جنجال مرد بددل بهخاطر یک گلوله برفی
10 صبح پنجشنبه10 اسفندماه سال جاری- روز برفی پایتخت- رهگذران زیر بارش شدید برف در کنار یک پارک سفیدپوش در مرکز تهران دیدند مردی در میان جیغهای زنانه به سمت 4 مرد جوان حمله میکند و در حالی که قفل فرمان خودرو را در دست دارد با ناسزاگویی سعی دارد مردان حیرتزده را هدف ضربات خود قرار بدهد. همزمان خودروی گشت پلیس که در حال گذر از آن محل بود با دیدن این صحنه وارد عمل شد و با رساندن خود به مرد خشمگین وی را مهار کرد. مرد 45 ساله که گونههایش سرخ شده بود و مدام به زن دستور میداد سوار خودرویشان شود وقتی ماموران را دید ادعا کرد آن 4 مرد مزاحم همسرش شدهاند و خواستار دستگیریشان شد. ماموران، مرد عصبانی را که «عباس» نام دارد آرام کرده و خواستند سوار خودرویش شود سپس سراغ 4مرد که دستان یخزده و سرخ داشتند رفتند و شنیدند که نمیدانند آن مرد کیست و چرا آنها را متهم به مزاحمت میکند. وقتی مرد خشمگین اصرار به دستگیری این 4 مرد کرد، همگی به کلانتری انتقال داده شدند تا اینکه ساعت 2 بعدازظهر 5 مرد و یک زن در برابر بازپرس کشیک دادسرا ایستادند و این در حالی بود که عباس مرتب برای 4 مرد دیگر خط و نشان میکشید. عباس وقتی قرار شد از شکایتش پرده بردارد به بازپرس گفت: من و همسرم که در یک شرکت کار میکنیم صبح جلوی یک پارک نگه داشتیم، چون دیر شده بود همسرم زودتر پیاده شد تا به شرکت برود و من پشت سرش در حال پارک کردن خودرو بودم تا پیاده شوم که ناگهان دیدم این 4 مرد در حال برفبازی با دیدن همسرم از عمد گلولهبرفی به سمت وی پرتاب کردند که به سرش اصابت کرد. قفل فرمان را برداشته و پیاده شدم، وقتی آنها دیدند که همسرم تنها نیست سعی کردند وانمود کنند عمدی در کار نبوده و از من عذرخواهی کردند. وی افزود: خودم دیدم که آنها نشانه رفتند و گلوله برفی را پرتاب کردند و بهخاطر مزاحمت به همسرم خواستار پیگیری هستم. عباس وقتی بازپرس پرسید کدامیک از مردان گلوله برفی را پرتاب کرد، برخلاف ادعاهای ابتدایی که میگفت خودش صحنه را کاملا دیده است، گفت: نمیدانم حتما یکی از این 4 مرد بود که از سن و هیکلشان خجالت نمیکشند و مثل بچهها در پارک برفبازی میکنند تا مزاحم زنان شوند. بعد از این شکایت، هر 4 پسر جوان یکی پس از دیگری تحت بازجویی قرار گرفتند و همگی ادعای بیگناهی کردند. یکی از این مردان که مهندس جوانی است به بازپرس گفت: برفبازی و شادی کردن بزرگ و کوچک نمیشناسد، وقتی دیدیم هوا خوب است از شرکت برای دقایقی مرخصی گرفتیم تا برفبازی کنیم، ما اصلا حواسمان به همسر این مرد نبود و میپذیریم اشتباه کردهایم اما عمدی نبود و صدبار از این زن و شوهر عذرخواهی کردهایم.
وقتی نوبت به زن جوان رسید وی که سر به زیر انداخته بود خواست 4 مرد از اتاق بیرون بروند و سپس نگاهی به شوهرش کرد و گفت: من میدانم که این 4 مرد از عمد به من گلولهبرفی نزدهاند اما متاسفانه شوهرم به این مسائل حساس است، گاهی از رفتارهایش کلافه میشوم اما همیشه سکوت کردهام. وی افزود: الان اگر میگویم که شوهرم بددل است شاید همه تعجب کنند اما خسته شدهام. تا کی باید پیش همه خجالت بکشم. همه کارمندان شرکتی که در آن هستم با داد و فریادهای شوهرم بیرون آمدند و باعث تمسخرشان شدیم. عباس مردی مهربان و پدری نمونه است اما بددلیاش مرا عذاب میدهد و حالا میخواهم بیش از این باعث خجالتزدگیام نشود. زن جوان که میدید شوهرش انگار فهمیده اشتباه کرده است، گفت: غرور شوهرم برایم مهم است و میخواهم عباس این 4 مرد جوان را که میخواستند برف بازی کنند ببخشد و همهچیز تمام شود. بنابر این گزارش، با این ادعاها وقتی 4 مرد داخل اتاق بازگشتند با پادرمیانی بازپرس با عباس آشتی کردند و پرونده همانجا مختومه شد.