افشاگری زنانه از دزدیهای شبانه شوهر مرموز
زن جوان که فهمیده بود شوهرش دزدی میکند به دادگاه خانواده رفت و افشاگری کرد. زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده تهران از همسرش شکایت کرد و خواستار جدایی از وی شد. این زن که بشدت از رفتار مرموز شوهرش شکایت داشت به قاضی پرونده گفت: چند سال پیش با مرد جوانی به نام «بهرام» آشنا شدم، وی چندین بار به خواستگاریام آمد و برخلاف مخالفتهای خانوادهام به این ازدواج با توجه به اصرارهای بهرام و وعده و وعیدهای بسیار وی و خانوادهاش با وی ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتیم. وی مغازهای اجاره کرده بود و قطعات و لوازم یدکی خودرو میفروخت تا اینکه سال گذشته به دلیل برخی مشکلات ورشکسته شد و از آن زمان زندگیمان تبدیل به جهنم شد.
وی در ادامه افزود: چند ماه پیش با کمک پدر و برادرانم پولی به همسرم دادیم تا مغازه دیگری باز کند، وی مغازه را باز کرده ولی رفتار مرموزش تغییری نکرده و نیمهشب به بهانههای مختلف از خانه خارج میشود و پیش از آفتاب بازمیگردد.
زن جوان با اشاره به اینکه به همسرش مشکوک شده که دست به دزدی میزند، گفت: چند هفته پیش همسرم به خانه آمد و پای راستش دچار خونریزی شده بود، وقتی به وی اصرار کردم برای درمان به بیمارستان برویم قبول نکرد. بشدت ترسیده بود به همین منظور از خانه بیرون زدم تا از داروخانه باند و بتادین بگیرم که 2 مامور پلیس را سر کوچه دیدم. آنها ادعا کردند دزدی را با شلیک گلوله زخمی کردهاند و وی به این کوچه آمده است. من نیز گفتم کسی را ندیدهام. وقتی به راهم ادامه دادم تازه فهمیدم ماموران، همسرم را دنبال کردهاند و وی نیز از ترس پلیس حاضر نبود برای مداوا به بیمارستان برود. حالا نیز دیگر قادر به زندگی با وی نیستم.
در ادامه قاضی به تیمی از کلانتری محل زندگی زن جوان ماموریت داد سرنخی از ماجرای دزد بیابند که بر این اساس تیمی از تجسس با تعقیب و مراقبت شبانهروزی از این خانه رفت و آمدهای مشکوکی را زیر نظر گرفتند که شواهد نشان میداد یک دزد حرفهای به نام «صابر» با صاحبخانه مرموز رفت و آمد دارد. تیم تجسس با بررسی گزارشات تیراندازی 2 کلانتری نزدیک خانه تحت نظر دریافتند 15 روز پیش تیمی از گشت کلانتری 2 دزد را هنگام سرقت یک خودرو شناسایی کردهاند که هر دوی آنها فرار کردهاند و حتی یکی از دزدان با وجود مجروح شدن از ناحیه پای راست موفق به فرار شده است. بدین ترتیب با دستور قاضی، مرد مرموز که پای راستش را بانداژ کرده بود بازداشت و برای تحقیقات به کلانتری منتقل شد. بهرام که از دستگیر شدنش شوکه شده بود مدام بر بیگناهی خود اصرار داشت و ادعا کرد پایش در تصادف زخمی شده است و اینکه وی تیر خورده یک سوءتفاهم است! با این ادعا ماموران بهرام را به پزشکیقانونی بردند و پزشکان با بررسی زخم پای وی تشخیص دادند پای وی به دلیل برخورد گلوله زخمی شده و گلوله به صورت سطحی پای بهرام را مجروح کرده است. با بهدست آمدن این سرنخ، 2 مامور پلیسی که در جریان تعقیب و گریز پای بهرام را مورد هدف قرار داده بودند نیز در مواجهه حضوری ادعا کردند یکی از دزدان فراری آن شب همان بهرام است که در یکی از کوچههای خیابان مولوی به طرز مرموزی ناپدید شده بود که شواهد در این باره نشان میداد خانه وی در همان کوچه است.
با یافتههای جدید پلیس دزد زخمی که دیگر چارهای جز بیان اعتراف نمیدید به آنان گفت: پس از ورشکسته شدن، همچنان به چندین تن از دوستانم بدهکار بوده و مدام از سوی آنان تحت فشار بودم، نمیدانستم چهکاری انجام بدهم، تا اینکه یکی از دوستان قدیمیام که خیلی وقت بود از وی خبری نداشتم به من گفت قطعات دست دوم خودروی 206 را دارد و از من خواست آنها را بفروشم، من نیز که در کار خرید و فروش قطعات خودرو بودم، قبول کردم و پول خوبی بهدست آوردم، دوستم چندینبار دیگر قطعات خودروهای دیگر را نیز برایم آورد و سود بالایی بهدست آوردیم تا اینکه فهمیدم وی دزدی کرده و خودروهای دزدی را اسقاط میکند، با اصرار وی و در آن شرایط بیکاری و بدهکاری با دوستم شبها برای سرقت خودرو میرفتیم و هر 3 هفته یا 4 هفته یکبار دست به دزدی میزدیم و گهگاهی شبها به پارکینگ دوستم میرفتم و خودروی دزدی را اسقاط میکردیم. وی در ادامه افزود: در طول این مدت با اصرارهای همسرم که خبر نداشت دست به دزدی میزدم مغازهای اجاره کردم و دوباره لوازم یدکی خودرو فروختم و از آن به بعد قطعات دزدی را هم داخل مغازه میبردم و به عنوان قطعات دست دوم میفروختم و کسی هم شکی به من نمیکرد.
در ادامه ماموران موفق شدند در عملیاتی ضربتی همدست بهرام را که قصد خارج کردن قطعات خودروهای سرقتی از پارکینگ خانهاش را داشت دستگیر کنند و از داخل پارکینگ وی چندین پلاک خودرو و قطعات و لوازم دیگر خودروها که در طول چند ماه گذشته دزدیده شده بود بهدست آوردند. دزد کهنهکار که صابر نام دارد در بازجوییها به سرقت 6 خودرو اعتراف کرد و گفت: با همدستی بهرام هر یک ماه یکبار شبها در کوچه و خیابانهای خلوت گشتزنی میکردیم و خودروی مورد نظرمان را که بدون دزدگیر بودند شناسایی کرده، سپس با شگردهایی که بلد بودیم آنها را میدزدیدیم و شبها مشغول اوراق کردن قطعات آن میشدیم و بهرام بسیاری از این قطعات را در مغازهاش به قیمت خوبی میفروخت. بنابر این گزارش، با توجه به اعترافات 2 دزد حرفهای، تیم تجسس در حال بررسی دیگر سرقتهای احتمالی آنان هستند.