رز سفید استالینگراد چه کسی بود؟
لیلیا لیتویاک (نفر سمت چپ) یکی از اولین خلبانان زن در جبهه شرق بود
لیدیا ولادیمیروونا لیتویاک خلبان جوانی بود که در کابین هواپیمای جنگندهاش دستهای گل وحشی نگه میداشت. او همزمان، در طول دوره فعالیتش به عنوان خلبان، یک دوجین از بهترین خلبانهای ارتش آلمان نازی در دوره جنگ جهانی دوم را ساقط کرد. به نوشته بیل ین، او از این نظر در میان زنان خلبان در تمام دوران رکورددار است.
چند موسسه در شوروی، حامی مالی خلبانهای جوان بودند
او پر از ویژگیهای متضاد بود؛ دختری خجالتی که به زنی جوان و جسور بدل شد و این شهامت را داشت که برای تبدیل شدن به یک جنگاور دلیر قدم بردارد. یکی از انگیزههای او دفاع از آبرو و حیثیت خانوادگیاش بود که به خاطر برخی اتهامات دروغ منسوب به پدرش لکهدار شده بود. پدر او در جریان تصفیههای فراگیر استالین در سال ۱۹۳۷ میلادی کنار گذاشته شده بود. اما انگیزه دیگر لیدیا، نجات وطنش از دست ارتش مهاجم هیتلر بود.
او نماینده و نماد زنان بسیاری است. لیدیا –که لیلیا صدایش میکردند– یکی از نمادهای نسلی از زنان جوان بود که هنوز زمان زیادی از دوران مدرسهشان نگذشته بود، اما در سال ۱۹۴۱ میلادی، برای جنگ با آلمان اعلام آمادگی کردند و به زنان قهرمان نیروهای مسلح شوروی تبدیل شدند. اتحاد جماهیر شوروی تنها کشور در طول جنگ جهانی دوم بود که زنانش به طور منظم در میدان نبرد حضور پیدا میکردند.
شاید خود لیلیا هیچگاه تصورش را نمیکرد، اما او برای بسیاری از زنان نظامی قرن بیست و یکم که قهرمانانه در جبههها میجنگند، نمادی از روحیه و شجاعت است.
در فرهنگ عامه او را "رز سفید استالینگراد" میخوانند، اما در واقع، او روی بدنه هواپیمایش یک سوسن سفید نقاشی کرده بود. همین موضوع نشان میدهد که داستان زندگی کوتاه و مرگ او تا چه اندازه با روایتهایی افسانهای همراه شده است. هرچند در طول تاریخ، اسطورهها بر مبنای تفاوتهایی که برخی افراد و رویدادها از سایرین دارند، شکل میگیرند.
نبرد استالینگراد
در بهار سال ۱۹۴۲ هیتلر حملهای را آغاز کرد که گمان میکرد تهاجم نهایی او در جبهه شرق خواهد بود
بیش از هزار تن بمب روی استالینگراد ریخته شد
در این نبرد، میانگین امید به زندگی برای سربازان عادی شوروی تنها ۲۴ ساعت بود
در میان تمام نیروهای هوایی شرکتکننده در جنگ جهانی دوم، تنها نیروی هوایی ارتش سرخ بود که برخی واحدهای آن فقط از زنان تشکیل شده بود
لیلیا در ابتدا دختری ساده و بیادعا بود که میخواست خلبان شود. او روز ۱۸ اوت ۱۹۲۱ (۲۷ مرداد ۱۳۰۰) در مسکو بهدنیا آمد. وقتی ۱۲ سال داشت، روز هجدهم اوت "روز هوانوردی شوروی" نامگذاری شد و لیلیا بعدها به شوخی به دوستانش میگفت که تولدش در روز هجدهم، علت نامگذاری این روز بوده است.
او هنوز ۲۰ ساله نشده بود که در یک باشگاه هوانوردی، هدایت هواپیما را یاد گرفت و به خلبانی استثنایی تبدیل شد. پس از آغاز جنگ بود که لیلیا برای عضویت در یکی از سه هنگ هوایی مختص زنان داوطلب شد. مسئول سازماندهی این هنگها مارینا راسکووا، خلبان زن نامدار و رکوردشکن شوروی بود.
