت خام ایران است و سرمایهگذاری شرکتهای چینی در صنعت نفت ایران افزایش یافته است.
شرکت ملی نفت چین قراردادهایی برای توسعه میادین نفت و گاز طبیعی ایران امضا کرده که ارزش برخی از آنها بیش از چند میلیاردها دلار است. سرمایهگذاریهای چین در این صنایع اثر ضرر حاصل از تحریمهای شرکتهای غربی را کاهش داده است. در همین حال، عمده مقصد صادرات سازمانهای مهم روس، مانند اتمستروی، تولیدکننده تجهیزات انرژی هستهای، است.
رهبران ایران اطمینان دارند که در صورت دخالت نظامی خارجی جمهوری چین و روسیه کنارشان خواهند بود. پشتیبانیِ این دو قدرت جهانی، به ویژه از طریق اقتصادی، نظامی، ژئوپولیتیک و حق وتو، جامعه بینالمللی را از دخالت نظامی در ایران باز خواهد داشت.
رهبران ایران اطمینان دارند که در صورت دخالت نظامی خارجی جمهوری چین و روسیه کنارشان خواهند بود. پشتیبانیِ این دو قدرت جهانی، به ویژه از طریق اقتصادی، نظامی، ژئوپولیتیک و حق وتو، جامعه بینالمللی را از دخالت نظامی در ایران باز خواهد داشت.
علاوه بر این، ایران بر اساس قدرت نظامی، جمعیت و پیشرفت فنآوری برتر از سوریه است. در نتیجه، رهبران ایران با آموختن درسهایی حیاتی که از انقلابهای عربی، سقوط قذافی، و حمایت چین و روسیه از اسد بدون هراس به مذاکرات پنج +یک به رهبری غرب بیاعتنا هستند و همچنان تهدید به خروج از پیمان ان پی تی میکنند.
*دکتر مجید رفیعزاده پیشتر به عنوان پژوهشگر مرکز بینالمللی وودرو ویلسون و شورای ملی روابط امریکا و کشورهای عربی فعال بود. نوشتههای وی در نشریههایی همانند هرالد تریبیون، لسآنجلس تایمز، سی ان ان، فورن پالیسی، نیشن، نیوز ویک، هافینگتون پست منتشر میشود.