دانشجویی که مچ دو اقتصاددان را گرفت
روث الکساندر
بیبیسی
این هفته اقتصاددانان در کمال تعجب دریافتند که یکی از مقالات علمی معروف که معمولا برای توجیه اقدامات ریاضتی دولتها به آن ارجاع داده میشود، حاوی اشتباهات فاحشی است.
نکته شگفتآور دیگر اینکه نویسندگان این مقاله دو استاد برجسته دانشگاه هاروارد هستند، و کسی که این اشتباهات را پیدا کرده، یک دانشجوست و موقع انجام تکالیفش متوجه آنها شده است.
داستان روز ۴ ژانویه ۲۰۱۰ (۱۴ دی ۱۳۸۸) آغاز شد. در نشست سالانه انجمن اقتصاد آمریکا، پروفسور کارمن راینهارت و کن راگاف، اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول، حاصل تحقیقاتشان را در مقالهای بنام "رشد در دوران بدهکاری" ارائه کردند.
مطابق یافتههای آنها، اگر همزمان با بحران اقتصادی، میزان بدهی کشوری از ۹۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن فراتر رود، رشد اقتصادی آن افت قابل توجهی پیدا میکند. این مقاله سر و صدای زیادی بهپا کرد و سیاستگذاران کشورهای مختلف سعی کردند اطلاعات بیشتری درباره آن پیدا کنند.
این مقاله توجه دانشجویی بنام توماس هرندون را هم بهخود جلب کرد. استادان او در دانشگاه ماساچوست در امهرست بهعنوان تکلیف از دانشجویان کلاس خواسته بودند یک مقاله اقتصادی را انتخاب کنند، و سعی کنند با انجام آزمایشهایی به نتایجی مشابه با آن برسند.
این کار برای محققان علاقمند تمرین خوبی بود. توماس مقاله "رشد در دوران بدهکاری" را انتخاب کرد. این مقاله در آن زمان توجه زیادی را بهخود جلب کرده بود، اما توماس میگوید حسی در درونش بود که باعث میشد به یافتههای مقاله با دیده تردید نگاه کند.
پاسخ راینهارت و راگاف به اشتباهات
ما از هرندون و دیگران بهدلیل توجه و دقتشان به مقاله رشد در دوران بدهکاری، و همچنین بهخاطر اینکه ایراد نمودار شماره ۲ را به ما گوشزد کردند، متشکریم. اینکه با وجود همه تلاشهای ما برای درستی محتوای مقاله، چنین خطایی توانسته به آن راه پیدا کند، هشداری برای ماست و باعث میشود از این به بعد بیشتر در کارمان دقت کنیم. ما در آینده نهایت تلاشمان را خواهیم کرد تا چنین اشتباهاتی دیگر تکرار نشوند. با این حال، به اعتقاد ما این خطای تأسفبار به هیچ وجه قابل توجهی پیام اصلی این مقاله یا کارهای بعدی ما را تحت تأثیر قرار نمیدهد
بسیاری از چهرههای برجسته اقتصادی جهانی این مقاله را پسندیده بودند، چرا که به یک سوال بسیار مهم میپرداخت: آیا برای خروج از رکود و ایجاد رشد اقتصادی بهتر است اجازه داده شود بدهیها افزایش پیدا کنند، یا اینکه باید هزینههای عمومی را بشدت کاهش، و مالیاتها را افزایش داد تا بدهیهای عمومی مهار شود؟
اولی رن، کمیسر امور اقتصادی و مالی اتحادیه اروپا، و پل رایان، سیاستمدار جمهوریخواه و متنفذ آمریکایی، هر دو در تأیید استراتژیهای ریاضتیشان با تکیه بر مقاله رشد در دوران بدهکاری، بر سقف ۹۰ درصد تولید ناخالص داخلی برای بدهیها تأکید کردند.