در سپتامبر سال ۱۹۴۲ میلادی، یعنی زمانی که همه برای نبرد سرنوشتساز استالینگراد آماده میشدند، لیلیا و گروه کوچکی از زنان دیگر به یک هنگ ویژه خلبانان برجسته منتقل شدند. آنها که قبلا مهارت و شجاعت خود را نشان داده و به اثبات رسانده بودند، در دورهای که به نقطه عطف جنگ تبدیل شد، وارد عرصه نبرد شدند. لیلیا با برخی از بهترین خلبانان ارتش آلمان نازی جنگید و آنها را یکی بعد از دیگری سرنگون کرد. او در یک ماه اول حضورش در نبردهای هوایی، پنج هواپیمای دشمن را ساقط کرد و اولین زنی بود که در میان خلبانان جنگی تاریخ جای گرفت.
در ماههای بعد از آن، لیلیان دهها بار عازم ماموریتهای جنگی شد.
تردیدهای استالینی
لیلیا با آن که در جریان درگیریها جراحات خطرناکی برداشته بود، بر ادامه کارش اصرار داشت. او با شوالیههای هوایی آلمان وارد نبردهای تک به تک میشد و بیش از ۱۰ بار از این نبردها پیروز بیرون آمد. هرچند در آن روزها در شوروی، سوابق و پیشینه سربازان چندان به دقت ثبت و ضبط نمیشد و ممکن است تعداد نبردهایی که لیلیا از آنها پیروز بیرون آمد، از این هم بیشتر بوده باشد.
بعدازظهر روز اول اوت ۱۹۴۳ میلادی (۹ مرداد ۱۳۲۲) در حالی که انبوهی از ابرها در حال فراگرفتن آسمان آبیرنگ برفراز تپههای اوکراین بودند، لیلیا در آخرین نبردش شرکت کرد و بدون برجای گذاشتن کوچکترین ردی ناپدید شد. در آن روز کمتر از سه هفته به روز تولد ۲۲ سالگیاش مانده بود. پیش از این، عکس او روی جلد مجلهها چاپ شده بود و خودش به پاس دلاوریهایش نشانهای زیادی دریافت کرده بود.
لیلیا تعداد پیروزیهای لازم در نبردهای هوایی را برای دریافت بالاترین نشان شجاعت، یعنی ستاره سرخ قهرمان اتحاد شوروی داشت.
لیلیا از مواد به کار رفته در چتر نجات، روسری میساخت و در کابین خلبانیاش دسته گل نگه میداشت
اما در جهان پر از تردید و سوءظن استالینی، آنهایی که در جریان نبرد ناپدید میشدند، پاداش و جایزهای دریافت نمیکردند. استالین بیم آن داشت که ناپدیدشدگان میدان جنگ به دشمن پناه برده باشند. به همین خاطر هم این زن قهرمان از یادها رفت. در نهایت، در سال ۱۹۷۹ میلادی، بقایای جسد لیلیا پیدا شد، ولی تا سال ۱۹۸۶ میلادی (نزدیک به هفت سال) طول کشید تا دستگاه اداری کند و پرمانع شوروی رسما نام او را از فهرست "مفقودالاثرها" خارج کند و اعلام شود که او "در حین درگیری کشته شده است."
چهار سال پس از اعلام رأی دستگاه اداری، در روز پنجم ماه مه ۱۹۹۰ میلادی در کاخ کرملین از لیلیا نام برده شد. ۴۷ سال پیش از آن، او در خیابانهای مسکو قدم زده بود، آن هم در حالی که پایش بهخاطر جراحات جنگی لنگ میزد.
در سال ۱۹۹۰ میلادی و زمانی که اتحاد جماهیر شوروی روزهای آخر خود را میگذراند، در دورهای از خوشی، میخائیل گورباچف، آخرین جانشین استالین، مشغول برگزاری جشنهای چهل و پنجمین سالگرد پیروزی شوروی در جنگ جهانی دوم بود و در میانه مراسم اعطای نشانها، سرانجام لیلیا لیتویاک جایزهای که چند دهه قبل شایسته آن بود -یعنی نشان قهرمان اتحاد شوروی- را دریافت کرد.