اعتراف هولناک قاتل مرد خلبان و همسرش
وطن امروز : راز هولناک قتل مرد خلبان و همسرش در شمالغرب پایتخت با اعترافات مرد جنایتکار فاش شد.
ساعت 9 شب 16 اسفند ماه سال گذشته گزارش قتل زن و شوهری در خیابان پارک، کوچه مهر منطقه پونک به پلیس 110 گزارش شد و دقایقی بعد تیمی از کلانتری 140 باغفیض وارد عمل شدند.
ماموران با مراجعه به مجتمع 30 واحدی اورانوس در طبقه چهارم پای در قتلگاه زوج 40 سالهای گذاشتند که دست و پایشان از سوی عاملان جنایت بسته شده بود و با ضربات چاقو از پای درآمده بودند.
بررسیهای پلیسی نشان داد پسر 15 ساله این خانواده و شوهر خالهاش نخستین کسانی بودند که با اجساد این زن و مرد مواجه شده بودند. دقایقی نگذشته بود که با مخابره این جنایت به بازپرس رودگر از شعبه 4 بازپرسی ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران وی به همراه تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی تهران پای در صحنه قتل گذاشت. در حالی که بررسیها نشان میداد قربانیان جنایت «منصور شهرکی» خلبان هواپیمای فوکر 100 ایران ایر و همسرش که حقوقدان بوده، هستند، کارآگاهان در جستوجوی اتاق به اتاق متوجه به هم ریختگی اثاثیه شدند اما هیچ سرقتی از خانه نشده بود و بررسیهای میدانی نشان داد کارتهای عابر بانک کاپیتان شهرکی دزدیده شده است. از سوی دیگر، تجسسها نشان داد که عاملان جنایت در نقش میهمانان پای در خانه مرد خلبان و همسرش گذاشته و هیچ شکستگیای روی قفلهای در ورودی وجود نداشت و چنین تصور میشد که قاتل میتواند آشنا باشد. تیم تحقیق با توجه به غیبت سرایدار افغان در روز جنایت ابتدا وی را تحت بازجویی گرفت و شنید این مرد در مرخصی بوده و اطلاعی از جنایت ندارد. همزمان، کارآگاهان دریافتند که کاپیتان شهرکی برای فروش خودرویش در روزنامهای آگهی داده است و احتمال دارد عاملان قتل با این بهانه به داخل خانه نفوذ کرده باشند. وقتی بررسی حسابهای بانکی قربانی جنایت نشان داد که بعد از قتل وی و همسرش برداشتهای میلیونی صورت گرفته است همه تجسسها روی شاخه خریدار خودروی مرد خلبان متمرکز شد تا اینکه روز 24 فروردینماه این مرد سنگدل به دام افتاد. مرد جوان که با دیدن دلایل علمی و پلیسی چارهای جز اعتراف هولناک نداشت گفت که به بهانه خرید خودرو نزد مرد خلبان رفته و وقتی قرار بود قولنامهای تنظیم شود با اسلحهای که همراه داشت زن و شوهر را ترسانده و با بستن دست و پایشان به جستوجوی اتاقها پرداخته اما پول و طلایی به دست نیاورده و با گرفتن عابر بانکها و رمز آنها مرد خلبان و همسرش را کشته و پا به فرار گذاشته است.
کابوس های وحشتناک قاتل
جزئیات دلخراش قتل مرد خلبان و همسرش در برج اورانوس با اعترافات تکاندهنده یک دزد قویهیکل فاش شد.
این جنایت از ساعت 9 و 45 دقیقه 16 اسفندماه سال گذشته در میدان پونک تهران تحت بررسیهای قضایی و پلیسی قرار گرفته بود تا اینکه کمتر از 40 روز عامل قتل به دام افتاد.بررسیهای میدانی نشان داد خلبان 40 سالهای به نام «منصور شهرکی» و همسرش «سارا جوان شهرکی» 38 ساله که وکیل بوده در حالیکه دست و پایشان بسته شده و ضربات چاقو به سر و گردنشان وارد شده، از پای در آمدهاند.
در نخستین مرحله تحقیقات، باجناق این خلبان به عنوان نخستین کسی که با صحنه جنایت روبهرو شده بود، به افسر پرونده گفت: «قرار بود برای پیگیری موضوعی با منصور تماس بگیرم اما زمانی که وی و همسرش پاسخگوی تماسهای من نشدند تصمیم گرفتم به خانه آنها واقع در طبقه 4 مجتمع اورانوس بروم، وقتی به کوچه آنها رسیدم پسرشان را دیدم که از کلاس به خانه باز میگشت. با مراجعه به خانه ابتدا زنگ در خانه را زدیم اما زمانی که کسی جواب نداد با استفاده از کلید خانه همراه پسرشان وارد خانه شده و آن زمان بود که با جسد خونین منصور و سارا روبهرو شدیم».
در حالی که بررسیهای نخست درباره سرقت از خانه ابهامآمیز بود، کارآگاهان به تجسس در زمینه فرضیه انتقام پرداختند که مشخص شد منصور، خلبان هواپیمای فوکر 100 شرکت هواپیمایی ایرانایر و همسرش نیز وکیل دادگستری بوده که بنا بر اظهارات اعضای خانواده، همکاران، همسایگان و بستگانشان، دارای حسن رفتار و اخلاق در میان همه آشنایان و بستگان بوده و در این مدت نیز هیچگونه اختلاف شخصیای نداشتهاند که انگیزهای برای انتقامجویی باشد.