اما در حالی که سیاستمداران آمریکایی مشغول بحث بر سر لزوم یا عدم ضرورت تزریق مشوقهای مالی بیشتر به اقتصاد بودند، یورو زیر فشار سیاستهای ریاضتی اجباری به نفسنفس افتاده بود، و دولت ائتلافی بریتانیا اعلام کرده بود که با افزایش مالیاتها و کاهش هزینههای عمومی اقتصاد را تحت کنترل درخواهد آورد. به این ترتیب آینده چندان روشنی در انتظار تکلیف توماس هرندون نبود. او هر چه تلاش کرد، نتوانست به نتایجی مشابه راینهارت و راگاف برسد.
او میگوید: "قلبم ریخت. فکر کردم خطای فاحشی انجام داده ام، چون من یک دانشجو بیشتر نیستم، و احتمال اینکه اشتباه از جانب من باشد - و نه اساتید مشهور دانشگاه هاروارد - خیلی زیاد بود."
استادهای او هم مطمئن بودند که او در جایی از کار اشتباه میکند. هرندون میگوید: "بهیاد دارم که در جلسهای که با استادم، مایکل اش، داشتم، او به من گفت: تام، خیلی سخت نیست. باید بروی و حلش کنی."
توماس دوباره و چندباره کارش را بررسی کرد. اما در پایان ترم او هنوز هم نتوانسته بود این مسأله را حل کند، و آن موقع بود که استادش فهمید یک جای کار واقعا ایراد دارد. پروفسور اش میگوید: "هر کاری میکردیم، نمیتوانستیم نتایجی مشابه آنچه که در مقاله راینهارت و راگاف آمده بود، بدست بیاوریم، و این مسأله مثل خوره به جانمان افتاده بود. واقعا برایمان معما شده بود."
مایکل اش و همکارش، پروفسور رابرت پالین، هرندون را تشویق کردند که این پروژه را ادامه دهد و به نویسندگان مقاله، یعنی دو استاد دانشگاه هاروارد، نامه بنویسد. بعد از چند بار مکاتبه، راینهارت و راگاف چرکنویسهایی که برای رسیدن به جواب روی آنها کار کرده بودند را در اختیار توماس قرار دادند. او میگوید: "همه میگویند تا چیزی را ندیده ای، باورش نکن. ولی من دیگر حتی یه چشمهای خودم هم اطمینان نداشتم."
توماس با دوست دخترش تماس گرفت تا مطمئن شود که چشمانش اشتباه نمیبینند.
اما او اشتباه نمیکرد. او متوجه اشتباهی ساده در چرکنویسها شده بود. دو استاد هاروارد تصادفا ارقام تنها ۱۵ کشور از ۲۰ کشور تحت بررسی را در محاسبات اساسیشان لحاظ کرده بودند (میانگین تولید ناخالص داخلی در کشورهای دارای بدهی عمومی بالا). در این محاسبات، ارقام مربوط به استرالیا، اتریش، بلژیک، کانادا و دانمارک لحاظ نشده بود.
هرندون و استادانش ایرادات دیگری هم در مقاله رشد در دوران بدهکاری پیدا کردند. تأثیر این ایرادات بر نتایج آخر حتی بیشتر هم بود. در واقع اطلاعات برخی کشورها اصلا کامل نبود. راینهارت و راگاف میگویند دادههای مربوطه را قدم به قدم سرهم میکرده اند، و در موقع ارائه مقاله به کنفرانس انجمن اقتصاد آمریکا، اطلاعات قابل اعتمادی درباره اوضاع کانادا، استرالیا و نیوزیلند در سالهای اول بعد از جنگ جهانی دوم در اختیار نداشته اند. اما لحاظ نشدن این ارقام تأثیر زیادی بر نتیجه نهایی داشته است.
توماس و استادانش همچنین با روش معدلگیری راینهارت و راگاف از دادهها موافق نبودند. به گفته آنها، به نتایج بد یک سال کشور کوچکی مثل نیوزیلند اهمیت زیاد و بیتناسبی داده شده بود، و آن را همسنگ حدود ۲۰ سال افزایش بدهیهای عمومی بریتانیا بهحساب آورده بودند.
