۷۰ سالگی شازده کوچولو، شاهکاری در ادبیات جهان
هفتاد سال پیش اثر کوچکی منتشر شد که طراوت و تازگی آن دنیای ادبیات را شگفتزده کرد. در برگهای اندک کتابی که در ظاهر برای کودکان نوشته شده بود، حکمتی عمیق و معنایی شگرف نهفته بود. این کتاب "شازده کوچولو" نام داشت.
آنتوان سنت اگزوپری در اصل خلبانی جسور و ماجراجو بود، و تنها برخی از شیرینترین خیالها و جسورانهترین رؤیاهای خود را به روی کاغذ آورد. این فرانسوی آزاده در ۶ آوریل ۱۹۴۳ زمانی که اروپا در آشوب خون و جنون جنگ جهانی دوم فرو رفته بود، آخرین رؤیای پرشکوه خود را در نیویورک انتشار داد.
سنت اگزوپری نویسندگی و پرواز را به یک اندازه دوست داشت و هر دو برای او رمز رهایی و آزادگی بودند. او در میان آن دو سرگردان ماند و هر دو را تا بلندترین اوجها تجربه کرد.
"شازده کوچولو" مهمترین اثر سنت اگزوپری، در قالب داستانی برای کودکان نوشته شده، اما گروههای گوناگون، از هر سن و رنگ و تیرهای، هر کسی در چهارگوشه جهان که اندکی شعور و سر سوزنی ذوق و ذکاوت دارد، از این داستان لذت میبرد. سرگذشت او را میتوان نخستین درس فلسفی برای کودکان دانست و همچنین افسانهای دلنشین برای بزرگسالان.
داستان سرگذشت شاهزادهای کوچکاندام، با چشمانی هشیار و تخیلی سرشار است. موجودی پریوار که از سیارهای دور به زمین ما سفر کرده است. او آفاق را طی کرده اما هنوز در اندیشه گلی است که در سیارهی خود تنها گذاشته است. او که در سفری شگرف ناغافل به دنیای ما آمده، همه چیز را با بهت و حیرت مینگرد، زیرا دنیای ما را سخت آشفته و نابسامان میبیند.
حیرت "شازده کوچولو" از این است که ساکنان زمین به ارزش نعمت زندگی پی نبردهاند. او دریغ میخورد که آدمی از غریزه و احساس طبیعی خود دور افتاده و به جای گوهر ناب زندگی به زر و زیورهای مصنوعی دل بسته است.
ادیبی بلندپرواز
آنتوان دو سنت اگزوپری در ۶ ژوئن ۱۹۰۰ در خانوادهای فرهیخته در شهر لیون، جنوب فرانسه، به دنیا آمد. از کودکی استعداد ادبی خیرهکنندهای داشت، اما حرفه خلبانی را برگزید که به طبع بلندپرواز او بهتر پاسخ میداد.
در جوانی چند کتاب نوشت، که کمابیش تمام آنها از شور رهایی و شوق پرواز نشان دارند: "پیک جنوب"، "پرواز شبانه" و "زمین انسانها" و...
سنت اگزوپری شیفته نویسندگی و پرواز بود
سنت اگزوپری در پروازهای بیشمار خود به سفرهایی جسورانه دست زد و بارها با خطر مرگ روبرو شد. در سال ۱۹۳۵ در پروازی به مقصد هند، یکه و تنها، در شنزاری بینام و نشان از صحرای افریقا به زمین نشست. در آن هنگام که مانند غریقی "به تخته سنگی در اقیانوس بیکران" آویخته بود، ناگاه از صدایی گیرا به خود آمد: «لطفا برایم عکس یک گوسفند بکش!»
این صدای نرم و ظریف به "شازده کوچولو" تعلق داشت که مثل فرشتهای جادویی بر او ظاهر شده بود تا او را به زندگی فرا بخواند.
سنت اگزوپری تنها یک سال پس از انتشار "شازده کوچولو" در ۴۴ سالگی درگذشت. او این توفیق را نداشت که ببیند داستان کوچک او به یکی از محبوبترین کتابهای قرن بیستم بدل شده، به نزدیک ۲۰۰ زبان دنیا ترجمه شده، کوچک و بزرگ در چهارگوشه جهان با پیام امیدبخش آن آشنا هستند.
شازدهای برای دوران ما
بیشتر کودکان جهان، به ویژه نسلهای پیش که کمتر با بازیهای کامپیوتری سروکار داشتند، با این کتاب دلنشین آشنا هستند.
از روی داستان "شازده کوچولو"، نمایش تئاتری، باله، یک فیلم موزیکال (۱۹۷۴) و چند فیلم کارتونی و عروسکی تهیه شده است.
داستان "شازده کوچولو" را نخست در سال ۱۳۳۳ محمد قاضی، مترجم نامی، به زبان فارسی برگرداند، اما بعدها مترجمان دیگری از جمله احمد شاملو نیز ترجمههایی از آن به دست دادند؛ اگر چه برخی منتقدان ادبی، از جمله ابوالحسن نجفی ترجمه شاملو را چندان موفق نمیدانند.
گزیدهای از گفتههای نغز "شازده کوچولو" در داستان سنت اگزوپری:
«من برای گلی که مال من است، مسئول هستم.»
«ارزش یک گل به قدر زمانی است که پای آن صرف کردهای.»
«آدمها توی یک باغ پنج هزار گل میکارند و بعد نمیتوانند گلی را که میخواهند پیدا کنند.»
«آدم بزرگها خودشان چیزی نمیدانند، آن وقت با توضیح و تعریف حوصلهی بچهها را سر میبرند.»
«چیزی که بیابان را زیبا میکند، چاهی است که در جایی پنهان شده است.»
«شبها که به آسمان نگاه میکنی، انگار کن که همه ستارهها به تو تعلق دارند. من روی یکی از آن ستارههایی زندگی میکنم که دارد میخندد.»