همزمان کارآگاهان اطلاع پیدا کردند خلبان قصد داشته با انتشار آگهی در روزنامه اقدام به فروش خودرویش کند تا خودروی جدیدی بخرد. بلافاصله تحقیقات در این باره آغاز شد و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند برابر اظهارات کاپیتان شهرکی قرار بوده در روز جنایت خریدار به خانهاش بیاید.کارآگاهان جنایی تهران در این شاخه پیبردند عابر بانکهای این زن و شوهر جوان گم شده که بررسی تراکنش مالی حسابهای عابربانک متعلق به آنها نشان داد پس از جنایت، پولهای میلیونی حسابهای آنها برداشت شده است. بلافاصله با شناسایی محل برداشت پول از حسابهای بانکی آنها در افسریه، کارآگاهان به یک طلافروشی در افسریه رفته و در بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته متعلق به یک طلافروشی موفق به شناسایی مردی 35 تا 40 ساله شدند که اقدام به خرید سکه طلا کرده بود.با به دست آمدن تصاویر خریدار سکههای طلا، کارآگاهان با انجام تحقیقات پلیسی موفق به شناسایی یکی از مجرمان قدیمی به نام «مرتضی» که 38 ساله است، شدند که پیش از این نیز یک بار به خاطر خیانت در امانت دستگیر و روانه زندان شده بود، تحقیقات کارآگاهان جنایی نشان داد مرتضی پیش از این در منطقه افسریه زندگی میکرده اما از حدود 2 سال پیش در محله استخر در شرق تهران زندگی میکند.
کارآگاهان با توجه به صحنه جنایت تصور داشتند مرتضی همدستی دارد اما مراقبتهای شبانهروزی مشخص کرد وی در قتل تنها بوده است.
بدین ترتیب عملیات دستگیری کلید خورد و روز 24 فروردین ماه مرتضی در یک عملیات غافلگیرانه و پیش از هرگونه اقدام به مقاومت و درگیری با پلیس در میدان بهارستان دستگیر شد.
قاتل قویهیکل که باور نمیکرد بازداشت شده است وقتی شنید کارآگاهان در جستوجوی خانهاش کلت کمری و کیف پول خلبان شهرکی را به دست آوردهاند لب به اعتراف باز کرد.
مرتضی با ابراز پشیمانی از جنایت گفت: «2 روز پیش از حادثه، وقتی آگهی فروش یک خودروی سوناتا را در روزنامه دیدم تصور کردم فروشنده خودرو مرد پولداری است، با این تصور و به بهانه خرید خودرو، با شماره تلفن داخل آگهی تماس گرفته و سرانجام برای دیدن خودرو و خرید آن با منصور شهرکی قرار ملاقات گذاشتم. وی درباره روز جنایت گفت «ساعت یک بعدازظهر روز جنایت به بهانه خرید سوناتا به خانه این خلبان در پونک رفتم؛ پس از بازدید خودرو و در حالی که اسلحهای را از حدود 2 هفته پیشتر خریداری و در زیر لباس خود پنهان کرده بودم، به بهانه تنظیم قولنامه خرید خودرو و به همراه منصور شهرکی وارد خانه آنها در طبقه چهارم مجتمع شدم. در خانه تنها همسر این خلبان حضور داشت. پس از تنظیم قولنامه خرید خودرو توسط سارا و اطمینان از اینکه کس دیگری در خانه حضور ندارد اسلحه را از زیرلباس خود خارج و با تهدید اسلحه، آن 2 را مجبور کردم به داخل یکی از اتاقهای خواب بروند. زمانی که آنها وارد آنجا شدند ابتدا از خلبان خواستم تا دست و پا و دهان همسرش را با نوار چسبی که همراه خود آورده بودم ببندد تا مانع از فریاد زدن یا هرگونه اقدام دیگری از سوی همسرش شود. پس از بسته شدن دست و پا و دهان سارا، منصور را نیز برابر همسرش قرار داده و دست و پا و دهان وی را نیز مانند همسرش بسته و به جستوجوی داخل خانه برای پیدا کردن پول و اشیای گرانقیمت و طلا و جواهرات پرداختم اما تنها توانستم چند عابربانک متعلق به آنها را پیدا کنم. با تهدید اسلحه آنها را مجبور کردم تا رمز عابربانکها را در اختیار من قرار دهند و پس از آن به تصور اینکه در صورت زنده ماندنشان، پلیس مرا شناسایی و دستگیر خواهد کرد، ابتدا منصور را با چند ضربه چاقو و سپس همسرش را به قتل رساندم و ساعت 4 عصر بود که به آرامی آنجا را ترک کردم».
این مرد جنایتکار گفت: «من به پول نیاز داشتم و با توجه به اینکه مدتی ارزشگذار خودرو بودم فنبیانم طوری بود که خلبان و همسرش به من شکی نکردند. اگر ترس زندان نبود آنها را نمیکشتم. از آن شب کابوس میبینم و باور ندارم دست به قتل زدهام».
وی افزود: «من 2بار به خاطر خیانت در امانت و نفقه همسر اولم به زندان افتاده بودم و اینکه با چهرهنگاری و مقایسه با عکس دوران زندان شناسایی شوم من را ترساند. شنیده بودم که پسری دارند و در کلاس درس است. باور کنید خودم نیز بچه دارم و میدانم چه اشتباه بزرگی کردهام. از کابوسهای شبانه وحشت دارم و میدانم چه عاقبتی در انتظارم است».