عقبتر از آمار و ارقام
یونان نمونه کشوری با میزان بدهی بالاست که دچار رکود اقتصادی هم شده است
پروفسور مایکل اش هفته پیش در یک برنامه شبکه ۴ رادیو، و همچنین سرویس جهانی بیبیسی، ماجرا را تعریف کرد. او گفت: "برای عملکرد نیوزیلند در سال ۱۹۵۱، یعنی سالی که رشد این کشور منهای ۸ درصد بود، وزنی معادل حدود ۲۰ سال افزایش بدهیهای عمومی بریتانیا با نرخ رشد دو و نیم درصدی در نظر گرفته شده است. بنظر من این روش ارزیابی دادهها اشتباه است."
در این میان هیچ پاسخ سیاه و سفیدی وجود ندارد، زیرا هر یک از روشهای جایگزین هم ایرادات خاص خود را دارند. اما هرچه که باشد، روش مورد استفاده سوال برانگیز است و تفاوت زیادی در نتایج ایجاد میکند.
توماس هرندون و استادانش روز ۱۵ آوریل (۲۶ فروردین ۱۳۹۲) همه نتایج کارشان را در قالب پیشنویس یک مقاله منتشر کردند. بنا بر یافتههای آنان، بالا بودن میزان بدهیهای عمومی همچنان با کاهش رشد اقتصادی نسبت مستقیم دارد، اما مقاله آنان چشمگیرترین نتیجهگیریهای مقاله راینهارت و راگاف را تأیید نمیکند. میزان بالای بدهی با کاهش رشد اقتصادی نسبت مستقیم دارد، اما این نسبت کمرنگتر از آن چیزی است که گمان میرفت، و علاوه بر آن، این قاعده هم استثنائات زیادی دارد.
راینهارت و راگاف حاضر به مصاحبه نشدند، اما بیانیهای برای بیبیسی فرستادند.
در این بیانیه آمده: "ما از هرندون و دیگران بهدلیل توجه و دقتشان به مقاله رشد در دوران بدهکاری، و همچنین بهخاطر اینکه ایراد نمودار شماره ۲ را به ما گوشزد کردند، متشکریم. اینکه با وجود همه تلاشهای ما برای درستی محتوای مقاله، چنین خطایی توانسته به آن راه پیدا کند، هشداری برای ماست و باعث میشود از این به بعد بیشتر در کارمان دقت کنیم. ما در آینده نهایت تلاشمان را خواهیم کرد تا چنین اشتباهاتی دیگر تکرار نشوند. با این حال، به اعتقاد ما این خطای تأسفبار بهیچ وجه قابل توجهی پیام اصلی این مقاله یا کارهای بعدی ما را تحت تأثیر قرار نمیدهد."
پیش آمدن چنین اتفاقاتی طبیعی است، و پیشرفتهای علمی از طریق شناسایی اشتباهات قبلی امکان پذیر شده اند. اما آیا این اشتباه بهخصوص هزینه فوقالعاده زیادی داشته است؟
دانیل همرمش، استاد اقتصاد در دانشگاه لندن، میگوید: "فکر نمیکنم نرخ اشتغال به این خاطر پایین آمده باشد، اما این مقاله برای اقداماتی که نگاه مردم به جهان را تحت تأثیر قرار میدهند، توجیه عقلانی فراهم میکند. و این دیدگاه مردم، بهخصوص سیاستمداران است که نهایتا بر نحوه اداره امور جهان تأثیر میگذارد."
پیدا کردن اشتباهی در یک چرکنویس باعث خاتمه بحث درباره ریاضت اقتصادی نمیشود. مگان مکآردل، خبرنگار ویژه نیوزویک، معتقد است که نباید هم اینطور باشد. او میگوید: "نتایج برخی تحقیقات دیگر هم نشان میدهد که بالا رفتن میزان بدهیهای عمومی باعث کاهش رشد اقتصادی میشود. مثال بارز آن هم کشور یونان است."
توماس هرندون عقیده دارد که سیاستهای ریاضتی اثر معکوس دارند. اما او فعلا به این دلخوش است که اولین مقاله دانشگاهیاش این همه سر و صدا بهپا کرده است. او میگوید: "از اینکه توانسته ام در بحث درباره سیاستگذاری اقتصادی نقشی داشته باشم، واقعا احساس غرور میکنم."